واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فرهنگ زيارت
زيارت چيست و آثار آن كدام است؟زيارت، جان را به اشراق ملكوت سپردن، حضور در محضر نور و عروج و صعود روح است.زيارت، ارتباط عرش و فرش، تجلّي عشق و شوق و عرصه جلوه و جذبه است.زيارت، عبادت خداوند، فروغ عقل(1) و بصيرت جان است.زيارت، نياز روح و پيوند قطره با دريا است؛ نسيم بهشتي است كه از شاخسار درخت طوبي روح را نوازش ميكند؛ بارش باران رحمت بر بوستان جان و شكفتن گلواژههاي معرفت است.پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) كه جلوه عرش خدا است، به زيارت ملكوت ميرود، آيات خدا را زيارت ميكند(2) و در كنار «سدرةالمنتهي» نور باران ميگردد.زيارت انسان عارف، توجه به خداوند و رمز تقرّب به اوست؛ جان را متحوّل ميسازد و زنگار گناه از جان ميشويد.زيارت، نوعي حضور در برابر آينه است؛ خود را به «ميزان» عرضه كردن است؛ خود را محك زدن است؛ خود را با الگو و مدل سنجيدن است.(3)طاعت آنان، معصيت ما را؛ نورانيّت آنان، تيره جاني و تاريك دلي ما را؛ صفاي آنان، غل و غش ما را؛ خدا ترسي آنان هواپرستي ما را؛ تعالي روح و رتبه والايشان، مقام و پستي ما را نمايان ميكند.در اين تابش است كه «پاكي» آنان ما را به «آلودگي»هايمان آشنا ميسازد؛ «معنويت» و «روحانيت» آنان، ما را به «ماديت» و «دنيا»گراييمان آگاه ميگرداند.«طاعت آنان، معصيت ما را؛ نورانيّت آنان، تيره جاني و تاريك دلي ما را؛ صفاي آنان، غل و غش ما را؛ خدا ترسي آنان هواپرستي ما را؛ تعالي روح و رتبه والايشان، مقام و پستي ما را نمايان ميكند.حضور در مزار امامان پاك، ما را آگاه ميكند كه اگر آنان در قلّهاند، ما هنوز به دامنه هم نرسيدهايم؛ اگر آنان مطهّرند، ما هنوز در فكر طهارت هم نيستيم؛ اگر آنان معصوماند، ما گرفتار معصيتيم؛ اگر آنان برگزيده خدايند، ما هنوز در دام ابليس و هواي نفس اسيريم؛ اگر آنان در اوج معراج معنوياند، ما در هبوط مادي ماندهايم؛ اگر آنان بنده خدايند، ما در بند خوديم.زيارت، زمينهساز اين تقابل و تقارن و مقايسه و محاسبه است و تا اين سنجش انجام نگيرد، به كاستي اخلاقي و ضعفهاي معنوي خود واقف نخواهيم شد.»(4)در اين مقام است كه ناقص، خود را در مقابل كامل و بيمار، خود را در محضر طبيب مييابد و درمان خود، طلب ميكند؛ حركت و خودسازي آغاز ميگردد عشق از يك سو و فيض از سوي ديگر تجلّي ميكند و زائر به سوي قلّه كمال بال ميگشايد؛ زائر خود را در ساحتي مييابد كه جلوههاي انساني و مدلها حاضرند. به ساحت آنان درود ميفرستد. مقامشان را تقديس ميكند. برق تجليّات الهي از عرشه ضريح بر جانش ميجهد، او را بي اختيار ميسازد؛ احساس ميكند كه زيارت در حال حيات او است. گويا «مزور» را ميبيند و مشاهده حضوري رخ ميدهد؛ زيرا معتقد است كه سلام و كلام مرا ميشنود و پاسخ ميدهد. به راستي حضور در يك چنين عرصه عرشي، چه جذبه و شوقي ميآفريند. بدون شك، احساس حضور در چنين ميقاتي زائر را تشنه شهد وصال ميسازد و ارتباط عالم عرش و فرش حاصل ميگردد. نزول عرشيان، با لطف و فيض و عروج فرشيان با شهپر عشق و ايمان. اين يك روي سكّه؛ روي ديگر آن، داستان هدايت و تربيت و معرفت است. آن عرشيان مهربان كه هدايت انسان، آرمان آنان است، دريچههاي ملكوت را به روي زائر ميگشايند. دستش را گرفته و به سوي خود بالا ميبرند. حضور در مزار امامان پاك، ما را آگاه ميكند كه اگر آنان در قلّهاند، ما هنوز به دامنه هم نرسيدهايم؛ اگر آنان مطهّرند، ما هنوز در فكر طهارت هم نيستيم؛ اگر آنان معصوماند، ما گرفتار معصيتيم؛ اگر آنان برگزيده خدايند، ما هنوز در دام ابليس و هواي نفس اسيريم؛ اگر آنان در اوج معراج معنوياند، ما در هبوط مادي ماندهايم؛ اگر آنان بنده خدايند، ما در بند خوديم.در اين حال است كه زائر خود را در هنگامه خاصي مييابد. روحش به طراوت نسيم بهشتي خشنود است. در درياي جان او توفاني برپا ميگردد. امواج عشق، محبت و عرفان در هم ميغلطند. انقلابي در وجودش پديد ميآيد. بارقهاي در ملكوت جانش ميدرخشد كه او را به معدن عزّت و عظمت الهي متصل ميگرداند.
قطرات اشك از ديدگانش جاري ميشود و زيباترين مفاهيم معرفتي در كتاب ضميرش نقش ميبندد. نسيم لطف الهي بر جانش ميوزد. نفخات رباني بر او نازل ميگردد. بر زائر است كه پاسدار چنين لحظههايي باشد؛ زيرا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «انّ في ايام دهركم نفحات الا فتعرّضوا لها...»(5)؛ گل توحيد بر درخت فطرتش ميشكفد و زمزمه تكبير و تحميد و تسبيحش طنين ميافكند، فروغي از مجد و عظمت پروردگار خويش را بر مشرق بارگاه «مزور» نظاره ميكند.از قبور اولياي خدا، نور معرفت، هدايت و عنايت ميدرخشد. اينان واسطههاي فيضاند و زيارتشان كانوني براي رشد معنويات و زمينهاي براي تعالي ارزشهاي الهي در انسانها است.مرحوم نراقي در اين باره مينويسد: «اِعْلَمْ اَنَّ النُّفُوسَ الْقَوِيَّةَ القُدْسِيَّةَ، لا سِيَّما نُفُوسَ اْلاَنْبِياءِ وَ اْلاَئِمَّةِ عليهم السّلام اِذا نَفَضُوا اَبْدانُهُمْ الشَّرِيفَةُ و تَجَرَّدُوا عَنْها وَ صَعَدُوا اِلي عالَمِ التَّجَرُّدُ وَ كانُوا فِي غايَةِ اْلاِحاطة وَاْلاِسْتيلاء عَلي هُدا العالم، فَاُمُور هذا العالَمْ عِندَ هُمْ ظاهِرة مُنكشفة، وَ لَهُمْ القُوّة والتّمكن عَلَي التّأثير وَالتَصرّف فِي مَوادّ هذا العالَمْ فكُلّ مَنْ يَحْضَرُ مقابر هم لِزيارَتِهِمْ يطلعون عليه، لا سيما و مَقابَرهُمْ مَشاهد اَرواحَهُم المقدّسة العلية و محال حضور اشباحهم البَرزخية النّوريه فانهم هناك يشهدون»(6)؛ «نفوس نيرومند قدسي، به خصوص پيامبران و امامان معصوم عليهم السلام، پس از رهايي از قفس تن و عروج به عالم ملكوت، بر جهان و امور آن، كمال احاطه و استيلا را دارند. امور جهان نزد آنان آشكار است و موادّ جهان، متأثّر از قدرت آنان است هر كس به زيارتشان برود از آن آگاه و بر او شاهد و ناظرند.»در اين حال است كه زائر خود را در هنگامه خاصي مييابد. روحش به طراوت نسيم بهشتي خشنود است. در درياي جان او توفاني برپا ميگردد. امواج عشق، محبت و عرفان در هم ميغلطند. انقلابي در وجودش پديد ميآيد. بارقهاي در ملكوت جانش ميدرخشد كه او را به معدن عزّت و عظمت الهي متصل ميگرداند. پس نسيم لطف اين دوستان خدا بر زائران ميوزد و پرتويي از فيوضات آنان بر زائران ميتابد.بنابراين، زائر؛ مهمان مائده معنوي اولياي خدا است و زيارت، سرچشمهاي است كه زائر از آن شهد ولي و معرفت مينوشد و در پرتو فيوضات «مزور» شايستگي آن را مييابد كه مورد توجه و عنايت قرار گيرد و رهپوي طريق هدايت گردد. زيارت، مؤمن را در آستانه ايمان مجسّم و اسوه اخلاق مينشاند. فطرت را زير اشراق ملكوت اماكن مقدس، آفتزدايي ميكند. زيارت، انسان را به خطاهايش متوجه و معترف ميكند و در او بارقه اميد و مغفرت ميآفريند.(7)اين است رمز و راز صدور صدها روايت از سوي پيامبر اكرم و ائمه هدي عليهم السلام درباره «شأن» و «اجر» و «كيفيّت» و آداب زيارت.(8)آن همه پاداش بزرگ و بهتآور براي زيارت و براي هر قدم آن، به پاس نقش فرهنگي، تربيتي، معرفتي، سياسي، اجتماعي و هدايتگر فرهنگ زيارت است. پاداش و فضيلت زيارت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام درباره فضيلت زيارت حضرت معصومه (عليهاالسلام) روايات متعددّي از سوي امامان معصوم عليهمالسلام صادر گرديده است كه هم بر منزلت و قداست اين بانوي بزرگوار دلالت ميكند و هم پاداش زيارتش را بيان ميدارد؛ پاداشي بزرگ و بي مانند كه همانند آن براي غير امام معصوم عليهالسلام كم نظير است.اينك چند روايت نقل ميكنيم:1. امام رضا عليه السلام فرمود: «مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّةُ»(9)؛ «كسي كه فاطمه معصومه را زيارت كند بهشت براي او خواهد بود.»2. امام جواد عليه السلام فرمود: «مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتي بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ»(10)؛ «كسي كه قبر عمهام را در قم زيارت كند، بهشت براي او است.»3. امام رضا عليه السلام فرمود: «مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّةُ»(11)؛ «كسي كه فاطمه معصومه را زيارت كند، در حالي كه حق او را بشناسد، بهشت براي او است.»4. امام صادق عليه السلام فرمود: «... وَ لَنا حَرَماً و هُو قُمُّ و سَتُدْفَنُ فيها اِمْرَأَةٌ مِنْ وُلْدي تُسمَّي فاطِمَةَ، مَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ»(12)؛ «... و براي ما حرمي است و آن شهر قم است و به زودي زني از فرزندان من در آن جا دفن ميشود كه نامش فاطمه ميباشد. هر كس او را زيارت كند، بهشت براي او واجب است.»5. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند: «مَنْ زارَني اَوْ زارَ اَحَداً مِنْ ذُرِّيَّتي، زُرْتُهُ يومَ الْقِيامَةِ فَاَنْقَذْتُهُ مِنْ اَهْوالِها»(13)؛ «آن كس كه مرا يا يكي از فرزندانم را زيارت كند، روز قيامت او را ديدار خواهم كرد و از ترس و وحشت آن روز، نجاتش خواهم داد.» پينوشتها:1- العقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمنُ...» (اصول كافي، كتاب العقل).2- اسراء/ 1.3- زيارت، جواد محدثي، ص 137.4- همان، ص 138.5- بحارالانوار، ج 68، ص 221.6- جامع السعادات، محمد مهدي نراقي، ج 3، ص 398.7- زيارت، جواد محدثي، ص 151.8- ر.ك: كامل الزيارات، ابن قولويه؛ بحارالانوار (المزار).9- كامل الزيارات، ص 536، ح 826/ بحارالانوار، ج 102، ص 265/ ثواب الاعمال، ص 124/ عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 267.10- كامل الزيارات، ص 536، ح 827.11- بحارالانوار، ج 102، ص 266.12- همان، ص 267.13- كامل الزيارات، ص 11. منبع:قم در عصر حضور ائمه و غيبت صغري، غلامعلي عباسي .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]