واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: قاتل با جسد همسرش به محل كار رفت سپس او را به حمام برده و پيكرش را پس از بستهبندي، در صندوق عقب خودرو گذاشتم. و براي اينكه پليس به من مشكوك نشود به محل كارم رفتم. سه ساعت بعد، از اداره خارج شده و به جاده ساوه رفتم و جسد را در بيابان رها كردم. ایران: آثار خراش روي بدن مرد جنايتكار، سرنخي براي افشاي راز قتل زن جواني بود كه در توطئه خانوادگي از پا درآمد. تجسسهاي پليسي براي كشف راز جنايت از دهم فروردين امسال و در پي مراجعه مردي به نام حبيب ـ 45 ساله ـ به پليس آگاهي استان تهران آغاز شد. وي كه با ناراحتي از ناپديد شدن همسر 39 سالهاش ـ زهرا ـ خبر ميداد گفت: «همسرم از شب گذشته به طرز مرموزي ناپديد شده و هيچيك از دوستان و فاميل هم خبري از او ندارند.» اين در حالي بود كه كارآگاهان در نخستين گامهاي تحقيقاتي، دريافتند زهرا از مدتها قبل با همسرش اختلاف داشته و آنها تا مرز جدايي نيز پيش رفته بودند. از سوي ديگر حبيب – همسر زن گمشده – كه خود را كارشناس حقوق و آشنا به مسائل قضايي معرفي ميكرد با خونسردي سعي داشت خود را بياطلاع از سرنوشت همسرش نشان دهد و مسير تحقيقات را منحرف و كارآگاهان را گمراه كند. اما سرانجام وقتي مأموران با آثار خراش روي بدن وي روبهرو شده و از او توضيح خواستند با دستپاچگي گفت: «چند روز قبل هنگام پريدن از جوي آب زمين خوردم و شاخههاي درخت روي بدنم خراش انداخت.» بنابراين مأموران از وي خواستند نحوه زمين خوردنش را تشريح كند. حبيب نيز به بازسازي صحنه پرداخت. همين جا بود كه كارآگاهان مطمئن شدند خراشهاي روي بدن وي، هيچ ارتباطي به داستان ساختگياش ندارد. با اين حال كارآگاهان وقتي در بازرسي صندوق عقب خودروي متهم با آثار و لكههاي خون روبهرو شدند به توضيح از مظنون شماره يك پرداختند. كه او باز هم از بيان حقيقت خودداري كرد. بنابراين وقتي كارشناسان پزشكي قانوني اعلام كردند گروه خوني كشف شده در خودروي متهم با خون همسرش مطابقت دارد بلافاصله وي را تحت بازجوييهاي فني، پليسي قرار دادند. حبيب كه ديگر چارهاي براي فرار نداشت لب به سخن گشود و گفت: «همسرم را كشتم چون با او بشدت اختلاف داشتم. مشكلات ما از 5 سال قبل شروع شده بود. و ما فقط به خاطر فرزندانمان با هم زندگي ميكرديم. به همين خاطر از مدتها قبل توافق كرده بوديم من در طبقه پائين خانه و جدا از همسر و فرزندانم زندگي كنم. روز حادثه وقتي بچهها به مدرسه رفتند به طبقه بالا رفتم تا با همسرم صحبت كنم و متقاعدش كنم اختلافها را كنار بگذارد. اما او رفتار تندي داشت. بنابراين عصباني شده و با مشت ضربهاي به سرش كوبيدم كه ناگهان بيهوش به زمين افتاد. در حالي كه كنترلم را از دست داده بودم گلويش را گرفتم و آنقدر فشار دادم كه نفسش بند آمد. سپس او را به حمام برده و پيكرش را پس از بستهبندي، در صندوق عقب خودرو گذاشتم. و براي اينكه پليس به من مشكوك نشود به محل كارم رفتم. سه ساعت بعد، از اداره خارج شده و به جاده ساوه رفتم و جسد را در بيابان رها كردم. سرهنگ اسماعيل هادئي- رئيس پليس آگاهي استان تهران – در اينباره گفت: كارآگاهان تاكنون تكههايي از جسد را كشف كردهاند و تحقيقات تكميلي در اينباره همچنان ادامه دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]