واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: قتل رقيب عشقي در اولين روز آزادي بعد از چند بار دعوا و درگيري ميثم از من شکايت کرد و باعث شد به زندان بيفتم. اين کار کينه مرا شديدتر کرد و منتظر بودم آزاد شوم و با اين پسر تصفيه حساب کنم. اعتماد: رقابت عشقي دو جوان يکي از آنها را به کام مرگ کشاند و شمارش معکوس براي پايان زندگي نفر دوم نيز شروع شده است. 25 مرداد ماه سال 85 ماموران پليس آگاهي مرودشت راهي روستاي حسن آباد شدند تا درباره يک جنايت تحقيق کنند. به آنها خبر داده شده بود جواني 23 ساله به نام ميثم با ضربه چاقو کشته شده است. وقتي کارآگاهان به آنجا رسيدند خود را در برابر جسد جواني ديدند که بر اثر خونريزي شديد و اصابت ضربه به نقطه حساس بدن فوت شده بود و موتورسيکلتش نيز در فاصله کمي از او قرار داشت. با اينکه جنايت در خيابان اتفاق افتاده بود هيچ شاهدي که چهره قاتل را ديده باشد، وجود نداشت. افرادي که جنازه را پيدا و پليس را باخبر کرده بودند همگي بعد از وقوع قتل به محل رسيده بودند. نبود آثار تدافعي روي پيکر قرباني نشان مي داد او قرباني يک حمله ناگهاني شده است. بنابراين احتمال وقوع جنايت در جريان نزاع خياباني منتفي شد و کارآگاهان به اين نتيجه رسيدند که بايد دنبال فردي باشند که از قبل ميثم را مي شناخته و از او کينه به دل داشته است. پس از انتقال جسد به پزشکي قانوني ماموران سراغ خانواده مقتول رفتند و از او درباره افراد مظنون پرس وجو کردند. آنان هنگامي که فهميدند ميثم به دختري به نام فاطمه علاقه مند بوده و مي خواسته با وي ازدواج کند کليد حل معما را در دست دختر جوان ديدند و به بازجويي از وي پرداختند. اين دختر نيز از وجود يک رقيب عشقي براي ميثم خبر داد و گفت به جز مقتول مرد ديگري به نام هاشم نيز از خواستگاران او بوده ولي وي ترجيح داده به ميثم جواب مثبت بدهد. از آنجا که شکست عشقي هاشم مي توانست براي او به انگيزه يي براي ارتکاب قتل تبديل شود پليس به جست وجو براي يافتن اين مرد 35 ساله پرداخت و بعد از چند روز هاشم دستگير شد. او قتل را پذيرفت و طبق پيش بيني کارآگاهان جواب مثبت فاطمه به ميثم را عامل تحريک او براي قتل دانست. متهم بعد از اعتراف به کشتن خواستگار جوان، صحنه قتل را نيز بازسازي کرد و پس از آن پرونده با صدور قرار مجرميت و کيفرخواست روي ميز قضات شعبه 5 دادگاه کيفري استان فارس قرار گرفت. در جلسه يي که قرار بود براي سرنوشت هاشم تصميم گيري شود بعد از آنکه نماينده دادستان کيفرخواست را خواند، والدين ميثم براي متهم درخواست قصاص کردند و با بيان اينکه فرزندشان بي گناه کشته شده است اعلام کردند حاضر به گذشت نيستند. در ادامه جلسه دادگاه وقتي هاشم در برابر هيات قضات ايستاد تا از خود دفاع کند، بار ديگر اتهامش را قبول کرد و گفت؛ من به فاطمه علاقه مند بودم و مي خواستم با او ازدواج کنم حتي توانسته بودم نظرش را جلب و او را متقاعد کنم ازدواج با من برايش خوشبختي به همراه دارد ولي در اين بين قبل از آنکه ما به عقد هم دربياييم يکدفعه ميثم به فاطمه ابراز علاقه کرد و به خواستگاري او رفت. دختر جوان که پيش از اين به ازدواج با من تمايل داشت با خواستگاري کردن ميثم سر دوراهي قرار گرفت. در حالي که او نمي توانست درست تصميم بگيرد ميثم شروع به بدگويي از من کرد و آنقدر به اين کارش ادامه داد تا اينکه عقد من و فاطمه منتفي شد. از آن به بعد بود که از ميثم کينه به دل گرفتم و چندين بار با او درگير شدم و با هم زد و خورد کرديم. او زندگي مرا تباه کرده و آرزوهايم را به باد داده بود، به همين خاطر مي خواستم هر طور که شده از او انتقام بگيرم. متهم به قتل ادامه داد؛ بعد از چند بار دعوا و درگيري ميثم از من شکايت کرد و باعث شد به زندان بيفتم. اين کار کينه مرا شديدتر کرد و منتظر بودم آزاد شوم و با اين پسر تصفيه حساب کنم. روز حادثه دوران محکوميتم به پايان رسيد. وقتي از زندان بيرون آمدم مستقيم به سمت روستايمان رفتم. از آشپزخانه منزل مان چاقو برداشتم و راهي خيابان شدم تا ميثم را پيدا کنم. اتفاقاً بدون اينکه زياد جست وجو کنم او را در کوچه يي خلوت سوار بر موتور ديدم. رودر رو شدن با اين جوان مرا به شدت برافروخته کرد و باعث شد در حالي که از شدت خشم کنترلي بر رفتارم نداشتم به او حمله کنم و ضربه يي به وي بزنم. بعد از آن فرار کردم. پس از اظهارات متهم هيات قضات هاشم را مستحق قصاص دانستند و پرونده براي اظهارنظر نهايي در اختيار ديوان عالي کشور قرار گرفت. بعد از تاييد راي صادره در شعبه 27 ديوان، مرحله استيذان نيز پشت سر گذاشته شد و اکنون هاشم در انتظار روز برپايي چوبه دار است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 300]