تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز، از آيين‏هاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816721125




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مثل چشمه مثل رود، غمگسار غنچه‌های دل‌گرفته بود


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: قیصر امین‌پور: شاعری که مثل چشمه مثل رود، غمگسار غنچه‌های دل‌گرفته بود
قیصر امین پور
 قیصر امین‏پور دوم اردیبهشت 1338 در گتوند دزفول به دنیا آمد به همین خاطر هم جنگ یکی از نخستین مسایلی بود که وی در شعرهای دوران جوانی به آن پرداخت و الحق که شعرهای وی در حوزه‌ی ادبیات مقاومت از ماندگارانند. امین پور تا سال 1357 در همان منطقه به تحصیل پرداخت و سپس براى ادامه‌ی تحصیل به تهران عزیمت کرد. او که زادگاهش را براى تحصیل در رشته‌ی دامپزشکى ترک کرده‌بود پس از مدتى از این رشته انصراف داد و به رشته‌ی علوم اجتماعى روی آورد اما از آن جا که مقدر بود او «قیصر شعر ایران» باشد، تحت تأثیر یاران و دوستان هم‌مرام و به دلیل علاقه‌ای که به شعر و ادبیات در خود احساس می‌کرد، رشته‌ی تحصیلى‌اش را از علوم اجتماعى به ادبیات تغییر داد. در همان سال‌ها بود که حلقه‌ی هنری-ادبی «حوزه‌ی هنرى» را با حضور افرادى مانند مرحوم سیدحسن حسینى، مرحوم سلمان هراتى، محسن مخملباف، حسام‌الدین سراج، محمدعلى محمدى، یوسف‌على میر شکاک، حسین خسروجردى و ... شکل داد. گروهى که بنیان‌گذاران جوان حوزه‌ی هنرى نام گرفتند و بعدتر چهره‌هایى مانند سهیل محمودى، ساعد باقرى، عبدالملکیان، کاکایى، فاطمه راکعى، علیرضا قزوه و بسیار افراد نام‌آشنای دیگر نیز به آنان پیوستند. در سال 1366 قیصر امین‌پور، بیوک ملکى و فریدون عموزاده خلیلى، نشریه‌ی «سروش نوجوان» را طراحى و منتشر کردند و به این ترتیب «سروش نوجوان» متولد شد و هنوز، حیات خود را وام‌دار تلاش آن دوستان شاعر است. امین‌پور دکترای خود را در رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران در سال 76 با دفاع از پایان‌نامه‌ی خود با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» که با راهنمایى دکتر محمدرضا شفیعى کدکنى به سامان رسیده بود، اخذ کرد -این پایان‌نامه در سال 83 و از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد. در همان سال او به عنوان سردبیر مجله‌ی سروش نوجوان به کار پرداخت و تدریس در دانشگاه الزهرای تهران را آغاز کرد و بعدها دبیرى بخش ادبیات فصلنامه‌ی هنر و مسؤولیت دفتر شعر جوان را نیز بر عهده گرفت.اولین مجموعه شعر قیصر، «در کوچه آفتاب» مجموعه‌ای از رباعی‌ها و دوبیتی‌ها است و به دنبال آن «تنفس صبح» را منتشر کرد که بخش عمده‌ی آن را غزل تشکیل می‌دهد و حدود بیست قطعه شعر آزاد نیز دارد. این مجموعه از سوى انتشارات حوزه‌ی هنرى در سال 63 منتشر شد. قیصر امین‌پور،  ظهر روز دهم (شعر نوجوان، 1365، برنده‌ی جایزه‌ی جشنواره‌ی کتاب کانون پرورش فکرى)، مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان، 1368،) بی‌بال پریدن (نثر ادبی، 1370) و به قول پرستو (شعر نوجوان، 1375، برند‌ه‌ی جایزه‌ی جشنواره‌ی کتاب کانون پرورش فکرى) را در همان سال‌ها در حیطه‌ی ادبیات نوجوان منتشر کرد. هرچند شعرهای بعدی قیصر بیشتر از شعرهای سال‌های ابتدایی فعالیت وی در حوزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان، بر سر زبان‌هاست اما دو کتاب «به قول پرستو» و «مثل چشمه، مثل رود» هنوز هم که هنوز است محبوبیت و شهرتی کم‌نظیر دارند از جمله شعر معروف «راز زندگی» از کتاب «به قول پرستو»:غنچه با دل گرفته گفت: زندگی                                        لب زخنده بستن است                                گوشه‌ای درون خود نشستن است
گلدان لاله
گل به خنده گفت زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش می‌رسد تو چه فکر می‌کنی؟کدام یک درست گفته‌اند من که فکر می‌کنم گل به راز زندگی اشاره کرده‌است هرچه باشد او گل است گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده‌است! و نیز غزل «خلاصه‌ی خوبی‌ها» از کتاب «تنفس صبح» که برای امام راحل سروده شده‌است: لبخند تو خلاصه‌ی خوبیهاست لختی بخند، خنده‌ی گل زیباست پیشانی‌ات تنفس یک صبح است صبحی که انتهای شب یلداست در چشمت از حضور کبوترهاهر لحظه مثل صحن حرم غوغاسترنگین‌کمان عشق اهوراییاز پشت شیشه‌ی دل تو پیداست فریاد تو تلاطم یک طوفانآرامشت تلاوت یک دریاست با ما بدون فاصله صحبت کنای آن که ارتفاع تو دور از ماست  با وجود آن‌که قیصر امین‌پور مثل بسیاری از شاعران دیگر معاصر خود زیاد در حیطه‌ی ادبیات کودک و نوجوان درنگ نکرد، شعرهای درخشان و ماندگاری از خود برجای گذاشت و برنده‌ی تندیس ماه طلایى (برگزیده شعر کودک و نوجوان 20 سال انقلاب) شد. هم‌چنین در سال 1368 توانست تندیس مرغ آمین را -جایزه ویژه نیما یوشیج- دریافت کند. به طور کلی، زندگی شعری قیصر امین پور را می توان به دو دوره‌ی قبل از نیمه‌ی دهه‌ی شصت و بعد از آن تقسیم کرد که زبان شعری خاص وی در این دوران شکل می‌گیرد و به ثبات می‌رسد.«آینه‌‏هاى ناگهان» بازتابی از  آغاز تحول کیفى و کمى در قلم امین‏پور است. دفتری که با اشعاری با ساختار نو عرضه شد و نشان از تصمیم شاعر برای در انداختن طرحی نو در زمینه‌ی شعر داشت. «آینه‌‏هاى ناگهان» را می‌توان آغاز حرکت رو به جلوی امین‏پور در خلق ساختار و مفاهیم تازه‌ی شعری دانست. حرکتی که هیچ‌گاه - حتی تا لحظه‌ی فوت شاعر- متوقف نشد. با انتشار «آینه‌های ناگهان»، قیصر امین پور یکباره به عنوان شاعرى تأثیرگذار در طیف هنرمندان پیشروی نسل دوم -نسل انقلاب- به رسمیت شناخته شد: سراپا اگر زرد وپژمرده‌ایمولى دل به پاییز نسپرده‌ایم چو گلدان خالى لب پنجرهپر از خاطرات ترک خورده‌ایم اگر داغ دل بود ما دیده‌ایماگر خون دل بود ما خورده‌ایم اگر دل دلیل است آورده‌ایماگر داغ شرط است ما برده‌ایم اگر دشنه‌ی دشمنان، گردنیم!اگر خنجر دوستان، گرده‌ایم! گواهی بخواهید اینک گواه:همین زخم‌هایی که نشمرده‌ایم دلی سربلند و سری سر‌به‌زیراز این دست عمری به سر برده‌ایم به این ترتیب علاوه بر سازمان تبلیغات اسلامی و حوز‌ه‌ی هنری، سایر ناشران معتبر بخش خصوصى نیز علاقه‌ی خود را به چاپ اشعار امین‏پور نشان دادند و در اولین گام، انتشارات مروارید گزیده‌ی اشعار او را در کنار گزیده‌ی اشعار شاعران بزرگی چون شاملو، فروغ، نیما و... در سال 78 منتشر کرد. در این مقال قصد ندارم به نقد آثار قیصر امین‌پور بپردازم نخست به این دلیل مبرهن که به قول عزیزی، آنکه قلم به وصف شان و عظمت بزرگی می‌فرساید خوبست که به قدر ذره‌ای از آن عظمت را داشته‌باشد که من ِ شاگرد، ندارم و دیگر به دلیل آنکه نقد و بررسی آثار ماندگار قیصر امین‌پور، مثنوی را هفتاد من نشاید و از مجال من در این صفحه فراتر است. اینست که تنها به ذکر چند نکته بسنده می‌کنم و می‌گذرم. «آینه‌‏هاى ناگهان» را می‌توان آغاز حرکت رو به جلوی امین‏پور در خلق ساختار و مفاهیم تازه‌ی شعری دانست. حرکتی که هیچ‌گاه - حتی تا لحظه‌ی فوت شاعر- متوقف نشد. با انتشار «آینه‌های ناگهان»، قیصر امین پور یکباره به عنوان شاعرى تأثیرگذار در طیف هنرمندان پیشروی نسل دوم -نسل انقلاب- به رسمیت شناخته شد«آینه‌های ناگهان» در  سال 1372، برای اول بار منتشر شد. اگر به تاریخ سروده‌ها در اول دو دفتر ِ این مجموعه نگاه کنیم، سروده‌های سال‌های71-1364 قیصر را در برمی‌گیرد. پر معلوم است که شاعر صبر ِ تمامی کرده برای رسیدن به پختگی زبانی و به منصه‌ی ظهور رساندن مجموعه ... و این چنین است که در هر شعر نه فقط از ساده‌ترین و بدیهی‌ترین تصاویر و واژگان، زیباترین مفاهیم را استخراج می‌کند که پیام خود را بی‌هیچ پیچیدگی و تشویش به مخاطب می‌رساند.«گل‏ها همه آفتابگردانند» کتاب دیگر امین‏پور است که محبوبیت و شهرت او را بیش از پیش افزایش داد. این کتاب در سال 81 از سوى انتشارات مروارید منتشر شد و پس از آن چندین بار تجدید چاپ شد: حرف‌های ما هنوز ناتمام ....تا نگاه می‌کنی :وقت رفتن استباز هم همان حکایت همیشگی!پیش از آن‌که با خبر شویلحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌ شودآی .....ای دریغ و حسرت همیشگیناگهان         چقدر زود                      دیر می‌شود! هرقدر در «آینه‌های ناگهان» زبان شاعر برای مخاطب تازگی دارد، در کتاب دوم، خواننده‌ی آشنا با زبان شاعر ِ محبوبش به دنبال خواندن حرفهای تازه از دردهای کهنه است و قیصر امین‌پور خود این را بهتر از هر کسی می‌داند:پیشینیان با مادر کار این دنیا چه گفتند؟گفتند : باید سوختگفتند : باید ساختگفتیم : باید سوخت،اما نه با دنیا          که دنیا را !گفتیم : باید ساختاما نه با دنیا          که دنیا را ! در همین کتاب است که او به کشف و شهودهای تازه می‌رسد و پنجره‌ای تازه‌ را رو به تماشای مخاطب می‌گشاید:و قافحرف آخر عشق استآن‌جا که نام کوچک من                             آغاز می‌شود!و در همین کتاب است که قیصر موضع خود را در برابر عشق مشخص می‌کند هرچند که ناگفته نیز او برای ما شاعر ِ عاشقانه‌ها است: از تمام راز و رمزهای عشقجز همین سه حرف جز همین سه حرف ساده‌ی میان تهیچیز دیگری سرم نمی‌شودمن سرم نمی‌شود                       ولی...راستی     دلم        که می‌شود!امین‌پور، در سال 1382 به عنوان عضو فرهنگستان ادب و زبان فارسی انتخاب شد. او که به دلیل تصادف رانندگی در سال 1378 کم‌کم از کارهای مطبوعاتی کناره گرفته‌بود، با شدت یافتن بیماری دچار نارسایی هر دو کلیه شد به طوری که کار وی به جراحی‌های متعدد کشید و بعد از پیوند ناموفق کلیه برای معالجه به خارج از ایران هم اعزام شد. «دستور زبان عشق» آخرین کتاب دکتر قیصر امین‌پور است که در دوران اوج‌گیری بیماری منتشر شد. پیش از آن، «شعر و کودکی» نیز که درباره‌ی پیوند شعر و کودکی و روانشناسی شعر و مقایسه‌ی خلاقیت‌های شاعرانه و زیبایی‌های شعری با نظریه‌های روان شناسی رشد کودک است، با استفاده از نمونه‌هایی از شعر فارسی، از وی در دوران بیماری به چاپ رسیده بود. «دستور زبان عشق» گام بلند دیگری بود در جهت حرکت همیشه رو به جلوی دکتر قیصر امین‌پور در حیطه‌ی ادبیات.ای کاش این زبان گویای عشق، به دستور مرگ خاموش نمی‌شد.قیصر امین پور در تاریخ هفتم آبان‌ماه 1386 در اثر شدت‌یافتن بیماری، در بیمارستان دی تهران درگذشت و  دوستان ِ دلسوخته و دل ِ سوخته‌ی مریدان را در سوگ خویش سیاهپوش کرد.او رفت تا ما برای همیشه به یاد داشته‌باشیم شاعری را که آغاز نامش، تمامیت عشق بود: شاعر ِ خلاصه‌ی همه‌ی خوبی‌ها... اگر داغ رسم قدیم شقایق نبوداگر دفتر خاطرات طراوتپر از رد پای دقایق نبود اگر ذهن آیینه خالی نبوداگر عادت عابران بی‌خیالی نبود اگر گوش سنگین این کوچه‌هافقط یک نفس می‌توانستطنین عبوری نسیمانه رابه خاطر سپارد اگر آسمان می‌توانست یک‌ریزشبی چشم‌های درشت تو را جای شبنم ببارد اگر رد پای نگاه تو راباد و باراناز این کوچه‌ها آب و جارو نمی‌کرد اگر قلک کودکی لحظه‌ها را پس انداز می‌کرداگر آسمان سفره‌ی هفت رنگ دلش رابرای کسی باز می‌کرد و می‌شد به رسم امانتگلی را به دست زمین بسپریمو از آسمان پس بگیریم اگر خاک کافر نبودو روی حقیقت نمی‌ریخت اگر ساعت آسمان دور باطل نمی‌زد اگر کوه‌ها کر نبودنداگر آب‌ها تر نبودنداگر باد می‌ایستاد اگر حرف‌های دلم بی اگر بوداگر فرصت چشم من بیشتر بوداگر می‌توانستم از خاکیک دسته لبخند پرپر بچینم تو را می‌توانستم ای دوراز دوریک‌بار دیگر ببینم(از دفتر گلها همه آفتابگردانند) روحش شاد و یادش گرامی. مژگان عباسلو- سایت لوح





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 735]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن