واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اليس الصبح بقريب(1)آيا ظهور نزديک است؟چه خوشست بوي عشق از نفس نيازمندان دل از انتظار خونين دهن از اميد خندانبنا بر نص صريح قرآن، هنگامي که حضرت موسي(عليه السلام) خواست براي ملاقات و مناجات با پروردگار خويش آهنگ کوه طور کند، قوم خويش(بني اسراييل ) را فراخواند و آنها را وعده کرد که تا پايان سي روز آينده به سوي ايشان باز خواهد گشت و وقتي که خداوند متعال ده روز ديگر بر آن سي روز افزود عده اي از بني اسرائيل گفتند موسي خلف وعده کرده و اين مسأله زمينه ساز فتنه سامري و گوساله پرستي قوم يهود گرديد. (الأعراف/142)با توجه به پيامها و عبرتهاي موجود در آيه ياد شده بايد گفت يکي از آفتها و آسيبهايي که مي تواند به منزله يک تهديد براي نهضت انسان ساز و اميد آفرين مهدويت به شمار رود مسأله "توقيت" يا تعيين وقت واقعه ظهور است.به فراست مي توان دريافت که مسأله "توقيت" اساسا بر خلاف فلسفه و مفهوم واقعي انتظار فرج است و اي بسا منتظران را سرخورده، دلسرد و نااميد سازد و يا اينکه در اصل اعتقاد ايشان به پديده ظهور خدشه وارد آورد. چه آنکه وقتي گفته مي شود ظهور در فلان زمان مشخص حتما واقع خواهد شد ولي در زمان وعده شده ظهور تحقق نپذيرد آنگاه فرد منتظر افزون بر اينکه ممکن است ايمان خويش را نسبت به اصل ظهور منجي از دست دهد سرشکسته، مأيوس و نااميد نيز خواهد شد. از سوي ديگر چنانچه گفته شود ظهور تا فلان زمان خاص به وقوع نخواهد پيوست آنگاه فرد منتظر به خيان اينکه هنوز تا زمان ظهور فرصت کافي در اختيار دارد تلاش خويش را براي دستيابي به آمادگي لازم براي واقعه ظهور فروخواهد گذاشت.(2)بدينسان مي توان گفت کارکرد حقيقي انتظار در عصر غيبت در گرو عدم تعيين وقت خاص براي واقعه ظهور مي باشد.از همين روست که در کثيري از روايات منقول از اهل بيت عليهم السلام، ادعاي تعيين وقت ظهور برابر با "کذب" خوانده شده و شيعيان مأمور به تکذيب اين مدعيان گرديده اند. چنانکه در توقيع مبارک امام زمان عليه السلام به "اسحاق بن يعقوب" آمده است: "... و اما ظهور الفرج فإنه إلي الله تعالي ذکره و کذب الوقّاتون"(3) (و اما آشکار شدن فرج وابسته به اراده حق تعالي است و وقت گزاران دروغزناني بيش نيستند)البته نهي از "توقيت" نبايد منجر به اين شود که شيعيان و منتظران، امر ظهور را پديده اي دور از دسترس و مستقل از اراده خويش،که در آينده اي محتمل و نامعلوم به وقوع خواهد پيوست، بيانگارند. بلکه بايد با حفظ روحيه نشاط و اميد، همواره ظهور را در چند قدمي خويش ببينند و اين همان چيزي است که در برخي مجامع روايي و پاره اي از متون ديني بدان تصريح شده است چنانکه در دعاي "عهد" آمده است:"... اللهم اكشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره و عجل لنا ظهوره انهم يرونه بعيدا و نريه قريبا"(4)پروردگارا! با حضور ولي خود اندوه را از دلهاي اين امت بزداي ودر ظهور وي شتاب کن (هرچند) ديگران ظهور حضرتش را دور مي انگارند و لي ما ان را نزديک مي بينيم)با عطف توجه بدان چه گذشت گفتني است اين روزها در برخي از محافل ديني به نقل از مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمي بهجت، (دامت برکاته) گفته مي شود که ايشان در قبال سوالي مبني بر بشارتهايي درباره ظهور فرموده اند که ظهور نزديک است؛ آنقدر نزديک که حتي افراد سالخورده نيز مي توانند به درک واقعه ظهور حضرت حجت(عجل الله تعالي فرجه) اميدوار باشند. (اين نقل قول را از زبان آيت الله ناصري از اينجا بشنويد).راقم اين سطور از سويي در امين و ثقه بودن اين علماي فرزانه ذره اي ترديد ندارد. از سويي ديگر ظاهر اين سخن ممکن است با پاره اي از احاديث منقول از اهل بيت عليهم السلام(روايتهايي که با عنوان "توقيقت" شهرت يافته اند(5)) سازگار نيفتد بنابراين ديدگاه معقول و روي آورد منطقي در قبال مساله ياد شده چگونه است؟به عقيده ما نمي توان و نبايد از سر شتابزدگي و با اخذ موضع عجولانه، شأن و منزلت برخي از سرمايه ها و ذخيره هاي علمي و معنوي اين کشور را زير سوال برده آنها را در عداد وقت گزاران امر ظهور و مصاديقي براي اين گونه روايتها به شمار آورد بلکه مي بايست آنجا که سخني چنين تامل برانگيز( آنهم به نقل از عالمي فرهيخته و دانشمند که خود بيش و پيش از ما بر اينگونه روايات اطلاع و اشراف کامل دارد) مطرح مي شود تمام سعي و دقت خويش را در فهم صحيح مراد و مقصود گوينده به کار بنديم.و اما رهيافت معقول و پاسخ به سوال مزبور در گرو تقديم چند مقدمه است:يکم: همانگونه که غيبت بر دو گونه است: غبيت صغري و غيبت کبري؛ ظهور نيز بر دو گونه است: ظهور اصغر و ظهور اکبر.منظور از ظهور اکبر همان فرج حقيقي و تحقق حکومت عدالت محور آخرين حجت خدا در دوران آخر الزمان است اما مراد از ظهور اصغر، تحقق پاره اي از نشانه هاي آخر الزمان نظير رويدادهاي اجتماعي همانند قيامها و جنگها، وبرخي حوادث طبيعي همچون زلزله، سيلابها، خسوف و کسوف غير عادي، و نيز برخي نشانه هاي خاص مي باشد که در برخي کتب مانند کتاب" عصر ظهور" تأليف عالم فرزانه آيت الله کوران به تفصيل تبيين و بررسي شده است. دوم: وقوع برخي از نشانه هاي ياد شده حتمي است بدين معنا که تا اين نشانه ها تحقق نپذيرد ظهور واقع نخواهد شد. برخي نشانه ها نيز محتمل الوقوعند.سوم: هر يک از نشانه هاي ياد شده به تنهايي در حکم معدّات (6) و به منزله علت ناقصه (7) براي تحقق ظهور اکبر انگاشته مي شوند اما اراده و فعل انسانها به عنوان جزء اخير علت تامه (8)در تحقق ظهور اکبر نقشي تعيين کننده دارد لذا در شماري از روايات ، يکي از وظايف خطير منتظران در عصر غيبت دعا و استغاثه به محضر ربوبي به منظور تعجيل در امر فرج معرفي شده است؛ وجود مقدس امام زمان عليه السلام خود رمز و راز گشايش اين مسأله را به ما آموخته اند آنجا که درتوقيع صادر شده از ناحيه حضرتش مي فرمايند: "... و اکثرو الدعا لتعجيل الفرج فإن ذلک فرجکم" (9)(تا مي توانيد براي تعجيل در فرج دعا کنيد چرا که فرج شما همان است.)نتيجه گيري:قدر مسلم پاره اي از نشانه هاي ظهور در عصر حاضر تحقق يافته است. ظهور اين نشانه ها(ظهور اصغر) نويد بخش قريب الوقوع بودن ظهور اکبر است لکن اراده و فعل آدميان مي تواند در کنار ساير اسباب، موجب تسريع و يا تاخير آن گردد.پايان بخش نوشتار حاضر تذکار اين نکته است که: توقيت ياد شده از ناحيه علماي اعلام آن توقيت معهود در روايات نيست چرا که آن توقيت، تعيين زمان خاص الخاص و وقت دقيق براي امر ظهور است و اين نحوه توقيت از کلام اين بزرگان استنباط نمي شود.سايت تبيانشکوري؛ کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلاميپي نوشت ها:1- هود/812- با استفاده از مقاله"زمزمه هاي ظهور" نوشته شفيعي سروستاني3- صدوق، محمدبن على بن الحسين، كمالالدين و تمامالنعمة، ج2، ص483، ح4; طوسى، محمد بن الحسن، همان، ص176.4- مفتيح الجنان، دعاي عهد5- منظور روايتهايي است که مفاد کلي آنها اين است که هر کس براي امر ظهور حضرت حجت عج الله تعالي فرجه الشريف وقتي تعين کند دروغزني بيش نيست از جمله : حضرت مهدي حجت بن الحسين (ع) به سفير خود نوشتند: فدايت ارشاد کناد و ثابت دارد و نگهداريت از فرمايد: سئوال از منکراني که از خاندان وپسرعموهاي من مي باشند کرده بودي بدانکه ميان خداي عزوجل و ميان کسي قرابتي نيست و هر کس مرا انکار کند از من نيست و راه او را راه پسر نوح (ع) خواهد بود و اما راه عمويم جعفر و فرزندش راه برادران يوسف (ع) است و اما مالهاي شما را ما نمي پذيريم مگر براي آنکه پاک شويد و هر که خواهد برساند و هر که خواهد ببرد و قطع کند و آنچه خدا به ما داده بهتر از آن چيزي است که به شما داده و اما ظهور فرج آن امرش با خدا است و وقت گذاران دروغ مي گويند. (بحار ج 53 ص 3، يوم الخلاص ص 204). و يا روايت هاي ديگري چون:""کذب الوقاتون، انا اهل بيت لانوقت " و " کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون " در جاي ديگري فرموده اند:خداوند اراده کرده است که با وقت تعيين کنندگان، مخالفت ورزد: " والي اللهِ اَن يخالفَ وقتَ الموقّتين" (اصول کافي جلد 1 صفحه 368 ) 6- اموري که زمينه ساز ظهور پديده اي خاص مي باشند.7- در اصطلاح اهل فلسفه علت ناقصه، به شيء مؤثر در پيدايش معلول اطلاق مي شود به عنوان مثال در پيدايش يک نهال مجموعه اي از عوامل با يکديگر همکاري مي کنند نظير آب، خاک، نور خورشيد، کود، باغبان و... هر يک از اين عوامل به تنهايي در حکم علت ناقصه(علت تأثير گذار) براي پيدايش معلول(نهال) به شمار مي روند.8- اگر تحقق يک شيء مشروط به شرايطي چند باشد؛ در صورت تحقق مجموع آن شرايط اصطلاحا گفته مي شود که علت "تامه" شد ه است و در اين صورت پيدايش معلول ضروري و اجتناب ناپذير خواهد بود. حکيمان بر اين باورند که اراده در افعال آدميان آخرين شرط ظهور فعل(جزء اخير علت تامه) به شمار مي رود. 9- مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج53، ص177.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 409]