تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1866254073


محك دين 1 (آموزههاي حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني)
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: محك ایمان آموزههای حدیث عرض دین حضرت عبدالعظیم حسنی

قسمت اولمقدمهدین، ابتدا بر قلب و روح انسان مینشیند و از آنجا به سوی اعضا و جوارح رشد و نما میكند. از این رو، آنچه در دین اساسیتر است، عمل جوانحی و قلبی یعنی ایمان و اعتقاد قلبی است. به همین مناسبت، به عقاید «اصول دین» و به اعمال «فروع دین» اطلاق میگردد. آدمی با ایمان و اعتقاد به معارف ضروری یك دین، در جرگه پیروان آن دین قرار میگیرد، و در صورتی كه برخی از اعتقادات پایهای دین را منكر شود، از دین خارج میشود و اعمال جوارحی او مقبول نخواهد بود.از سوی دیگر، انسانها به میزان معرفت و ایمانشان نسبت به اعتقادات، به شرایع عمل میكنند و درجه قبولی اعمال در پیشگاه خداوند نیز به معرفت و ایمان شخص وابسته است.بر این اساس، قرآن كریم، آخرین و كاملترین كتاب آسمانی، بیشتر دربردارنده مسائل اعتقادی است، نه احكام فقهی و عملی. حتی در مواردی كه بحثی تاریخی مطرح میشود، به منظور نتایج اعتقادی و اخلاقی از آن و با هدف القای معارف و عقاید دینی و پند و اندرز است. حجم زیادی از كتابهای حدیثی نیز به مسائل اعتقادی اختصاص یافته است.اصحاب پیامبر اكرم و اهل بیت معصومش علیهمالسلام از ایشان سؤالهای اعتقادی بسیاری پرسیدهاند كه دلیل آن اهمیت اینگونه مسائل و دغدغه درست بودن عقاید بوده است. یكی از راههای اطمینان به درستی عقاید، عرضه عقاید و معارف دینی به محضر معصومان علیهمالسلام است. در واقع شخص عرضه ارائه عقاید خود به محضر معصومان علیهمالسلام خواستار اصلاح عقاید غلط و تأیید عقاید درست و تكمیل آنها است. در جوامع حدیثی در مواردی میبینیم، شخصی محدث و عالم كه با احادیث اهلبیت علیهمالسلام آشنا است و عقاید خود را از معصومان علیهمالسلام اخذ كرده، اعتقاداتش را به محضر امام زنده خود عرضه میكند.(1)در واقع چنین فردی در صدد از بین بردن احتمال بسیار ضعیف عدم مطابقت عقایدش با آموزههای دینی و به منظور حصول اطمینان قلبی از دین و معارف و عقاید دینی است.یكی از این موارد، عرض دین حضرت عبدالعظیم، كه از نوادگان امام حسن مجتبی علیهالسلام و از اصحاب امام جواد علیهالسلام و امام هادی علیهالسلام میباشد، در محضر امام هادی علیهالسلام است. از عبارتهایی كه امام هادی علیهالسلام در صدر این حدیث درباره عبدالعظیم به كار میبرد و او را از اولیأ حقیقی و دوستان راستین خود میداند و نیز تعابیر آخر حدیث، عظمت و جلالت عبدالعظیم روشن میشود.پیام اصلی این كار حضرت عبدالعظیم برای ما این است كه در صدد كسب معارف اسلامی و تصحیح عقاید دینی از طریق مطالعه قرآن و احادیث و مراجعه به عالمانِ اسلامی باشیم و به اطلاعات ناقص خود مغرور نشویم.حدیث عرض دین حضرت عبدالعظیم در كتابهای متعدد حدیثی همچون امالی صدوق، التوحید، كمال الدین، كفایة الاثر، صفات الشیعه و ... ذكر شده و بزرگان به آن استناد كردهاند و حتی شرحهایی بر آن نگاشته شده؛ از جمله شرح مرحوم قاضی سعید قمی و از معاصران حضرت آیةاللّه صافی گلپایگانی. در اینجا حدیث عرض دین را از كتاب امالی صدوق نقل میكنیم و به شرح آن میپردازیم. آموزههای حدیث عرض دین شرح حدیث عرض دینعن عبدالعظیم ابن عبداللّه الحسنی قال: دخلت علی سیّدی علی بن محمد ابن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب علیهم السلام، فلمّا بصر بی قال لی: «مرحباً بك یا أباالقاسم! أنت ولیّنا حقاً».حضرت عبدالعظیم میگوید: به خدمت آقایم امام هادی علیهالسلام رسیدم. پس چون چشمش به من افتاد، فرمود: «آفرین بر تو ای ابوالقاسم! تو به درستی دوست ما هستی».از این عبارتها، احترام و تعظیم حضرت عبدالعظیم در برابر امام هادی علیهالسلام و نیز عنایت و تكریم امام نسبت به عبدالعظیم حسنی معلوم میشود. قال: فقلت له: یابن رسول اللّه! إنّی اُرید أن أعرض علیك دینی، فإن كان مرضیّاً ثبتُّ علیه حتی ألقی اللّه عزوجل. فقال: «هات یا أباالقاسم!».عبدالعظیم گفت: «عرض كردم: ای فرزند رسول خدا! من میخواهم دینم را بر شما عرضه كنم تا اگر مورد رضایت شما است بر آن ثابت قدم بمانم تا خدای عزّوجل را ملاقات كنم». حضرت فرمودند: «دینت را عرض كن». فقلت: إنی اقول أنّ اللّه تعالی واحد لیس كمثله شیء... .عبدالعظیم گفت: «من معتقدم اللّه تبارك و تعالی، واحد است و چیزی شبیه او نیست»...عبدالعظیم در ابتدای عرض عقاید، از مهمترین و اساسیترین آموزه اسلامی، یعنی اصل توحید و وحدت حق تعالی، آغاز میكند. از آنجا كه در جمله فوق كلمه «اللّه» به كار رفته است و این كلمه معروفترین اسم از اسمای الهی است به توضیح این اسم میپردازیم. شرح اسم جلاله «اللّه»از امام علی علیهالسلام نقل شده است كه فرمودند: «اللّه اعظم اسمای خدا است و سزاوار نیست این نام بر غیر خدا گذاشته شود».(2)اللّه، الف و لام به اضافه إله است كه همزه إله حذف شده است، و إله از ماده ألَهَ (به فتح لام) یَألَه، و بر وزن فِعال به معنای مفعول است؛ مثل كتاب به معنای مكتوب. بر این اساس، اللّه به معنای معبود و شخصی كه مورد عبادت و پرستش قرار میگیرد، خواهد بود. بنابراین، اسم جلاله اللّه بیانگر توحید و اثبات كننده یگانگی و بینظیر بودن ذات اقدس خدا است. شرح اسم «واحد»اسم «واحد» خدا، بیانگر مهمترین صفت خدا یعنی وحدانیت و یگانگی او است. توحید، كه اصل الاصول معارف دینی و به ویژه اسمی و بالاخص معارف اهل بیت علیهمالسلام است، واحد و یگانه دانستن خداوند است. نخستین شعار پیامبر اسلام، یعنی «لا إله الاّ اللّه»، نیز بیانگر توحید میباشد و جبرئیل از سوی خدا به پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «یا محمد! إن لكل دین اصلاً و دعامة و فرعاً و بنیاناً، و إنّ اصل الدین و دعامته قول لا إله الاّ اللّه(3)؛ «ای محمد! همانا هر دینی اصل و ستون و فرع و دیواری دارد، و به درستی كه اصل دین اسلام و ستون آن كلمه لا إله إلاّ اللّه است».امام علی علیهالسلام در حدیث جامعی معناهای صحیح و نادرست واحد بودن خدا را بیان فرمودهاند.شان صدور حدیث از این قرار است كه روز جنگ جمل، شخصی از امیرالمؤمنین علیهالسلام پرسید: «آیا شما میگویید خدا واحد است»؟ مردم به این پرسش كه در بحبوحه جنگ مطرح شده بود اعتراض كردند، امام فرمود: «او را رها كنید جنگ ما با دشمنان به همین مقصود است. سپس فرمودند: واحد بودن خدا چهار معنا دارد كه دو معنای آن درباره خدا روا نیست و دو معنای دیگر درباره خدا اثبات میشود. امّا دو معنای ناروا، یكی واحد عددی است كه نادرستی آن به این دلیل است كه فردی كه دوم ندارد و نمیتواند داشته باشد، اصولاً در موضوع اعداد وارد نمیشود تا بگوییم یكی است و دو تا نیست. از این رو، كسانی كه میگویند خدا سومی از سهتاست، كافرند. (اشاره به قول مشهور و نصارا كه به اقالیم و اشخاص سه گانه پدر (خدا)، پسر (كلمه یا مسیح) و روح القدس قایلاند و این سه را از یك گوهر واحد میدانند و به نوعی اتحاد میان این سه معتقدند و خدا را سومین از این سه اقنوم میپندارند. البته برخی مسیحیان چون آریوس به یگانگی خدا و مخلوقیّت كلمه اعتقاد دارند، امّا این اعتقاد از سوی مسیحیت رسمی، بدعت و مردود شده است). معنای دومِ «واحد»، وحدتی است كه درباره انسانها گفته میشود؛ یعنی وحدت نوع از جنس است (یعنی وحدت نوعیه كه از افراد همجنس و شبیه به هم انتزاع میشود؛ مثلاً انسانیت از افراد مشابه مثل زید، بكر و عمر و انتزاع میشود). دلیل عدم جواز این معنای واحد درباره خدا این است كه لازمه این معنا تشبیه است و پروردگار ما برتر و متعالیتر از آن است كه شبیه داشته باشد. امّا دو معنایی كه درباره خدا ثابت و صادق است، یكی «واحد» به این معنا است كه در میان اشیا شبیهی نداشته باشد كه پروردگار ما چنین است.معنای دیگر «واحد» این گفته است كه خداوند احدی المعنی است، و مقصود این است كه خداوند در خارج و در عقل و وهم قابل تقسیم نیست كه پروردگار ما چنین است.بنابراین هر دو كلمه بر یگانگی و انفراد خدا دلالت میكنند، با این تفاوت كه شدّت و تأكید «آحد» در یگانگی خدا بیشتر است. «لیس كمثله شیء»عبدالعظیم در توضیح اسم واحد و صفت وحدانیت خدا از جمله «لیس كمثله شیء؛ هیچ چیز مثل و شبیه خدا نیست»، استفاده میكند. این مطلب معنای سوم واحد بودن خدا در حدیث امام علی علیهالسلام بود كه پیش از این نقل شد و مورد پذیرش آن حضرت قرار گرفت.جمله «لیس كمثله شیء» در سوره شوری آیه 11 نیز برای توصیف خدا ذكر شده است كه از معروفترین تعابیر در بیان یگانگی خدا است. لازمه مثل و نظیر نداشتن خدا این است كه مخلوقات در هیچ صفتی به خدا شباهت نداشته باشند و میان خالق و مخلوق تباین صفتی وجود دارد. امام علی علیهالسلام میفرمایند: «مباین لجمیع ما آحدث فی الصفات(4)؛ خداوند در صفاتش مباین با همه حادث شدهها است».همچنین امام رضا علیهالسلام میفرمایند: «كلّ ما فی الخلق لا یوجد فی خالقه و كل ما یمكن فیه یمتنع من صانعه(5)؛ هر آنچه در مخلوق است در خالق یافت نمیشود. [بلكه] هر چه در مخلوق ممكن است، وجود آن در سازندهاش ممتنع و محال است». بنابراین جمله «لیس كمثله شیء» نافی همه صفات مخلوقات در حقِّ خداوند متعال است و همین مطلب معنای توحید میباشد؛ همان طور كه امام جعفر صادق علیهالسلام میفرمایند: «إنّ اساس الدین التوحید و العدل... امّا التوحید فأن لا تجوّز علی ربّك ما جاز علیك(6)؛ اساس دین توحید و عدل است... امّا توحید بدان معنا است كه آنچه را بر تو روا است بر خدا روا ندانی».بدین سان جمله «لیس كمثله شیء» حاوی مطالبی همچون: جسم و جوهر و عرض نبودن خدا است كه در احادیث، از جمله حدیث عرض دین عبدالعظیم، در تبیین توحید ذكر شده است. «خارج من الحدّین: حدّ الابطال و حدّ التشبیه»این جمله نیز همچون جمله قبل در توضیح صفت وحدانیت خدا ذكر شده و از جامعترین جملات تفسیری درباره توحید است و همچون عبارت قبل حاوی معانی بسیاری از عبارتهای تفسیری در باب توحید است. در واقع حدّ تعطیل و حدّ تشبیه جامع همه مفاهیمی است كه باید از اللّه تبارك و تعالی نفی كرد و هر اعتقادی كه لازمهاش تطبیق یكی از این دو حدّ بر خدا باشد، اعتقادی باطل و مخالف با توحید میباشد. در احادیث متعددی كه از معصومان علیهمالسلام سؤال شده: «آیا خداوند شیء است و میتوان به خداوند شیء گفت؟» پاسخ فرمودهاند: «نعم یخرجه من الحدّین: حدّ التعطیل و حدّ التشبیه(7)؛ «بله [شخص میتواند به خدا شیء بگوید، به شرط آنكه] خدا را از دو حدّ تعطیل و تشبیه خارج كند [یعنی خدا شیء خارج از این دو حدّ است]». معنای اخراج خدا از حدّ ابطال این است كه خدا را معدوم ندانیم.انسان با تفكر و تعقل در پدیدههای جهان و نظم و حدوث آنها و نیز توجه به نفس خویش، به وجود آفریننده و تدبیر كننده خود و جهان پی میبرد و وجود خداوند را عقلاً اثبات میكند. گذشته از اینكه گاه مورد عنایت خداوند قرار میگیرد و به معرفتی قلبی به خدا نایل میشود. بدین ترتیب عقلاً و قلباً به وجود خدا اقرار میكند و او را از حدّ ابطال و تعطیل خارج میكند.معنای اخراج خدا از حدّ تشبیه این است كه خداوند را در هیچ صفتی شبیه مخلوقاتش ندانیم و این مطلب همان مفهوم «لیس كمثله شیء» است. «و أنّه لیس بجسم و لا صورة و لا عرض و لا جوهر»در این فقره جسم بودن، صورت بودن، عرض بودن و جوهر بودن از خداوند نفی شده است. با توجه به دو عبارت قبلی، یعنی «لیس كمثله شیء» و «خارج من الحدین...»، روشن میشود كه چهار ویژگی مذكور خصوصیتی ندارند و تنها به عنوان مثال ذكر شدهاند؛ زیرا چنانكه گفته شد، همه مفاهیمی كه بر مخلوقات صادقاند، در مورد خدا صدق نمیكنند. شاید ذكر این چهار صفت به دلیل اهمیت و وسعت مفهومی این اوصاف در معارف بشری است. میدانیم كه ارسطو موجود را به دو قسم جوهر و عرض تقسیم میكند و جسم از اقسام جوهر است [و خود در تحلیلی عقلی به ماده و صورت تحلیل میشود. بنابراین هر موجودی یا جوهر است و یا عرض. او خدا را جوهر مجرد میداند.] البته فلاسفه اسلامی مقسم جوهر و عرض را ماهیت و موجود دارای حدّ میدانند و برآناند كه خدا فراتر از این تقسیم است. «بل هو مجسّم الأجسام، و مصوّر الصور، و خالق الأعراض و الجواهر.»این فقره در واقع دلیل فقره قبل است. دلیل اینكه خدا جسم و صورت و عرض و جوهر نیست، این است كه خداوند خالق اینها است. در نتیجه این موجودات مخلوقاند و جوهریت و عرضیت و صورت و جسم بودن از ویژگیهای مخلوق است. از سوی دیگر، توحید و یگانگی خدا و اینكه خداوند شبیه مخلوقات نیست و در هیچ ویژگی با مخلوقات مشابهت ندارد، اقتضا دارد كه همه ویژگیهای مخلوقات از جمله چهار ویژگی مذكور باید از خدا نفی شوند. «و ربّ كلّ شیء»برخی مفسران ربّ را به معنی تربیت كننده و رساننده شیء از نقص به كمال دانستهاند و حتی برخی تصریح كردهاند كه ربّ از تربیت مشتق شده است. برخی دیگر، ربّ را به معنی مالكی كه به تربیت و اصلاح میپردازد، تفسیر كردهاند. پارهای دیگر، ربّ را به معنای مالك دانستهاند. و در نهایت، برخی مفسران ربوبیت خدا را به معنای خلقت و ابقای چیزی همراه با اتقان و نظم دانستهاند. «و مالكه»در این عبارت مالكیت هر چیز به خدا نسبت داده شده است. مالك اسم فاعل از ریشه «ملك» است. این كلمه در اصل لغت به معنای قدرت و تسلط و احاطه بر چیزی است. بنابراین مالكیت خدا بر جهان به معنای تسلط و سلطنت بر جهان است و از آنجا كه تسلط و سلطنت مطلق بر اشیای عالم تنها از آنِ خالق جهان است، مالكیت مطلق و بیقید و شرط منحصر به خدا است و دیگر مالكیتها به اذن و اجازه خدا و مقیّد و مشروط به احكام الهی است. «و خالقه»«خالق» از مهمترین اوصاف خدا است و خلق و مشتقات آن در قرآن و حدیث بارها تكرار شده است. اصل خلق در لغت به معنای تقدیر و ایجاد چیزی بر اساس تقدیر و اندازهگیری است. از مهمترین ویژگیهایی كه در احادیث برای خالقیت خدا ذكر شده، نفی ماده و مثال ازلی است. بدین ترتیب خداوند، عالم را از ماده و اصل ازلی و غیر مخلوق نیافریده است و نیز خلقت بر اساس مثالها و صورتهای ثابت و ازلی، كه خداوند مجبور به رعایت آنها باشد، نیست. بنابراین هم ماده عالم، حادث و بدیع است و هم صورت عالم. «و جاعله»«جاعل» اسم فاعل از «جعل» است. جَعَلَ در كاربرد فعلیاش گاه به صورت لازم استعمال میشود و گاه به یك مفعول متعددی میشود و گاه به دو مفعول. در صورت اوّل به معنای صار و طفق است؛ مثل «جعل زیدٌ یقول كذا». در صورت دوم به معنای خلق، اوجد و وضع است؛ مثل «وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّور». در صورت سوم به معانی صنع، صیّر، ظنّ و نسب است؛ مثل «جَعَلَ لَكُمُ الاَْرْضَ فِراشاً» یعنی صنع و صیر لكم الارض فراشاً.(8) در حدیث عبدالعظیم جاعل به معنای دوم به كار رفته است. «و محدّثه»«محدث» اسم فاعل از «حدث» است. «حدث» در اصل، بر پیدایش چیزی كه نبود، دلالت میكند. بنابراین محدث بودن خدا نسبت به موجودات عالم به این معنا است كه خداوند جهان را از حالت معدوم بودن به حالت موجودیت درآورد و جهان سابقه ازل نداشته است.>--------{ ادامهی مطلب }-------->1. ر.ك: بحارالانوار، ج 66، ص 3 ـ 9.2. توحید صدوق، ص 231.3. تفسیر فرات كوفی، تحقیق محمد الكاظم، ص 397، ح 528.4. توحید صدوق، ص 69.5. همان، ص 40.6. معانی الاخبار، ص 11؛ توحید صدوق، ص 96.7. كافی، ج 1، ص 82 و 85؛ توحید صدوق، ص 244.8. ر.ك: نهجالبلاغه، خطبه 163 و خطبه 91؛ كافی، ج 1، ص 134 و 135.تلخیص نوشتهای از رضا برنجكار - گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 563]
صفحات پیشنهادی
محك دين 1 (آموزههاي حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني)
محك دين 1 (آموزههاي حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني)-محك ایمان آموزههای حدیث عرض دین حضرت عبدالعظیم حسنی قسمت اولمقدمهدین، ابتدا بر قلب و روح انسان ...
محك دين 1 (آموزههاي حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني)-محك ایمان آموزههای حدیث عرض دین حضرت عبدالعظیم حسنی قسمت اولمقدمهدین، ابتدا بر قلب و روح انسان ...
محك ايمان 2 (آموزههاي حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني)
محك ايمان 2 (آموزههاي حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني)-محك ایمانآموزههای حدیث عرض ... (1) «و أقول أنّ الامام و الخلیفة و ولی الأمر بعده أمیر المؤمنین علی بن أبیطالب ...
محك ايمان 2 (آموزههاي حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني)-محك ایمانآموزههای حدیث عرض ... (1) «و أقول أنّ الامام و الخلیفة و ولی الأمر بعده أمیر المؤمنین علی بن أبیطالب ...
ارزش انسان بر اساس ایمان و تقوا سنجیده می شود
خواهران طلبه بندر گناوه بوشهر و مدرسه امام هادی ''ع'' قم صبح امروز با حضرت آیت الله نوری همدانی دیدار كردند.به گزارش ... محك ايمان 2 (آموزههاي حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني) بنابراین ... بازنگري دستگاه نظري آيندهپژوهي در جهان بيني اسلامي (1) ...
خواهران طلبه بندر گناوه بوشهر و مدرسه امام هادی ''ع'' قم صبح امروز با حضرت آیت الله نوری همدانی دیدار كردند.به گزارش ... محك ايمان 2 (آموزههاي حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني) بنابراین ... بازنگري دستگاه نظري آيندهپژوهي در جهان بيني اسلامي (1) ...
یكی بود یكی نبود (وحدانیت خدا)
محك دين 1 (آموزههاي حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني) آدمی با ایمان و اعتقاد به معارف ضروری یك دین، در جرگه پیروان آن دین قرار میگیرد، و در ... شرح اسم «واحد»اسم ...
محك دين 1 (آموزههاي حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني) آدمی با ایمان و اعتقاد به معارف ضروری یك دین، در جرگه پیروان آن دین قرار میگیرد، و در ... شرح اسم «واحد»اسم ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها