تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):برترین عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845824140




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سرماخوردگی


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سرماخوردگی
سرما خوردگی
چند روز بود که چاقالو کوچولو مریض شده بود. حالش خیلی بد بود. سرما خورده بود. او می‌گفت تقصیر من است که او سرما خورده بود. اما من چه تقصیری دارم؟ تقصیر خودش است!چند روز پیش داشتیم با هم بازی می‌کردیم. هوا خیلی گرم بود. تشنه‌ام شد. چاقالو کوچولو را گرفتم توی دستم و رفتم طرف یخچال تا کمی آب خنک بخورم. چاقالو کوچولو را توی یخچال گذاشتم تا بتوانم آب بخورم. چاقالو کوچولو خوشحال شد. چون توی یخچال خیلی خنک بود. او توی یخچال دراز کشید و گفت: «خوب شد! خیلی خوب شد! اینجا چقدر خنک است! خیلی گرمم بود. حسابی عرق کرده بودم. حالا عرقم خشک شد. داشتم از گرما خفه می‌شدم. یخچال جای خوبی است برای خوابیدن، اصلا گرم نیست!»وقتی آب را خوردم، خواستم چاقالو کوچولو را از توی یخچال بیرون بیاورم؛ اما او قبول نکرد و گفت: من همین‌جا می‌مانم. اینجا خنک است. می‌خواهم همین‌جا بخوابم!گفتم: خیلی خوب، اگر دلت می‌خواهد توی یخچال بمانی، بمان!در یخچال را بستم و رفتم. بعد هم یادم رفت که او را از یخچال بیرون بیاورم. بعد از ظهر، وقتی مادرم رفت که از توی یخچال گوشت بردارد، چاقالو کوچولو را توی یخچال دید. بیچاره حسابی یخ کرده بود و شده بود عروسک یخ زده! مادرم او را از توی یخچال در آورد و به من داد و گفت: چرا این بیچاره زبان بسته را گذاشته‌ای توی یخچال؟! ببین چه‌طوری یخ کرده؟!مادرم راست می‌گفت. چاقالو کوچولو خیلی یخ کرده بود. اصلا نمی‌توانست دست و پایش را تکان بدهد. گوش‌هایش به هم چسبیده بودند. او را بُردم و گذاشتم جلو پنجره تا آفتاب، گرمش کند. وقتی آفتاب گرم به او خورد، یخش کم‌کم آب شد. اما یکدفعه دیدم که دارد می‌لرزد. به پیشانیش دست زدم. وای! داغ داغ بود. مثل بخاری می‌سوخت. بیچاره چاقالو کوچولو توی یخچال، حسابی سرما خورده بود و گلویش ورم کرده بود. رفتم و به مادرم گفتم: چاقالو کوچولو سرما خورده و تب و لرز دارد!مادرم گفت: وقتی کسی تب و لرز بگیرد، باید پاشویه شود. یعنی باید پاهایش را با آب نمک خنک بشوید.پرسیدم: مثل آن دفعه که من تب کرده بودم؟مادرم گفت: بله؛ یادت که هست! وقتی تب داشتی، دکتر گفت که باید پاشویه بشوی من هم پاشویه‌ات کردم و تو خوب شدی. البته لازم نیست که پاهای چاقالو کوچولو را با آب نمک بشویی. کمی آب سرد روی پاهایش بزن تبش پایین می‌آید!پاهای چاقالو کوچولو  را شستم، تبش پایین آمد. او دو- سه روز توی رختخواب خوابید و استراحت کرد. تاحالش کمی بهتر شد. ولی با من قهر کرد. می‌گفت: تو چرا یادت رفت که مرا از توی یخچال بیرون بیاوری؟ توی یخچال خیلی سرد بود و من یخ کردم و سرما خوردم!گفتم: چاقالو کوچولو، مرا ببخش! یادم رفت. اما خودت هم نباید از اول توی یخچال می‌ماندی. بدنت عرق کرده بود و سرما‌ خوردی! مگر مادر نگفته بود که وقتی کسی عرق می‌کند نباید جلو باد سرد بنشیند؟چاقالو کوچولو وقتی این حرف را شنید، با من آشتی کرد. وقتی داشتیم با هم حرف می‌زدیم، زنگ زدند: رفتم و در را باز کردم. دیدم که پشت در، پر از عروسک‌است. همه عروسک‌های همسایه برای دیدن چاقالو کوچولو آمده بودند. چاقالو کوچولو وقتی آنها را دید، خوشحال شد و حالش هم بهتر شد. من هم خیلی خوشحال شدم. نوشته: جعفر ابراهیمی (شاهد) ******************************** مطالب مرتبطقرمزی کجاست؟ زردک درخت سیب آقا کمده زنبورک وزوزی اسب بلوری مشکل آقای مربّع گوش فیل جادویی  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 237]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن