واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رياست جمهوري يا امپراتوري؟!
ميراث بوش براي آمريکاتبليغات انتخاباتي باراک اوباما – نامزد حزب دموکرات – با شعار «بله ما مي توانيم» همراه است. او از ايجاد نوع جديدي از سياست و نه تغيير کشور بلکه تحول جهان سخن مي گويد. مک کين – ديگر نامزد اين انتخابات از حزب جمهوريخواه – مي گويد: «رئيس جمهوري که مي خواهد به قله هاي بزرگي دست يابد بايد از تئودور روزولت تقليد کند که به صورتي ليبرال، اقتدار قانوني و مشروطه جايگاه رئيس جمهور را در آمريکا تعبير و تفسير و روح يک ملت بزرگ را ارضا کرد». جورج بوش وقتي در ماه مارس مي خواست مشعل هدايت حزب جمهوريخواه را به مک کين بسپارد، او را چنين توصيف کرد: «سناتور مک کين عزم شکست دشمن و قلب بزرگي براي کساني که آسيب ديده اند دارد».اما رييس جمهور آمريکا ديگر يک مقام قانوني صرف که مسئول اجراي صادقانه قوانين باشد نيست. او يک اميد دهنده، تقوي کننده روح ملت، يک جادوگر زنده آمريکايي در برابر توفان ها، تروريسم، رکود اقتصادي و مصيبت هاي ديگر است. او چه مرد باشد و چه زن، بايد در ساعت 3 نيمه شب جوابگوي تلفن هاي اضطراي باشد تا کودکان آمريکا در آرامش بخوابند (اشاره به يکي از تبليغات تلويزيوني هيلاري). رئيس جمهوري مدرن آمريکا، هم نماد کوچک شدن اين کشور است، هم يک کارگر و هم يک مجري برنامه هاي تلويزيوني؛ او ارباب جنگ زمين هم هست.امروزه آمريکا در يک رياست جمهوي امپراتور گونه فرورفته است؛ از يک سو پادشاه و نظام سلطنتي را لعن و نفرين مي کنند از سوي ديگر، قدرت اجرايي در آن کشور، روز به روز در حال افزايش است.اين توصيف هاي تبليغاتي نشان مي دهد که عنوان رئيس جمهوري در آمريکا در دهه هاي اخير چه تغييراتي کرده است. آمريکايي ها – چه چپ و چه راست و چه افراد غير حزبي – اکنون به رييس جمهور به عنوان يک ابرقهرمان نگاه مي کنند که هنگام بروز خطر بايد به نجات آنها بشتابد؛ البته با اين مسئوليت فراوان، قدرت فراوان هم همراه است.براي آمريکايي هاي قرن 21 دشوار است که تصوري متفاوت از اين داشته باشند. به نظر مي رسد که امروزه آمريکا در يک رياست جمهوي امپراتور گونه فرورفته است؛ منصبي که قدرت را به دست سياستمداري مي سپارد که بتواند راه خود را به سوي رأس هرم هموار کند. آمريکايي ها اين روز دچار نوعي دوگانگي شده اند؛ از يک سو پادشاه و نظام سلطنتي را لعن و نفرين مي کنند در حالي که از سوي ديگر، قدرت اجرايي در آن کشور، روز به روز در حال افزايش است. اين افزايش قدرت، آزادي هاي مدني را تهديد مي کند.
رهبر حداقليابتدا قرار نبود که اين سمت اين چنين باشد. در سال هاي اوليه، بنيانگذاران آمريکا، رياست جمهوري اي را پايه گذاري کردند که اقتدار و قدرت معتدل و مسئوليت هاي محدود و معتدلي داشت. طراحان قانون اساسي آمريکا هيچ گاه فکر نمي کردند رئيس جمهور قرار است سرنوشت ملت را تعيين کند.منصب قانوني اي که آنها طراحي کرده بودند به رئيس جمهور نقش مهمي مي داد اما اين نقش به معناي قدرت و اختيارات معنوي نبود. در سند قوانين فدرال آمريکا، جيمز مديسون به آمريکايي ها اطمينان مي دهد که براساس قانون اساسي، قدرت اجرايي رئيس جمهور با دقت تمام محدود شده است. نسل بنيانگذاران آمريکا همچنين با مفهوم «حکومت يک نفر» به شدت مخالف بوده اند.هيچ رئيس جمهوري در تاريخ آمريکا قدرت و اختياراتي را که بوش در 7 سال گذشته داشته و طلب کرده، نداشته است. هيچ يک از نامزدهاي 2 حزب عمده آمريکا نشانه اي از اينکه با اين شيوه قدرت طلبي بوش مخالف باشند بروز نداده اند.اما امروزه بوش اعتقاد دارد که قدرت رئيس جمهور با مسئوليت او بايد سازگار باشد. چنين تفکري مي تواند باعث افزايش قدرت رئيس جمهور حتي در موضوعاتي فراتر از جنگ يا ترور بشود. در ماجراي توفان کاترينا چنين اتفاقي افتاد. وقتي توفان، نيواورلئان را زير آب برد، رئيس جمهوري که 5 سال در پي افزايش قدرت امپراتوري و ديکتاتوري بود، کار چندان زيادي نتوانست انجام دهد؛ واکنش بوش و تيم او طلب کردن قدرت بيشتر بود. دولت بوش خواستار اختيار بيشتر در استفاده از نيروي نظامي در داخل شد. در ميان غفلت رسانه ها و مردم، اين اختيار در 17 اکتبر سال 2006 بيشتر شد. با تغييري در قانون، رئيس جمهور قدرت استفاده از نيروهاي مسلح آمريکا براي احياي نظم عمومي و اعمال بهتر قانون را در مقابله با شرايط اضطراري و بحران هاي طبيعي يافت. براساس قانون تغيير يافته، رئيس جمهور مي تواند با توفان وارد جنگ شود و خود را فرمانده کل نظام در هر ايالتي بخواند.
سال هاي آيندههيچ رئيس جمهوري در تاريخ آمريکا قدرت و اختياراتي را که بوش در 7 سال گذشته داشته و طلب کرده، نداشته است. در رقابت انتخابات رياست جمهوري کنوني آمريکا هيچ يک از نامزدهاي 2 حزب عمده آمريکا نشانه اي از اينکه با اين شيوه قدرت طلبي بوش مخالف باشند بروز نداده اند. ميان مک کين و جورج بوش به غير از موضوع شکنجه، تفاوت نظر چنداني از نظر استفاده از قدرت اجرايي وجود ندارد. اما در سال هاي آينده مردم آمريکا در مي يابند که نتيجه اين افزايش قدرت اجرايي به نفع آنها نبوده است.جين هيلي – REASON.COM (باتلخيص)، ترجمه: نيلوفر قديري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 284]