تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815682033
امام موسي صدر، عزّت شيعه(مصاحبه با آيتالله شيخ محمد صدوقي در سال 1358)
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: امام موسی صدر، عزّت شیعه
همان روزهای اول، اشخاصی كه برای زیارت این پیشوا میآمدند، شیفته كمالات، اخلاق و مزایایی كه اختصاص به ایشان داشت، شدند. حتی شنیدم كه وقتی فرانسویها به خدمت ایشان میآمدند، با آنها به زبان فرانسوی صحبت میكرد. با عربها به لسان عربی سخن میگفت و فارسی هم كه زبان مادری ایشان میبود. گویا زبان انگلیسی را هم میدانستند.
مصاحبه با آیتالله شیخ محمد صدوقی در سال 1358بعد از حمد و ثنای ذات باری تعالی و تقدس و درود بیپایان به روان پاك حضرت ختمی مرتبت (ص) و 12 نفر از اوصیای گرامش از علیابنابیطالب (ع) تا حضرت مهدی موعود (ارواحنا له الفداه) و درود بیپایان به روان پاك شهدای فضیلت و نیز درود بیحد و حصر به روان پاك شهدای انقلاب و درود بیپایان به رهبر انقلاب حضرت امام خمینی و درود بیحد وحصر به برادر عزیز ودوست مكرم خودم حضرت آیتالله آقای امام موسی صدر دامت بركاته كه قریب یكسال است همه ملت شیعه، خاصه برادران لبنانی به فراق ایشان مبتلا هستند و خبر ندارند كه ایشان در چه شرایطی به سر میبردند.می خواهم در اینجا مختصری از حالات این شخصیت كمنظیر را برای برادران دینی و كسانی كه كلام من به ایشان ابلاغ میشود، بازگو كنم. بنده در سال 1349 هجری قمری وارد قم شدم، یعنی در زمان مرحوم آیتالله حائری. همان روز اول یا دوم با پدربزرگوار آقا سیدموسی صدر نزدیك شدم و مورد لطف و عنایت آن آیتالله بزرگ مرحوم آقاسیدصدرالدین صدر قرارگرفتم. شاید درایران و عراق و كلیه كشورهای مسلماننشین، بیتی به شریفی بیت آیتالله صدر نباشد كه اگر بخواهم تفصیل دهم، شاید از مقصد اصلی باز بمانم. این خاندان از یك سو به صاحب وسائط مربوط است و از سوی دیگر به مرحوم سیدمحمدصدرالدین. آقا سیدمحمدصدر هم كه یك دوره نخستوزیر عراق بود، همیشه ریاست مجلس اعیان عراق را داشت. خالهزاده ایشان، پدر آقاسیدمحمد، آقاسیدحسن، آیتالله بزرگ، از شخصیتهای بسیار ارزنده اسلام و دارای كتب و نوشتههای بسیارمفید و مؤثر است. وقتی كه من به مرحوم حضرت آیتالله صدر نزدیك شدم، آقاسیدموسی خیلی كوچك بود. ایشان با برادرشان آقاعلی كه از ایشان چندسالی بزرگتر است و آیتالله آقای حاج سیدرضا صدر- كه فعلاً هستند و یكی از چهرههای روحانی، مفید، مؤثر و بسیار روشناند – زندگی میكردند. شخصیت آقای حاج سیدرضا در علم و معنویات و اخلاق شاید برعموم مردم مجهول باشد. اصلاً این بیت یك امتیاز خاصی دارد.
زمانی كه آقاموسی تحصیلات جدید را به پایان برد و گویا تصدیقش را گرفت، مرحوم آیتالله صدر به خاطراینكه او استعداد فوقالعادهای داشت، گفت خوب است كه ایشان استعدادش را در رشته دین وعلم دین صرف كند. از همان كوچكی- هنوز گویا بالغ نشده بود، شاید هم شده بود و من یادم نیست، اما میدانم كه معمم نبود- مشغول تحصیل علوم قدیمه شد آن هم با پیشرفتهای خیلی فوقالعاده. ظرف چندسال مقامات شامخهای را از علوم قدیمه به دست آورد و حائز مراتب عالیه علمیه و عملیه شد. دراین خلال دوران دانشسرا را هم گذراند. درحین آنكه مشغول تحصیلات علوم قدیمه بود و شاید در آن قریب به اجتهاد رسیده بود، دوره دكتری را هم گذراند. آن زمان بنده در بیت مرحوم آیتالله صدر بودم؛ تقریباً از سال 1356 قمری. بعد از فوت مرحوم آیتالله حائری، ارتباط من با مرحوم آیتالله صدر شبانهروزی بود و خیلی از كارهای ایشان هم برعهده من بود. به همین خاطر من بااین آقازادهها معاشرت شبانهروزی داشتم. ازجهت اخلاق و ازجهت تحصیلات، آقاموسی یك امتیاز و فوقالعادگی خاص داشت. ایشان دوران تحصیلاتش را در قم و پیش اساتید بزرگ گذراند. قسمتی از فلسفه را خدمت علامه طباطبایی تحصیل كرد و فقه واصول را هم خدمت اساتید بزرگ حوزه قم و پدر بزرگوارش. اینكه تلمذش خدمت امام چه بود، به یاد ندارم. ولی علی ایّ حال، دوران تحصیلات ایشان به طور خوبی پایان یافت. متأسفانه بنده در این زمان عازم یزد شدم. مسافرت حداكثر برای 2 ماه بود كه متأسفانه وقتی وارد یزد شدم دیگر اقامت گزیدم و تا به حال همینطور در یزد هستم.
با اینكه ایشان سمتش ریاست مجلس اعلای شیعه بود، ولی میشد گفت كه امام موسی صدر كمتر از رئیس جمهور نبود، بلكه بالاتر بود. به قدری نفوذ و قدرت داشت كه همین كه اتومبیلش به مرز میرسید، بدون مطرح شدن این پرسش كه آیا پروانهای دارید یا ندارید، رد میشد. درجهان كمتر رهبر مذهبیی دیده شده كه تا این اندازه صاحب نفوذ و قدرت باشد. كمتر كسی نیز درچنین مدت كوتاهی در یك كشور همچون خدمتی را كه او در لبنان نمود، كرده است.بعداً شنیدم كه ایشان بعد از فوت مرحوم آیتالله سیدشرفالدین كه از چهرههای بسیار بزرگ عالم تشیع بود و قرابت خیلی نزدیك هم با بیت آیتالله صدر داشت، به لبنان رفتهاند. مرحوم سیدشرفالدین سالهای متمادی در لبنان مشغول ترویج و تبلیغ دین و نوشتن كتب بودند. ایشان آثار ارزندهای دارند: المراجعات، الفصول المهمه، ابوهریره و كتابهای دیگری كه الآن همه یادم نیست. هرچه نوشتهاند شاید از جهت امتیاز و ابتكار در درجه اول باشد. خیلی مرد بزرگی بود. آقاسیدشرفالدین كه به رحمت ایزدی پیوست، اهالی لبنان با اینكه از اهل علم بركنار نبودند و عده زیادی اهل علم داشتند، معالوصف میخواستند كه شخصیت خیلی فوقالعادهای رهبریشان را به عهده گیرد و خوشبختانه قرعه به نام امام موسی صدر افتاد و ایشان را از ایران دعوت كردند. ایشان به لبنان تشریففرما شدند. همان روزهای اول، اشخاصی كه برای زیارت این پیشوا میآمدند، شیفته كمالات، اخلاق و مزایایی كه اختصاص به ایشان داشت، شدند. حتی شنیدم كه وقتی فرانسویها به خدمت ایشان میآمدند، با آنها به زبان فرانسوی صحبت میكرد. با عربها به لسان عربی سخن میگفت و فارسی هم كه زبان مادری ایشان میبود. گویا زبان انگلیسی را هم میدانستند.در سال 1329 به مكه معظمه مشرف شدم. چندین نوبت ایشان را ملاقات كردم: در مسجدالحرام، در منزلشان و در مدینه طیبه. ایشان میفرمود كه من قسمت عمده وقتم را معطوف سخنرانیها میكنم. همه جا میروم. حتی اگر بخواهم در فلسطین اشغالی هم بروم سخنرانی كنم برای من مانعی ندارد، اگرچه خودم امتناع دارم از رفتن به آنجا. مردی بسیاربسیار فوقالعاده بود. روشن بود، قدم كه در لبنان گذاشت، اوضاع آنجا را عوض كرد. به قدری شیعیان لبنان در وضع بدی به سر میبردند كه هركس دوره آن روز شیعیان لبنان را میدید به رقت میافتاد. از همه چیز بركنار بودند. فقر و بیچارگی سراپایشان را گرفته بود. مدرسه نداشتند، درمانگاه نداشتند، بیمارستان نداشتند. و این سید بزرگوار كه قریب 20 سال تمام بر شیعیان لبنان رهبری داشت، تمام نیازهای كشور لبنان را تقریباً برطرف كرد. یعنی هر نیازی را كه مردم داشتند، برایشان به صورت خوشی برآورده میكرد. مدرسههای متعددی برای بچههای شیعیان (چه دخترانه و چه پسرانه)، دبیرستان و دانشكده ساخت. اموالی را كه از صدقات، وجوه بریّه و وجوه دیگر به دستش میآمد، نمیگذاشت حیف ومیل شود و در همین راهها صرف میكرد. به این معنی ایشان آنچه را كه مردم نداشتند و به آن نیازمند بودند، با استفاده از همین صدقات و وجوه شرعی و بیتالمال مسلمین برآورده كرد. كمكم كار به جایی رسید كه شیعیان لبنان را كه خیلی در انظار مردمخوار بودند و كسی عنایتی به آنها نداشت، چنان پیش آورد تا به حدی رسیدند كه در ردیف دیگر كسانی قرار گرفتند كه در لبنان بودند و بلكه شاید وضعیت برتری نیز یافتند. چراكه رهبرشان مرد بزرگی بود. همانطور كه خود امام موسی صدر بر كلیه صاحبان مسئولیت لبنان و آنهایی كه چرخاننده كلیه كارهای لبنان و زعمای آنجا بودند تفوق داشت، شیعه را هم بالا آورد و تفوق داد.
صلاح كشور شیعه، صلاح شیعیان دنیا و صلاح دولت ایران نیست كه تا زمانی كه از این مرد بزرگ خبر صحیحی به دست نیامده، با لیبی پیمانی ببندند و عهد قراری بگذارند كه موجب رنجش همه شیعیان دنیا، بخصوص ایران و لبنان و بالاخص خانواده ایشان خواهد شد. تا او بود، اسرائیل هم هیچ غلطی نمیتوانست بكند، از این جهت كه افكار مردم را منعطف كند یا منحرف كند. با اینكه ایشان سمتش ریاست مجلس اعلای شیعه بود، ولی میشد گفت كه امام موسی صدر كمتر از رئیس جمهور نبود، بلكه بالاتر بود. به قدری نفوذ و قدرت داشت كه همین كه اتومبیلش به مرز میرسید، بدون مطرح شدن این پرسش كه آیا پروانهای دارید یا ندارید، رد میشد. درجهان كمتر رهبر مذهبیی دیده شده كه تا این اندازه صاحب نفوذ و قدرت باشد. كمتر كسی نیز درچنین مدت كوتاهی در یك كشور همچون خدمتی را كه او در لبنان نمود، كرده است.امام موسی صدر بینهایت شخصیت بارز، روشن، فهمیده و خدمتگذار بود كه اگر بخواهیم یكیك خدمات این مرد شریف بزرگ را احصاء كنم و بشمارم، شاید كتابها و طومارهایی لازم باشد. متأسفانه سال گذشته دعوتی ازطرف لیبی و رئیس جمهور آن از امام موسی صدر شد. ایشان حركت كرد و گویا از راه الجزایر به طرف لیبی رفت. آنجا ملاقاتی با بومدین كرده بود. شنیدهام – حالا صدق و كذبش را نمیدانم – كه او گفته بود این مسافرت برای شما صلاح نیست و به این سفر نروید. ایشان با اتكای به خدا حركت كرد وتشریف برد. پس از پنج شش روز معلوم شد كه ایشان مفقود شدهاند. دولت لیبی میخواست این فقدان را به گردن دولت ایتالیا، مهمانخانه فلان و گذرنامه چه و … بیندازد. لكن دولت ایتالیا این مسئولیت را از خود سلب كرد. امكان ندارد كه آیتالله صدر ناگهان از لیبی، قدم به ایتالیا گذاشته باشد. به طوری كه دوستانی كه واردند وادله وبراهین دولت ایتالیا را ذكر كرده اند، می توان مطمئن بود كه ایشان پس از رفتن به لیبی مراجعت به ایتالیا نكردهاند. حال چه شده است؟ در خود لیبی است؟ در جای دیگر است؟ كجا ایشان را زندانی كردهاند؟ درچه شرایطی ایشان به سر میبرد؟ آیا راحت است، راحت نیست؟ تحت فشار است، تحت فشار نیست؟ نمیدانیم. این مصیبت بزرگی برای ملت شیعه شده است. بیت آیتالله صدر هم بسیار ناراحتاند؛ خصوصاً علویه معظمه والده محترمه ایشان، كه صبیه حضرت آیتالله قمی، مرحوم حاج آقا حسین قمی است. ایشان از محترمات درجه یك است، به قدری بعد از شنیدن این قضیه كه تا مدتی از ایشان مكتوم بود ناراحتاند كه شبانه روز را با اشك چشم و گریه میگذرانند. سایر خویشاوندان ایشان هم تقریباً در ناراحتی شدید به سر میبرند.
متأسفانه شنیده شده كه یك عده در ایران دست و پا میكنند كه روابط بین دولت لیبی و ایران برقرار شود. بااینكه گویا مراجع محترم گفته بودند كه تا تكلیف امام موسی صدر روشن نشود، دولت ایران حق ایجاد روابط با دولت لیبی را ندارد. ولی جمعی هستند كه شاید بعضیشان هم مردمان روشن و فهمیده وعاقلی باشند و اصرار دراین امر دارند، حالا چه اصراری دارند براین معنا، من هنوز نتوانستم بفهمم كه وجه اصرارشان چه است؟ یقیناً دولت لیبی از ایشان بااطلاع است و میداند كجاست. مسئول ایشان هم خود دولت لیبی است، به جهت اینكه خود او دعوت كرد. حال این باچه حسابی و با چه قاعدهای وفق میدهد، من نمیدانم! مهماننوازی یكی از شئون اعراب است. دولتی از چنین شخصیت بزرگی دعوت كند، اووارد برآنها بشود و معالوصف در همان كشور مفقود بشود و هیچ عكسالعملی ازخود نشان ندهد. هركه با آنها تماس بگیرد میگویند كه ما از ایشان خبری نداریم. حتی یك نوبت حضرت آیتالله العظمی امام خمینی همین آقای قطبزاده را فرستادند به لیبی تا راجع به آقای صدر تحقیق كند. ایشان چند صباحی در لیبی بود، تماس نزدیك با خود قذافی گرفت و هرچه خواست اقراری از قذافی بگیرد همین را شنید كه ما خبر نداریم، اطلاع نداریم، ایشان از اینجا رفتهاند به ایتالیا و هرچه شده است در ایتالیا شده است! نخستوزیر لیبی (جلود) هم كه به ایران آمد همین حرفها را زد. خیر، صددرصد مسئول خود دولت لیبی است و باید از ایشان اطلاع كامل به اهل لبنان، بازماندگانشان و ارحامشان بدهند كه چه شده است؟ چه كرده است؟ در چه زندانی هستند؟ در كدام گوشه دنیا به سر میبرند؟ اینها را باید اطلاع بدهند. منبع: موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 472]
صفحات پیشنهادی
امام موسي صدر، عزّت شيعه(مصاحبه با آيتالله شيخ محمد صدوقي ...
امام موسي صدر، عزّت شيعه(مصاحبه با آيتالله شيخ محمد صدوقي در سال 1358)-امام موسی صدر، عزّت شیعههمان روزهای اول، اشخاصی كه برای زیارت این پیشوا میآمدند، شیفته ...
امام موسي صدر، عزّت شيعه(مصاحبه با آيتالله شيخ محمد صدوقي در سال 1358)-امام موسی صدر، عزّت شیعههمان روزهای اول، اشخاصی كه برای زیارت این پیشوا میآمدند، شیفته ...
دولت دهم و امام موسی صدر
امام موسي صدر، عزّت شيعه(مصاحبه با آيتالله شيخ محمد صدوقي در سال 1358) ... شریفی بیت آیتالله صدر نباشد كه اگر بخواهم تفصیل دهم، شاید از مقصد اصلی باز بمانم.
امام موسي صدر، عزّت شيعه(مصاحبه با آيتالله شيخ محمد صدوقي در سال 1358) ... شریفی بیت آیتالله صدر نباشد كه اگر بخواهم تفصیل دهم، شاید از مقصد اصلی باز بمانم.
اعلام هویت دومین شهید حوادث 25 بهمن تهران
25 نوامبر 2011 – علاوه بر صانع ژاله دانشجوی بسیجی شهید، مطلع شدیم که امروز محمد ... امام موسي صدر، عزّت شيعه(مصاحبه با آيتالله شيخ محمد صدوقي در سال 1358) .
25 نوامبر 2011 – علاوه بر صانع ژاله دانشجوی بسیجی شهید، مطلع شدیم که امروز محمد ... امام موسي صدر، عزّت شيعه(مصاحبه با آيتالله شيخ محمد صدوقي در سال 1358) .
-
گوناگون
پربازدیدترینها