واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فقط آقایان مجازند ، بخوانندپیش به سوی مرد سالاری منطقی(1)
اگر به زندگی آدمهای دور و اطرافمان دقت کنیم متوجه این موضوع می شویم که تعداد مردهایی که در اصطلاح به آنها «زن ...» می گویند ، نسبت به گذشته رو به افزایش است، مخصوصاً در شهرهای بزرگ. این روزها کمتر خانواده ای پیدا می شود که اقتدار و ابهت مردهای قدیمی در آن وجود داشته باشد. بعضی ها معتقدند دلیل این امر رشد آگاهی و شعور اجتماعی زنان در شهرهاست که باعث می شود مثل زنهای قدیم، خودشان را کاملاً محتاج و وابسته به شوهرانشان ندانند ، و ارزش وجودی و حیاتی مرد برای اداره ی زندگی در نظر زنها نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده. بعضی دیگر معتقدند نفوذ فرهنگ غرب از طرق مختلف مثل پخش فیلمهای سینمایی خارجی و یا سریالها و فیلمهای ایرانی که در بعضی از آنها، زنها پرخاشگرانه با شوهرانشان رفتار می کنند و یا در بعضی دیگر از آنها، مردها را موجوداتی خودخواه و قلدر و بی منطق نشان می دهد که باعث آزار همسرانشان می شوند و به طور خلاصه نفوذ فرهنگ غرب و جریان زن سالاری در رسانه های دیداری و شنیداری و مطبوعات، باعث افزایش جسارت و پرخاش زنها نسبت به شوهرانشان شد. و آنها مثل قدیم حاضر نیستند اقتدار مرد را در خانواده بپذیرند. البته این عوامل در ایجاد چنین وضعیتی کاملاً موثرند ، مخصوصاً نقش صدا و سیما را در بروز تنشهای خانوادگی را نمی توان نادیده گرفت. اما عامل دیگری هم وجود دارد که غالباً نادیده گرفته می شود و به نظر می رسد از سایر عوامل مهم تر و تأثیرگذارترست. برای یافتن این عامل مهم که باعث کاهش اقتدار و نفوذ مرد در خانواده های امروزی می شود، لازم است کمی به عقب برگردید، و روش تربیت و شیوه ی رشد پسرها و جوانهای یکی دو دهه ی اخیر در شهرها را مقایسه کنید با شیوه ی تربیت و رشد همین گروه سنی از پسران در دوران پدرها و پدربزرگهایمان. در آن دوره پسربچه ها بعد از اینکه سنین طفولیت و بازیگوشی را طی می کردند به همراه پدر و یا برادرشان مشغول کار می شدند. حتی اگر مدرسه هم می رفتند در ساعات بعد از مدرسه و تابستانها یا پیش پدرشان کار می کردند و یا شاگرد افراد غریبه می شدند و سرکار می رفتند. بعد از اتمام تحصیلات و یا رسیدن به سنین آغاز جوانی باید خدمت سربازی را طی می کردند. سربازی های آن دوران هم که معروف است. سربازها غالباً در شهرهای غریب و دور از خانواده و احیاناً نقاط محروم و بدون امکانات و با سختگیری هایی که در گذشته نسبت به سربازها روا می داشتند، سختیها و مشقات فراوانی را تحمل می کردند. در بسیاری از اوقات، جوانان وقتی سربازی را تمام می کردند به دلیل اینکه در سنین کودکی و نوجوانی، شاگردی کرده بودند در یک حرفه و شغل، مهارت نسبی داشتند و آماده ی تشکیل زندگی می شدند.کارکردنهای دوران کودکی و نوجوانی، پسرهای آن دوره را پخته و با تجربه بار می آورد. او یاد می گرفت با حقوق اندکی که می گیرد چطور هزینه های شخصیش را بپردازد و چطور پس انداز کند و درآمدش را مدیریت کند. سختی های کار و دوران سربازی او را ورزیده و آماده ی مواجهه با مشکلات بار می آورد. و چون پیش یک نفر بزرگتر و با تجربه تر از خودش شاگردی می کرد، شیوه های سبک کار و تجربه های او را هم می آموخت. دوری از خانه و خانواده، آنهم به مدت های طولانی در مدت خدمت سربازی او را مستقل و مرد می کرد. در بین قدیمی ها یک جمله مصطلح شده بود که می گفتند: تا کسی سربازی نرود مرد نمی شود اما جوانها ی این دوره و زمانه چطور؟البته در این دوران هم هستند کسانی که با سختی بزرگ می شوند و از ایتدا روی پای خود می ایستند اما کم نیستند آنهایی که دوران کودکی ونوجوانی شان فقط به درس وکلاس کامپیوتر و...می گذرد. سربازی های این دوره هم که تکلیفش روشن است. بیشتر در شهرهای محل سکونت و احیاناً فقط در ساعات اداری. تازه با همه ی اینها بسیاری از والدین حاضرند با پرداخت پولهای کلان معافیت پسرشان را بگیرند . اگر درست دقت کنیم می بینیم دخترها هم تقریباً همین روال را طی می کنند. البته ممکن است در بعضی از خانواده های مقید، دخترها کمی محدودیت نسبت به پسرها داشته باشند ولی این تأثیری در اصل ماجرا ندارد. دخترها فقط سربازی نمی روند. با توجه به این جریان شما فکر می کنید مردهای این دوره و زمانه در آغاز زندگی چه ویژگیها و برتری هایی نسبت به زنها دارند که زن بتواند او را تکیه گاه خودش بداند و با اطمینان خاطر زندگی و و آینده ی خود را به او بسپارد و نگران هیچ چیز نباشد . بعضی از مردهای امروز تا موقع تشکیل خانواده هیچ سختی و مرارتی را تحمل نکرده اند ، شاید تنها سختی که با آن مواجه شده اند ، قبول نشدن در دانشگاه باشد. نیاموخته اند چطور درآمدشان را مدیریت کنند. درباره ی شغل و کارشان تجربه ی کافی ندارند. هر چه خواسته اند توسط والدین برایشان فراهم شده و آنها به جای او تصمیم گرفته اند.حضرت امام کاظم(ع) می فرمایند: « بهتر است بچه، در دوران کودکی با سختی و مشکلات که در زندگی اجتناب ناپذیر است رو به رو شود تا در جوانی و بزرگسالی، صبور و پخته باشد. »همانطور که امام(ع) فرموده اند کسی که در کودکی با مشکلات برخورد نکرده باشد وقتی به تنهایی مجبور است با آنها مواجه شود آنهم با وجود داشتن زن و فرزند ، سر درگم و کلافه می شود و چنین مردی نمی تواند یک تکیه گاه محکم برای همسرش باشد. نظرات و ایده های چنین مردی ناکارآمد و نپخته است. چون تجربه ی کافی ندارد. حضرت علی(ع) در این مورد مهم فرموده اند: "ارزش ایده و نظر هر انسان به اندازه ی تجربه ی اوست و کسی که از تجربیاتش استفاده کند، می تواند کارهایش را سروسامان بدهد". البته منظور از ارائه این مطلب این نیست که مردها از موفقیت در اداره ی زندگی و مدیریت درست خانواده شان ناامید شوند و قافیه را بیش از پیش ببازند. بلکه منظور از طرح این موضوع رسیدن به سه هدف مهم است. یکی اینکه مبادا مردهای امروزی خودشان را خیلی دست بالا بگیرند و با پدرها و پدربزرگهایشان مقایسه کنند، بلکه اگر می خواهند مثل آنها باشند باید نقایصشان را رفع و برای بهبود اوضاع کوشش کنند. در ادامه ی این سلسله مقالات نکاتی به استحضارتان می رسد که می تواند برای بهتر شدن وضعیت موثر باشد. دوم اینکه مردها فکر نکنند فرآیند کاهش نفوذ و اقتدار مرد در خانواده امری لازم و اجتناب ناپذیر در این دوره و زمان است و مثل خیلی دیگر از تحولات هیچ گریزی از آن نیست. بلکه اگر درست عمل کنند و برخی نکات را که در ادامه خواهد آمد مدنظر داشته باشند می توانند مثل مردهای با وقار و با معرفت قدیمی اداره ی امور زندگی را در دست بگیرند و از احترام کافی در خانه برخوردار باشند. چون شخصاً آرزومندم دوباره در خانواده های ایرانی نظام «مردسالاری منطقی» حاکم شود. فقط به این روش است که هم زن و هم مرد از زندگی در کنار هم لذت می برند و پایه و اساس خانواده محکم و استوار می ماند. اما هدف سوم از طرح این موضوع اینست که مبادا کاری را که بسیاری از والدین ما انجام دادند و ما را لوس و ناز پرورده تربیت کردند ما هم با فرزندانمان انجام دهیم. بلکه طبق فرمایش امام کاظم(ع) از همان دوران کودکی بچه هایمان را با مشکلات زندگی آشنا کنیم تا درآینده برای رویارویی با زندگی آماده تر باشند .موفق و مرد و با معرفت باشید تبیان - خانواده وزندگی احسان رادمند :سلیقه های دردسر ساز! چگونه روابطمان را فرو بپاشیم عشق حقیقی ، بدون گل سرخ چگونه "من" ، "ما" می شود ؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 622]