واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: 1-می پذیرم که من اول برای کشف سرزمین او پا پیش بگذارم لازم است که حتما اول یکی پا پیش بگذارد. بنابراین بهتر است در این راه، من کمی صبر و پشتکار به خرج بدهم. مطمئنا او روزی از این بابت سپاسگزارم خواهد شد. 2-به تفاوت هایش احترام می گذارم هدف، نه برتری جویی است و نه تعیین این که کدام یکی "بهتر" است. فقط و فقط درک کردن اوست برای رسیدن به تفاهم پایدار. 3-می پذیرم که او قلمروهای خاص خودش را دارد درک دیگری برای برقراری ارتباط بهتر با او و دوست داشتن، به معنی هجوم به تمامیت ارضی اش نیست. بلکه برعکس، با رها کردن او برای ابراز وجود است که می توان به حقیقت وجودی اش دست یافت و درکش کرد. 4-قبول می کنم که هرگز او را به طور کامل نخواهم شناخت ما حتی در شناخت خودمان هم مشکل داریم، چطور می توان تصور کرد که روزی بتوانیم همسرمان که از جنس ما نیست را به طور کامل بشناسیم؟ 5-از او می خواهم در مورد رفتارهایی که سر درنمی آورم، توضیح دهد زنان به شدت محتاج تبادل کلامی با نزدیکانشان هستند. وقتی مردی در این راه پیشقدم می شود، آنها به شدت تحت تاثیر قرار می گیرند و محبت خود را نثار همسرشان می کنند. 6-گوش کردن را یاد می گیرم گوش کردن بزرگترین تفاوت اختلاف آفرین بین زنان و مردان است. مردها بیشتر روی رفتار و زنان روی گفتار و کلام تمرکز می کنند. خانم ها بیشتر دوست دارند یک گوش شنوا برای حرف هایشان داشته باشند تا این که صرفا راه حل به آنان پیشنهاد شود. 7-وقتی از من درخواست کند به او راه حل پیشنهاد می کنم اگر بپذیریم که اول پای درد دل زنان بنشینیم، همین ابراز علاقه ما به گوش کردن، آنها را آرام می کند و کمک بزرگی است برای این که وارد مرحله بعدی یعنی عمل، بشوند. احتمالا در این وقت است که می توانند به توصیه ها و راه حل های پیشنهادی مردها گوش دهند. 8-با او همدردی می کنم زنان وقتی مشکلی دارند، پیش از هر چیز نیازمند همدردی هستند. آنان مایلند که دیگران از ریز به ریز آن چه انجام داده اند مطلع شوند. بنابراین با دادن این فرصت، با او همدردی می کنم. 9-از گفتن جملاتی مثل: "مهم نیست!" جدا خودداری می کنم این کار اشتباه محض است! به هیچ وجه نباید مشکل آنان را کوچک و کم اهمیت به حساب آورد. در عوض بهتر با گفتن: "من هم اگر جای تو بود م، خسته می شدم"، یا "من هم به نوبه خودم نمی توانم چنین رفتاری را تحمل کنم". اولین گام های همدلی با آنان را برداشت. 10-می پذیرم که با دوستانش روابط صمیمانه ای داشته باشد مردها معمولا از این وجه اشتراک زنانه بیمناکند. تبادل کلامی زنان، آنان را می ترساند. ولی جایی برای هراس نیست. برعکس، بعد از همین گفتگوهای مفصل است که زنان تسکیل یافته، با خیالی آسوده، بی دغدغه و حتی شکیباتر به خانه برمی گردند. 11-تشکر می کنم زنان به طور فطری مایلند برای این که مورد علاقه واقع شوند، عشق و محبت نثار کنند. هر چند که معمولا هم در عوض چیزی دستشان را نمی گیرد. چنانچه متقابلا در پاسخ به ابراز محبت ها هیچ لطف و توجهی دریافت نکنند، خسته و درمانده می شوند. 12-راحت درباره دغدغه ها و مشکلاتم صحبت می کنم مردها اغلب از گفتن مشکلات خودداری می کنند. در نظر آنان این نوعی شکست است. این کار چنان زنان را دلسرد و درمانده می کند که احساس می کنند هیچ راهی برای حمایت و پشتیبانی مردشان ندارند. آنان را مشغول و دور از دسترس می بینند. در نتیجه افتادن در دور باطل سوءتفاهم شروع می شود. 13-هرازگاهی او را غافلگیر می کنم همه زنان دوست دارند که مردشان فرشته آرزوهایشان باشد. این طرز تفکر در حالی که در نظر مردها کودکانه است، ولی برای زنان خیلی هم جدی می باشد. آنان دوست دارند یک نفر دستشان را گرفته و با خود به یک تعطیلات آخر هفته غیرمنتظره یا صرف شامی با چراغ خاموش و شمع روشن و ... ببرد. 14-برایش وقت می گذارم وقتی را که مرد صرف زن می کند، از تمام مادیات دنیا برایش ارزشمندتر است. چون این توجه و لذت با تمام طلاهای دنیا هم خریدنی نیست! 15-در دلربایی کردن هایش با او همبازی می شوم چشمهایش را برایم خمار می کند؟ بی هیچ دلیل خاصی مثل یک ملکه خودش را آرایش می کند؟ یا یک دفعه به لباس خدمتکار یا کولی درمی آید؟ خب، بازی می کند، و باید از این بازی با هم لذت ببریم. پایگاه فرهنگی هنری تکناز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 323]