تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس به نيازمند كمك مالى كند و با مردم منصفانه رفتار نمايد چنين كسى مؤمن حقيقى اس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798911768




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خطبه فدكيه فرياد رساي خردمندترين بانوي آزاديخواه


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: در حالي كه چادرش به زمين كشيده مي‏شد، و راه رفتن او همانند راه رفتن پيامبر خدا بود، بر ابوبكر كه در ميان عده‏اي از مهاجرين و انصار نشسته بود وارد شد، در اين هنگام بين او و ديگران پرده‏اي آويختند. آن گاه ناله‏اي جانسوز از دل برآورد كه همه مردم به گريه افتادند و مجلس و مسجد به سختي به جنبش درآمد. سپس لحظه‏اي سكوت كرد تا همهمه مردم خاموش و گريه آنان ساكت شد و جوش و خروششان آرام يافت. آن گاه حضرت زهرا (س) كلامش را با حمد و ثناي الهي آغاز فرمود و درود بر رسول خدا فرستاد، در اينجا دوباره صداي گريه مردم برخاست، وقتي سكوت برقرار شد، كلام خويش را دنبال كرد و فرمود: حمد و سپاس خداي را برآنچه ارزاني داشت، و شكر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شكر بر او بر آنچه پيش فرستاد، از نعمت هاي فراواني كه خلق فرمود و عطاياي گسترده‏اي كه اعطا كرد، و منت هاي بي‏شماري كه ارزاني داشت، كه شمارش از شمردن آنها عاجز، و نهايت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراك دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شكرگذاري آنها نعمت ها را زياده گرداند، و با گستردگي آنها مردم را به سپاسگزاري خود متوجه ساخت، و با دعوت كردن به اين نعمت ها آنها را دو چندان كرد. و گواهي مي‏دهم كه معبودي جز خداوند نيست و شريكي ندارد، كه اين امر بزرگي است كه اخلاص را تاويل آن و قلوب را متضمن وصل آن ساخت، و در پيشگاه تفكر و انديشه شناخت آن را آسان كرد، خداوندي كه چشم‏ها از ديدنش بازمانده، و زبان ها از وصفش ناتوان، و اوهام و خيالات از درك او عاجز مي ‏باشند. موجودات را خلق فرمود بدون آنكه از ماده‏اي موجود شوند، و آنها را پديد آورد بدون آنكه از قالبي تبعيت كنند، آنها را به قدرت خويش ايجاد و به مشيتش پديد آورد، بي‏آنكه در ساختن آنها نيازي داشته و در تصويرگري آنها فايده‏اي برايش وجود داشته باشد، جز تثبيت حكمتش و آگاهي بر طاعتش، و اظهار قدرت خود و شناسابي راه عبوديت و گرامي داشت دعوتش، آنگاه بر طاعتش پاداش و بر معصيتش عقاب مقرر داشت، تا بندگانش را از نقمتش بازدارد و آنان را به سوي بهشتش رهنمون شود. و گواهي مي‏دهم كه پدرم محمد بنده و فرستاده اوست، كه قبل از فرستاده شدن او را انتخاب، و قبل از برگزيدن نام پيامبري بر او نهاد، و قبل از مبعوث شدن او را برانگيخت، آن هنگام كه مخلوقات در حجاب غيبت بوده، و در نهايت تاريكي‏ها به سر برده، و در سر حد عدم و نيستي قرار داشتند، او را برانگيخت به خاطر علمش به عواقب كارها، و احاطه‏اش به حوادث زمان، و شناسايي كاملش به وقوع مقدرات. او را برانگيخت تا امرش را كامل و حكم قطعي‏اش را امضا و مقدراتش را اجرا نمايد، و آن حضرت امت ها را ديد كه در آئين هاي مختلفي قرار داشته، و در پيشگاه آتش هاي افروخته معتكف و بت‏هاي تراشيده شده را پرستنده، و خداوندي كه شناخت آن در فطرتشان قرار دارد را منكرند. پس خداي بزرگ به وسيله پدرم محمد صلي الله عليه و آله تاريكي‏هاي آن را روشن، و مشكلات قلب ها را برطرف، و موانع رويت ديده‏ها را از ميان برداشت، و با هدايت در ميان مردم قيام كرده و آنان را از گمراهي رهانيد، و بينايشان كرده، و ايشان را به دين استوار و محكم رهنمون شده، و به راه راست دعوت نمود. تا هنگامي كه خداوند او را به سوي خود فراخواند، فراخواندني از روي مهرباني و آزادي و رغبت و ميل، پس آن حضرت از رنج اين دنيا در آسايش بوده، و فرشتگان نيكوكار در گرداگرد او قرار داشته، و خشنودي پروردگار آمرزنده او را فراگرفته، و در جوار رحمت او قرار دارد، پس درود خدا بر پدرم، پيامبر و امينش و بهترين خلق و برگزيده‏اش باد، و سلام و رحمت و بركات الهي براو باد. آن گاه حضرت فاطمه (س) رو به مردم كرده و فرمود: شما اي بندگان خدا پرچمداران امر و نهي او، و حاملان دين و وحي او، و امين هاي خدا بر يكديگر، و مبلغان او به سوي امت هاييد، زمامدار حق در ميان شما بوده و پيماني است كه از پيشاپيش به سوي تو فرستاده، و باقيمانده‏اي است كه براي شما باقي گذارده، و آن كتاب گوياي الهي و قرآن راستگو و نور فروزان و شعاع درخشان است، كه بيان و حجت هاي آن روشن، اسرار باطني آن آشكار، ظواهر آن جلوه‏گر مي ‏باشد، پيروان آن مورد غبطه جهانيان بوده، و تبعيت از او خشنودي الهي را باعث مي ‏گردد، و شنيدن آن راه نجات است. به وسيله آن مي‏توان به حجت هاي نوراني الهي، و واجباتي كه تفسير شده، و محرماتي كه از ارتكاب آن منع شده، و نيز به گواهي هاي جلوه‏گرش و برهان هاي كافيش و فضايل پسنديده‏اش، و رخصت هاي بخشيده شده‏اش و قوانين واجبش دست يافت. پس خداي بزرگ ايمان را براي پاك كردن شما از شرك، و نماز را براي پاك نمودن شما از تكبر، و زكات را براي تزكيه نفس و افزايش روزي، و روزه را براي تثبيت اخلاص، و حج را براي استحكام دين، و عدالت‏ورزي را براي التيام قلب ها، و اطاعت ما خاندان را براي نظم يافتن ملت ها، و امامتمان را براي رهايي از تفرقه، و جهاد را براي عزت اسلام، و صبر را براي كمك در به دست آوردن پاداش قرار داد و امر به معروف را براي مصلحت جامعه، و نيكي به پدر و مادر را براي رهايي از غضب الهي، و صله ارحام را براي طولاني شدن عمر و افزايش جمعيت، و قصاص را وسيله حفظ خون ها، و وفاي به نذر را براي در معرض مغفرت الهي قرار گرفتن، و دقت در كيل و وزن را براي رفع كم‏فروشي مقرر فرمود. و نهي از شرابخواري را براي پاكيزگي از زشتي، و حرمت نسبت ناروا دادن را براي عدم دوري از رحمت الهي، و ترك دزدي را براي پاكدامني قرار داد، و شرك را حرام كرد تا در يگانه‏پرستي خالص شوند. پس آنگونه كه شايسته است از خدا بترسيد، و از دنيا نرويد جز آن كه مسلمان باشيد، و خدا را در آنچه بدان امر كرده و از آن بازداشته اطاعت نماييد، همانا كه فقط دانشمندان از خاك مي‏ترسند. آنگاه فرمود: اي مردم! بدانيد كه من فاطمه و پدرم محمد است، آنچه ابتدا گويم در پايان نيز مي ‏گويم، گفتارم غلط نبوده و ظلمي در آن نيست، پيامبري از ميان شما برانگيخته شد كه رنج هاي شما بر او گران آمده و دلسوز بر شما است، و بر مومنان مهربان و عطوف است. پس اگر او را بشناسيد مي‏دانيد كه او در ميان زنانتان پدر من بوده، و در ميان مردانتان برادر پسر عموي من است، چه نيكو بزرگواري است آنكه من اين نسبت را به او دارم. رسالت خود را با انذار انجام داد، از پرتگاه مشركان كناره‏گيري كرده، شمشير بر فرقشان نواخت، گلويشان را گرفته و با حكمت و پند و اندرز نيكو به سوي پروردگارشان دعوت نمود، بت ها را نابود ساخته، و سر كينه‏توزان را مي‏شكند، تا جمعشان منهزم شده و از ميدان گريختند. تا آن گاه كه صبح روشن از پرده شب برآمد، و حق نقاب از چهره بركشيد، زمامدار دين به سخن درآمد، و فرياد شيطان ها خاموش گرديد، خار نفاق از سر راه برداشته شد، و گره‏هاي كفر و تفرقه از هم گشوده گرديد، و دهان هاي شما به كلمه اخلاص باز شد، در ميان گروهي كه سپيدرو و شكم به پشت چسبيده بودند. و شما بر كناره پرتگاهي از آتش قرار داشته، و مانند جرعه‏اي آب بوده و در معرض طمع طماعان قرار داشتيد، همچون آتش‏زنه‏اي بوديد كه بلافاصله خاموش مي ‏گرديد، لگدكوب روندگان بوديد، از آبي مي‏نوشيديد كه شتران آن را آلوده كرده بودند، و از پوست درختان به عنوان غذا استفاده مي‏كرديد، خوار و مطرود بوديد، مي‏ترسيدند كه مردماني كه در اطراف شما بودند شما را بربايند، تا خداي تعالي بعد از چنين حالاتي شما را به دست آن حضرت نجات داد، بعد از آنكه از دست قدرتمندان و گرگ هاي عرب و سركشان اهل كتاب ناراحتي ها كشيديد. هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند خاموشش نموده، يا هر هنگام كه شيطان سر برآورد يا اژدهايي از مشركين دهان بازكرد، پيامبر برادرش را در كام آن افكند، و او تا زماني كه سرآنان را به زمين نمي‏كوفت و آتش آنها را به آب شمشيرش خاموش نمي‏كرد، باز نمي ‏گشت، فرسوده از تلاش در راه خدا، كوشيده در امر او، نزديك به پيامبر خدا، سروري از اولياء الهي، دامن به كمر بسته، نصيحت‏گر، تلاشگر، و كوشش‏كننده بود، و در راه خدا از ملامت ملامت‏كننده نمي‏هراسيد. و اين در هنگامه‏اي بود كه شما در آسايش زندگي مي‏كرديد، در مهد امن متنعم بوديد، و در انتظار به سر مي ‏برديد تا ناراحتي‏ها ما را در بر گيرد، و گوش به زنگ اخبار بوديد، و هنگام كارزار عقب گرد مي‏كرديد، و به هنگام نبرد فرار مي‏نموديد. و آن گاه كه خداوند براي پيامبرش خانه انبياء و آرامگاه اصفياء را برگزيد، علائم نفاق در شما ظاهر گشت، و جامه دين كهنه، و سكوت گمراهان شكسته، و پست رتبه‏گان با قدر و منزلت گرديده، و شتر نازپرورده اهل باطل به صدا درآمد، و در خانه‏هايتان بيامد، و شيطان سر خويش را از مخفي ‏گاه خود بيرون آورد، و شما را فراخواند، مشاهده كرد پاسخگوي دعوت او هستيد، و براي فريب خوردن آماده‏ايد، آن گاه از شما خواست كه قيام كنيد، و مشاهده كرد كه به آساني اين كار را انجام مي‏دهيد، شما را به غضب واداشت، و ديد غضبناك هستيد، پس بر شتران ديگران نشان زديد، و بر آبي كه سهم شما نبود وارد شديد. اين در حالي بود كه زماني نگذشته بود، و موضع شكاف زخم هنوز وسيع بود، و جراحت التيام نيافته، و پيامبر به قبر سپرده نشده بود، بهانه آورديد كه از فتنه مي‏هراسيد، آگاه باشيد كه در فتنه قرار گرفته‏ايد، و براستي جهنم كافران را احاطه نموده است. اين كار از شما بعيد بود، و چطور اين كار را كرديد، به كجا روي مي‏آورديد، در حالي كه كتاب خدا روياروي شماست، امورش روشن، و احكامش درخشان، و علائم هدايتش ظاهر، و محرماتش هويدا، و اوامرش واضح است، ولي آن را پشت سر انداختيد، آيا بي‏رغبتي به آن را خواهانيد؟ يا به غير قرآن حكم مي‏كنيد؟ كه اين براي ظالمان بدل بدي است، و هركس غير از اسلام ديني را جويا باشد از او پذيرفته نشده و در آخرت از زيانكاران خواهد بود. آن گاه آنقدر درنگ نكرديد كه اين دل رميده آرام گيرد، و كشيدن آن سهل گردد، پس آتش‏گيره‏ها را افروخته‏تر كرده، و به آتش دامن زديد تا آن را شعله‏ور سازيد، و براي اجابت نداي شيطان، و براي خاموش كردن انوار دين روشن خدا، و از بين بردن سنن پيامبر برگزيده آماده بوديد، به بهانه خوردن، كف شير را زير لب پنهان مي‏خوريد، و براي خانواده و فرزندان او در پشت تپه‏ها و درختان كمين گرفته و راه مي‏رفتيد، و ما بايد بر اين امور كه همچون خنجر بران و فرورفتن نيزه در ميان شكم است، صبر كنيم. و شما اكنون گمان مي ‏بريد كه براي ما ارثي نيست، آيا خواهان حكم جاهليت هستيد، و براي اهل يقين چه حكمي بالاتر از حكم خداوند است، آيا نمي‏دانيد؟ در حالي كه براي شما همانند آفتاب درخشان روشن است، كه من دختر او هستم. اي مسلمانان! آيا سزاوار است كه ارث پدرم را از من بگيرند، اي پسر ابي‏قحافه،آيا در كتاب خداست كه تو از پدرت ارث ببري و از ارث پدرم محروم باشم امر تازه و زشتي آوردي، آيا آگاهانه كتاب خدا را ترك كرده و پشت سر مي‏اندازيد، آيا قرآن نمي ‏گويد سليمان از داود ارث برد، و در مورد خبر زكريا آن گاه كه گفت: پروردگار مرا فرزندي عنايت فرما تا از من و خاندان يعقوب ارث برد، و فرمود: و خويشاوندان رحمي به يكديگر سزاوارتر از ديگرانند، و فرموده: خداي تعالي به شما درباره فرزندان سفارش مي‏كند كه بهره پسر دو برابر دختر است، و مي‏فرمايد: هنگامي كه مرگ يكي از شما فرارسد بر شما نوشته شده كه براي پدران و مادران و نزديكان وصيت كنيد، و اين حكم حقي است براي پرهيزگاران. و شما گمان مي ‏بريد كه مرا بهره‏اي نبوده و سهمي از ارث پدرم ندارم، آيا خداوند آيه‏اي به شما نازل كرده كه پدرم را از آن خارج ساخته؟ يا مي ‏گوييد: اهل دو دين از يكديگر ارث نمي ‏برند؟ آيا من و پدرم را از اهل يك دين نمي‏دانيد؟ و يا شما به عام و خاص قرآن از پدر و پسرعمويم آگاهتريد؟ اينك اين تو و اين شتر، شتري مهارزده و رحل نهاده شده، برگير و ببر، با تو در روز رستاخيز ملاقات خواهد كرد. چه نيك داوري است خداوند، و نيكو دادخواهي است پيامبر، و چه نيكو وعده‏گاهي است قيامت، و در آن ساعت و آن روز اهل باطل زيان مي ‏برند، و پشيماني به شما سودي نمي‏رساند، و براي هرخبري قرارگاهي است، پس خواهيد دانست كه عذاب خواركننده بر سر چه كسي فرود خواهد آمد، و عذاب جاودانه كه را شامل مي‏شود. آن گاه رو به سوي انصار كرده و فرمود: اي گروه نقباء، و اي بازوان ملت، اي حافظان اسلام، اين ضعف و غفلت در مورد حق من و اين سهل‏انگاري از دادخواهي من چرا؟ آيا پدرم پيامبر نمي‏فرمود: حرمت هركس در فرزندان او حفظ مي‏شود، چه به سرعت مرتكب اين اعمال شديد، و چه با عجله اين بز لاغر، آب از دهان و دماغ او فروريخت، در صورتي كه شما را طاقت و توان بر آنچه در راه آن مي‏كوشيم هست، و نيرو براي حمايت من در اين مطالبه و قصدم مي ‏باشد. آيا مي ‏گوييد محمد صلي الله عليه و آله بدرود حيات گفت، اين مصيبتي است بزرگ و در نهايت وسعت، شكاف آن بسيار، و درز دوخته آن شكافته، و زمين در غياب او سراسر تاريك گرديد، و ستارگان بي‏فروغ، و آرزوها به نااميدي گراييد، كوه ها از جاي فروريخت، حرمت ها پايمال شد، و احترامي براي كسي پس از وفات او باقي نماند. به خدا سوگند كه اين مصيبت بزرگ تر و بليه عظيم‏تر است، كه همچون آن مصيبتي نبوده و بلاي جانگدازي در اين دنيا به پايه آن نمي‏رسد، كتاب خدا آن را آشكار كرده است، كتاب خدايي كه در خانه‏هايتان، و در مجالس شبانه و روزانه‏تان، آرام و بلند، و با تلاوت و خوانندگي آن را مي‏خوانيد، اين بلايي است كه پيش از اين به انبياء و فرستاده شدگان وارد شده است، حكمي است حتمي، و قضايي است قطعي، خداوند مي‏فرمايد: محمد پيامبري است كه پيش از وي پيامبران ديگري درگذشتند، پس اگر او بميرد و يا كشته گردد به عقب برمي ‏گرديد، و آن كس كه به عقب برگردد به خدا زياني نمي‏رساند، و خدا شكركنندگان را پاداش خواهد داد. اي پسران قبيله - گروه انصار - آيا نسبت به ميراث پدرم مورد ظلم واقع شوم در حالي كه مرا مي‏ بينيد و سخن مرا مي‏شنويد، و داراي انجمن و اجتماعيد، صداي دعوت مرا همگان شنيده و از حالم آگاهي داريد، و داراي نفرات و ذخيره‏ايد، و داراي ابزار و قوه‏ايد، نزد شما اسلحه و زره و سپر هست، صداي دعوت من به شما مي‏رسد ولي جواب نمي‏دهيد، و ناله فرياد خواهيم را شنيده ولي به فريادم نمي‏رسيد، در حالي كه به شجاعت معروف و به خير و صلاح موصوف مي ‏باشيد، و شما برگزيدگاني بوديد كه انتخاب شده، و منتخباتي كه براي ما اهل‏بيت برگزيده شديد! با عرب پيكار كرده و متحمل رنج و شدت ها شديد، و با امت ها رزم نموده و با پهلوانان به نبرد برخاستيد، هميشه فرمانده بوده و شما فرمانبردار، تا آسياي اسلام به گردش افتاد، و پستان روزگار به شير آمد، و نعره‏هاي شرك‏آميز خاموش شده، و ديگ طمع و تهمت از جوش افتاد، و آتش كفر خاموش و دعوت نداي هرج و مرج آرام گرفت، و نظام دين كاملا رديف شد، پس چرا بعد از اقرارتان به ايمان حيران شده، و پس از آشكاري خود را مخفي گردانديد، و بعد از پيشقدمي عقب نشستيد، و بعد ايمان شرك آورديد؟ واي بر گروهي كه بعد از پيمان بستن آن را شكستند، و خواستند پيامبر را اخراج كنند، با آنكه آنان جنگ را آغاز نمودند، آيا از آنان هراس دارد در حالي كه خدا سزاوار است كه از او بهراسيد، اگر مومنيد. آگاه باشيد مي‏ بينم كه به تن‏آسايي جاودانه دل داده، و كسي را كه سزاوار زمامداري بود را دور ساخته‏ايد، با راحت‏طلبي خلوت كرده، و از تنگناي زندگي به فراخناي آن رسيده‏ايد، در اثر آن آنچه را حفظ كرده بوديد را از دهان بيرون ريختيد، و آنچه را فروبرده بوديد را بازگرداندند، پس بدانيد اگر شما و هركه در زمين است كافر شويد، خداي بزرگ از همگان بي‏نياز و ستوده است. آگاه باشيد آنچه گفتم با شناخت كاملم بود، به سستي پديد آمده در اخلاق شما، و بي‏وفايي و نيرنگ ايجاد شده در قلوب شما، و ليكن اينها جوشش دل اندوهگين، و بيرون ريختن خشم و غضب است، و آنچه قابل تحملم نيست، و جوشش سينه‏ام و بيان دليل و برهان، پس خلافت را بگيريد، ولي بدانيد كه پشت اين شتر خلافت زخم است، و پاي آن سوراخ و تاول‏دار، عار و ننگش باقي و نشان از غضب خدا و ننگ ابدي دارد، و به آتش شعله‏ور خدا كه بر قلبها احاطه مي‏يابد متصل است. آنچه مي‏كنيد در برابر چشم بيناي خداوند قرار داشته، و آنانكه ستم كردند به زودي مي‏دانند كه به كدام بازگشتگاهي بازخواهند گشت، و من دختر كسي هستم كه شما را از عذاب دردناك الهي كه در پيش داريد خبر داد، پس هرچه خواهيد بكنيد و ما هم كار خود را مي‏كنيم، و شما منتظر بمانيد و ما هم در انتظار بسر مي ‏بريم. آن گاه ابوبكر پاسخ داد: اي دختر رسول خدا! پدر تو بر مومنين مهربان و بزرگوار و رئوف و رحيم، و بر كافران عذاب دردناك و عقاب بزرگ بود، اگر به نسب او بنگريم وي را بر هر دوستي برتري داد، و او نيز در هر كار بزرگي پيامبر را ياري نمود، جز سعادتمندان شما را دوست نمي‏دارند، و تنها بدكاران شما را دشمن مي‏شمرند. پس شما خاندان پيامبر، پاكان برگزيدگان جهان بوده، و ما را به خير راهنما، و به سوي بهشت رهنمون بوديد، و تو اي برترين زنان و دختر برترين پيامبران، در گفتارت صادق، در عقل فراوان پيشقدم بوده، و هرگز از حقت بازداشته نخواهي شد و از گفتار صادقت مانعي ايجاد نخواهد گرديد. و به خدا سوگند از راي پيامبر قدمي فراتر نگذارده، و جز با اجازه او اقدام نكرده‏ام، و پيشرو قوم به آنان دروغ نمي ‏گويد، و خدا را گواه مي ‏گيرم كه بهترين گواه است، از پيامبر شنيدم كه فرمود: ما گروه پيامبران دينار و درهم و خانه و مزرعه به ارث نمي ‏گذاريم، و تنها كتاب و حكمت و علم و نبوت را به ارث مي‏نهيم، و آنچه از ما باقي مي‏ماند در اختيار ولي امر بعد از ماست، كه هر حكمي كه بخواهد در آن بنمايد. و ما آنچه را كه مي‏خواهي در راه خريد اسب و اسلحه قرار داديم، تا مسلمانان با آن كارزار كرده و با كفار جهاد نموده و با سركشان بدكار جدال كنند، و اين تصميم به اتفاق تمام مسلمانان بود، و تنها دست به اين كار نزدم، و در راي و نظرم مستبدانه عمل ننمودم، و اين حال من و اين اموال من است كه براي تو و در اختيار توست، و از تو دريغ نمي‏شود و براي فرد ديگري ذخيره نشده، تويي سرور بانوان امت پدرت، و درخت بارور و پاك براي فرزندانت، فضايلت انكار نشده، و از شاخه و ساقه‏ات فرونهاده نمي ‏گردد، حكمت در آنچه من مالك آن هستم نافذ است آيا مي‏پسندي كه در اين زمينه مخالف سخن پدرت عمل كنم؟!! حضرت فاطمه (س) فرمود: پاك و منزه است خداوند، پدرم پيامبر، از كتاب خدا روي ‏گردان و با احكامش مخالف نبود، بلكه پيرو آن بود و به آيات آن عمل مي‏نمود، آيا مي‏خواهيد علاوه بر نيرنگ و مكر به زور او را متهم نماييد، و اين كار بعد از رحلت او شبيه است به دامهايي كه در زمان حياتش برايش گسترده شد، اين كتاب خداست كه حاكمي است عادل، و ناطقي است كه بين حق و باطل جدايي مي‏اندازد، و مي‏فرمايد: زكريا گفت: خدايا فرزندي به من بده كه از من و خاندان يعقوب ارث ببرد، و مي‏فرمايد: سليمان از داود ارث برد. خداوند در سهميه‏هابي كه مقرر كرد، و مقاديري كه در ارث تعيين فرمود، و بهره‏هابي كه براي مردان و زنان قرار داد، توضيحات كافي داده، كه بهانه‏هاي اهل باطل، و گمان ها و شبهات را تا روز قيامت زايل فرموده است، نه چنين است، بلكه هواهاي نفساني شما راهي را پيش پايتان قرار داده، و جز صبر زيبا چاره‏اي ندارم، و خداوند در آنچه مي‏كنيد ياور ماست. ابوبكر گفت: خدا و پيامبرش راست گفته، و دختر او نيز، كه معدن حكمت و جايگاه هدايت و رحمت، و ركن دين و سرچشمه حجت و دليل مي ‏باشد و راست مي ‏گويد، سخن حقت را دور نيفكنده و گفتارت را انكار نمي‏كنم، اين مسلمانان بين من و تو حاكم هستند، و آنان اين حكومت را به من سپردند، و به تصميم آنها اين منصب را پذيرفتم، نه متكبر بوده و نه مستبد به راي هستم، و نه چيزي را براي خود برداشته‏ام، و اينان همگي گواه و شاهدند. آنگاه حضرت فاطمه (س) رو به مردم كرده و فرمود: اي مسلمانان! كه براي شنيدن حرف هاي بيهوده شتابان بوده، و كردار زشت را ناديده مي گيريد، آيا در قرآن نمي‏انديشيد، يا بر دل ها مهر زده شده است، نه چنين است بلكه اعمال زشتتان بر دل هايتان تيرگي آورده، و گوش ها و چشمانتان را فراگرفته، و بسيار بد آيات قرآن را تاويل كرده، و بد راهي را به او نشان داده، و با بدچيزي معاوضه نموديد، به خدا سوگند تحمل اين بار برايتان سنگين، و عاقبتش پر از وزر و وبال است، آن گاه كه پرده‏ها كنار رود و زيان هاي آن روشن گردد، و آنچه را كه حساب نمي ‏كرديد و براي شما آشكار گردد، آنجاست كه اهل باطل زيانكار گردند. سپس آن حضرت رو به سوي قبر پيامبر كرد و فرمود: بعد از تو خبرها و مسايلي پيش آمد، كه اگر بودي آنچنان بزرگ جلوه نمي ‏كرد. ما تو را از دست داديم مانند سرزميني كه از باران محروم گردد، و قوم تو متفرق شدند، بيا بنگر كه چگونه از راه منحرف گرديدند. هر خانداني كه نزد خدا منزلت و مقامي داشت نزد بيگانگان نيز محترم بود، غير از ما. مرداني چند از امت تو همين كه رفتي، و پرده خاك ميان ما و تو حايل شد، اسرار سينه ‏ها را آشكار كردند. بعد از تو مرداني ديگر از ما روي برگردانده و خفيفمان نمودند، و ميراثمان دزديده شد. تو ماه شب چهارده و چراغ نوربخشي بودي، كه از جانب خداوند بر تو كتاب ها نازل مي ‏گرديد. جبرئيل با آيات الهي مونس ما بود، و بعد از تو تمام خيرها پوشيده شد. اي كاش پيش از تو مرده بوديم، آنگاه كه رفتي و خاك ترا در زير خود پنهان كرد. آن گاه حضرت فاطمه (س) به خانه بازگشت و حضرت علي (ع)در انتظار او به سر برده و منتظر طلوع آفتاب جمالش بود. وقتي در خانه آرام گرفت به حضرت علي (ع) فرمود: اي پسر ابوطالب! همانند جنين در شكم مادر پرده ‏نشين شده، و در خانه اتهام به زمين نشسته ‏اي، شاه‏ پرهاي شاهين را شكسته، و حال آنكه پرهاي كوچك هم در پرواز به تو خيانت خواهد كرد. اين پسر ابي ‏قحافه است كه هديه پدرم و مايه زندگي دو پسرم را از من گرفته است، با كمال وضوح با من دشمني كرد، و من او را در سخن گفتن با خود بسيار لجوج و كينه ‏توز ديدم، تا آنكه انصار حمايتشان را از من باز داشته، و مهاجران ياريشان را از من دريغ نمودند، و مردم از ياريم چشم ‏پوشي كردند، نه مدافعي دارم و نه كسي كه مانع از كردار آنان گردد، در حالي كه خشمم را فروبرده بودم از خانه خارج شدم و بدون نتيجه بازگشتم. آن روز كه شمشيرت را بر زمين نهادي همان روز خويشتن را خانه ‏نشين نمودي، تو شيرمردي بودي كه گرگان را مي ‏كشتي، و امروز بر روي زمين آرميده ‏اي، گوينده ‏اي را از من دفع نكرده، و باطلي را از من دور نمي ‏گرداني، و من از خود اختياري ندارم، اي كاش قبل از اين كار و قبل از اينكه اين چنين خوار شوم مرده بودم، از اينكه اينگونه سخن مي ‏گويم خداوندا عذر مي‏ خواهم، و ياري و كمك از جانب توست. از اين پس واي بر من در هر صبح و شام، پناهم از دنيا رفت، و بازويم سست شد، شكايتم به سوي پدرم بوده و از خدا ياري مي ‏خواهم، پروردگارا نيرو و توانت از آنان بيشتر، و عذاب و عقابت دردناكتر است. حضرت علي (ع) فرمود: شايسته تو نيست كه واي بر من بگويي، بلكه سزاوار دشمن ستمگر توست، اي دختر برگزيده خدا و اي باقيمانده نبوت، از اندوه و غضب دست بردار، من در دينم سست نشده و از آنچه در حد توانم است مضائقه نمي ‏كنم، اگر تو براي گذران روزيت ناراحتي، بدانكه روزي تو نزد خدا ضمانت شده و كفيل تو امين است، و آنچه برايت آماده شده از آنچه از تو گرفته شده بهتر است، پس براي خدا صبر كن. حضرت فاطمه (س) فرمود: خدا مرا كافي است، آن گاه ساكت شد. فراهنگ** 1883**1588




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 628]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن