محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826620836
«آسيبشناسي ترجمه در ايران» در گفتوگو با مدير گروه مترجمي زبان انگليسي دانشگاه علامه طباطبايي: بدون نيازسنجي و بيهدف ترجمه ميكنيم
واضح آرشیو وب فارسی:ايران: «آسيبشناسي ترجمه در ايران» در گفتوگو با مدير گروه مترجمي زبان انگليسي دانشگاه علامه طباطبايي: بدون نيازسنجي و بيهدف ترجمه ميكنيم
غفار مهردوست
بايد به نقطهاي برسيم كه ترجمه هايمان تبديل به تأليف شود. بايد اين سؤال مهم را بررسي كنيم كه ما چه پلي بايد بزنيم تا ترجمه را از درهاي كه براي ما درست كردهاند عبور دهيم و به تأليف برسانيم؟ اين سؤال بسيار مهمي است كه صاحبنظران بايد درباره آن بينديشند. اين سخن بخشي از دغدغههاي دكتر حسين ملانظر، دكتراي تخصصي مطالعات ترجمه، مدير گروه مترجمي زبان انگليسي دانشگاه علامه طباطبايي و صاحب امتياز و مدير مسئول فصلنامه علمي- پژوهشي «مطالعات ترجمه» است. وي هم اكنون مسئوليت «مركز پژوهشهاي ترجمه دانشگاه علامه طباطبايي» را نيز برعهده دارد. آنچه ميخوانيد گفتوگوي ما با وي در ارتباط با آسيبها و چالشهاي ترجمه در ايران است:
آقاي دكتر ملانظر! ابتدا يك ارزيابي كلي از ترجمه و وضعيت آن در كشورمان داشته باشيد؟
در دورههاي گذشته معمولاً دولت حامي و متقاضي ترجمه بوده كه اين حالت در دوره نهضت ترجمه و دوره قاجاريه وجود داشته و كتابهاي مورد نياز جامعه را شناسايي و ترجمه ميكردند. در دورههاي اخير دولت با توجه به حجم زياد كاري كه بايد انجام شود تا حدودي خود را كنار كشيده است يعني در تعداد زياد ترجمهاي كه صورت ميگيرد دولت درگير آنها نيست و سازمانهاي زيادي دخالت دارند. مقدار ترجمهاي كه صورت ميگيرد و قرار است نياز جامعه را برآورده كند حجم بالايي دارد و اين اشكالاتي را بهوجود ميآورد، اولاً، برنامهريزي مشخص و يكپارچه براي شناخت نيازها وجود ندارد و هركس بخشي از نياز يا منافع خود را در نظر ميگيرد و كتابهايي را ترجمه ميكند. دوم اين كه كارهاي تكراري و موازي ممكن است زياد صورت گيرد يعني انتشارات مختلف ممكن است يك كتاب را بارها ترجمه كنند در حالي كه همان موضوع و همان محتوا را كس ديگري به نحو بهتري منتشر كرده است يعني كتابي كه ترجمه ميشود به اين معني نيست كه بهترين كتاب بوده است بلكه شايد نياز موقتي روزمره يك شخصي باشد كه احساس كرده اگر اين كتاب ترجمه شود درآمد خوبي ميتواند داشته باشد.
يعني به نظر شما هنوز جايگاه ترجمه و اهميت آن در جامعه ما جا نيفتاده و براساس احساس نياز صورت نميگيرد؟ آيا متولي خاصي براي ترجمه و نظارت و ساماندهي آن در كشور وجود ندارد؟
اين بيتوجهي در ايران هست كه اصلاً افراد توجه نميكنند ديگران قبلاً اين كتاب را كه او ميخواهد ترجمه كند، ترجمه كردهاند و آيا مشابه آن در بازار هست يا خير؟ و بدينگونه بودجههاي زيادي تلف ميشود و هيچ واحد هماهنگكننده و اطلاعرسان كه اعلام كند در فلان موضوع چند كتاب ترجمه شده، وجود ندارد. اشخاص هم معمولاً به اين توجه نميكنند كه ببينند در اين حوزه چه كتابهايي ترجمه شده است. اين مشكل وجود دارد و شايد اسم آن را بتوان «پراكنده كاري» و «عدم برنامهريزي مناسب» در ترجمه گذاشت. چند سازمان در كشور ادعا ميكنند وظيفه شان اين است اما آنها نيز در پي اين نبودهاند كه به وضع ترجمه سامان بدهند شايد بحث سر و سامان دادن به ترجمه را مركز ساماندهي ترجمه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي برعهده داشته باشد آن هم در ترجمه از زبان فارسي به زبانهاي ديگر، اما در ترجمه از زبانهاي خارجي به فارسي مركز يا سازماني كه متولي ساماندهي آن باشد نداريم. شايد تنها جايي كه به نوعي ترجمههاي خوب را تشويق ميكند كتاب سال و كتاب فصل باشد كه جوايزي را درنظر ميگيرد و از مجموع كتابهاي ترجمه شده كتابهايي را انتخاب ميكند اما آنها نيز تنها كتابهاي تأليفي را مدنظر قرار ميدهند. و به نظر ميرسد براي كتابهاي ترجمه شده چندان اهميتي قائل نميشوند. اما در هر حال برخي كتابهايي كه از آنجا جايزه ميگيرند نشان ميدهند كه ما كجا كمبود داريم و چه كتابي خوب است. به نظر ميرسد در كشور تعداد كتابهاي ترجمهاي با اين كه جوايزي كه به آنها تعلق ميگيرد اندك است اما چند برابر كتابهاي تأليفي است.
با توجه به حجم ترجمههايي كه در كشور بويژه در زمينه علوم انساني انجام ميشود چه آسيبها و آفتهايي متوجه ترجمه كتابهاي علوم انساني است؟
به نظر ميرسد هنوز ترجمه در جامعه ما يك اصل است و هنوز احساس ميكنيم غربيها علوم، فرهنگ و روشهايي دارند كه ما نداريم و ميخواهيم آنها را به كشور منتقل كنيم. اما اين تفكر درست نيست يعني اينطور نيست كه ما چيزي نداشته باشيم و بخواهيم همه را از غرب ترجمه كنيم. بنابراين من موافق اين همه ترجمهاي كه در كشور صورت ميگيرد، نيستم. ترجمه در يك جا بايد به تأليف ختم شود. اگر ترجمه راه خود را به تأليف پيدا نكند و همان طور ادامه پيدا كند و چنين تفكري باشد صدها سال هم ترجمه كنيم اما باز فكر ميكنيم چيزي نداريم و باز ميخواهيم آن را ادامه دهيم. يعني مدام منتظريم آنها بنويسند و ما ترجمه كنيم در حالي كه اين روند يكجا بايد جمع شود و متوقف گردد و در مقابل از فارسي به زبانهاي ديگر ترجمه شود و در واقع اين احساس نياز بايد ايجاد گردد كه حال ديگران به ما نياز دارند. ما بايد به نقطهاي برسيم كه ترجمه هايمان تبديل به تأليف شود بايد اين سؤال مهم را بررسي كنيم كه ما چه پلي بايد بزنيم تا ترجمه را از درهاي كه براي ما درست كردهاند عبور دهيم و به تأليف برسانيم. اين سؤال بسيار مهمي است كه صاحبنظران بايد درباره آن بينديشند. بنابراين براي اينكه بتوانيم خودمان توليد كنيم بايد از اين درهاي كه بين ترجمه و تأليف دركشور ما وجود دارد عبور كنيم.
براي عبور از آن، روشهايي وجود دارد كه از جمله آنها حاشيه نويسي بر كار ترجمه است يعني ترجمهها بايد حاشيه داشته باشند و ما بايد بتوانيم ردّيه و توضيح بنويسيم و اطلاعات بيشتري در ترجمهها بدهيم تا تبديل به تأليف شود.
در بحث آسيبشناسي ترجمه نيز بايد بگويم يك سلسله نابسامانيها در تعداد ترجمههاي تكراري و در يك سلسله ديگر، پائين بودن كيفيت ترجمهها وجود دارد كه علت آن را بايد در چند مسئله كلي جستوجو كرد يكي اينكه حق الزحمهاي كه براي مترجمان در نظر گرفته ميشود بسيار ناچيز است كه اين باعث ميشود بسياري از مترجمان پروژهاي بگيرند و آن را به افراد ضعيف تر بدهند و اين سبب از دست رفتن كيفيت ترجمه و ضعف آن ميشود. نكته ديگر اين است كه اكثر مترجمان حرفهاي، متخصص نيستند يعني اثري كه ترجمه ميكنند با رشته آنها ارتباط ندارد و عمده ترجمهها اينگونه هستند. يعني يك نفر امسال اثر فلسفي ترجمه ميكند سال بعد اثر ادبي و سال ديگر در حوزهاي متفاوت ترجمهاي انجام ميدهد.
به نظر شما با توجه به آسيبها و ضعفهايي كه در عرصه ترجمه ذكر كرديد مسئوليت ساماندهي متوجه چه كساني يا چه نهادهايي است، براي برطرف شدن ضعفها و خلأها چه بايد كرد؟
در مورد عدم تخصص مترجمان اشكال از دانشگاه هاست ما برنامهريزي براي آموزش ترجمه نداريم، استاد نيز كم داريم و برنامه درسي براي آموزش متخصصين ترجمه نيز نداريم. البته چند سالي است در مقطع كارشناسي ارشد و دكترا رشته ترجمه گنجانده شده كه آنها نيز عمدتاً مطالعات ترجمه هستند. در واقع ما رشته ترجمه را در ايران در حد كارشناسي داريم و عمده مطالبي كه آموزش داده ميشود ادبيات زبانهاي خارجي است و تخصصهاي ديگر كمتر است. البته در رشته تربيت مترجمي زبان انگليسي درسهايي همچون ترجمه اقتصادي، حقوقي، سياسي و مطبوعاتي وجود دارد ولي هيچ تخصص خاصي در دانشگاههاي ما براي مترجمان درنظر گرفته نميشود.
اگر بخواهيم اين وضعيت را درباره كتابها و آثار فلسفي ارزيابي كنيم، شرايط چگونه است؟
در ترجمه كتابهاي سنگيني كه به اصطلاح كلاسيك باشد بخش خصوصي به خاطر هزينه بالايي كه ترجمه آنها دارد وارد نميشود. همچنين مشكل ديگر در انتخاب معادلهاي فلسفي است كه دو گرايش وجود دارد يكي اينكه واژگاني كه در گذشته در فلسفه مصطلح بوده قديمي هستند و آنهايي كه اهل فلسفه باشند با اين كلمات آشنا هستند اما مترجمان شايد توجه نداشته باشند كه قبلاً چه معادلي براي اين كلمات وجود داشته است. به اين خاطر در ترجمههايي كه انجام ميشود غالباً در روشهاي جديد، كلمات و معادلهاي بيربط به كار ميبرند كه شايد به ظاهر درست است اما كتابهاي جديد را با معادلهايي كه قبلاً در كتابهاي فلسفي به كار رفته است انقطاع ميدهد. اين يك ايراد است و به نظر ميرسد تعداد زيادي مترجم در زمينه فلسفه وجود ندارند كه با اين موضوعات آشنا باشند و تخصصي كار كنند. معتقدم هنوز فلسفه هم مثل ساير علوم در بحث ترجمه ميلنگد و اهالي فلسفه كمتر به ترجمه علاقه نشان ميدهند و از مترجماني استفاده ميكنند كه تخصص ندارند و با موضوع فلسفه آشنا نيستند كه اين مسئله مشكلاتي به وجود ميآورد بويژه اين كه فلسفه حساسيت خاصي دارد و با مسائل اجتماعي و فرهنگي سروكار دارد و اگر اشتباهاتي در ترجمه رخ دهد ممكن است تأثير زيادي در جامعه بگذارد. البته معمولا در ترجمه مباحث فلسفي بويژه در رابطه با دين و اثبات وجود خدا به مشكلاتي از متون فلسفي غرب دچار ميشويم كه طرح آنها در جامعه تأثيرگذار است و ممكن است برخي گرايشهاي فلسفي در غرب بهسرعت ترجمه شود و در جامعه ما جا بيفتد كه بحران آفرين باشد و در مقابل، شخصيتهايي همچون شهيد مطهري كم باشند كه در مقام پاسخ به مباحث غربي برآيند. بنابراين به نظر ميرسد تفكرات جديد در فلسفه بايد با دقت خاصي ترجمه شود و همراه با
شرحنويسي، رديه نويسي و توضيح و با پاسخ فلاسفه خودمان باشد اگر خارج از آن باشد ممكن است مسئله آفرين گردد.
آيا اين مشكلات تنها در ترجمه از زبانهاي خارجي به زبان فارسي است؟ در زمينه ترجمه كتابها از فارسي به ساير زبانها وضعيت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
در زمينه ترجمه از زبان فارسي به زبانهاي ديگر نيز به نظر ميرسد اگر ده كتاب از زبانهاي خارجي به فارسي ترجمه شود در مقابل شايد يك كتاب از فارسي به ساير زبانها ترجمه ميشود و علت آن عدم وجود متخصص است. البته بعد از انقلاب اسلامي افرادي از خارج به ايران آمدند و در مراكز علمي ما تحصيل و تدريس كردند و برخي كتابها را ترجمه كردند اما اين تعداد كم است. مشكل ديگر در اين زمينه، چاپ و توزيع اين كتابها در خارج از كشور است كه در ترجمه از زبانهاي خارجي به فارسي اين مشكلات كمتر است. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي مركز ساماندهي ترجمه دارد و بيشتر در زمينه ترجمه كتابهاي ديني كار ميكند با توجه به بودجهاي كه ميگيرند انتظار ميرود كه كارهاي بيشتري انجام شود. اغلب بودجهها صرف حمايت از توليد نميشود و از سوي ديگر اهداف روشني در اين كه چه كتابهايي و در چه زماني بايد ترجمه شود ندارند. به نظر من در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در زمينه نظارت بر ترجمه ضعفهايي وجود دارد و اينگونه به نظر ميرسد كه وجه تبليغي و آماري آنها پررنگتر است.
مركزي كه شما مسئوليت آن را برعهده داريد بهعنوان يك مركز دانشگاهي چه اقداماتي در اين زمينه دارد و چه كمكهايي ميتواند براي بهبود وضعيت ترجمه در كشور انجام دهد؟
مركز پژوهشهاي ترجمه دانشگاه علامه طباطبايي بيشتر در مورد كتابهاي علوم انساني و تحقيقات ترجمه كار ميكند. اين مركز بودجه مستقلي ندارد و برنامهريزي آن به گونهاي است كه بتواند اطلاعات تخصصي گردآوري و دورههاي آموزشي تخصصي برگزار كند. ما بهعنوان يك دانشگاه عمدتاً برنامهريزي و تربيت مترجمان فارسي به انگليسي را در اين مسير پيش ميبريم. در اين راستا سمينارها و همايشهايي با مشاركت اساتيد و صاحبنظران برگزار ميكنيم و آذرماه امسال نيز همايش «ترجمه، التقاط فرهنگي و هويت ملي» را داريم. همچنين تلاش ميكنيم در دوره دكتري امسال ده دانشجو بگيريم كه اين دانشجويان ميتوانند اميدهايي ايجاد كنند و فكر و ايده داشته باشند. زيرا ما متفكر متخصص در ترجمه ميخواهيم چرا كه 99 درصد مترجمان ما برنامهريز ترجمه نيستند و مشكلات ترجمه را نميبينند و نميتوانند راه حل ارائه دهند ما برنامهريز، منتقد و بررسيكننده ترجمه ميخواهيم تا هركتابي به دستمان ميرسد ترجمه نكنيم.
در پايان اگر جمع بندي و راه حلي براي برطرف شدن اين مشكلات داريد بفرماييد؟
متأسفانه سازمانها براي اينكه آمار بدهند تا كتابيگير ميآورند آن را ترجمه ميكنند و اين نوع ترجمه و چنين انتخابي در بازار تأثيرگذار نبوده و بود و نبودش فرقي نميكند. ما اين مشكل را داريم كه كتابهاي زيادي ترجمه ميشود و جلد و ظاهر شكيلي دارد اما مصرف و اثرگذاري ندارد و هدف روشني پشت آن نيست. متأسفانه همين كتابها چندين بار ترجمه ميشود. در پايان به نظر من كتابي كه نتواند نيازي را برآورده كند و حرف تازهاي بزند ترجمه كردن آن ضرورتي ندارد.
سه|ا|شنبه|ا|20|ا|تير|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران]
[مشاهده در: www.iran-newspaper.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]
-
گوناگون
پربازدیدترینها