واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ادعای ارضی علیه ایران نکنید تا ادعای متقابل نشنوید پاسخ به جنجال اخیر حکام و رسانه های عربی
عصرایران ؛ جعفر محمدی* - جوسازی های اخیر کشورهای عربی علیه ایران در موضوع بحرین ، علت اصلی نگارش این یادداشت کوتاه است که هم در بخش فارسی و هم در بخش عربی سایت منتشر می شود:درباره کشور کوچکی به نام بحرین، می توان به سه گونه سخن گفت: 1- نفی تاریخ این، یک واقعیت تاریخی است که روزگاری جزیره بحرین، بخشی از خاک ایران و جنوبی ترین قسمت ایران بوده است. این، مساله ای است که تاریخ بر آن صحه می گذارد. با این حال، می توان تجاهل کرد و تاریخ را نادیده گرفت و چنین پنداشت که بحرین در همین 40-50 سال اخیر، از زیر دریا، سربرآورده و موجودیت یافته است! 2- تصدیق تاریخ و نفی وضع موجود در نگاهی دیگر، می توان تاریخ را پذیرفت و بر واقعیت های آن، گردن نهاد اما در برابر واقعیت های کنونی، مقاومت کرد و چنین گفت که درست است اکنون بحرین به عنوان یک کشور مستقل و عضوی از جامعه ملل است اما هر چه باشد، این کشور، زمانی بخشی از پیکره ایران بوده و باید بار دیگر به سرزمین مادری ملحق شود. بدیهی است که چنین دیدگاهی نمی تواند با اصل واقع گرایی در قرن 21 مطابقت داشته باشد. 3- تصدیق تاریخ و پذیرش واقعیت کنونی اینکه گذشته ایرانی بحرین را یادآور شویم ولی اکنون آن را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت بشناسیم، هم با واقعیت های تاریخی انطباق دارد و هم حاوی واقعیت های امروزی است. بله! درست است که روزگاری بحرین، جزیی از خاک ایران و استان چهاردهم آن بوده است اما در گذر از وقایع روزگار، استقلال یافته و این استقلال را حکومت وقت ایران نیز به رسمیت شناخته است، (ایران، یک ساعت پس از اعلام استقلال بحرین آن را به رسمیت شناخت) و به علاوه سازمان ملل نیز آن را به عنوان یک کشور مستقل به عضویت خود پذیرفته است. در پذیرش استقلال بحرین و استمرار این رویکرد، همین بس که ایرانی ها، در تهران پذیرای سفارت بحرین هستند و مگر می شود، کشوری، مملکت دیگری را بخشی از خاک خود بداند و در همان حال، سفیرش و سفارتخانه آن را در پایتخت خود پذیرا باشد؟! اگر بخواهیم نسبت به تمام سرزمین هایی که روزگاری پیکره ایران بزرگ را تشکیل می دادند ادعای ارضی داشته باشیم، باید از آسیای میانه تا افغانستان و پاکستان تا تمام حاشیه های جنوبی و غربی خلیج فارس و بخش هایی از خاک عراق و ترکیه کنونی را به ادعا بنشینیم و بی آنکه حاصلی برایمان داشته باشد، دشمن تراشی می کنیم. تاریخ، درباره خاک ایران، بسیار بی رحم بوده است و این تجربیات تلخ تاریخی، باید ما را به پاسداری از ایران کنونی به عنوان کشوری با مرزهای شناخته شده بین المللی حساس تر و حریص تر کند. ما چه می گوییم؟ اعراب چرا عصبانی شدند؟! طبیعتا ما نمی توانیم«تاریخ» را نادیده انگاریم. از «امروز» نیز گریزی نیست؛ "تصدیق تاریخ و پذیرش واقعیت کنونی" رویکرد عاقلانه ای است. سخنان اخیر علی اکبر ناطق نوری، مشاور رهبر انقلاب نیز چیزی جز اشاره به یک واقعیت تاریخی نبود. او گفته بود که زمانی، بحرین متعلق به ایران بود و استان چهاردهم آن به شمار می رفت. با این حال، دولت ها و رسانه های عربی وابسته به آنان، چنان جار و جنجالی به پا کردند که گویا حمله ای به غزه شده و اتفاقا اینان هم بر سر غیرت(!) آمده اند. به راستی ، آیا اگر اعراب تیترهای ضد ایرانی بزنند و با بحرین ابراز دوستی کنند، تاریخ گذشته عوض خواهد شد؟ اگر گذشته، قابل دسترسی و تغییر بود، ایرانی ها، پیش از اعراب درباره بحرین اقدام کرده و آن را به سرزمین اصلی بازمی گرداندند. کسانی که به خاطر روایت تاریخ، این چنین برمی آشوبند و به دست و پا می افتند حتما انسان های ضعیفی هستند و البته آنقدر بی هویت و فاقد پشتوانه تاریخی که حتی بازخوانی تاریخ نیم قرن گذشته را هم برنمی تابند. بله! اگر گفته می شد که بحرین الان بخشی از خاک ایران است، می شد حق را به آنان داد چرا که به هر حال، ادعایی نسبت به یک کشور عضو سازمان ملل شده است ولی وقتی چنین سخنی مطرح نشده است ، این همه رگ گردن متورم کردن برای چیست؟ دقت کنید! ناطق نوری گفته بود:"بحرین استان چهاردهم ایران به شمار می رفت" و این اشاره به عدد 14 نشان می دهد که او درباره تاریخ گذشته صحبت می کرده است والا اگر می خواست درباره تعلق کنونی بحرین به ایران سخن بگوید باید می گفت بحرین استان سی و یکم ایران است (قابل توجه کشورهای عربی: ایران 30 استان دارد). با این اوصاف، می توان در پایان این نوشتار، 2 نکته زیر را به عنوان حاشیه های مهم تر از متن بر این یادداشت افزود: 1- با توجه به اینکه اساساً مساله جدیدی درباره بحرین مطرح نشده و فقط یک نکته تاریخی که همه بر آن اذعان دارند و اسنادش در سازمان ملل هم موجود است، گفته شده است، باید علت گرد و خاک کشورهای عربی را در مساله دیگری جستجو کرد و آن هم، حسادت سران عرب نسبت به نفوذ منطقه ای ایران و پیشرفت های آن از یک سو و تلاش برای از یاد بردن خاطره تلخ سکوت خیانت بارشان در کشتار 22 روزه، مردم مظلوم غزه است. در آن جنگ برغم آنکه اکثر کشورهای عربی، یا سکوت کرده و یا با اسراییل همداستان شده بودند، ایران بزرگترین حامی مردم تحت محاصره غزه بود و این را همه شهروندان جهان عرب دیدند و به قضاوت نشستند.این وضعیت برای سران عرب اصلا خوشایند نبود و باید کاری می کردند تا وجهه ایران را نزد ملت های عرب تخریب کنند و به آنها القا کنند که ایران به بخشی از جهان چشمداشت دارد! و البته پرواضح است که عقلای عرب، هرگز چنین سخنان یاوه ای را باور نخواهند کرد زیرا دیده اند و می بینند که در 30 سال گذشته، ایران، بیش از همه اعراب برای مردم فلسطین که عرب هستند، هزینه پرداخت کرده و در این راستا حتی به تقابل با آمریکا نیز پرداخته است ؛ اگر کسی بر این باور نیست ، تنها یک کشور عربی را نام ببرد که به اندازه ایران برای فلسطین هزینه کرده باشد. 2- اگر کشورهای عربی همچنان، بر ادعاهای ارضی نسبت به ایران درباره جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی ادامه دهند، نام تاریخی خلیج فارس را تحریف کنند و از سوء نیت های خود نسبت به خوزستان ایران دست برندارند، قطعا واکنش های مردمی و غیرقابل کنترلی در داخل ایران شکل می گیرد و تقویت می شود که این خیزش، قطعا در سیاست خارجی ایران نیز موثر خواهد بود. بنابراین اگر آنها واقعا درصدد همزیستی مسالمت آمیز هستند، بهتر است از ادعای خود دست بردارند تا ادعاهای متقابلی صورت نپذیرد و بال و پر نگیرد. انتخاب، با اعراب است.*سردبیر سایت عصرایران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 369]