واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > جوادی، علی - علی جوادی ماریو بارگاس یوسا را همه آنها که دستی در ادبیات دارند میشناسند. یکی از اضلاع چهارگانه سالهای شکوفایی ادبیات آمریکای لاتین که اهالی ادبیات دنیا، به دلیل قرابت فرهنگی، مکزیک و سرآمد ادبیات این کشور، کارلوس فوئنتس را هم در حوزه این منطقه قرار میدهند. یوسا در یکی از 3 مقالهای که برای فوتبال نوشته، اشاره ظریفی دارد به مبارزه و مینویسد: «ما باید از بازیکنان بیاموزیم که چطور باید مبارزه کرد و هدف را خواست. اینکه چطور باید به خواسته حریف تن ندهی. مبارزه کنی برای آن چیزی که برای تو و دوستدارانت مقدس است». متن کامل این نوشته شاید امروز جایش در همین صفحه بود؛ اما همین بخش کوچک برای آنکه به هدف برسیم، کافی است. اشاره به این نکته که چقدر بازیکنان دو تیم ایستادند، تا چه اندازه مبارزه کردند و مهمتر از همه اینکه تا چه اندازه دوستدارانشان برای آنها مهم بودند تا مبارزهشان مقدس جلوه کند. هوادارانی که در روز داربی به بازی دو تیم اعتراض کردند شاید در این بازی روح مبارزه را خالی دیدند، مبارزه دو تیم را جدی تلقی نکردند و ایستادگی بازیکنان را کامل و خالص نیافتند. این صداقت برای آنکه تماشاگرانمان به ما ایمان بیاورند، ما را دوست داشته باشند و برای تلاش ما ارزش قائل باشند، ضروری است تا تماشاگران در برابر پرسشهایی که در برابر آنها مطرح میکنند یا برایشان به وجود میآید، تردیدی به دل راه ندهند. لازم است همدیگر را درک کنیم و باور داشته باشیم تا اعتماد، گمشده ورزشگاههای ما نباشد. تا بعد از گذشت 24 ساعت از بازی که تقریباً همه مدیران درگیر با بحث فوتبال با دلایل فراوان به رد تبانی پرداختهاند، هنوز هم سؤال بزرگی در ذهن هواداران نقش نبسته باشد که آیا آنها درست میگویند؟ فوتبال، مجموعهای از تواناییها در کنار خلاقیت افرادی است که فوتبال، حیاتش را مدیون آنهاست. بازیکنانی که باید در فوتبال زندگی کنند تا فوتبال زنده بماند. خلاقیت در فوتبالی که فوتبالدوستان در روز جمعه دیدند چقدر از این خلاقیت بهره گرفته بود و چه میزان از عطش سکوها را برطرف کرد؟ هواداری که از شهرستان میآید و هزار رنج غیر قابل تحمل برای بازیکنان و مدیران را به جان میخرد، چرا نباید به این شرایط مشکوک باشد و به آن معترض؟ چرا شرایط باید به گونهای شکل بگیرد که هوادار برای دور شدن اتهام بزرگ تبانی به داربی، حاضر باشد هزینهای عظیم پرداخت کند و در بازگشت از بازی به زبان بیاورد که حاضر است تیم محبوبش در این بازی شکست بخورد؛ اما این بازی برنده داشته باشد تا او مدام با خود نجنگد و در ذهنش، بازیکن و مدیر تیمش را خائن فرض نکند و به خود بقبولاند که آنها پاکند. این صداقت، گمشده داربی و ورزشگاه میزبان داربی بود که اگر وجود میداشت، صدای اعتراض تمام ورزشگاه به آسمان نمیرفت. به نظر میرسد باید کمی صادقانهتر با فوتبال برخورد کنیم. صداقتی که باور و اعتماد بیاورد و حتی بعد از تساوی، هیچ صدایی بلند نشود و هیچ معترضی وجود نداشته باشد. این صداقت، تنها هدیهای است که میتوانیم به هواداران بدهیم که مدام آنها را سرمایه و مالک اصلی فوتبال مینامیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 241]