واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: توضیحات تکمیلی حسین شریعتمداری درباره "هشدار به تکرار سرنوشت بی نظیر بوتو درخصوص خاتمی" افراطیون وابسته می خواهند شخصیت آقای خاتمی را فدای اهداف گروهی و حزبی خود کنند و با همین انگیزه ایشان را به میدان آورده اند.
عصرایران - در پی انتشار مطلبی در روزنامه کیهان که در آن نسبت به احتمال ترور سیدمحمدخاتمی هشدار داده شده بود و متعاقب واکنش های اصلاح طلبان به مطلب کیهان ،حسین شریعتمداری ، مدیر مسوول این روزنامه طی توضیحاتی ، از ناخرسندی اصلاح طلبان نسبت به این هشدار ابراز شگفتی کرد و نوشت:کجای این هشدار، «ضداخلاقی»! «تهدیدآمیز!» «گستاخانه»! و چنین و چنان است که اعصاب مدعیان اصلاحات را به هم ریخته و به جار و جنجال واداشته است؟! متن کامل یادداشت شریعتمداری به شرح زیر است: آیا حفاظت از شخصیت های نظام برای پیشگیری از ترور فیزیکی آنها نیست؟ بدیهی است که پاسخ این سوال مثبت است و اگر بیم از ترور فیزیکی نبود، بهره گیری از تجهیزات فراوان و محافظان ورزیده و کارآزموده برای حفاظت از آنان معنا و مفهومی نداشت. حال اگر یک روزنامه -مثلاً کیهان- درباره احتمال ترور فیزیکی یکی از شخصیت های نظام هشدار بدهد، باید مورد ملامت و اعتراض قرار گیرد، یا به خاطر این هشدار باید تشویق شود؟ پاسخ این سوال هم کاملاً روشن است و بدیهی است که باید از هشداردهنده- در اینجا روزنامه کیهان- قدردانی و تشکر شود. خب! حالا سوال بعدی این است که چه کسانی از این هشدار عصبانی شده و دست و پای خود را گم می کنند؟ جواب این سوال هم خالی از ابهام و بسیار بدیهی است چرا که فقط سه دسته از این هشدار عصبانی خواهند شد: اول؛ کانونی که قصد ترور داشته است و با هشدار کیهان، نقشه خود را نقش برآب می بیند. دوم؛ کسانی که زلف خود را با کانون ترور کننده گره زده اند و از این که کانون یاد شده تروریست معرفی شود، حیثیت سیاسی خود را بر باد رفته تلقی می کنند .و سوم؛ کسانی که به هر علت و انگیزه از شخصیتی که نسبت به ترور او هشدار داده شده است، دل خوشی ندارند و ترجیح می دهند احتمال ترور او مطرح نشود تا تروریست ها با خیال راحت نقشه خود- که آرزوی دسته اخیر نیز هست- را به اجرا درآورند.آیا غیر از این سه گروه که به آنها اشاره شد، هیچ آدم عاقل، با انصاف... و با وجدانی از هشدار کیهان درباره احتمال ترور فیزیکی یک شخصیت نظام عصبانی شده و برمی آشوبد؟ معلوم است که نه.کیهان در یادداشت روز پنج شنبه-87.11.24-با عنوان «برای مشارکت یا برهم زدن» به ناخشنودی آقای خاتمی از کاندیدا شدن و اصرار طیف تندرو مدعی اصلاحات برای نامزدی وی پرداخته و با اشاره به اعتراف این طیف به ناکارآمدی آقای خاتمی هشدار داده بود: «هدف تندروها از حضور در عرصه انتخابات بالا بردن هزینه نظام است و نه سود رساندن به روند آن و به رسمیت شناختن نتایج انتخابات» و پرسیده بود«آیا آنان وقتی در یک روش به بن بست می رسند به روش دیگر روی نمی آورند؟ آمریکایی ها در پاکستان ابتدا تلاش وافری کردند تا از طریق تبلیغات و دیپلماتیک، بی نظیر بوتو را به قدرت برسانند و از طریق او پاکستان را بدوشند ولی زمانی که دریافتند به هیچ قیمتی حزب او توان به دست آوردن اکثریت را ندارد به روش دیگری متوسل شدند. این یک عبرت است. بعضی از اصلاح طلبان سابقه روشنی! در این خصوص دارند».همانگونه که ملاحظه می شود، نویسنده کیهان با اشاره به ماهیت تروریستی آمریکا و هویت وابسته برخی از مدعیان اصلاحات، هشدارداده است که بعید نیست آمریکایی ها بعد از ناامیدی از پیشبرد اهدافشان توسط آقای خاتمی، دست به ترور فیزیکی ایشان بزنند، همانگونه که با بی نظیر بوتو در پاکستان چنین کردند.خب! کجای این هشدار، «ضداخلاقی»! «تهدیدآمیز!» «گستاخانه»! و چنین و چنان است که اعصاب مدعیان اصلاحات را به هم ریخته و به جار و جنجال واداشته است؟! تا آنجا که مجمع روحانیون مبارز علیه روزنامه کیهان «بیانیه رسمی»! و بلندبالایی صادر کرده و آسمان و زمین را به هم دوخته است که وا دموکراسیا! وا اخلاق مطبوعاتیا! وا...وا...؟! مگر چه شده است؟!باید از مدعیان اصلاحات و مخصوصاً از مجمع روحانیون مبارز پرسید، چرا از هشدار کیهان عصبانی شده اید؟ آیا «آمریکا» را تروریست نمی دانید و به همین علت، از این که کیهان به ساحت مقدس!! عموسام نسبت تروریسم داده است، فریاد وا اخلاقا! برآورده اید؟! و یا، از این که هشدار کیهان، نقشه احتمالی آمریکا را نقش برآب کرده است، عصبانی شده اید؟ و یا خدای نخواسته، از این رخداد احتمالی چندان هم بدتان نمی آید!! و... اگر هیچیک از این سه علت باعث عصبانیت شما نیست، پس عصبانیت و سروصدای شما برای چیست؟! خودتان قضاوت کنید!البته کیهان علت اصلی عصبانیت برخی از اطرافیان آقای خاتمی را می داند و درآینده ای نزدیک با ذکر اسناد غیرقابل انکار به آن اشاره می کند. راستی مگر افرادی نظیر رامین جهانبگلو، هاله اسفندیاری، شائول بخاش، کیان تاجبخش و... جاسوسان شناخته شده «موساد» و «سیا» نیستند؟ و مگر همه آنها با آقایان مدعی اصلاحات در ارتباط پنهان و آشکار نبوده اند؟! به بیانیه های حزبی و گروهی و نوشته های فراوان روزنامه های مدعی اصلاحات مراجعه بفرمائید. آیا می توانند این اسناد آشکاری را که از ارتباط تنگاتنگ برخی اطرافیان آقای خاتمی و شماری از مدعیان اصلاحات با جاسوسان حرفه ای یاد شده حکایت می کند را انکار کنند؟! بدیهی است که نمی توانند. آنها نگران برملا شدن این ارتباط ها هستند، نیستند؟! راستی حضور برخی از مدعیان اصلاحات با توجه به روابط نزدیک آنها با جاسوسان موساد و سیا، در اطراف آقای خاتمی نگران کننده نیست؟! هست! پس چرا نعل وارونه می زنند؟!افراطیون وابسته می خواهند شخصیت آقای خاتمی را فدای اهداف گروهی و حزبی خود کنند و با همین انگیزه ایشان را به میدان آورده ا ند و اکنون بیم آن دارند قبل از موعدی که خود برای کنار زدن او تدارک دیده اند، نوشته های کیهان، ایشان را متوجه این ترفند کند... دراین باره گفتنی های دیگری نیز هست که می گذریم، اما سخنی با عزیزان مجمع روحانیون مبارز در میان است و آن، این که؛ ساده اندیشی نکنید و فریب جماعتی را که سابقه شناخته شده و مستندی از وابستگی آنها به بیگانگان در دست است، نخورید شما با آن ها هم سنخ نیستید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 124]