واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دعا درماني
ثـمـر نـرسـيدن تلاشها در زندگي چه بسا ممكن است انسان را براي هـميشه از پيروزي نهايي مايوس گرداند, اما دعا چون بارقه اميدي اسـت كـه در كانون دل انسان ميدرخشد و ابرهاي ياس و اضطراب را از آسـمـان دل كنار ميزند, دعاكننده خود را با قدرتي مرتبط ميبـيـنـد كـه مـشكل و آسان براي او مطرح نيست و گشودن بن بستها بـراي او كـاملا فراهم و ميسر است. اين اميدواري كه از دعا برمي خـيزد همانند خون تازهاي در شريانهاي جان آدمي جاري ميشود و او را از نـگـراني نجات ميدهد. در سايه دعا و مناجات با خدا و تـوجه به مبدا هستي احساس پوچي و بيهودگي از بين ميرود. شواهد و قـرايـن نـشـان ميدهـد كه حجم مشكلات رواني با پيش رفت تمدن صـنـعتي افزايش چشمگيري پيدا كرده است و « گويا اين امور كفارهاي است كه ما بايد در ازاي تمدن صنعتي و تـغـيـيـراتـي كـه در طرز زندگي ما داده است, ادا كنيم »1. يك محقق پـس از ارائه آماري از آمريكا كه به طور متوسط هر سي و پـنج دقيقه يك نفر خودكشي ميكند و هر دو دقيقه يك نفر ديوانه ميشـود, ميگويد: « اگر مردم از تسكين خاطر و آرامشي كه دين و عبادت به آدمي ميبخشد نصيبي داشتند, ممكن بود از اغلب اين به خودكشيها و بسياري از ديوانگيها جلوگيري كرد ».2 بـر ايـن اسـاس در روايات اسلامي از دعا به عنوان سپر و سلاح ياد شـده است. حضرت علي(عليهالسلام) ميفرمايد: «الدعا ترس المومن؛ دعا سپر مومن اسـت».3 رسـول گـرامـي اسـلام (صلياللهعليهوآله) نـيـز ميفرمايد: «الدعا سلاح المومن؛ دعا سلاح مومن است.»4 خداوند بلند مرتبه نيز مشتاق دعاي ماست، چنانكه ميتوان انسانيت و ارزش انسان را به دعا و ارتباط وي با خالقش دانست. در سوره فرقان، آيهي 77 ميخوانيم: قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ؛ بگو اگر دعاي شما نباشد، پروردگار ارجي برايتان قائل نيستبـديـهي است كه سپر و اسلحه از ابزارهاي تهاجمي و دفاعي انسان است و دعا بـه عـنـوان سـلاحـي برنده در برابر شدايد و سختيها و ناملايمات زنـدگي و سپري نفوذناپذير در مقابل هجوم گسترده مشكلات تلقي شده اسـت. امـروزه روان پزشكي به اين امر مهم پي برده و به قول ديل كارنگي: «روان پزشكي همان چيزهايي را تعليم ميدهد كه پيامبران تـعليم ميدادند», چون پزشكان روحي دريافتهاند كه دعا و نماز و داشـتـن يـك ايمان محكم به دين, نگراني, تشويش, هيجان و ترس را كـه مـوجـب بـيم بيشتري از ناخوشيهاي ما است, برطرف ميسازد. يـكـي از پيشوايان علم مزبور ميگويد: «كسي كه به حقيقت معتقد به مذهب است, هرگز گرفتار امراض عصبي نخواهد شد».5 الـكـسـيـس كـارل, جـراح دانشمند و فيزيولوژيست محقق فرانسوي و گـيـرنـده بزرگترين افتخار علمي جهان يعني جايزه نوبل در مورد دعـا مـطـالـب سـودمندي دارد, او در مقالهاي مينويسد: «دعا و نـمـاز قـويترين نـيـرويي است كه انسان ميتواند توليد كند؛ نـيـرويـي اسـت كـه چـون قوه جاذبه زمين وجود حقيقي و خارجي دارد».6 و در جـاي ديگر ميگويد: «نيايش را نبايد با مرفين هم رديـف دانـسـت, زيرا نيايش در همين حال كه آرامش را پديد آورده اسـت بـه طـور كـامـل و صحيحي در فعاليتهاي مغزي انسان يك نوع شـگـفـتـگـي و انبساط باطني و گاه قهرماني و دلاوري را تحريك ميكـنـد».7 گاندي كه پس از بودا بزرگترين پيشواي هندوستان بود, ميگـفت: «اگر دعا و نماز نبود, من مدتها قبل ديوانه و مجنون شده بودم».8 ديـل كـارنگي ميگويد: «دعا كردن سه احتياج اصلي روان شناسي را كـه هـمـه كـس اعـم از مومن و مشرك در آن سهيم است, برآورده ميكند: الـف) در مـوقع دعا كردن چيزهايي را كه باعث زحمت و ناراحتي مـا شده است بر زبان جاري ميسازيم؛ دعا كردن همان عمل يادداشت كردن روي كاغذ را انجام ميدهد. ب) هـنـگام دعا كردن اين احساس به ما دست ميدهد كه يك شريك غم پـيدا كردهايم و تنها نيستيم. تمام پزشكان روان شناس تاييد ميكـنـند كه وقتي ما گرفتار هيجان و غمهاي فشرده در سينه و تالم روحـي هـستيم, براي معالجه لازم است مشكلات و گرفتاريهاي خود را بـراي كسي بگوييم و به اصطلاح درد دل خود را خالي كنيم. وقتي كه مـا نميتوانيم به هيچ كس ديگر بگوييم, هميشه ميتوانيم خداوند را محرم اسرار خود قرار دهيم. ج) دعا كردن انسان را وادار به كار ميكند».9 دعاكننده خود را با قدرتي مرتبط ميبـيـنـد كـه مـشكل و آسان براي او مطرح نيست و گشودن بن بستها بـراي او كـاملا فراهم و ميسر استوقـتـي انـسان بتواند در تمامي حالات و لحظات با خداي خود راز و نـيـاز كـند و دردها و نگرانيهايش را به او عرضه دارد و از او در غـلـبـه بر مشكلات مدد جويد, بدون شك از تنهايي بيرون خواهد آمـد. كسي كه با ذكر و دعا دامنه ارتباط خود را گسترش داده, ميتـوانـد در مـقابل مصايب زندگي آرامش لازم را كسب كند و با تكيه بـر خـداوند به نقطه اطميناني نايل گردد. شايد هيچ يك از مكاتب الـهـي بـه انـدازه مـكتب تشيع مشحون از ادعيه غني و انسان ساز نـبـاشد؛ دعاهايي كه حاصل آن سبكي روح و تصفيه دل است. گريه كه يـكـي از وسايل بسيار مهم در تلطيف روح به شمار ميآيد, در متن بـرخـي از ايـن ادعيه وجود دارد. اشك، حكايت از نوعي ارتباط غير كـلامـي با خدا دارد. بر اين اساس امام سجاد(عليهالسلام) عشق به معبود را آرام بخش دلها و شفابخش دردها ميداند و ميگويد: «فانت لاغيرك مـرادي... فـي مـنـاجـاتك روحي و راحتي وعندك دوأ علتي و شفأ غـلـتـي؛ تـويـي مقصودم... مناجات با تو فرح و آرامش خاطر من و دواي مرض و شفاي قلب سوزانم است.»10 دعا انسان را به «انقطاع الي الله» و عدم وابستگي به تعلقات مادي سـوق ميدهد و همين امر در مهار بسياري از مشكلات روحي كه ناشي از حـرص و دل بـسـتگي به دنيا است, موثر است. بر اين اساس امام راحـل(ره) در سـخـنـان خـود به نقش مهم دعا در تقويت روح انسان اشـاره ميكـردنـد و ميفرمودند: «اين دعاها است كه به تعبير بـعـضـي از مـشـايخ ما قرآن صاعدند. ميفرمودند كه: قرآن, قرآن نـازل اسـت؛ آمـده اسـت به طرف پايين و دعا از پايين به بالا ميرود, ايـن قـرآن صـاعد است... اين ادعيه با يك زبان خاصي كه در دعـاها هست, اينها اين انسان را دستش را ميگيرد و ميبردش به بـالا, آن بـالايي كه من و شما نميتوانيم بفهميم, اهلش هستند... اين دعاهايي كه در ماهها هست, در روزها هست, خصوصا در ماه رجب و شـعبان و ماه مبارك رمضان, اينها انسان را هم چو تقويت روحي ميكـند و هم چو راه را براي انسان باز ميكند و نورافكن است, بـراي ايـن كـه اين بشر را از اين ظلمتها بيرون بياورد و وارد نور بكند كه معجزه آسا است.)11ثـمـر نـرسـيدن تلاشها در زندگي چه بسا ممكن است انسان را براي هـميشه از پيروزي نهايي مايوس گرداند, اما دعا چون بارقه اميدي اسـت كـه در كانون دل انسان ميدرخشد و ابرهاي ياس و اضطراب را از آسـمـان دل كنار ميزندخداوند بلند مرتبه نيز مشتاق دعاي ماست، چنانكه ميتوان انسانيت و ارزش انسان را به دعا و ارتباط وي با خالقش دانست. در سوره فرقان، آيهي 77 ميخوانيم: قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ؛ بگو اگر دعاي شما نباشد، پروردگار ارجي برايتان قائل نيستكلمهى «عَبأ» به معناى وزن و سنگينى است و جملهى «ما يعبأ بكم ربّي» يعنى خداوند براى شما وزن و ارزشى قائل نيست، مگر در سايه دعا و عبادت شما. كلمهى «دعائكم» دو نوع معنا شده است :الف : دعا كردن به درگاه خداوند؛ يعني همين نالهها و تضرّعها و دعاها سبب عنايت خداوند به شماست. چنانكه در حديث مىخوانيم : كسى كه اهل دعا باشد، هلاك نمىشود. بعد خداوند از گروه مقابل كه اهل دعا نيستند شكايت مىكند كه شما حقّ را تكذيب كردند و به جاى نيايش به سراغ بتها و هوسها و طاغوتها رفتيد و حقّ را تكذيب نموديد كه كيفرتان را خواهيد ديد.ب : دعوت خداوند از مردم؛ زيرا سنّت الهى، دعوت از مردم براى پذيرفتن حقّ و اتمام حجّت بر آنان است و اگر اين دعوت نباشد، «لولا دعائكم» مردم ارزشى ندارند. آنچه آنان را موجود برتر و ارزشمند مىكند، همان پذيرش دعوت خداوند مىباشد، ولى شما دعوت الهى را نپذيرفتيد و تكذيب نموديد، پس اميد خيرى در شما نيست و به كيفر عملتان مىرسيد.خداوند در يك جا مىفرمايد: «و ما خلقتُ الجنّ و الانس الاّ لِيعبدون» بشر را براى عبادت آفريدم و در اين آيه مىفرمايد: اگر دعاى انسان نبود، او ارزشى نداشت، بنابراين دعا روح و مغز عبادت است. چنانكه در روايت مىخوانيم : «الدعاء مُخّ العباده»121ـ الكسيس كارل, انسان موجود ناشناخته, ص150. 2ـ ديل كارنگى, همان, ص191. 3ـ اصول كافى, ج4, ص214. 4ـ همان, ص213. 5ـ ديل كارنگى, همان, ص188. 6ـ همان, ص193. 7ـ الـكسيس كارل, نيايش, ترجمه محمدتقى شريعتى, (قم, انتشارات تشيع, چاپ سال 1355) ص62. 8ـ ديل كارنگى, همان. 9ـ همان, ص196. 10ـ مفاتيح الجنان, مناجات المريدين. 11ـ صحيفه نور (سازمان چاپ و انتشارات, چاپ دوم) ج7, ص3812- تفسير نور محمد سبحانى نيا - با معارف اسلامى آشنا شويم ـ ش 44 ـ اسفند 78 – با تصرف و تكميل
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 542]