تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله يكى از اصحاب خود را غمگين مى‏ديدند، با شوخى او...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835078338




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دوستمان را برای نجات دشمن کشتیم!


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دوستمان را برای نجات دشمن کشتیم!
کجایند مردان بی ادعا؟
ساعت یازده شب حرکت کردیم. پنج نفر بودیم؛ چهار نفر هم دو ساعت قبل از ما رفته بودند قرار بود صبح به هم برسیم، داشتیم می‌رفتیم توی شیار «کانی سخت» که دست عراق بود دوازده تا پایگاه اونجا داشت که چهار تاش بغل هم، روی یال سمت چپ شیار بود و سمت راستش هم پاسگاه «صدپلکان» بود. اواخر تابستان سال شصت و پنج بود. جلودارمون یک دوربین دید در شب داشت یا دو تا نارنجک و یک اسلحه، بقیه بچه‌ها هم فقط کلاش و نارنجک داشتند. من اسلحه نداشتم؛ فقط دو تا دوربین عکاسی داشتم برای اسلاید و عکس و یک سمعک که برای گذشتن از کمین‌های عراقی لازم می‌شد، اما دوست نداشتم روشن نگهش دارم. آرامشم رو به هم می‌زد حواسم رو پرت می‌کرد.اوایل حرکت، فقط ستاره بادبادکی و خوشه پروین و صورت فلکی ذات الکرسی توی آسمون بود و دب اکبر بعد از سمت شمال شرقی پیدایش شد با فاصله پانزده متر از هم حرکت می‌کردیم و من خوشحال بودم از اینکه نفر آخر بودم. چون اگر کمین می‌خوردیم، اول، نفر آخر ستون رو می‌زدن که فرصت فرار نداشته باشد و بهتر بود که من باشم. چن من توی منطقه مهمون بودم و بار اولم بود که این راه رو می‌فتم، اما بچه‌های دیگه، جزء گشتی‌های منطقه بودند و با کار مداوم هر شب، اطلاعات و تجربیات زیادی داشتند که حیف بود از دست بروند. محمود جلوتر از همه گاهگاهی می‌ایستاد و به اطراف، حتی به پشت سر، با دوربین نگاه می‌کرد و بعد دوباره راه می‌افتاد؛ و هر وقت می‌نشست یا می‌ایستاد، ما هم همان کار را می‌کردیم. همین‌طور یک چشم به ستاره‌های آسمان و یک چشم به جلو، رفتیم تا رسیدیم به تک گذرگاه منطقه که پر بود از پروانه و خمپاره‌ها و پاکت‌های خالی سیگارهای سرمه‌ای رنگ عراقی که حق نداشتیم به آنها دست بزنیم تا دشمن به منطقه حساس نشه. وقت نماز صبح بود در کنار گودال کوچکی که پر از آب بود به نوبت نماز خواندیم؛ البته با کفش. چون امکان کمین خوردن بود.محمود دستور داد قبل از اقامه نماز، دوربین‌ها را در جایی پنهان کنم، خواستم آنها را در زیر قطعه سنگی که با علف‌های هرز پوشیده شده بود، پنهان کنم که در آن هوای نیمه تاریک، چشمم به یک مار کبرای بزرگ و قطور که روی تخته سنگی چنبره زده بود، افتاد؛ بدون اینکه ذره‌ای تغییر جا بدهد، تمام بدنش حرکت می‌کرد و این حرکت حلقوی تا آخرین حلقه چنبره‌اش می‌رفت، کله‌اش مثلثی شکل بود. محمود با دست اشاره کرد که کنار بروم. من هم چند متر عقب رفتم و در کنار گودال آب نمازم را اقامه کردم. تا من نماز را تمام کنم، چهار نفری هم که قبل از ما حرکت کرده بودند، پیش ما آمدند و با سه نفری که می‌گفتند: «باید مار را بکشیم»، مخالفت می‌کردند اون سه نفر می‌گفتند: «اینجا تک گذرگاهی است و ما علاوه بر اینکه باید چند ساعت اینجا منتظر بمانیم، فردا هم باید از همین جا برگردیم و چون مار همیشه کنار آب زندگی می‌کنه، بنابراین امکان خطرناک بودنش هست و باید کشته بشه.» بقیه بچه‌ها هم معتقد بودند که گناه داره و اینجا هم بیابان خداست و اطلاق موذی هم صحیح نیست و کاری هم که به ما نداره، ولش کنیم بهتره.بالاخره قبل از طلوع آفتاب دوباره حرکت کردیم و تا پشت آخرین تپه‌های زیر قرارگاه‌های عراقی رفتیم. منظره خوبی پیدا کردیم. مجبور بودیم تمام طول روز را همانجا بمانیم و شب در تاریکی برگردیم. بالاخره اوایل شب برگشتیم و گرسنه و تشنه، دوباره رسیدیم به تک گذرگاه عجیب بود که بعد از حدود دوازده ساعتی که گذشته بود، مار هنوز در جای قبلی خودش بود و حرکت دوری خودش را داشت! چه مار بزرگی هم بود! قمقمه‌ها را پر کردیم و نشستیم به استراحت؛ محمود و یکی از بچه‌ها هم به نگهبانی دو طرف شیار مشغول شدند. این اتفاق عجیب اونجا کشف شد که همین مار که در گرگ و میش اذان صبح قصد کشتش را داشتیم، ما را نجات داده بود! چون چند متر پایین‌تر، پشت پیچ شیار، دو نفر از گشتی‌های کمین عراقی را بعد از رفتن ما نیش زده بود و از آن دو، یکی کشته شده بود و یکی هم هنوز نفس می‌کشید و در حال اغما بود. به سرعت به حالت آماده باش در آمدیم و عراقی زنده را خلع سلاح کردیم. قرار شد او را کول کنیم و با خودمان ببریم. محمود اجازه نداد اسلحه عراقی کشته شده را برداریم و دستور داد که: «مار را بکش و بندازتوی کوله!»من هم مثل بقیه، مخالف بودم، چرا باید ناجی خودمان را می‌کشتیم؟ محمود توضیح داد که برای شناسایی نوع زهر و درمان عراقی نیش خورده، لازم است مار را هم با خودمان ببریم. نظرم این‌طور بود که به خاطر نجات دشمن خونخوارمون نباید دوستمونو بکشیم و این مار، دوست و ناجی ما بود، اما محمود توضیح داد که: «این عراقی اسیر ماست و ما به دستور اسلام عزیز مجبوریم برای حفظ جان او مار را بکشیم.»آخر سر، خود محمود جلو آمد و با چشمان پر از اشک، قنداق تفنگش را محکم‌ توی سرمار کوبید و بعد هم نشست به زار زدن.رحیم چهره‌خندمنبع:امتداد 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن