تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835407869




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آزادی فهم و تحول در علوم انسانی


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > داوری‌اردکانی، رضا  - معمولاً می‌پنداریم که آدمیان چنان که معتزله و دکارت گفته‌اند به تساوی از عقل بهره دارند و از ظاهر قولشان درمی‌یابیم که همه مردم یکسان فکر می‌کنند و همه مطالب را یکسان می‌فهمند. به عبارت دیگر از سخن از حیث ظاهر مشترک و قابل تفسیر معتزله و دکارت این نتیجه را می‌گیرند که هر علمی را هروقت در هر جا به هر کس می‌توان آموخت. ملاحظه‌ای هم اگر در این میان پیش می‌آید و پذیرفته می‌شود، این است که درجه هوش مردمان متفاوت است. کسانی که کم‌هوشند، مطالب علمی را فرا نمی‌گیرند و درک نمی‌کنند؛ اما هوشمندان در فهمیدن و یاد گرفتن محدودیتی ندارند. چیزی که این توهم را به یکی از شایع‌ترین مسلمات مبدل کرده است، یکی دانستن ساختار فهم آدمی با اشکال قیاس منطق ارسطویی و به خصوص با شکل اول قیاس صوری است. منطق ارسطویی که میزان فهم انگاشته شده است و می‌شود، صورتی از فهم است که دوهزار سال در عالم علم ملاک بوده و هنوز هم مرجعیت و اعتبار دارد و بسیار کسان آن را ملاک مطلق تمییز درست از نادرست می‌انگارند. در عظمت منطق ارسطو تردید نمی‌توان کرد؛ اما اینکه این منطق عین ساختار ذهن و فهم همه آدمیان در همه زمان‌ها باشد، از جمله مسلماتی است که باید درباره آن اندیشید، ولی بدانیم که بحث در مسلمات آسان و بی‌خطر نیست. از سی‌چهل سال پیش تاکنون من هر وقت قصد کرده‌ام در باب قیدها و محدودیت‌های فهم و اینکه همگان همیشه همه چیز را یکسان درک نمی‌کنند، چیزی بنویسم، هنوز باب سخن را نگشوده، به عقل‌ستیزی متهم شده‌ام! اینکه نگذاریم کسی سخنش را بگوید و او را به ستیزه‌گری (یا هر چیز دیگر) متهم کنیم، از بدترین انحای ستیزه‌گری است. منطق ارسطو، منطق عالمی است که در آن آدم و عالم با هم تناظر و تناسبی دارند و هرچه در آن است، در این هم هست و حداقل اینکه آدمی به قدر طاقت خود جهان موجود را درمی‌یابد و علم و دریافتش عین خارج است. ما هنوز یادگار اندیشه ارسطویی و بسیار چیزهای دیگر از عالم قدیم را در خاطره تاریخی و در عالم خود داریم و معمولاً قضایا و حوادث و اقوال را با همان منطق تفسیر می‌کنیم. اکنون اینجا در برتری این منطق برآن منطق بحث نمی‌کنیم. اکنون مسلم است، اهمیت و عظمت کار ارسطو را به هیچ وجه نمی‌توان انکار کرد. مطلب دشواریاب و قابل تأمل این است که علم و فلسفه جدید به گزارش مطابق با واقع و آنچه هست، کاری ندارد. فرمول نسبیت اینشتین و جاذبه عمومی نیوتون گرچه گزارشی از امر موجود است، هیچ یک حکمی مطابق با واقعیت خارج نیست؛ زیرا در خارج توان 3 و 2 نسبت مستقیم و معکوس وجود ندارد. اینها معانی منطقی و ریاضی است که در آنها و با آنها جهان موجود آماده تصرف و تسخیر می‌شود. در فلسفه جدید هم دیگر نمی‌گویند حقیقت مطابقت با واقع است، هرچند که عقل عادی و رأی همگانی معمولاً علم را گزارش واقعیت می‌داند و البته گزارش واقع با حکم مطابق با واقع یکی نیست. متقدمان یا درست بگوییم فیلسوفان جهان قدیم گرچه رسیدن به علم مطابق با واقع را ممکن می‌دانستند،‌به موانع و محدودیت‌های فهم و عواملی که ما را به خطا می‌اندازد، بی‌توجه نبوده‌اند. آنها مخصوصاً تصریح و تأکید کرده‌اند که همگان استعداد درک معانی فلسفه ندارند. ملاصدرا از قول ارسطو نقل کرده است که برای رسیدن به درک معانی فلسفه،‌باید از فطرت اول به فطرت ثانی رفت، یعنی با عقل مشترک و فهم همگانی به درک معانی فلسفه نمی‌توان نائل شد. فلسفه از آغاز درک همگانی را ناقص و نارسا و محدود می‌دانسته است. اگر به کتاب‌هایی که در جدول و خطابه و سفسطه نوشته شده است، رجوع کنیم بسیاری از موانع و عوامل صورت‌بندی ادراک‌ها را می‌توانیم بشناسیم. اکنون نیز همه آن موانع و عواملی که فیلسوفان گذشته گفته‌اند، همچنان موجود است و بسیاری از آنها قوت و شدت بیشتر پیدا کرده و موانع و عوامل تازه بر آن افزوده شده است. در آغاز دوره جدید، فرانسیس بیکن از بت‌های چهارگانه‌ای سخن گفت که ما را از درک حقیقت بازمی‌دارد. کارل مارکس طرح درک طبقاتی و علم و ایدئولوژی بورژوانی را پیش آورد. کی‌یرکگارد هوای ادراک و فرهنگ زمان خود را خفقان‌‌آور دانست و هیدگر تاریخ مابعدالطبیعه را تاریخ غفلت وجود نامید. فوکو از قدرت کلمات (گفتار) و عینیت علم و قدرت گفت و در آثار خود نشان داد که زمان ما قدرت به صور مختلف و من‌جمله به صورت علوم انسانی چگونه در همه جا و همه چیز نفوذ کرده است و کار نظارت بر همه چیز را انجام می‌دهد. ما اکنون در اینجا به شأن نظارت علوم انسانی کاری نداریم و برای پی‌بردن به اهمیت موقع و مقام این علوم در عالم خودمان شاید به شناخت شأن نظارت هم چندان نیاز نداشته باشیم. علوم به طور کلی و از جمله علوم انسانی و اجتماعی از دو طریق با ما نسبت پیدا کرده‌‌اند: یکی نسبت مستقیم که با آموزش آنها حاصل شده است. این نسبت مراتب یا صورت‌های متفاوت می‌تواند داشته باشد. جهان در حال توسعه ناگزیر باید علوم انسانی و اجتماعی پدید آمده در غرب را بیاموزد. در این آموزش دشواری بزرگ که کمتر به ادراک درآمده است و درمی آید، این بود و این است که مطالب این علوم با فهم بالقوه و با زبانی که هنوز با علم آشنا نبود و نیست، دریافت شده است و می‌شود. ما وقتی به تاریخ آشنایی خود با علوم انسانی و اجتماعی رجوع می‌کنیم، احساس می‌کنیم که شاید ترجمه‌های اولین آثار روان‌شناسی و جمعیت‌شناسی و اقتصاد برای خوانندگانش الفاظی بوده است که معانی آنها در متن به دشواری فهمیده می‌شده است، یا درست بگوییم این ترجمه‌ها هنوز متن نبوده است که بتوانیم از فهم و فهمیدن آن بگوییم. البته این امکان را هم می‌توان در نظر آورد که در جایی زبان بالنسبه زود با معانی علوم تازه وارد آشنا شود و این علوم جایی در زبان مردمی که آن را فرا می‌گیرند، پیدا کند. در این صورت چه بسا که راه پژوهش و مشارکت در پیشبرد علم گشوده شود. نسبت دیگر که البته به تناسب فهم و درک علوم و در جریان آشنایی با آنها صورت می‌بندد، نسبتی بی‌واسطه و غیرمستقیم است. در این نسبت علم در نظام زندگی وارد می‌شود و با وجود ما درمی‌آمیزد. این نسبت گرچه از نسبت اول منفک نمی‌شود و غالباً فرع برآن است، اهمیت و تأثیرش قابل قیاس با تأثیر آموزش و درک مفاهیم و معانی نیست. علوم و نظریه‌ها صرف‌نظر از این که آموخته می‌شوند و در آنها پژوهش صورت می‌گیرد و حتی در روابط و مناسبات و عالم زندگی مردمان وارد می‌شود، گاهی در باز و بسته شدن روزن و دریچه فهم و ادراک مردم و حتی در صورت بخشی آن اثر می‌گذارد. مثالی بیاورم: در همان زمان که نظریه تطور انواع مطرح شد، بعضی از فضلای قوم گزارشی از آن در زبان فارسی نوشتند و البته کسانی نیز با آن مخالفت کردند. شاید مشهورترین مخالفت، مخالفت سیدجمال‌الدین اسدآبادی در مقاله «رد مذهب نیچری» و رد شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی باشد. سید در این مقاله، نظریه تطور لامارک را رد کرده است. قبل از آن در سال 1287 قمری میرزا تقی‌خان انصاری معلم دارالفنون در کتاب «جانورنامه» گزارشی از نظریه تطور انواع داروین آورده بود. بعدها هم کتاب‌هایی نوشته شد و در آنها کوشش شد که تقابل داروینیسم با اعتقادات دینی را منتفی بدانند. اینکه در دانشگاه‌ها و مؤسسات پژوهشی در باب نظریه تطور چه پژوهشهایی صورت گرفته است و حتی مسئله نسبت میان نظریه تطور و اعتقادات دینی مردمان یک مطلب است و ورود تعبیر و مفهوم و معنی تکامل به عنوان یکی از مسلمات در زبان و گفتار مردم، مطلب دیگری است. ما اکنون تکامل و پیشرفت را در زمره مسلمات می‌دانیم. مسلمات قضایای اثبات نشده‌ای هستند که در زمانی در جایی مورد قبول قرار می‌گیرند. این قضایای اثبات نشده و غالباً اثبات نشدنی هر چه باشند، فهم و درک و علم و عمل ما را مشروط می‌کنند و حتی گاهی آنها را تعین می‌بخشند؛ اما ما که کمتر به زبان فکر کرده‌ایم شاید ندانیم که مردم قضایا را با مسلماتشان که در زبان تعیّن می‌یابد، می‌فهمند. تا دویست سال پیش مفهوم و لفظ پیشرفت در زبان ما نبود و منورالفکرها نمی‌دانستند به جای «پروگره» در زبان فارسی چه لفظی بگذارند! در نوشته‌های آخوندزاده «پروغره» و «بور و غره» به جای پروگره آمده است. اگر می‌فرمایید لفظ ترقی در زبان سابقه دارد، درست می‌گویید، اما ترقی هرگز به معنی پیشرفت در فرهنگ جهان جدید نبوده است. ما اکنون لفظ و معنی پیشرفت را بدون چون و چرا پذیرفته‌ایم و بر اساس آن تصمیم می‌گیریم و مسائلمان را طرح و حل می‌کنیم. درست بگویم ما جهان و کار جهان را با این معانی و از طریق این معانی می‌فهمیم و از این حیث میان سنتی و متجدد، دیندار و بی‌دین، سوسیال دموکرات و لیبرال دموکرات، اصول‌گرا و اصلاح‌طلب و تحصیل‌کرده و غیرتحصیل‌کرده چندان تفاوت نیست. این مسلمات گاهی پایه و اساس و مرجع ایدئولوژیها هستند و می‌توانند وجه مشترک آنها باشند. یک جامعه‌شناس گفته است انقراض شوروی شکست یک ایدئولوژی نبود، بلکه شکست مدرنیته (تجدد) بود. او راست گفته است؛ زیرا مارکسیسم هم مثل دیگر ایدئولوژیها برای تحقق اصل پیشرفت در تجدد به وجود آمده بود و برای بقای آن می‌کوشید. درست است که اصول تجدد در همه روی زمین یکسان اعتبار ندارد و کلمات در زبان توسعه یافته و توسعه نیافته معنی و قدرت واحد و یکسان ندارند، اما به هر حال اصول و مبانی تجدد در همه جا جزئی از وجود و فاهمه مردمان شده است. اینجا دیگر مقام بحث نیست. نظریه تطور و تصور پیشرفت هر چه بوده و از هر جا آمده، معنی مجمل آن با وجود مردمان در آمیخته و نظام فهم آنان را صورت بخشیده است. پس وقتی می‌گوییم اصل تکامل و تطور و مفهوم پیشرفت در زبان خطایی ما حکم مسلمات دارد، دیگر مهم نیست که در دانشگاه و در کتابها نظریه تطور را بپذیریم یا نپذیریم و فیلسوف پست مدرن در باب پیشرفت چه بگوید. ما امور و مطالب را با مسلماتمان درمی‌یابیم. پذیرفتنها و نپذیرفتنهای اهل علم اگر اثری هم داشته باشد، این اثر مدتها در حاشیه عالم زندگی مردمان باقی می‌ماند. از پسیکانالیز فروید و به طور کلی از تمامی علوم انسانی و اجتماعی هم بعضی مشهورات به نحوی در عالم ما وارد شده و اثری در قوه فهممان گذاشته است. وقتی در تاریخ علم جدید به طور کلی و در علوم انسانی مخصوصاً تحقیق می‌کنیم و از منشأ غربی این علوم می‌گوییم و مخصوصاً وقتی در مورد این علوم چون و چراهایی داریم، باید بدانیم که با آنها چه نسبتی داریم و آیا از مسلمات این علوم چیزی در جان و فکر ما خانه نکرده است. معمولاً بی‌توجه به این قبیل معانی مطالبی از این قبیل پیش می‌آورند که این علوم مادی است و غرب انسان را چنان‌که باید نشناخته است و نمی‌شناسد و... اولاً این تعابیر و عبارتها دقیق نیست، ثانیاً چه بسا که جان گوینده دهها سال با مبادی همین علوم «مادی انسان ناشناس» مصاحب بوده است و اگر واقعاً وجوهی از این مبادی به صورت مشهورات و مسلمات در هوای ادراک مردم منتشر باشد، مشکل است که از تأثیر آنها بتوان برکنار ماند. پس به جای اینکه مدام به رد و نفی این قول و آن قائل بپردازیم و از درست بودن و نادرست بودن نظرها بگوییم، بهتر است اندکی به خود و به هوای فهم و ادراک خود بیندیشیم. با آمدن علم (و نه صرفاً علوم انسانی) همه عوالم و فرهنگ‌های قدیم و نگاه ساکنان آن به عالم و آدم و مبدأ عالم و آدم دگرگون شده است. اگر ما این معنی را درنمی‌یابیم، یک وجهش این است که می‌پنداریم که آدمی موجودی معلق در فضاست که همیشه در همه جا به همه چیز می‌تواند علم پیدا کند و بر همه کار تواناست و عالم و هر چه در آن قرار دارد، وسائلی است برای او و در اختیار او؛ علم و تکنولوژی هم وسیله گذران زندگی و تابع و محکوم حکم فاهمه همیشه ثابت نوع بشرند. برای اثبات این داعیه دلایل روشن هم ذکر می‌شود. از جمله روشن‌ترین دلایل این است که ما با ملاکهایی که داریم، قادر به تشخیص حقیقتیم و درستی و نادرستی قضایای علم و زندگی را با تحقیق خود درمی‌یابیم و آنچه با موازین و قواعد روشن به دست آمده است، می‌پذیریم و نادرستها را رها می‌کنیم. در مورد اشیای تکنولوژی هم هیچ نیازی به استدلال نیست؛ زیرا در این که اشیای تکنیک وسایل زندگی هر روزی ما هستند، کسی تردید ندارد و اقامه دلیل بر وسیله بودن آنها بی‌وجه و زائد است. این قبیل دلایل سطحی، نادرست نیست؛ اما ربطی به مطلب ندارد، زیرا کسی نمی‌گوید که علم، علم ما نیست و ما اشیای تکنیک را مصرف نمی‌کنیم، بلکه مسئله این است که آیا فهم عالم تکنیک با فهم عالم قبل از تکنیک و با عالم توسعه نیافته و در راه توسعه یکی است. گفتیم که متقدمان به درک حقیقت ثابت مطابق با واقع اعتقاد داشتند و البته از محدودیتها و موانع درک و علم هم بی‌خبر نبودند، چنان که فارابی نه فقط به طور کلی از امکان خطا و شرایط رسیدن به حقیقت می‌گفت، بلکه اجمالاً به این نظر رسیده بود که هر مردمی زبانی را می‌فهمند و همه مردم گوششان به زبان برهان باز نیست. او مدینه‌ها و عوالم زندگی را بر حسب زبان فهمشان که زبان خطابه و جدل و برهان است، تقسیم کرده بود و شاید زبان هر مدینه را معرف ذات و ماهیت آن مدینه می‌دانست. در دوره جدید و در قرن هیجدهم که فکر تاریخی به وجود آمد، کانت از پدید آمدن عقل نقاد خبر داد که آن را در مقاله‌ای «عقل منور الفکری» هم خواند و می‌توان آن را «عقل جهان متجدد» خواند. این عقل، عقلی است که به نظر کانت آدمی به مدد آن می‌تواند حدود علم و عمل را بشناسد و خود و جهان خود را اداره کند. البته برای ما مشکل است تصور کنیم و در نظر آوریم. این عقل پیش از کانت (پیش از قرن هیجدهم) نبوده است؛ اما با این پیشامد چه کنیم که عقل جهان متجدد که عقل نقاد بود، اکنون در معرض نقد گروه بزرگی از فیلسوفان و صاحبنظران مطالعات فرهنگی قرار گرفته است. این عقل دیگر در جهان توسعه یافته حافظ و ضامن نظم و صلاح حاکم در قرون هیجدهم و نوزدهم نیست و البته عقلی که در وطن خود دچار ضعف و قصور شده است، در بیرون خانه و در جهان توسعه نیافته که در ابتدا نیز چندان توانا و کارساز نبوده است، باید علیل‌تر و ناتوان‌تر باشد. با این عقل مشارکت در پیشبرد علوم انسانی بسیار دشوار است، اما بنیانگذاری علم دیگر عقل دیگر می‌خواهد. عقل دیگر را کجا باید جست؟ در تاریخ تفکر هر تحولی مسبوق به تحقیق درباره امکانها و شرایط درک و دریافت و فهم بوده است. سقراط و سنت اوگوستین و فارابی و بیکن و دکارت هر کدام در صدر تاریخ قدیم و قرون وسطی و اسلامی و جدید سعی در شناسایی فهم و عقل زمان خود کردند و ابتدای کارشان نشان دادن موانع و مشکلات راه علم بود. اگر بخواهیم موانع و عوائق و محدودیتها و مقتضیات و شرایط فهم را به صورتی بسیار کلی طبقه‌بندی کنیم، آنها را در ذیل سه عنوان می‌توان قرار داد:  1. موانع طبعی و مزاجی و نفسانی 2. موانع اجتماعی و فرهنگی 3. موانع تاریخی ادامه دارد ...




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 615]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن