واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > خرمشاهی، بهاالدین - خوارق عادات (مفرد آن: خارقالعاده) رویدادی است که برخلاف جریان عادی امور و اشیا و عملکرد معهود قوانین طبیعی باشد؛ قوانینی که از نظر علم امروز جبری، علّی، کمّی و مادیاند و بلا استثنا و تخطی ناپذیر و خرقناشدنی انگاشته میشوند. برجستهترین نمونة آن معجزه است که در همه ادیان الهی و حتی غیرالهی جهان سابقه دارد، و متدینان به آن ادیان به وقوع آن باور دارند. معجزه به اذن و اراده خداوند، برای تأیید انبیا و اثبات صدق دعوت آنان، و مزید اطمینان مؤمنان، بر دست انبیا جاری میشود و مقرون به تحدی است؛ یعنی پیامبری که معجزه بر دست او جاری میشود، از همگان، بویژه منکران و ناباوران میخواهد که اگر معجزة او را عملی عادی میدانند و حاکی از صدق دعوت او نمیشمارند، نظیر آن را بیاورند. از نظر ظاهربینان منکر و معاند، صورت ظاهر معجزه با صورت ظاهر سحر و جادوگری شباهت داشته است. اما سحر نه فقط منشأ الهی ندارد، بلکه منشأ طبیعی و ما بازاء واقعی و نفسالامری هم ندارد و غالباً بر چشمبندی، از جمله سبقت گرفتن بر سرعت دید، و ایهام و تخیل و تلقین مبتنی است. یا اگر در بعضی موارد هم منشأ طبیعی داشته باشد، در خدمت اهداف شر است و غالباً با جهل و خرافات توأم. سادهترین خوارق عادات، راست درآمدن یک حدس، یا به دل افتادن (به دل برات شدن) یک واقعه، قبل از وقوع آن یا همزمان با آن است. لازم است فهرستی از خوارق عادات را که در اغلب فرهنگهای قدیم و جدید بشری سابقه دارد، یاد کنیم: 1. کرامات:کرامات (مفرد آن؛ کرامت) اعمالی است خارقالعاده که از اولیا و صالحان، اعم از پارسایان و صوفیان و پاکدلان، سر میزند. از مرتاضان نیز ظاهر میشود که در این صورت یا باید مرتاضان را صالح شمرد یا اگر طالعاند باید کارشان را جزو سحر و شعبده و شیادیهای مشابه به شمار آورد. بعضی از کرامات مشهور عبارتند از: رؤیاهای صادقه (خوابهایی که راست در میآید)، اشراف بر ضمایر (فکرخوانی و پی بردن به ما فیالضمیر کسی)، بر آب رفتن ـ بدون غرق شدن ـ بر آتش رفتن و نسوختن، طیالارض، طی زمان، رام کردن آتی حیوانات درنده، از غیب ظاهر ساختن اشیا و نظایر آن، و در بعضی فرقههای صوفیانه، عملیات نمایشی غریبی چون آتش خوردن، شمشیر و نیزه بر اعضای خود زدن و التیام سریع یافتن آن زخمها و اعمال مشابه دیگر که از فرهنگی تا فرهنگ دیگر فرق میکند. فرق کرامت یا معجزه در این است که معجزه فقط از پیامبران، بعد از آغاز دعوت و همراه با تحدی سر میزند. در غیر این صورت اگر عمل خارقالعادهای از پیامبری سر بزند، کرامت شمرده میشود؛ ولی به لحاظ همه کرامات انبیا معجزه شمرده میشود. آنچه از خوارق عادات که از اولیا و صالحان سر بزند، کرامت نام دارد. بسیاری از شیعیان برای ائمه اطهار(ع) نیز قائل به معجزهاند؛ ولی چون معجزه منسوب به ائمه مقرون به تحدی نیست، به یک تعبیر از مقوله کرامت شمرده میشود. فرق کرامت با سایر خوارق عادات این است که هر کرامتی خارقالعاده است، ولی هر امر خارقالعادهای کرامت نیست. در کرامت شرط است که از صالحان صادر شود و نیت و هدف خیر داشته باشد. نه مقصود نمایشگرانه و ماجراجویانه یا بیهدفانه. سایر خوارق عادات که غالباً از غیر اولیا، صلحا و مقدسین هم سر میزند، عبارتند از: 2. ادراکات فراحسی: ادراکات فراحسی عبارت است از: «کسب اطلاع (= معرفت = آگاهی، یا هر چه معادل آن) از یک امر یا شیء یا رویداد بدون دخالت حواس عادی بشری» و چند شعبة عمده دارد، و همراه با سایر خوارق عادات یا بدون آنها، موضوع تحقیقات روحی یا فراروانشناسی را تشکیل میدهد. بعضی از اقسام آن از این قرار است: الف ـ دورآگاهی (تلهپاتی = انتقال فکر = اندیشهخوانی): آیزنک ـ که منتقد اینگونه پدیدههاست ـ مثال خوبی در این باره نقل میکند: آوگوستینوس قدیس نقل میکند که یکی از شاگردانش از آلبی کریوس، مدیوم و غیبگوی کارتاژی، پرسید که او ـ شاگرد ـ (هماکنون) دارد به چه چیزی فکر میکند؟ آلبی کریوس جواب داد که او دارد به مصراعی از شعر ویرژیل میاندیشد، و با وجودی که تحصیلات چندانی نداشت، آن قطعه را از بر خواند. این دریافت صحیح آلبی کریوس از اینکه در ذهن شخص دیگر چه میگذشته است، واقعیت تلهپاتی را نشان میدهد، هرچند ممکن است راههای قابل قبولتری وجود داشته باشد که علت را ناشی از اتفاق بداند. نمونه رایج دیگری که معمولاً در پژوهشهای مربوط به پدیدههای فراروانشناسی فراوان به کار میرود، این است که یک نفر پیاپی، ورق خاصی را از یک دسته ورق بیرون میکشد، یا صفحه خاصی را از یک کتاب باز میکند، و همکار او، یعنی گیرندة تلهپاتی، که در فاصة دوری از او یا در اتاق دیگری است، از طریق انتقال فکر، حدس میزند که آن ورقها چیست یا عدد صفحات، یا حتی در موارد نادر موضوع آن صفحات، چند است و از چه قرار است. در کلیه این آزمایشها یک تیم آزمایشگر همراه با شهود و داوران دقیق، جریان امر را زیر نظر میگیرد و نتایج را بررسی میکند. در این موارد،البته امکان اشتباه وجود دارد، ولی درصد راست گوییها و درست درآمدنها بیشتر از حد احتمال و صرف تصادف است. نمونه دیگر این است که یکی از طرفین، یعنی فرستنده تلهپاتی، یک سلسله نقاشیهای ساده میکشد و دیگری با خواندن اندیشه او نقاشیهای مشابهی میکشد. اشراف بر ضمایر و پیبردن بعضی از اولیای بزرگان دین یا عرفان به ما فیالضمیر یاران یا مراجعان خود نیز از همینگونه است. ب ـ راز بینی: یا دیدن از ورای مانع، که روشنبینی و غیببینی هم اصطلاح کردهاند، نظیر دیدن فرشتگان یا ارواح یا اشباح و گمانهزنی. پ ـ رازشنوی: البته متفاوت از وحی است که پدیدهای مقدس و مختص انبیاست. آنچه در اینجا منظور است، نظیر نداهایی است که رازگوی معبد دلفی میشنید، یا آنچه میگویند حر ریاحی شنید و تحول و تکان روحی یافت و از صف اشقیا جدا شد و به یاران حضرت سیدالشهدا(ع) پیوست. یا نداهای غیبی که ژاندارک شنید که او را به قیام و نجات دادن فرانسه میخواند. هاتف در سنت اسلامی و سروش در سنت ایرانی باستان، منشأ یا واسطه ارسال چنین نداهایی شمرده میشوند. ت ـ استجابت دعا: کمتر کسی هست که این مورد یا رویای صادقه را در عمر خویش نیازموده باشد؛ یعنی یا خود مستقیماً نیازموده یا نزد دیگران و دوستان و آشنایانش نیافته باشد، مستجاب شدن بسیاری از دعاها و نیز دعای طلب باران در فرهنگ اسلامی که به حد تواتر نقل شده است، و شفایاییهای معجزهآسا با توسل به ارواح انبیا و ائمه و اولیا و مقدسین، بویژه با اعتکاف در حرم یا مزار آنان نیز از این مقوله است. ث ـ تسخیر و تصرف در اشیا و تأثیر از دور (دور جنبانی روانی): در این امر خارقالعاده کسانی هستند که اشیا را از دور جابهجا میکنند یا بدون دخالت دست فقط با تمرکز فکر و نیروی روانی و به اصطلاح «همت بستن» میلهای را خم میکنند یا قفل بستهای را میگشایند، یا بدن اشخاص را در هوا معلق نگه میدارند و نظایر آن. ج ـ غیبگویی، یا پیشگویی رویدادهای آینده و درست در آمدن آنها. 3. هیپنوتیسم یا خواب مصنوعی: عبارت است از تلقین و تاثیر روانی شدید یک فرد ـ که استعداد و نیروی روانی ویژهای دارد ـ بر فرد دیگر، که در مراحل پیشرفتهاش، شخص هیپنوتیسم شده به حالتی چون خواب و خلسه فرو میرود و بشدت فرمانپذیر و تلقینپذیر میشودو در حین عمل یا پس از آن فرمانهایی را اجرا میکند و تحولاتی در روان و رفتار او پدید میآید. هیپنوتیسم میتواند آثار درمانگر هم داشته باشد. در روانشناسی و پزشکی کاربرد اندکی دارد. شاید بیش از سایر خوارق عادات، با شیادی آمیخته است ولی در اصل و اصالت آن، حتی از نظر علم و روانشناسی تردیدی نیست. هنوز تحلیل و تعلیل درستی از کیفیت وقوع آن انجام نگرفته است. 4. چشم زدن: چشم زدن (چشم رساندن، چشم زخم، نظر زدن، شورچشمی و به عربی الاصابة بالعین؛ الازلاق بالابصار) که اعتقاد به آن سابقه ای کهن دارد و یونانیان و رومیان و هندیان و اعراب و ایرانیان و بسیاری از ملل به آن اعتقاد داشتهاند و هنوز هم کمابیش دارند. شاید بتوان آن را یک نوع هیپنوتیسم ناقص و ناخودآگاه شمرد. از شعب این چشم زدن، یکی شکستن اشیا از دور است. مانند شکستن شیشه یا لامپ از فاصله دور، یا فیالمثل دراندن شکم گوسفند از فاصله دور که ابن خلدون شاهد آن بوده و شرحش خواهد آمد. این مورد را میتوان دورجنبانی روانی هم به شمار آورد. 5. تماس با ارواح و احضار ارواح: اعتقاد به روح در حوزه ادیان و فرهنگهای غیردینی نیز سابقه کهنی دارد. احضار ارواح یا حاضر شدن ارادی خود ارواح نیز تاریخ طولانی و انتشار وسیع دارد. در قرون وسطی با جادوگری و در عصرهای جدیدتر با شیادی آمیخته بوده، از این نظر مانند هیپنوتیسم است. ولی نمونههای اصیل هم داشته و دارد. در احضار ارواح، روح یک فرد در گذشته، به درخواست و وساطت واسطه (وسیط، میانجی، مدیوم) حاضر و گاهی ظاهر میشود. و غالباً از اندامها و بدن میانجی برای پاسخگویی و نشان دادن واکنش و اعلام حضور استفاده میکند. گاه نیز تجسد کلی یا جزئی مییابد و به صورت جسم معهود قبل از وفاتش در میآید. از روحهایی که چنین ظاهر شدهاند، از شکل و شمایل و صدا و سیما و حتی اثر انگشت آنها فیلم و عکس و نوار و نمونه تهیه شده و در کتب مربوط به این مسئله منعکس شده است. یا گاهی نوار صدای یک روح معروف از رادیو یا تلویزیون پخش شده است. انجمنهای احضار ارواح در سراسر جهان، از جمله در ایران، همچنان فعالند، خلع جسد یعنی بیرون آمدن ارادی روح یک فرد زنده از بدن او و گشت و گذار در عالم رازها یا روحانیات و سپس بازگشت به بدن، که از بسیاری از عرفا، از جمله شیخاشراق، میرداماد، شیخ احمد احسایی و امانوئل سودنبورگ ـ عالم و عارف و رازبین بزرگ سوئدی ـ و مرتاضان نقل شده نیز کمابیش جزو این مقوله به شمار میآید. 6.الهام: الهام آن است که اندیشهای یا تصوری یا شوری و حالتی از کسی یا چیزی یا منبع ناشناختهای به دیگری القا شود و پدید آوردن امری را که در شرایط عادی مقدور نیست، ممکن یا آسان سازد. بسیاری از آثار هنری و علمی به مدد الهام، صورت گرفته است. یک مثال واقعی برای این پدیدة فراروانشناسی (پاراپسیکولوژیک) که کمی فراتر از الهام عادی و بلکه برابر با تماس با ارواح است، در تلویزیون انگلیس به نمایش گذاشته شده است. مجری این نمایش، بانوی میانسالی به نام رزماری براون بود که در جوانی اندکی آموزش پیانو دیده بود؛ ولی پس از آن و طی سالیان دراز نه به پیانو دست زده و نه اصولاً علاقهای به موسیقی نشان داده بود. وی پس از مرگ شوهرش ناگهان اعلام کرد که موسیقیدانان مشهوری چون بتهوون و برامس و شوبرت بر او ظاهر شدهاند و آهنگهای مختلف موسیقی به او الهام میکنند و او تعالیم آنان را فرا گرفته است. به روایت این برنامه تلویزیونی، وقتی این آهنگهای نوساخته و نوپرداخته را با کارشناسان طراز اول موسیقی در میان گذاشتند، همگی به اتفاق، اصالت و اعتبار والای هنری آنها را و اینکه هر یک حاکی از سبک و هنر کدام یک از استادان الهامبخش نامبرده است، تایید کردند. در جایی که موسیقیدانان و آهنگسازان متخصص و طراز اول از ترکیب نظایر آن آهنگها ناتوان بودند، جای تعجب بود که چگونه بانویی سادهدل از طبقه کارگر، که آموزش موسیقایی ناچیزی داشت، از عهده ساختن این آهنگها برآمده بود، بهویژه که روش آهنگسازی را هم قبلاً نیاموخته بود. این بانو در سال 1971 زندگینامه خود را تحت عنوان سمفونیهای ناتمام منتشر کرده است. 7. سایر پدیدههای شگرف: پدیدههای توجیه ناشدهای چون جنزدگی، شیطانزدگی، فالبینی، آینهبینی (غالباً برای یافتن دزد و اموال دزدی)، طالعبینی، احکام نجوم (اختربینی) و علوم غریبهای نظیر جفر و رمل و علم حروف و اعداد و نظایر آن و کیمیاگری، که همسایه دیوار به دیوار سحر و جادوگری هستند، و از یک سو آمیخته به جهل و خرافات و از سوی دیگربا دعوی کرامات، و از سوی دیگر با شیادی و عوامفریبیاند.در نهانخانه فرهنگ عامه (فولکلور) نیز چیزهایی هست که در انتظار توجیه علمی به سر میبرند. نظیر اعتقاد به رابطة صرع و جنون ـ و اصولاً ناخوشیهای روانی ـ با ماه (نور ماه و ادوار و اَهِلّة آن).
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 752]