واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > آزاد ارمکی، تقی - یکی از دغدغه های صاحب نظران توسعه (توسعه اقتصادی و اجتماعی) از دیرباز تا کنون تنظیم رابطه بین جمعیت و توسعه بوده است. در این زمینه یک نظر واحد وجود ندارد. زیرا مطالبی که بازگو شده است در مقاطع و شرایط و دوره های متعدد توسعه ای بوده است. به طور خاص اگر در جامعه ای اقدام برای حرکت به جلو مطرح بوده است، نیازمندی به نیروی انسانی کارآ ضرورت افزایش جمعیت پیش آمده است. به دلیل اینکه جوامع توسعه نیافته بیش از اینکه سرمایه و تکنولوژی و سازماندهی و ابزار فنی و اداری و مالی حرکت توسعه ای داشته باشند، نیروی انسانی غیر متخصص داشته اند. بدین لحاظ است که کمتر گفته شده است افزایش جمعیت برای کشورهای توسعه نیافته راهی و گامی در توسعه یافتگی می باشد. در مقابل اغلب گفته شده است که تبدیل جمعیت غیرماهر و غیر متخصص به متخصص از طریق آموزش و کسب مهارت های زندگی و تخصصی گامی بلند در توسعه می باشد. جمعیت ایران به لحاظ ترکیب سنی دچار اختلال بوده است. وضعیت اکثریتی جمعیت جوان برای جامعه ایرانی هم یک فرصت و هم یک تهدید بوده است. فرصت به دلیل وجود نیروی جوانی که داعیه زندگی بهتر و مدرن از منظر آموزش، کسب مهارت، نیازمندی به کار و شغل و فعال شدن جامعه دارد و از سوی دیگر یک تهدید بوده است زیرا در صورت عدم آموزش و تربیت این جمعیت، و ناتوانی نظام اجتماعی در بکار گیری این جمعیت مشکلات آن از قبیل بیکاری، فقر، تعارض ها و تزاحم های نقشی و نسلی، و آسیب هایی چون اعتیاد، انزوای اجتماعی، تعارض اجتماعی، و مهاجرت بروز خواهد کرد. این تهدید معطوف به چند مسائله است:(1) عدم مهارت کافی جمعیت کثیر در نظام اجتماعی می تواند بر مشکلات در سطوح فردی و اجتماعی بیفزاید. جمعیت جوانی که امکان کسب مهارت های زندگی را نداشته است در مراحل بعدی زندگی دچار مشکلات عده ای خواهد شد. فقدان آموزش کافی، عدم تناسب دانسته ها با کار و زندگی، و زیاده خواهی ناشی از زندگی مدرن منشا مشکلات و آسیب های عمده اجتماعی خواهد شد. (2) جوانی جمعیت که ناشی از اثرگذاری جمعیت جوان بر ساختار اجتماعی است در صورتی می تواند امری مفید و موثر برای جامعه باشد که جامعه به لحاظ ساختاری و فرهنگی استعداد این عمل را داشته باشد. در صورتی که جامعه به لحاظ ساختار مدیریتی و نظام اشتغال و فرهنگ پیرگرایی همه جانبه را طی می کند. وجود جمعیت جوان و جوان گرایی به تعارضات درون نظام اجتماعی دامن می زند. حاصل این نوع حضور جمعیت جوان که مدعی جوانگرایی است به تعارض نسلی دامن می زند و ناخواسته جنگ جوان و میان سال و پیر در جامعه شکل می گیرد. (3) جمعیت زیادی که متناسب با حجم کار و تلاش در جامعه نیست، می تواند منشا تعارضات بنیادی در سطوح متعدد شود. به تعبیر اقتصاددانان کلاسیک، جمعیتی که در مرحله آغازین شکل گیری سرمایه داری که جامعه نیازمند به نیروی کار یدی با تخصص پایین (کارگری) بود، منشا افزایش تولید و بالارفتن درآمد سرانه و در نتیجه رفاه نسبی برای کارگران و دیگر طبقات اجتماعی بود، در گذر زمان با تحول در ساختار نظام کار و صنعت و تبدیل ساحت کار یدی و غیر متخصص به کار تخصصی، بازار به اشباع نیروی انسانی رسید و در نهایت حجم انبوه نیروی کار شکل گرفت. حجم انبوه نیروی انسانی بیکار خود حادثه ساز می باشد. بر این اساس بود که بسیاری از اقتصاددان کلاسیک و مدرن در جامعه فعال و تولید گرا به سیاست کنترل جمعیت تمایل یافته اند. (4) در صورت صفر شدن رشد جمعیت برای هر نوع جامعه ای مشکل پیش خواهد آمد. کشورهای توسعه یافته از طریق مهاجرت سعی کرده اند تا روند منفی رشد جمعیت یا رشد صفر جمعیت را ترمیم کنند. به طور خاص اکثر کشورهای مهاجرپذیر از میان حجم انبوه نیروی داوطلب مهاجر، افراد وگروههای مهاجر دارای مهارت های شغلی و حرفه ای مورد نیاز را انتخاب می کنند. با این سیاست دو وجهی است که تا حدود زیادی مشکل رشد منفی جمعیت را ترمیم می کنند. در این کشورها احتمال رشد نامناسب جمعیت وجود ندارد. در نتیجه رشد نامناسب جمعیت - به لحاظ تقسیم کار نامتعادل و غیر منصفانه جهانی - به عهده کشورهای توسعه نیافته گذاشته است. در این تقسیم کار جهانی است که کشوری چون ایران می بایستی به تولید جمعیت - زاد و ولد زیاد - اقدام کرده و طی زمانی طولانی در حد دو دهه نیروی آماده بعد از کسب مهارت های مقدماتی اموزشی و بهداشتی جهت رفع نقیصه جمعیتی کشورهای توسعه یافته مهاجر شوند. از این منظر است که سیاست افزایش جمعیت درایران معاصر پسندیده است. به نظر می آید کسانی که مدعی افزایش جمعیت کشور هستند در راستای سیاست مهاجرفرست کردن ایران قرار داشته و به جهت و ساختار توسعه ای ایران به لحاظ نیروی انسانی و نظام شغلی توجهی ندارند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 207]