واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > نیکنژاد، فریبا - منتقدین سینما و نویسندگان سینمایی مطبوعات ما ؛ باید پل ارتباطی بدنه سینما با مخاطبان و تماشاگران باشند. این گروه می توانند در صورت داشتن راهکار و تعریف ؛ راهبری ذهنی تماشاگران را ، بدرستی و با امانت انجام دهند . کاری و روندی که در همه جای دنیا به سادگی انجام می گیرد. جدای از کشورهای صاحب سینما ؛ حتی در هند و مالزی نیز منتقد فیلم یک پل ارتباطی تعریف شده و دارای هویت است. نوشتار ذیل مقایسه ای است مختصر بین این دو نوع منتقد مطبوعاتی سینما . آن که وظیفه و هویت اش تعریف شده و قدر می بیند و دیگری که وظیفه اش تعریف شده اما هویت اش را مجبور است به تثبیت برساند ... 35000 سالن سینما در آمریکای شمالی ؛ سالیانه 8000 فیلم نمایش می دهند. که به این مقدار باید اکران های مجدد را نیز اضافه کنیم. این تعداد سالن جدای سالن های نمایش دانشگاه ها و سینما تک ها و پردیس های مراکز آموزشی است. در کنار این ها باید روزنامه های ایالتی و نشریات محلی آمریکا را نیز در نظر بگیریم که هرکدام بسته به کوچکی و بزرگی موسسه شان و هم چنین قرار گرفتن در منطقه ی جغرافیایی خود پوشش مناسب و بسیار فراگیر نسبت به سینما و فیلم ها ی ساخته شده و یا در حال تولید و سرانجام فیلم هایی که به نمایش در آمده اند و فستیوال های فیلم دارند. این را هم در نظر داشته باشید که از جمعیت 300 میلیون نفری آمریکا ؛ حدود 100 میلیون نفر مهاجرینی هستند ( مانند اسپانیولی زبانها ؛ چینی ها و آلمانی ها ...)که به زبان خود و برای قوم خود نیز روزنامه دارند . در بخش سینما ؛ نویسندگان این روزنامه ها پل ارتباطی هنر هفتم با تماشاگران سینما به حساب می آیند. چرا که قرار نیست هر فیلمی مانند آوارتار باشد که بدون نیاز به نوشته های منتقدان مردم به دیدنش مشتاق باشند. بسیاری از 950 فیلمی که در چرخه اکران اتحادیه و سندیکای سینماداران قرار می گیرند ؛ آثاری با اکران محدود هستند و مردم از طریق خواندن نقدها و یادداشت ها و معرفی نویسندگان سینمایی است که تصمیم می گیرند به دیدن فیلمی بروند یا نه. ضمن اینکه با راه افتادن سایت ها سینمایی که قارچ گونه به تولید انبوه رسیده اند، اصلا حرفه ای تقریبا جدید به نام منتقدان اینترنتی به وجود آمده است که هرکدام برای خود خوانندگانی دارند. به این مهم بخش خبری را هم اضافه کنید . مصاحبه ها ؛ اخبار تولید فیلم ها و غیره... اما یکی از اساسی ترین وظیفه منتقد فیلم و بهتر بگویم یکی از مهمترین کارهای شناخته شده و تثبیت شده ی منتقدان و نویسندگان سینمایی مطبوعات آمریکا ؛ حضور در فستیوال های فیلم است.تهیه کنندگان آثار سینمایی بیش از آنکه بخواهند در بخش بازاریابی حضور یابند ؛ علاقمند هستند در "پرس روم "چرخ بزنند .و با سینمایی نویس ها و گزارشگران دیدار داشته باشند. چرا که به هر روی اکران اول فیلمشان در این جشنواره برگزار می شود و این منتقدین و نویسندگان سینمایی هستند که ماحصل آنچه بر پرده نقره ای دیده اند را برای تماشاگران با قلمشان روایت خواهند کرد. در واقع در این جا به صورت تعریف شده ؛ منتقد فیلم ، نویسنده سینمایی ، خبرنگار و گزارشگر و عکاس پل ارتباطی با مخاطبان آتی فیلمها یعنی تماشاگران خواهند بود. جدول ارزش گذاری فیلم ها که هر یکشنبه تغییر می کند ، در عمده روزنامه ها پر طرفدارترین بخش روزنامه هاست. در واقع خواننده ی روزنامه وقتی به سینما هم علاقه داشته باشد ؛ به نوشته ی سینمایی یک منتقد فیلم اعتماد می کند و بر حسب تحلیل و قضاوت وی ؛ تصمیم می گیرد از بین چند فیلم ؛ دیدن یک فیلم را در برنامه ویکند خود و خانواده اش قرار دهد. نتیجه آنکه سینما تولیدش را ادامه می دهد ؛ بدنه سینما قرابتش را با بدنه مطبوعات مدام حفظ می کند و مخاطب و تماشاگر نیز از این قرابت به نحو شایسته سود می برد. در دیار خودمان بحث اما به طور کلی متفاوت است. تعداد سینما ها و تعداد فیلم های اکران شده و ساخته شده و هم چنین تعداد مطبوعات از بیخ و بن با سیستم نهادینه و دقیق بالا متفاوت است. بهتر است همین الان بررسی این تفاوت کلان را کنار بگذاریم و فقط به سراغ همان مقوله قرابت برویم. آیا منتقدان سینمایی ما و نویسندگان سینمای ایران هم؛ قدر می بینند و در صدر می نشینند؟ اصلا فیلمساز سینمای ما رابطه ی تعریف شده ای با گزارشگر و خبرنگار روزنامه دارد؟ و اگر دارد انتظار آنها از این جماعت مطبوعاتی چیست؟ اگر دارد پس چرا عمده کارگردان ها و تهیه کننده ها نقد ها را برنمی تابند؟ حالا که داشتن یک مدیر روابط عمومی برای هر پروژه فیلم ؛ دیگر یک رسم شده است چرا بازهم عمدتا با دلخوری کارها به اتمام می رسد؟ آیا در فستیوال های سینمایی مثل همین جشنواره فیلم فجر خودمان ؛ منتقد و نویسنده سینمایی نباید مهمان اصلی فستیوال باشد؟ تجربه ها نشان داده که اصلا از این حرفها خبری نیست. حرف بر صدر نشستن و قدر دیدن به کنار ؛ بحث به حساب آوردن است .نه مسئولان و نه تهیه کننده و نه کارگردان در ایام جشنواره ها و غیر از آن نه وقعی به این گروه می گذارند و نه وقتی برای این کار دارند و نه تعریفی برای آن . در واقع جدای از مصاحبه های بیوگرافیک و تجملی ( و نه بحث های رفتار شناسی و زیبایی شناسی) نیازی به مطبوعات نمی بینند واگرهم نوشته های منتقدی را بخوانند که عمدتا باب میلشان نیست ؛ زمین و زمان را بهم می دوزنند که منتقدان ؛ سینما را نمی فهمند چون فیلمهای مارا نفهمیدند. در حقیقت نه قرابتی بین خود بدنه ی سینماست و نه قرابتی است بین بدنه مطبوعات و بدنه سینما و این وسط سهم قرابت با مخاطب و خواننده که می توانست همان تماشاگر آتی باشد ، اصلا شکل نمی گیرد. تجربه نشان داده برای کارگردان های فیلم اول و یا آنهایی که هنوز مشهور نشده اند ؛ نوشته های نشریات پرتیراژ جوان پسند اثر گذار است. حال حتی هیچ چیزی فنی هم در چنته آن منتقد جوان نویسنده نباشد، برای همین تاثیرگذاری باید برای آن جوان هورا کشید. برای کارگردان های مشهور و یا تثبیت شده و یا متوسط هم که بازار تکذیب و یارکشی بعد از چاپ هر نقد بوجود می آید. در واقع پروسه ی بامزه ای بوجود می آید اینجا ، چرا که همان کارگردان جوان و تازه کار چند سال بعد برای خودش حق آب و گل قائل می شود و اوهم بعد از چاپ هر نقد به بازار تکذیب و یارکشی و گروکشی متمایل می گردد. آن منتقد جوان هم یا به حوزه دیگر می رود و یا در بهترین حالت چند سالی دوام می آورد. این وسط این منتقد سینما است که تنها ی تنها مانده... او قدر نمی بیند و در صدر نمی نشیند که هیچ باید مراقب سرش هم باشد که نشکند...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 404]