محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826284365
بي رونقي سكولاريسم در ايران
واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: بي رونقي سكولاريسم در ايران
بي رونقي سكولاريسم در ايران
مهدي عامري قسمت دوم وپاياني
برايان ويلسون كه خود معتقد به عرفي شدن جهان است سخني دارد مبني بر اينكه نمي توان به طور مطلق از عرفي شدن دفاع كرد بلكه بايد پيش از آن تصوري درست از دين داشت لذا او مي گويد: «تعريف سكولاريزاسيون كاملا به تعريف دين وابسته است و في المثل اگر دين در چارچوب تعابير كاركردي تعبير شود و دين مجموعه اي از باورها، ايده ها و فعاليتهايي دانسته شود كه كاركردهاي اجتماعي دارد، بر اين اساس دشوار است كه از سكولاريزاسيون و عرفي شدن جامعه ديني سخن گفت. اين مسئله باعث شده تا برخي متفكران غربي ادعا كنند كه مفهوم عرفي شدن و سكولاريزاسيون فاقد يك تعريف استاندارد است» (برايان ويلسون، دين اينجا و آنجا، مقاله عرفي شدن، ترجمه مجيد محمدي، (نشر قطره، چاپ 1، 1377، ص 21ـ22). به همين دليل است كه در جامعه ايران اسلامي نمي توان با مدلهاي اروپايي و روشنفكري دست به مطالعات جامعه شناختي زد چرا كه بر مبناي اين الگوها دين كاركردي حداقلي و براي آخرت دارد و اساسا در دنياي مدرن اروپايي، بين وحي و عقل، علم و دين و دنيا و آخرت مرزي
پر رنگ كشيده شده است و اين الگو با مبنايي كه دين را در جاي جاي زندگي حاضر و صاحب نظر مي بيند تفاوت اساسي دارد.
ايشان عامل ديگر سكولار شدن جامعه ايران را اين گونه شرح مي دهد: «وجود دولت فقهي با عملكرد حداكثري و سخت كيشي كه داشت دلزدگي پديد آورده است و يكي از آثارش واكنشهاي سكولاريستي مخصوصا در گروههايي از ايرانيان است»! وي سپس به روند پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و دين سياسي شده اشاره مي كند و آن را با انقلابهاي امروز اعراب تشبيه كرده و مي نويسد: «دير يا زود آن
بيچاره ها نيز هزينه هايش را بايد بپردازند» و ادامه مي دهد: «فضاي ايران مملو از تبليغات رسمي مذهبي و پر از برنامه هاي شيعي سازي دولتي با بودجه هاي هنگفت عمومي است در عكس العمل به آن شاهد مقاومتي خاموش از نوع سكولاريستي هستيم علائم اين را در نجواها و گفتمانهاي مردمان، رفتارهاي فرهنگي آنان نوع لباس پوشيدن، پيامهاي كوتاه، پستهاي فيس بوك و ... مي بينيم». تعابيري مانند دلزدگي مردم از دولت فقهي و بيچاره ناميدن مردم عرب به خاطر اسلام خواهي ناشي از پيشفرض سكولاريزه شده نويسنده است. اين در حالي است كه امروزه مردم ايران به نظام اسلامي دلبستگي بيشتري دارند و اين موضوع در انتخاباتها، راهپيمايي ها، سفرهاي استاني مسئولين و بخصوص رئيس جمهور و .. مشهود است.
ايشان سعي مي كند براي استحكام نظريه خود به ارائه آمار و ارقام نيز بپردازد: «اينجانب دهها تحقيق علمي را شخصا ملاحظه كرده ام... سال گذشته نزديك به 60 تحقيق فراتحليلي انجام دادم... طي سالهاي گذشته چندين پايان نامه را در اين موضوع راهنمايي كردم... هر چه سن جوانان دانشجو افزايش مي يابد دينداري آنها ضعيف تر مي شود و آنها تمايل كمتري به مناسك و شعائر ديني دارند و حضورشان در نهادهاي ديني كمتر است. بنا به تحقيقي حدود نيمي از جوانان تهراني عقيده دارند كه قلب پاك يا نيكوكاري يا تجربه معنويت مي تواند جايگزين اعمال ديني از جمله اعمال واجب (همچون نماز و روزه) بشود».
در اين باره بايد گفت «سكولاريسم پديده اي است ماهيتا غربي كه در تاريخ مغرب زمين و در مورد برخي از شاخه ها و مذاهب دين مسيح رخ داده است و پديده اي را كه يك بار در مورد مسيحيت كليسايي غرب رخ داده است، منطقا نمي توان به همه اديان و همه موارد تسري و تعميم داد -اينجا نيز استقراي ناقص حجيت ندارد و «مشكله تعميم» همچنان پابرجاست-». (همتي، همايون، ناكامي در تبيين معنا و مبناي سكولاريزم فصلنامه كتاب نقد، ش1)
تحقيقات بي نام و نشان و محدود به يك شهر چگونه مي تواند برايندي از جامعه ايران را به نمايش بگذارند؟ براي رد اين آمار تنها كافي است چند صفحه همان شماره مهرنامه را تورق كرده و نوشتاري ديگر را مطالعه كرد كه اساسا كلامي ناقض اين نويسنده بيان مي كند: «دين در عرصه عمومي در جامعه ايران همانند بسياري از جوامع بخصوص جوامع خاورميانه حضور پرقدرت و پرنفوذي داشته است از اين قدرت و نفوذ بر خلاف تصور
نظريه هاي كلاسيك سكولار شدن (عرفي شدن) در سده و دهه هاي اخير كم نشده است. در همه جنبشهاي اجتماعي و سياسي تاريخ معاصر ايران از دورترين تا نزديكترين آنها نهاد دين، نمادها، شخصيتها و متفكران و گفتمان ديني حضور موثري داشته اند. فكر مي كنم در خصوص صدق اين گزاره نوعي اجماع وجود دارد و نيازي به ارائه شواهد نباشد». (گودرزي، محسن، سبك زندگي و مناسك ديني، ص 246) همين مطلب براي تشكيك در اين آمار و ارقام مدعاي آقاي فراستخواه كافي است. اما با اين حال شواهدي هم بر خلاف آن وجود دارد.
به نظر مي رسد تحقيقات و پژوهشهاي آقاي فراستخواه جامع و دقيق نيست و در آن از موارد مهم و قابل توجهي غفلت شده است. حضور فعال جوانان در مراسم اعتكاف در مساجد دانشگاهها و ساير مساجد كه سال به سال به تعداد آنها افزوده مي شود، حضور خالصانه حجم وسيعي از دانشجويان در اردوهاي جهادي در مناطق محروم با رنگ و لعاب ديني، حضور ميليوني جوانان و مخصوصا دانشجويان در اردوي راهيان نور و بازديد از مناطق جنگي از جمله مواردي است كه در اين گونه
پايان نامه ها با غفلت يا تغافل مواجه شده اند! ديدار از مناطق جنگي جنوب كه هم پايبندي به نظام سياسي و هم ديني و ملي را با هم دارد و در كنار آن هيچ گونه جذبه تفريحي و گردشي وجود ندارد نشان از پايبندي جوانان اين مرز و بوم به اسلام و انقلاب نيست؟
حضور ميليوني مردم در انتخاباتها كه در ايران توامان تكليف و حق است و نيز راهپيمايي هاي سياسي رسمي و حتي تجمعاتي از قبيل 23 تير 78 و 9 دي 88 به نظر در هيچ كدام از تحقيقات اين گونه جامعه شناسان نمودي ندارند!
گويا بايد با گريلي (Greeley) همراه شد كه پس از بررسي هاي لازم به اين نتيجه مي رسد كه عرفي شدن، تصور بزرگ نمايي شده از
پديده اي است كه عمدتاً در ميان نخبگان ديني، يعني روحانيون و متالهين رخ مي دهد و به ناروا به مردمي تعميم داده مي شود كه آخرت گرايي و احساس مقدس در آنها همچنان قوي و پايدار است و به سادگي قابل محو نيست. اندريو گريلي تأكيد مي كند كه دينداري همچنان مقاومت كرده و در حال رشد است. او معتقد است كه بر حسب تحقيقات انجام شده كاهش در يكي از ابعاد دينداري، بعضاً با افزايش در بعد ديگري همراه است. از اين رو، نمي توان زوال يا كاهش را در كل دينداري استنباط كرد. وي معتقد است عرفي شدن، تصور بزرگ نمايي شده از پديده اي است كه عمدتاً در ميان نخبگان ديني، يعني روحانيون و متالهين رخ مي دهد و به ناروا به مردمي تعميم داده
مي شود كه آخرت گرايي و احساس مقدس در آنها همچنان قوي و پايدار است و به سادگي محو نمي شود. (شجاعي زند، عليرضا، عرفي شدن در تجربه مسيحي و اسلامي، انتشارات باز، 1381، ص 146-147)
پيتر برگر نيز همين تقريبا همين عقيده را دارد عرفي شدن نظريه اي است كه از دل جلسات روشنفكري در مي آيد و اصلا ناظر به واقعيتهاي همه دنيا نيست و در جهان اسلام و شرق عالم روز به روز بر نشاط دين افزوده مي شود.
(يوسف زاده، حسن، فصلنامه علمي-تخصصي معرفت فرهنگي اجتماعي زمستان 1388 – ش1 نگاهي به تحول آراي پيتر برگر درباره سكولاريسم) و چه بسا اين امر به غرب نيز سرايت كند و البته شايد تا كنون نفوذ كرده باشد!
البته در نوشتار ديگر مهرنامه، آقاي گودرزي به اين مورد توجه داشته است. از اين رو نسبتا با اين نظريه همراهي كرده اما نوشته است: «يافته ها نشان مي دهند پايبندي به واجبات و اعتقادات ديني تغيير چنداني نكرده است. بيشترين تغيير در باورهايي با دلالتهاي صريح اجتماعي و سياسي رخ داده است... اين يافتهها نشان مي دهند پايبندي به واجبات ديني مثل نماز و روزه و اعتقادات ديني باور به خدا و معاد و رفتارهاي ديني مثل زيارت اماكن مذهبي رايج و عمومي است اين بدان معناست كه در طول زمان تغيير چنداني در اين حوزه روي نداده است..» (صفحه 246) البته پيشتر بيان شد اين مطلب گرچه سخن نويسنده اول را رد مي كند اما خود نيز نا تمام است و فعاليتهاي سياسي و اجتماعي نيز همچنان براي مردم حائز اهميت است كه در سطور بالا به آن اشاره شد. نويسنده براي اثبات ادعاي خود به كاهش جمعيت نماز جمعه اشاره مي كند اما دراين باره بايد گفت براي حكم دادن درباره يك موضوع و آوردن مصداق بايستي همه جوانب و حواشي آن را مورد مطالعه قرار داد و با يك مصداق نمي توان حكم كلي داد. امروز تعداد مصلاهاي نمازجمعه در كشور افزايش قابل توجهي يافته است و قريب 700 نماز جمعه در كشور برگزار مي شود (ن.ك. خبرگزاري فارس مصاحبه آيت الله تقوي رئيس ستاد نماز جمعه 19/01/91، شماره خبر 13910119000899) اگر روزي در استان تهران تنها دانشگاه تهران محل برگزاري نماز جمعه بود امروزه شهرري، ورامين، شميران، شهر قدس، ساوجبلاغ و ... از شهرستانهاي تهران داراي مصلاي نماز جمعه هستند. افزون بر اين اگر برخي آسيبها در برگزاري نماز جمعه وجود دارد و به دليل كج سليقگي برخي مسئولين اين تجمع هفتگي آنچنان كه مورد توقع است برگزار نمي شود نبايد آن را به دينداري مردم نسبت داد.
طبق فرمايش مقام معظم رهبري «نسل جوان امروز ما كه نسل سوم انقلاب است، از جوانان نسل اول اگر ايمانشان قويتر نباشد، پرشورتر نباشد، بصيرتشان روشنتر نباشد، يقيناً عقبتر نيستند. آن روز بسياري از افراد وارد ميدانها مي شدند، نمي توانستند بمانند. جوانِ امروز با اين همه وسوسهها، با اين همه ابزارهاي انتشار ماديگري و شهوت و خودپرستي، وقتي كه به پاي انجام وظيفه مي رسد، اينجور جانفشاني مي كند؛ اين جور وارد ميدان مي شود. اين خيلي خيلي باارزش است». (ديدار جهادگران بسيج سازندگي 31/06/89)
در همين راستا در نوشتار با عنوان «رقابت قرائتهاي تكثرگرا و تك صدايي» ديگري آقاي سيد حسين سراج به دو قرائت ديني اشاره مي كند يكي القاعده كه بنياد گرا و انحصار گراست و ديگري حزب عدالت و توسعه تركيه و حزب نهضت تونس كه قرائت تكثرگرا يا مردمسالار از دين دارد. به عقيده ايشان «دين بنيادگرا با اقتضائات ساختي دنياي جديد تعارض دارد و بعيد است در آينده اقبالي داشته باشد برعكس دينداري تكثرگرا هم مي تواند پاسخگوي اين نيازها باشد و هم با زمينه هاي تاريخي و فرهنگي جامعه ما، يعني پر قدرت و پرنفوذ بودن سنت ديني همخوان باشد»! (صفحه 247) وي بنيادگرايي را يك روش تك صدايي مي داند كه با «توسل به خشونت و اجبار و قرباني كردن
سرمايه هاي اخلاقي و معنوي جامعه به پاي قدرت سياسي» تداوم مي يابد و لذا بايد از اين نوع دينداري روي گردانده و به تكثر گرايي روي آورد كه «از يك بستر طبيعي و برآمده از سنت ديني به عنوان يك نيروي اخلاقي و معنوي تاثيرگذار صورتي لطيف و
پر رحم و شفقت از گفتمان ديني را در فضاي عمومي زنده نگهدارد و همواره منتقد بي عدالتي فساد و تباهي و ياور ستمديدگان و فرودستان» (همان) است.
مغالطه آشكار اين سخن تقسيم بندي يك موضوع به «يا اين- يا آن» است. بر اساس اين تقسيم بندي و ثنايي بي مبنا و انحصار آن براي دو گونه نگاه به دين و طرد و كنار گذاشتن يكي، خود به خود دومي نتيجه گرفته مي شود. اين در حالي است كه
مي توان به اين تقسيم بندي مورد سومي را اضافه كرد كه نه شامل اين و نه شامل آن باشد و هر دوي آنها را نيز نفي كند. و آن قرائت شيعي- ايراني از اسلام است كه پس از انقلاب اسلامي در بيان حضرت امام خميني(ره) و امام خامنه اي تبيين و تشريح مي گردد. قرائتي كه هم در آن مهرباني و لطافت و وحدت با سايرين وجود دارد و هم بر حق و عدالت اسلامي تكيه دارد و تنها اسلام را منجي بشريت مي داند. سياست جمهوري اسلامي با اهل تسنن و مستضعفين عالم و وحدت با آنها نمونه روشني از تعامل همراه مهرورزي با جهان عليرغم پافشاري بر اصول اسلامي است. سياستي كه امروز عليرغم تبليغات سوء دشمنان ايران در اسلام ستيزي و ايران هراسي، اثرات شگرفي بر ساير ملتها گذاشته است و بر اعماق قلوب آنان نفوذ كرده است.
البته آنچه تا كنون ذكر شد به اين معنا نيست كه همه چيز در ايران رو به راه و مناسب است و هيچ گونه تغييري در دينداري نسل تازه وجود ندارد. بلكه غلبه دادن اين امر، با تكيه به جامعه آماري ناقص و آن را به تمام جامعه ايران تسري دادن صحيح به نظر نمي رسد. چه بسا آسيبهايي كه نحوه گسترش و ترويج فرهنگ ديني و انقلاب را با مشكل مواجه كرده است كه از جمله مي توان به حضور برخي از اساتيد با انديشه سكولار در دانشگاهها اشاه كرد كه با پيش فرضهاي سكولار خود و راهنمايي پايان نامههاي دانشجويي آنها را به سكولاريسم و و پلوراليسم و ... سوق
مي دهند. حضور اين چنين افراد در دستگاههاي فرهنگي و هنري نيز همين آسيب را به نحو عمومي تري موجب مي گردد! اموري از اين دست و عوامل ديگري مانند كم كاري مسئولين فرهنگي و نهادهاي ديني، تبليغات و هجوم گسترده فرهنگي غرب و ... هشداري پيش روي ماست كه توجه به فرهنگ و دين نسل آينده اين مرز و بوم را بيشتر مورد اهميت قرار مي دهد.
سه|ا|شنبه|ا|23|ا|خرداد|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[مشاهده در: www.resalat-news.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 252]
-
گوناگون
پربازدیدترینها