تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سكوت مؤمن تفكر و سكوت منافق غفلت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826529062




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

همسر قذافي زن خوبي بود ولي پسرش نه


واضح آرشیو وب فارسی:ايران دیپلماسی: همسر قذافي زن خوبي بود ولي پسرش نه
تهيه كننده: سيد علي موسوي خلخالي


"خاطرات سياسي" مجموعه برنامه‌هايي است كه شبكه العربيه از نيمه‌هاي اكتبر سال جاري ميلادي روزهاي جمعه پخش مي‌كند. در اين برنامه، طاهربركه، روزنامه‌نگار و خبرنگار لبناني العربيه با چهره‌هاي سياسي مطرح دنيا مصاحبه‌هايي را انجام مي‌دهد كه عموما بازگو كننده خاطرات آنها در دوران قبول مسئوليتشان است. خاطراتي كه با همراهي و تعاملشان با رهبران سياسي مختلف جهان همراه است.

طاهر بركه نخستين برنامه خود را با عبدالرحمن شلقم، وزير امور خارجه سابق ليبي و آخرين نماينده ليبي در سازمان ملل كه تا قبل از آغاز انقلاب اخير اين كشور در اين سمت بود و با آغاز انقلاب از نظام قذافي جدا شد، انجام داد كه اتفاقا با قتل معمر قذافي همراه شد. ديپلماسي ايراني در نظر دارد هر هفته به طور مرتب اين سلسله مصاحبه‌ها را منتشر كند. تاكنون نوزده بخش از اين مصاحبه‌ها پيش رويتان قرار گرفته است كه همگي آنها در آرشيو ديپلماسي ايراني در دسترس هستند و اكنون بيست-*مين بخش آن پيش رويتان قرارمي‌گيرد:

روابطش با همسرش، صفيه زن دومش چگونه بود؟

والله بنده خدا زنش زن خوبي است، ساده و از خانواده خوبي است. وانگهي او در برابر عمل انجام شده قرار گرفته است و الا او در هيچ فسادي دست ندارد. بيشتر اوقات در بيضاء با خانواده‌اش و با فرزندانش به سر مي‌برد. هيچ وقت نه به كسي ظلم كرده نه تكبر ‌ورزيده است. واقعا متواضع است. حتي لباس‌هايش واقعا ساده و متواضع هستند. واقعا انسان متواضعي است، واقعا به او ظلم شده است. واقعا قذافي به او ظلم كرد.

آيا از لحاظ زندگي داخلي‌شان علاقه خاص خانوادگي ميان آنها وجود داشت؟

نه آنها را زياد نمي‌ديد. قذافي در زندگي‌اش بيشتر در عزلت زندگي مي‌كرد. بيشتر با دخترها و زن‌هايي كه حلقه‌وار او را احاطه كرده بودند، زندگي مي‌كرد. فكر نمي‌كنم چندان ارتباطات صميمانه خانوادگي داشت.

با كدام از يك فرزندانش برخورد داشته‌اي؟

كسي كه بيش از همه با او تماس داشتم سيف الاسلام بود.

نظرت درباره او چيست؟

اولين باري كه با او آشنا شدم در ايتاليا بود كه من در آن‌جا سفير بودم. آن موقع او پسر جوان كوچكي بود، براي همين او را فرستادم نزد يك خانواده ليبيايي كه جوانانشان در ايتاليا زندگي كرده بودند. بعد از آن وقتي كه به ليبي مي‌رفتيم و در هتل اقامت مي‌گزيديم او دائما پيش ما مي‌آمد. براي من سوال پيش آمد كه او چرا هر روز نزد من مي‌آيد. به عبدالله السنوسي گفتم كه سيف الاسلام هر روز نزد من مي‌آيد. گفت كه از او خواسته شده كه با تو آشنا شود. رهبر خواسته بود كه با من آشنا شود. بعدا پس از مدتي كه اوضاع پيش رفت، يك بار بين من و او اختلاف پيش آمد و در حضور موسي كوسا و عادل العبيدي به او دشنام دادم و تلفن را به روي او بستم و تا 15 ماه با يكديگر حرف نزديم.

اختلاف سر چه بود؟

ما سفيري داشتيم كه او به وي دشنام مي‌داد و اصرار داشت كه بركنار شود. من هم گفتم كه امكان ندارد. گفت او مايه ننگ و عقب افتاده است، گفتم تو خودت مايه ننگ و عقب افتاده‌اي و تلفن را به رويش بستم. ]بعدا[ براي حفظ جانم، عبدالله السنوسي وساطت كرد و دوباره يكديگر را پس از 15 ماه ديديم، و معمر از اين اختلاف راضي بود.

چرا؟

براي اين كه بدين ترتيب تضمين مي‌گرفت كه در سياست خارجي هيچ چيز جز او بر من تاثير نمي‌گذارد. من آن‌جا بر سر همه چيز اختلاف داشتم بر سر اعضاي رهبري مثل اعضاي رهبري انقلاب كه خيالش از اين بابت راحت مي‌شد چرا كه فكر مي‌كرد كه تنها اوست كه از من حمايت مي‌كند. اگر با بچه‌هايش اختلاف پيدا مي‌كردم از من حمايت مي‌كرد. در كنگره ملي از من حمايت مي‌كرد. براي اين كه برايش بسيار مهم بود كه من درك كنم كه او تنها حامي من است.

تو هم اين بازي را فهميدي و بر اساس آن عمل كردي؟

بله (با خنده). اما بعدا با من صحبت مي‌كرد و به حرف‌هايم گوش مي‌كرد. حتي نظرش در اصلاحات، او از اصلاحات دفاع مي‌كرد و دائما درباره آن به ما گوشزد مي‌كرد، ما هم مي‌گفتيم باشد مشكلي نيست..

اما قذافي سيف الاسلام را مانع مي‌شد كه مثلا جانشين او باشد؟

نه نه آن موضوع تمام شده بود. حتي..

يعني همه چيز براي اين كار مرتب شده بود؟

همه چيز مرتب شده بود. اما سيف عجله مي‌كرد. به سيف مي‌گفتم معمر اجازه نمي‌دهد كه كسي صندلي‌اش را بگيرد، و به او مي‌گفتم اگر تو صندلي پدرت را بلرزاني با پايش تو را پس مي‌زند و وقتي كه تو شيون كني خم مي‌شود و مي‌گويد ااا توئي كنار صندلي‌ام. اما من فكر مي‌كنم من باب توجيه كارهاي اداري بود. چرا كه بسياري از مسئوليت‌هاي او را كم كرد. رد مردمي نظام معمر قذافي نيز مزيد بر علت شده بود، چرا كه او رفته بود به سراغ اين كه تريبون‌هاي آزاد ايجاد كند، گشايشي به وجود آورد، دموكراسي را گسترش دهد، شروع كرد افرادي از اپوزسيون را خارج وارد كشور كرد..

يعني تو فكر مي‌كني اين چيزي بود كه قذافي از پسرش مي‌خواست ولي نه اين كه اين كارها را انجام دهد؟

معمر وقتي مي‌گفت اصلاحات مي‌خواهد فقط آهنگش را مي‌خواست نه بيشتر. او فقط مي‌خواست ظاهري از اصلاحات وجود داشته باشد و توانست از طريق سيف در اين كار موفق شود. سيف بعضي وقت‌ها عجله مي‌كرد تا آن‌جا كه به پدرش تلويحا مي‌گفت الآن شما استراحت كن و من مي‌خواهم كشور را رهبري كنم و طبيعتا معمر آن را رد مي‌كرد. اما او مي‌خواست سيف را تا آن‌جا كه مي‌شد براي اهدافش به كار بگيرد. و حتي بهضي وقت‌ها برخي كارها را مي‌خواست كه انجام شود ولي به حساب سيف نوشته نشود. مثلا فكر مي‌كنم در سال 2006 بود كه سيف از لندن آمد و پدرش را در سرت ديد و گفت من به اين‌جا آمده‌ام تا شلقم را از وزارت امور خارجه بركنار كنم. رفت اين را در سرت به پدرش گفتم، پدرش گفت ما پس فردا نشست كنگره ملي است و تعديل وزرا و هيئت امنا را داريم و او گفت، خوب پس بايد شلقم حتما برود. ]معمر[ به او گفت تو برو به مامانت سلام كن. براي همين قبول نمي‌كرد مثلا در موضوعات امنيت يا سياست خارجي كسي باشد كه به سيف تمايل داشته باشد.

ادامه دارد...

شنبه|ا|23|ا|ارديبهشت|ا|1391





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايران دیپلماسی]
[مشاهده در: www.irdiplomacy.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 406]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن