واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > موسوی، سیدعبدالجواد - یادداشت «قدر محمود احمدینژاد را بدانیم» واکنشهای غریبی را در پی داشت. اغلب دوستان با دیدن تیتر یادداشت، هرچه بد و بیراه در طول عمر بابرکت خود آموخته بودند، نثار این بنده کمترین کردند که اجرشان با مرحوم ایرجمیرزا و عبید زاکانی باد انشاءالله. آن مطلب به قدر کافی صریح و روشن بود. با خردک استعدادی میشد به نکات ظریف و رندانه آن هم پی برد اما ظاهراً از سیاستزدهای که همه عمرش را با «زندهباد فلانی» و «مردهباد بهمانی» سپری کرده است، بیش از این نمیتوان انتظار داشت. از منظر ذهن علیل او، احمدینژاد یا دیو است یا فرشته. یا باید بام تا شام به او دشنام داد و یا باید مدام لب به مدح و ستایش او گشود. حقیقتش را بخواهید من هیچ وقت برای چنین مخاطبگولی ارزش قائل نبوده و نیستم و اصلاً برایم اهمیتی ندارد که او درباره من چه قضاوتی خواهد داشت: گر من از سرزنش مدعیان اندیشم شیوه مستی و رندی نرود از پیشم اما برای آن دسته از عزیزانی که لطف میکنند و اباطیل صاحب این قلم را جدی میگیرند و در این فضای پر از سوءتفاهم ممکن است سؤالاتی برایشان پیش بیاید، به اختصار توضیح میدهم که: از روزی که قلم دست گرفتهام، منتقد سیاستهای دولت وقت بودهام. هم در زمان آقای هاشمی و هم در زمان آقای خاتمی. امروز هم از منتقدان جدی دولت آقای احمدینژاد هستم، آن هم از نوع رادیکالش. این رویکرد انتقادی البته بیارتباط با روحیه آنارشیستی صاحب این قلم نیست، منتها اصل ماجرا از این قرار است که فکر میکنم دولتهایی که تا به امروز بر سر کار آمدهاند، هیچ کدامشان به همه نیازهای انسان ایرانی توجه نشان ندادهاند. آدمیزاد دارای ساحتهای مختلف و گوناگون وجودی است. هم به نان احتیاج دارد، هم به آزادی. هم عدالت میخواهد، هم توسعه اقتصادی. اما متأسفانه پس از جنگ هر دولتی که سر کار آمده، با اصل و اساس قرار دادن یکی از ساحتهای وجودی از دیگر ساحات وجود آدمی غافل شده. در نتیجه اوضاع و احوال به همین جایی ختم شده است که ملاحظه میفرمایید و تا مادامی که گردش چرخ سیاست در ایران بر همین منوال است، نگارنده به انتقادات ویرانگر خود ادامه خواهد داد. بر کلمه «ویرانگر» تأکید دارم و حالم از واژه ریاکارانه و مبهم «انتقاد سازنده» بههم میخورد. انتقاد باید متوجه بنیانها باشد. صریح و رادیکال. وقتی مردم خرمشهر پس از 2 دهه از پایان جنگ از آب آشامیدنی سالم محروم باشند، انتقاد سازنده معنایی ندارد. باید همه کسانی را که مسبب چنین اوضاع و احوالیاند، پای میز محاکمه نشاند. اما و اما سخت باید مراقب بود. همه مسائل و قضایا از این جنس نیستند. ما نیاز به سیاستمدارانی داریم که هم خردورز باشند و هم قاطع، هم انقلابی باشند و هم اصلاحگر. در مقام منتقد برایم فرقی نمیکند رئیسجمهور چه کسی است. همانقدر که کژیهایش را نکوهش میکنم، راستیهایش را ارج مینهم. البته همه یادداشتهای بنده توفیق انتشار نمییابند وگاه دچار جرح و تعدیلهای حیرتانگیز میشوند. با این حال گمان نمیکنم از هیچیک از یادداشتهای بنده بوی حمایت از شخص یا جناح خاصی به مشام برسد. در آن یادداشت کذایی همه حرفم این بود که احمدینژاد وقتی مدیری یا وزیری را ناکارآمد تشخیص میدهد، بیهیچ ملاحظهای او را عزل میکند. در جای دیگری هم او را به کار نمیگیرد و این کار باید تقدیر شود. به ویژه از سوی کسانی که مدام از «قداستزدایی از قدرت» سخن میگویند. فهم این سخنان خیلی دشوار است؟ 60
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]