واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حريم مقدسات
اشاره :نوشتار حاضر، مقالهايست كه در فراخون طرح "چرا سكوت اي مسلمان" از سوي كاربران سايت تبيان ارسال شده است. اين طرح در پي پاسخ به اهانت به ساحت پيامبر مهر و رحمت حضرت ختمي مرتبت، محمد مصطفي – كه درود خدا برو و خاندان پاكش باد – در فروردين ماه سال 1387 از سوي سايت تبيان برگزار گرديد. امروزه بسياري از جامعه شناسان به اهميت و كاركرد انحصاري و جانشين ناپذير دين در همه جوامع ـ اعم از سنتي و مدرن ـ اذعان كرده اند، همچنان كه بسياري از روان شناسان به ويژه انسان گراها به گرايش دروني (غريزي ـ فطري) انسانها به ديانت و پرستش تن داده اند...امروزه همگان بر پاس داشتن مقدسات ديني (همچون نمادهاي ملي و قومي) اتفاق نظر دارند. حتي اگر نگاه الاهياتي را نيز كنار بگذاريم باز نميتوانيم مقدسات اديان را كه مهمترين نمادهاي ملل گوناگون هستند مورد بي احترامي قرار دهيم يا حتي ناديده بينگاريم. هيچ جامعه شناسي نميتواند نقش وحدت آفرين و انسجام بخش دين را ناديده بگيرد، همچنان كه دين نقشهاي اجتماعي ديگري چون برانگيزانندگي و رهايي بخشي نيز دارد. هيچ روان شناسي هم نميتواند نقش دين را در ايجاد وحدت شخصيت و جلوگيري از چندگانگي و چندپارگي دروني آدمي مورد انكار قرار دهد، همچنان كه دين نقشهاي رواني ديگري همچون امنيت بخشي نيز دارد. همين كاركردهاي سترگ دين و مقدسات ديني همواره بسياري از اصحاب ثروت و قدرت، و جويندگان جاه و مكنت را وسوسه كرده و برانگيزانده كه به جاي ستيز با تقدس و تدين، از اين سرمايه ارزشمند در مسير خواستهاي خود ـ اعم از مشروع و نامشروع ـ بهره جويند...كساني كه هنر يا آزادي بيان را مستمسكي براي اهانت به چهره ملكوتي پيامبر اسلام قرار ميدهند، فارغ از انگيزههاي سياسي و ستيزه جويانهاي كه در وراي اين رفتارها قابل رهگيري و پيگيري است، راه را براي قداست زدايي از همه اديان و اقوام ميگشايند و پايه هايي را متزلزل ميكنند كه هيچ ملتي نميتواند بدون تكيه بر آنها بايستد، بماند و به پيش برود.از آنچه گفتيم ميتوان نتيجه گرفت كه هيچ جامعهاي را نميتوان از دين عاري ساخت و هيچ ديني را نميتوان خالي از مقدسات دانست و همواره بايد مقدسات اديان را حرمت گذاشت...كساني كه هنر يا آزادي بيان را مستمسكي براي اهانت به چهره ملكوتي پيامبر اسلام قرار ميدهند، فارغ از انگيزههاي سياسي و ستيزه جويانهاي كه در وراي اين رفتارها قابل رهگيري و پيگيري است، راه را براي قداست زدايي از همه اديان و اقوام ميگشايند و پايه هايي را متزلزل ميكنند كه هيچ ملتي نميتواند بدون تكيه بر آنها بايستد، بماند و به پيش برود. اينان محكومند و مطرود، همچنان كه اهانت كنندگان به حرم و حريم اهل بيت پيامبر اسلام نيز جايي در ميان مسلمانانِ آگاه ندارند. اينان دين را به رغم ظرفيتهاي رحماني، عقلاني، و صلح و اصلاح طلبانهاش در خدمت اهداف سياسي و نگرشهاي جزمي و كوته بينانه خود قرار ميدهند. واكنش نسبت به اين گستاخيها هم بايد سنجيده و توأم با درايت باشد. ترديد نكنيم كه دين و معنويت در دنياي امروز راه و جايگاه خود را يافته است. دولت و شوكتي كه مسلمانان در سرزمينهاي اسلامي چون فلسطين و عراق يافتهاند طبيعي است كه خشم بدخواهان را برانگيزد، بدخواهاني كه به هيچ دين و مذهبي تعلّق خاطر ندارند و به جاي خدا، خواهش درون خود را ميپرستند. بايد به گونهاي عمل كنيم كه افراطي هايي كه در هر دين و آييني وجود دارند نتوانند ديگر متدينان را نيز با خود همراه كرده، زمام دين را در دست بگيرند. براي منزوي كردن اينان هيچ راهي بهتر از خويشتنداري و نگاهباني از پيروزيهاي به دست آمده نيست. اين پيروزيها از آنِ دين يا مذهب خاصي نيست، اين كليت دين است كه مورد اقبال و استقبال قرار گرفته است. اميدِ ما اين است كه فرصتهاي پيش آمده براي دين گرايان زمينه ساز رواداري مذهبي بيشتر باشد. در تاريخ اسلام، يك بار شاهد به قدرت رسيدن شيعيان بويهي در قلب جهان اسلام و كانون اهل سنت، يعني بغداد بوده ايم. همگان اذعان دارند كه در هيچ مقطعي از تاريخ اسلام چون اين دوره، چنين رواداري و كثرت گرايي ديني و مذهبي اي ديده نشده است. در محيط هايي كه در متن واقع و در عرصه عمل، تكثر وجود دارد، خواه ناخواه آستانه تحمّل بالاتر ميرود و ميتواند الگويي باشد براي ديگر حكومت هايي كه اكثريت نسبي ديني يا مذهبي داخلي، آنان را از جايگاه واقعي آنان در كليت جغرافياي ديني و مذهبي غافل ميسازد. در خصوص اهانت به مقدسات اسلامي پيشنهاد ميشود كه اولا كنوانسيوني بين المللي در كنار ديگر كنوانسيونهاي پذيرفته شده جهاني در محكوميت اهانت به مقدسات همه اديان و مذاهب تدوين شود و پس از تصويب در پارلمانهاي كشورهاي مختلف مبناي عمل قرار گيرد. امروزه بسياري از جامعه شناسان به اهميت و كاركرد انحصاري و جانشين ناپذير دين در همه جوامع ـ اعم از سنتي و مدرن ـ اذعان كرده اند، همچنان كه بسياري از روان شناسان به ويژه انسان گراها به گرايش دروني (غريزي ـ فطري) انسانها به ديانت و پرستش تن داده اندثانياً متفكران خيرخواه اديان مختلف به چاره انديشي پرداخته، هم تبعات اهانت به مقدسات ديني را بشناسند و بشناسانند، هم عوامل و خاستگاههاي فكري، سياسي و اجتماعي اين گونه رفتارها را مورد بررسي و تحليل قرار دهند. گام بعدي كوشش براي خشكاندن ريشههاي خشونت و اهانت در هر كيش و سرزمين است. همگان نيز بايد از خود بيآغازند و تعليم و تأديب خويشتن را بر تعليم و تأديب ديگران مقدم بدارند، كه معلم و مؤدِّب خويشتن به اكرام و تعظيم بسي سزاوارتر است. مرضيه شوشتري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 208]