واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > پاک آئین، محسن - امروز اخلاق سیاسی مورد نظر سلطه طلبان غربی، با تاسی به تفکرات ماکیاولی، بی توجهی به اخلاق در رفتارهای مدیریتی و هدایتی است و این روش در غرب سیاستمداری می سازد که در مسیر قدرت به فردی مستبد وسلطه جو تبدیل می شود.این در حالی است که تعریف سیاست در گفتار رهبری ، سیاستمدارانی توحیدی و متخلق به اخلاق اسلامی پرورش می دهد و قدرت به ابزاری برای کسب رضایت خدا و خدمت به نجات انسان ونه برای ریاست و کسب مقام ،مبدل می گردد.در اندیشه سیاسی غرب ، اخلاق جایی در سیاست ندارد و در اندیشه سیاسی اسلام،اخلاق مقدم بر سیاست است و ما باید خود قضاوت کنیم که در کدام جبهه اخلاقی قرار داریم؟. امروز بسیاری از سیاستمداران و مدیران سیاسی در غرب با الهام از آموزه های ماکیاولی طرفدار کنارگذاشتن اخلاق از سیاست و توجه به حفظ و تداوم قدرت هستند.نظریه تفکیک بین اخلاق و سیاست ماکیاولی، که بیشتر در کتاب معروف وی یعنی شهریار آمده است، محور اساسی فعالیت های سیاسی را کسب و حفظ قدرت می داند و استفاده از زور و تزویر را در این روند لازم تلقی می کند. ماکیاولی اعتقاد دارد که دولت نباید ملاحظات اخلاقی را در نظر بگیرد و رئیس جامعه - که به زعم ماکیاولی شاهزاده است- تنها باید تظاهر به اخلاق نماید تا در نظرها خوب جلوه کند.در این تفکر فضایل اخلاقی همچون مهربانی، احترام به همنوع، تقوا، خودسازی، عدالت طلبی و خدمت به محرومان در سیاست نقشی نداشته و در واقع کنارگذاشته شده است. در دوره معاصر نیز اشتراوس که اندیشه های وی اساس تفکرات نومحافظه کاران آمریکا را تشکیل می دهد،معتقد به "حکومت غیراخلاقی نخبگان" است.وی در توصیه های مدیریتی خود، با رفتارهای اخلاقی رهبران مخالف بوده وجایگاهی برای اخلاق درعرصه حاکمیت نخبگان نمی شناسد.بر اساس این باور، رهبران شایسته همان هائی هستند که به اخلاق اعتقاد ندارند وفکر می کنند تنها یک حق طبیعی وجود دارد و آن حق بالا دست برای سلطه برپائین دست است.اشتراوس حتی برای مذهب هم رسالت اخلاقی قائل نبوده و می گوید مذهب تنها برای توده هاست و احتیاجی نیست که حاکمان خود را با آن محدود کنند. اما بیانات اخیر رهبر فرزانه انقلاب در درس خارج فقه،نشان داد که تعالیم اسلامی بر "سیاست اخلاقی" و "اخلاق سیاسی" تاکید داشته و در این مکتب اخلاق بر سیاست ارجح بوده و نخبگان جامعه اعم از سیاستمدار،مدیر، اهل قلم و بیان و رسانه،چه در فضای واقع و چه در محیط مجازی باید متخلق به اخلاق اسلامی باشند. از این سخنان به خوبی می توان دریافت که از هر وسیله ای نمی توان برای رسیدن به هدف استفاده کرد و در واقع هدف هر قدر هم که مقدس باشد،وسیله را توجیه نمی کند.از دید اسلام و در نگاه رهبری، مواردی از قبیل تهمت،غیبت،دروغ،تخریب رقیب و بد اخلاقی های مشابه،حتی برای مصلحت و در مسیر اصلاح امور نیزجایز نیست. بر این اساس پایبندی به اخلاق بخصوص برای نخبگان و خواص جامعه و کلیه کسانی که خود را پیروی ولایت و پایبند به اصول می دانند،امری ضروری و لازم الاجرا می باشد. امروز اخلاق سیاسی مورد نظر سلطه طلبان غربی، با تاسی به تفکرات ماکیاولی، بی توجهی به اخلاق در رفتارهای مدیریتی و هدایتی است و این روش در غرب سیاستمداری می سازد که در مسیر قدرت به فردی مستبد وسلطه جو تبدیل می شود.این در حالی است که تعریف سیاست در گفتار رهبری ، سیاستمدارانی توحیدی و متخلق به اخلاق اسلامی پرورش می دهد و قدرت به ابزاری برای کسب رضایت خدا و خدمت به نجات انسان ونه برای ریاست و کسب مقام ،مبدل می گردد. در اندیشه سیاسی غرب ، اخلاق جایی در سیاست ندارد و در اندیشه سیاسی اسلام،اخلاق مقدم بر سیاست است و ما باید خود قضاوت کنیم که در کدام جبهه اخلاقی قرار داریم؟.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 357]