تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816725584
برآورد مواضع داخلي و بينالمللي ساركوزي و فرانسوا اولاند
واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: برآورد مواضع داخلي و بينالمللي ساركوزي و فرانسوا اولاند
اگرچه سياست خارجي دولت ساركوزي مبتني برايفاي نقشي محوريتر در فعل و انفعالات منطقه اي و بينالمللي نظير احياي روابط اين كشور با ناتو و تامين حداكثري منافع اقتصادي و ژئوپلتيك فرانسه قرار داشته است اما...
گروه بين الملل «خبرگزاري دانشجو»: فرانسه بازيگري مهم در عرصه جهاني و كشوري در قلب سياست اروپاست . فرانسه در هر دو جنگ جهاني به لحاظ جاني و مالي خسارات فراواني داد.
فرانسه يكي از پيشگامان طرح اتحاد در اروپا بوده و در سالهاي پس از جنگ جهاني دوم كه اروپا در جستجوي بازسازي بود، اين كشور نقش مهمي در شكل دادن به تشكيلات اتحاديه اروپا داشت.
در دهه نود ميلادي همكاري فرانسه- آلمان در يكپارچگي اقتصادي اروپايي نقش مركزي داشت.
پيوند اين دو كشور مجددا در سالهاي اخير خود را نشان داد پس از آنكه رهبران آن دو كشور با صراحت مخالفت خود را با عمليات نظامي به سركردگي آمريكا در عراق اعلام كردند.
اما در كمال تعجب و شوك جامعه اروپا، راي دهندگان فرانسوي قانون اساسي پيشنهادي براي اتحاديه اروپا را در ماه مه سال ۲۰۰۵ در يك رفراندوم رد كردند.
گذشته استعماري فرانسه باعث شده كه امروزه جمعيت اين كشور از تنوع نژادي و فرهنگي غني اي تشكيل شود. اين كشور وطن بيش از پنج ميليون نفر با اصليت عرب و آفريقايي است.
يكي از ويژگي هاي سيستم حكومتي فرانسه وجود مركزيت نيرومند در آن است. اما در ماه مارس سال ۲۰۰۳، پارلمان متممي را براي قانون اساسي اضافه كرد كه اجازه مي دهد بخشي از اين قدرت مركزي به نواحي و تقسيمات كشوري خردتر تفويض شود.
فرانسه زادگاه تعداد كثيري از نويسندگان و انديشمندان تاثير گذار بر اروپا و حتي جهان است . از دكارت و پاسكال در قرن هفدهم گرفته تا روسو و ولتر در قرن هجدهم، بودلر و فلاوبر در قرن نوزدهم و سارتر و كامو در قرن بيستم.
انتخابات اخير رياست جمهوري هشتمين انتخابات اين كشور براي تعيين فرد اول فرانسه بود كه برگزار شد. در دور اول انتخابات رياست جمهوري فرانسه، همان طور كه انتظار ميرفت، فرانسوا اولاند، نامزد حزب سوسياليست فرانسه، با كسب حدود ۲۸ درصد آرا رقباي خود را از جمله نيكلا سركوزي، رئيس جمهوري كنوني و نامزد جناح راست، را كه در شرايط كنوني بعيد به نظر ميرسد بتواند پنج سال ديگر ميزبان كاخ اليزه باشد را پشت سر گذاشت.
بر اساس قوانين انتخاباتي فرانسه، اگر نامزدي در دور اول انتخابات رياست جمهوري بيش از نيمي از آرا مأخوذه را بدست بياورد، برنده انتخابات اعلام خواهد شد. اما اگر هيچ نامزدي نتواند چنين اكثريتي را كسب كند، دو نامزدي كه بيشترين رأي را آورده اند، دو هفته بعد دور دوم را برگزار مي كنند.
در دوران جمهوري پنجم فرانسه، در ۸ انتخاباتي كه رئيس جمهوري با رأي مستقيم مردم انتخاب شده، هيچكس– حتي شارل دوگل - در دور اول اكثريت مطلق آرا را بدست نياورده، و سرنوشت انتخابات هميشه در دور دوم معلوم شده است.
دو نامزد غير محبوب:
در انتخابات هاي قبلي، برداشت عمومي از شخصيت و قابليت دو كانديداي اصلي نقش مهمي در بالا رفتن ميزان مشاركت بازي كرده است. اما نيكولاساركوزي و فرانسوا اولاند هيچيك محبوبيت بالايي ندارند.
برخي اولاند را يكي از دلايل شكست همسرش، سگولن رويال، در انتخابات سال ۲۰۰۷ مي دانستند، تا جايي كه در آستانه آن انتخابات، آرنو مونت بور، يكي از چهره هاي ارشد حزب سوسياليست، "بزرگترين ايراد سگولن رويال" را "همسرش" خواند.
اولاند در حالي توانسته خود را به عنوان نامزد حزب سوسياليست مطرح كند كه تا همين يك سال پيش نامش براي نامزدي رياست جمهوري مطرح نبود. اولاند حتي در دوران حكومت سوسياليست ها هيچگاه به وزارت نرسيده، و تنها سمت مهمش دبير اولي حزب سوسياليست بين سال هاي ۱۹۹۷ و ۲۰۰۷ بوده، كه در آن زمان هم در درون حزب انتقادات زيادي از مديريتش مطرح مي شد.
براي انتخابات اين دوره هم نامزد اصلي حزب سوسياليست دومينيك استراوس- كان، وزير اقتصاد سابق فرانسه و رئيس وقت صندوق بين المللي پول بود كه علاوه بر تخصص در مسائل اقتصادي و مالي، كه اين روزها دغدغه اصلي فرانسوي هاست، در عرصه بين المللي هم فردي شناخته شده بود، و ضمنا بخاطر مهارتش در بحث و مناظره، رقيب قدرتمندي براي ساركوزي به حساب مي آمد.
اما دردسرهاي او با مراجع قضايي آمريكا و فرانسه بر سر دو پرونده تعرض جنسي باعث شد استراوس- كان نتواند در انتخابات شركت كند. تنها با كنار رفتن استراوس- كان بود كه اولاند توانست خود را در انتخابات درون حزبي نامزد كند. اما منتقدانش همچنان مي گويند قباي رياست جمهوري به تنش گشاد است.
در طرف ديگر، از نظر خصوصيات فردي شايد بتوان ساركوزي را جنجالي ترين رئيس جمهوري نيم قرن اخير فرانسه دانست. اعتراض ها به نحوه رفتار و سبك مديريت او از همان شب پيروزي اش در انتخابات ۵ سال پيش شروع شد. ساركوزي پيروزي اش را به همراه جمعي از دوستانش و صاحبان برخي از بزرگترين رسانه هاي فرانسه در رستوران معروف و گران قيمت فوكتس جشن گرفت. كمي بعد موضوع رفتن او به تعطيلات تابستاني با قايق تفريحي دوست ميلياردرش، ونسان بولوره، جنجال برانگيز شد.
مسائل مربوط به زندگي خصوصي او، و موضوع ازدواجش با كارلا بروني، مانكن و خواننده ايتاليايي، هم به رسانه ها كشيده شد. علاوه بر اينها دخالت او در جزئي ترين امور و حضور مكررش در رسانه ها با رويه روساي جمهور قبلي مغايرت داشت. اگر همه اينها كافي نبود، پخش شدن ويدئوي درگيري لفظي او با يك كشاورز در يك نمايشگاه محصولات كشاورزي و دامداري هم گل را به سبزه آراست. معروف است كه فرانسوي ها با اينكه در انقلاب كبيرشان سر شاه را بريدند، اما همچنان شيفته شكوه و جلال سلطنت هستند و ازروساي جمهورشان انتظار دارند منش و رفتاري با فاصله و رسمي داشته باشند.در نتيجه منش و سبك مديريت ساركوزي باعث شد محبوبيت او از حدود يك سال پس از شروع دوره رياستش افت شديدي كند و او به استثناي چند پرانتز كوتاه، ديگر نتوانست اين افت محبوبيت را جبران كند.در ميان بخش مهمي از رأي دهندگان فرانسوي، "ضديت با ساركوزي" رواج زيادي دارد و آنها بهيچ قيمتي حاضر نيستند رياست جمهوري او را براي ۵ سال ديگر تحمل كنند. بخش مهمي از اين گروه را اقليت هاي قومي (بخصوص عرب تباران مسلمان و سياهپوستان) و چپگرايان تشكيل مي دهند، اما در ميانشان راستگرايان كاتوليك و طرفداران استقلال عمل بيشتر فرانسه در قبال آمريكا و ناتو هم ديده مي شود.
اميد ساركوزي به حمايت هاي بين المللي:
ساركوزي براي اينكه بتواند فرانسوي ها را به رأي دادن مجدد به خودش متقاعد كند، بيش از آنكه به كارنامه داخلي اش تكيه كند، به خارج اميد دارد. دوران رياست جمهوري او با بحران مالي بين المللي همزمان شد و در نتيجه او نتوانست به وعده بهبود وضعيت معيشتي شاغلان و شعار كار بيشتر براي درآمد بيشتر عمل كند، اما در پنج سال زمامداري اش توانسته خود را به عنوان فردي توانا در عرصه سياست بين المللي و ديپلماسي جا بيندازد.
روابط فرانسه با آمريكا را، كه بعد از مخالفت ژاك شيراك با حمله آمريكا به عراق تيره شده بود، با كمك باراك اوباما بهتر كرده، و در بحران هاي بين المللي نظير درگيري هاي ليبي و سوريه هم فرانسه را به بازيگري تأثيرگذار تبديل كرده است. علاوه بر اينها، بعد از يك دوره سردي نسبي روابط با آلمان، ساركوزي در نيمه دوم دوران رياستش به آنگلا مركل، صدر اعظم آلمان، نزديكتر شده تا جايي كه خانم مركل تلويحا ابراز اميدواري كرده او در انتخابات برنده شود.
برنامه هاي اصلاحي و رياضت اقتصادي ساركوزي بيشتر از طرح هاي بعضا هزينه زاي اولاند با انتظارات موسسات مالي بين المللي همخواني دارد
ثبات يا تغيير در سياست خارجي:
سياست خارجي فرانسه در دوران نيكولا ساركوزي تغييرات محسوسي را تجربه كرد. با اين همه كارزار انتخاباتي كنوني در فرانسه همچون گذشته بر سر مسائل داخلي متمركز است و سياست خارجي در آن نقش عمدهاي ندارد. انتخاب احتمالي رقيب ساركوزي به رياست جمهوري فرانسه اما ميتواند در عرصه سياست خارجي نيز تغييراتي را رقم زند.
اين در حالي است كه برخي از مولفههاي سياست خارجي فرانسه در دوران ساركوزي دستخوش تغييري محسوس شدهاند. اين تغييرات عمدتا در خدمت ايفاي نقشي محوريتر در فعل و انفعالات منطقه اي و بينالمللي و تامين حداكثري منافع اقتصادي و ژئوپلتيك فرانسه قرار داشتهاند.
در ۵ سال گذشته ايجاد پيوند تنگاتنگتر ميان اتحاديه اروپا و كشورهاي سواحل جنوبي مديترانه و تشكيل «اتحاديه مديترانهاي» از جمله تلاشهاي فرانسه براي ايفاي نقشي محوريتر در اروپا و حوزه مديترانه تلقي شد. آلمان كه بيشتر خود را قادر به تاثيرگذاري در شرق و مركز اروپا ميبيند، بر خلاف فرانسه در حوزه مديترانه به طور سنتي نقش چنداني نداشته است. از اين رو تشكيل اتحاديه مديترانه را هم در خدمت گسترش نفوذ فرانسه در آن منطقه ارزيابي و با اكراه با آن همراهي كرد.
اين همراهي و همگامي با رژيمهاي منطقه براي حفظ و بسط هر چه بيشتر نفوذ فرانسه با شروع بهار عربي دستخوش تحول شد. فرانسه تا روزهاي آخر حكومت بنعلي در تونس از حمايت از او دست نكشيد. اما سقوط ديكتاتور تونس و شروع اعتراضها در شمار ديگري از كشورهاي عربي دولت ساركوزي را به اين نتيجه رساند كه ادامه آن سياست به بهاي كاهش نفوذ و تاثيرگذاري فرانسه در قاره آفريقا و خاورميانه تمام ميشود. اين گونه بود كه فرانسه مصلحت را در چرخش در سياستهاي منطقهاي و دمسازي با جنبشهاي يادشده براي تاثيرگذاري بر آنها يافت.
نقش محوري فرانسه در عمليات نظامي به سود مخالفان حكومت قذافي و حمايت هوايي از آنها براي براندازي قذافي بارزترين نمونه از تغيير سياست منطقهاي پاريس بود.
در مناقشه جاري در سوريه نيز گرچه فرانسه آشكارا از دخالت نظامي در اين بحران حمايت نميكند، اما در هماهنگي با عربستان، قطر و تركيه در تقويت فشار بينالمللي بر رژيم بشار اسد، تاكيد بر لزوم رفتن اين رژيم و شكلگيري يك اپوزيسيون فعال و منسجم عليه حكومت دمشق نقشي فعال دارد.
البته تحرك چشمگير فرانسه در درگيريهايي كه به سرنگوني حكومت قذافي انجاميد شايد بدون بازگشت اين كشور به ساختارهاي فرماندهي نظامي ناتو غيرممكن ميبود. از سال ۱۹۶۶، يعني در دوران رياست جمهوري ژنرال دوگل، فرانسه براي آن كه سياستي مستقل از آمريكا در عرصه سياسي و نظامي به نمايش بگذارد، از سازمان ناتو خارج شده بود. ساركوزي پس از ۴۰ سال اين تصميم را نقض و در چارچوب نزديكي هر چه بيشتر با ايالات متحده، مناسبات اوليه با ناتو را هم احيا كرد.
در جريان جنگ ليبي نيز، همكاري و همراهي فرانسه با بريتانيا به شدت بارز بود. به عبارتي، گرچه در دوران ساركوزي فرانسه به عنوان يكي از دو قطب اصلي اتحاديه اروپا در تصميمگيريهاي سياسي و اقتصادي اين اتحاديه همچنان نقش محوري خود را داشته، ولي در عرصه نظامي و ژئواستراتژيك هم بيش از گذشته به همراهي و همكاري با محور آنگلوساكسون، يعني آمريكا و به ويژه بريتانيا روي آورده است.
آمريكايي ها نيز از شكست ساركوزي به قدرت رسيدن يك سوسياليست در فرانسه نگرانند. برخي كارشناسان آمريكايي مي گويند اوباما ساركوزي را ترجيح مي دهد زيرا او به خوبي و به شكلي موثر كار مي كند و رابطه اش با آمريكا بسيار خوب است.
وجه ديگري از سياست منطقهاي فرانسه در دوران ساركوزي تلاطم و تنش در مناسبات اين كشور با تركيه بوده است. فرانسه در دوران رياست جمهوري ژاك شيراك از حاميان اصلي آغاز گفتوگوي اتحاديه اروپا با تركيه براي همواركردن راه اين كشور به عضويت در اتحاديه بود. اما ساركوزي همراه با محافظهكاران حاكم در آلمان با عضويت تركيه در اتحاديه اروپا از در مخالفت درآمد. نزديكي هر چه بيشتر دولت فرانسه با محافلي از ارمنيها كه در تلاشند قتل عام اسلاف همكيش خود در تركيه در اواخر حكومت عثماني به عنوان يك قوم كشي و جنايت عليه بشريت تلقي شود نيز از جمله عوامل سردي و تنش در مناسبات پاريس و آنكارا بوده است. اين در حالي است كه تركيه در خارج از حوزه يورو، پس از آمريكا و چين سومين طرف تجاري فرانسه است.
فرانسه در دوران رياست جمهوري ساركوزي مناسباتي تنگاتنگتر با اسرائيل پيدا كرد. اين گرمي بيشتر با اسرائيل، مخالفت تندتر پاريس با اظهاراتي كه كه گهگاه مقامهاي ايران در نفي موجوديت اسرائيل بر زبان ميآوردند را به دنبال آورد و فرانسه را به يكي از مدافعان سرسخت تشديد فشار بر حكومت ايران براي انصراف از برنامه اتمياش بدل كرد.
تعليق فعاليت شركتهاي نفتي، هواپيمايي و اتومبيلسازي فرانسه در ايران بخشي از تحريمهاي مستقل اين كشور در رابطه با ايران بودهاند. آن كشور در تحريمهاي بانكي اتحاديه اروپا عليه ايران و قطع خريد نفت از ايران كه اين اتحاديه به تازگي در باره آن تصميم گرفته نيز نقش محوري داشته است.
فرانسه در سال ۲۰۰۹ در سايه بالاگرفتن رقابتها و تنشهاي بيشتر در منطقه خليج فارس توانست صاحب يك پايگاه نظامي در تنگه هرمز به ميزباني امارات متحده عربي شود و حضور نظامي خود در اين منطقه را نيز پس از ۲۰۰ سال احيا كند.
از سويي فرانسوا اولاند قول داده كه تصميم ساركوزي به بازگشت فرانسه به ساختارهاي فرماندهي ناتو را مورد بررسي قرار دهد، زيرا اين تصميم كه در چارچوب اشتراك نظر ساركوزي و دولت بوش در آمريكا اخذ شده، كمكي به نقش فعالتر فرانسه در ناتو نكرده و به ضرر سياستهاي دفاعي اتحاديه اروپا تمام شده است. او همچنين قول داده است كه نيروهاي فرانسوي مستقر در افغانستان را يك سال پيشتر از زماني كه ساركوزي تعيين كرده بود (آخر سال ۲۰۱۳) به كشور بازگرداند.
در زمينه سياستهاي مالي و انقباضي تازه اتحاديه اروپا نيز اولاند تغييراتي را خواستار خواهد شد تا بتواند با صرف هزينههاي عمومي بيشتر به اقتصاد فرانسه رونق بشتري دهد و فرستهاي شغلي بيشتري ايجاد كند.
مناسبات فرانسه با آمريكا و بريتانيا كه ساركوزي به آن گرمي و تنگاتنگي بيشتري بخشيد احتمالا در دوران اولاند كمي حرارت خود را از دست خواهد داد و گرايش سنتي پاريس به استقلال دوباره راهنماي سياست خارجي خواهد شد.
اولاند قول داده است كه براي احياي مذاكرات احترامآميز با تركيه جهت عضويت اين كشور در اتحاديه اروپا تلاش كند، هر چند كه او اين عضويت را پس از سالها و با عمليشدن برخي شرايط مشخص از سوي تركيه قابل تحقق ميداند.
ديپلماسي تهاجمي فرانسه در مناقشات و تحولات خاورميانه در سال آخر رياست جمهوري ساركوزي كه گهگاه در مواردي مانند ليبي و ساحل عاج رنگ نظامي هم به خود گرفت نيز شايد در دولت احتمالي آقاي اولاند كمي از حرارت بيفد.
اولاند در مناقشه هستهاي ايران نيزعمليات نظامي عليه تاسيسات اتمي ايران را مخاطرهآميزتر از آن ميداند كه فايدهاي از آن حاصل شود.
مشكلات اقتصادي - اجتماعي:
ساركوزي كه در سال ۲۰۰۷ با فاصلهاي چشمگير شش درصدي از رقيب سوسياليست خود، سگولن رويال در انتخابات پيروز شد،حالا به عنوان يك رهبر اصولگرا بايد به مصاف فرانسوا اولاند برود، كسي كه به گمان بعضي قوي تر و چالش برانگيزتر است.
پنج سال رياست براي مردي كه پس از ژاك شيراك با وعدهي آغازي دوباره براي حزب "همبستگي براي جنبش مردمي" بر سركار آمد، ساده نبود.
تغييرات بنيادي در سياست اجتماعي از جمله افزايش سن بازنشستگي از ۶۰ به ۶۲ سال در سال ۲۰۱۰، سبب دشمني چپها با او شد و اين در حالي بود كه متحدان نامياش نيز از منش رهبري او ابراز ناخشنودي كردند.
ساركوزي در خاطراتش از خود به عنوان "تندخو، بيپروا، خود راي و بدون شك كسي كه همه كار را به نفع خود انجام ميدهد" ياد ميكند.
اما بزرگترين مانعي كه در انتخابات پيش پاي اوست، وضعيت اقتصادي فرانسه است كه در دوران رياست جمهوري او بحراني بوده است.
سياست هاي كلان ساركوزي را در حوزه هاي اجتماعي و اقتصادي اين گونه مي توان بر شمرد:
1- كاهش ميزان سالانهي مهاجرت به فرانسه از ۱۸۰،۰۰۰ به ۱۰،۰۰۰ نفر
2- افزايش ۳ ميلياردي بودجه با بستن راههاي فرار شركتهاي بزرگ از پرداخت ماليات بر سود
3-حذف شرط نياز كانديداهاي انتخاباتي به كسب تاييد مقاماتي دولتي منتخب
مسير او به سوي انتخابات اين بوده است كه به رايدهندگان نشان دهد اگر چه بسياري از آنان شبيه ساركوزي فكر نميكنند، اما تنها اوست كه ابزار لازم براي مبارزه با بحران اقتصادي را در دست دارد.
ساركوزي در عين حال خواستار تصويب قانوني شده است كه قراردادهاي دولتي را تنها به شركت هاي اروپايي بدهد و تهديد كرده كه اگر اعضاي اتحاديه اروپا ورود مهاجران از كشورهاي غيراروپايي را مهار نكنند، فرانسه را از اتحاديه اروپا خارج خواهد كرد.
آمارها نشان مي دهد ميزان بيكاري و بدهي هاي دولتي فرانسه در دوران نيكلا ساركوزي تحت تاثير بحران اقتصادي افزايش يافت.
در شروع دوران رياست جمهوري ساركوزي در ماه مه دو هزار و هفت شمار بيكاران در كشور به دو ميليون و صد هزار نفر مي رسيد در حالي كه در ماه ژانويه گذشته تعداد بيكاران به دو ميليون و نهصد هزار نفر رسيد.
از سوي ديگر بدهي هاي دولتي فرانسه در پايان سال دو هزار و هفت به هزار و دويست و نه ميليارد يورو (63درصد توليد ناخالص داخلي) رسيده بود در حالي كه در پايان سال دو هزار و يازده ميزان اين بدهي ها به هزار و هفتصد و هفده ميليارد يورو (85درصد توليد ناخالص داخلي) رسيده است.
نيكلا ساركوزي از سال دو هزار و هشت براي رونق اقتصادي اروپا كه به شدت تحت تاثير بحران قرار گرفته بود، تلاش بسياري كرد. او تنها راه درمان كسري بودجه كشور را «طرح رياضت اقتصادي» معرفي كرد.
ساركوزي براي رسيدن به اين هدف دو برنامه را در دستور كار قرار داد. نخست كاهش هزينه هاي عمومي و نكته ديگر افزايش سن بازنشستگي كه اين امر باعث نارضايتي بسياري از فرانسويان شد.
از سويي اولاند كه يك برنامهگذار سياسي باتجربه براي حزب مطبوعش است، بزرگترين اميد سوسياليستها نام گرفته است؛ كسي كه هرگز مقام دولتي در سطح ملي نداشته است.
از منظر بسياري، او يك ميانهروي مهربان است كه آرامشش در مغايرت كامل با رفتار تند و پيروزمندانهي رئيس جمهوري كنونيست.
با اين حال طرفدارانش ميگويند كه تصوير شكيباي او نافي ارادهي آهنينش براي رهبري كشور نيست. ژاك شيراك او را يك دولتمرد واقعي توصيف كرده است كه قادر به گذار از مرزهاي حزبي است.
سياستگذاري كلان اولاند را مي توان اينگونه بر شمرد:
1- تثبيت يك ظرفيت ساليانه براي مهاجران اقتصادي با مشاوره با كارآفرينان
2- پرداخت ۷۵ درصد ماليات بردرآمد براي افراد با درآمدي يك ميليون يورو يا بيشتر
3- ترميم برنامهي مالي اتحاديهي اروپا براي افزايش رشد اقتصادي
اما شايستگيهاي او هر چه كه باشند، برخي او را يك جانشين ضعيف براي دومينيك استراوس-كان ، رئيس پرجذبه و پيشين صندوق جهاني پول ميدانند كه سال پيش به دليل رسوايي جنسي از كار بركنار شد.
ترديد نسبت به قابليتهاي سياسي او دوباره از زماني مطرح شد كه او ظاهراً بدون مشورت با اطرافيانش در مصاحبهاي اعلام كرد تصميم دارد از فرانسويهاي ثروتمند ۷۵ درصد ماليات بگيرد.
اولاند همچنين وعده داده است كه ماليات شركت هاي بزرگ و كساني را كه بيش از يك ميليون يورو در سال درآمد دارند افزايش دهد.
او در عين حال مي خواهد حداقل دستمزد را افزايش دهد، ۶۰ هزار معلم بيشتر استخدام كند و سن بازنشستگي را از ۶۲ سال به ۶۰ سال برساند.
اگر اولاند در اين انتخابات پيروز شود، اولين رييس جمهوري چپ گراي فرانسه بعد از فرانسوا ميتران خواهد بود كه دو دوره هفت ساله رئيس جمهور فرانسه بود.
حضور پررنگ راستگرايان:
رويداد بزرگ غافلگيركننده در انتخابات بيست و دوم آوريل اين نبود كه يكي از دو جناح سنتي سياسي فرانسه بر جناح ديگر پيشي گرفت. آن چه در اين رايگيري بيش از همه شگفتي آفريد، حدود نوزده درصد آرايي بود كه به سود خانم مارين لوپن، رهبر حزب «جبهه ملي»، به صندوقها ريخته شد و او را، از لحاظ درصد آرا، در رديف سوم قرار داد.
حزب «جبهه ملي» فرانسه را معمولا راست افراطي توصيف ميكنند. در اين كه شمار زيادي از بنيانگذاران اين تشكل، از جمله پدر خانم لوپن، از تندروترين ايدئولوژيهاي فاشيستي اروپاي قرن بيستم الهام گرفتهاند و به برتري نژاد سفيد باور دارند ترديدي نيست. و نيز ترديدي نيست كه پيروان همان تفكر در پيرامون رهبر كنوني اين حزب كم نيستند و ناسيونالسيم پرخاشجويانه در قلب ايدئولوژي آن جاي دارد. خارجيستيزي در گفتمان «جبهه ملي» موج ميزند و سخنان رهبران آن انباشته از كينهتوزي عليه مسلمانان فرانسوي است.
با اين حال در برنامه «جبهه ملي» نكات ديگري نيز سخت جلب توجه ميكند كه از ديدگاه شمار زيادي از ناظران مسائل فرانسه، از جمله در ميان ايرانيان، پنهان ميماند. اين برنامه، همانند گفتمان مارين لوپن، به سختي به سرمايهداري ميتازد، از مداخله گسترده دولت در فعاليتهاي اقتصادي دفاع ميكند، با وحدت اروپا مخالف است، يورو را محكوم به نابودي ميداند و سرانجام آن كه به گونهاي بيمارگونه ضد آمريكايي است. در واقع «جبهه ملي» - در كنار چپ افراطي – با پديده «جهاني شدن» دشمني ميورزد و خواستار بسته شدن مرزهاي فرانسه بر واردات است.
چنين حزبي، با آن ايدئولوژي و اين برنامه، حدود نوزده درصد آراي مردم فرانسه را از آن خود ميكند. اهميت اين درصد آرا وقتي بيشتر ميشود كه بدانيم در انتخابات بيست و دوم آوريل هشتاد درصد واجدان شرايط در رايگيري شركت كردند و، بر اين پايه، شمار فرانسوياني كه به مارين لوپن راي دادهاند، شش ميليون و پانصد هزار نفر ارزيابي شده است.
چهارشنبه|ا|13|ا|ارديبهشت|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[مشاهده در: www.snn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]
-
گوناگون
پربازدیدترینها