واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: بردن جام ليبرتادورس از ليگ قهرمانان سختتر است دكو: نيمار، مسي و رونالدو در يك سطح هستند
با آنكه 34 سال سن دارد و آمار خيره كننده 21 مدال قهرماني در 4 كشور مختلف را در كارنامه، هنوز عطشاش براي كسب افتخارات ديگر فروكش نكرده است. او 3 سال پيش بعد از تجربه دوراني درخشان در قاره سبز راهي زادگاهش برزيل شد تا در آنجا هم طعم موفقيت را بچشد وحالا در پيراهن فلوميننزه به روزهاي اوج خود بازگشته است. سايت فيفا اين بار با دكو، بازيكن برزيليالاصل سابق تيم ملي پرتغال گفت و گويي انجام داده و از او درباره موضوعاتي همچون مقايسه فوتبال اروپا و برزيل، همتيميهاي سابقش ليونل مسي و كريستيانو رونالدو و همچنين ستاره اين روزهاي فوتبال برزيل نيمار سوالاتي پرسيده است.
بعد از سپري كردن 13 سال در فوتبال اروپا، حالا داري سومين فصلات را در فلوميننزه ميگذراني، كاري كه قبلا تنها در پورتو و بارسلونا انجام داده بودي. آيا الان در اين باشگاه مثل خانهات راحتي؟
در اوايل آمدنم به برزيل، اوضاع زياد روبراه نبود. دليل اصلياش هم به خاطر مصدوميتهاي پي درپي بود كه جا افتادن در باشگاه را برايم سخت كرده بود البته تنها اين نبود. از نظر زيرساختي هم مشكلات وجود داشت. من به بازي در باشگاههايي مثل پورتو كه بهترين استانداردها و بهترين زيرساختها را در پرتغال دارد و همچنين به دو تيم بزرگ مثل بارسلونا و چلسي عادت داشتم و شرايط فلوميننزه با آنها فرق داشت. حالا اما همه چيز روبراه است و احساس ميكنم كه در اين تيم جا افتادهام.
مصدوميتهايي كه به آنها اشاره كردي تا حدي بود كه تو را به فكر بازنشستگي انداخت. اينطور نبود؟
بله. همينطور بود. از زماني كه برگشتهام از نظر فيزيكي وضعيت خوبي داشتهام اما آن مصدوميتها واقعا به من بدجوري ضربه زدند. اين به خاطر آن است كه در اين مقطع از حرفهات، بعد از سالها تمرين و سفر تنها چيزي كه به تو انگيزه ميدهد بازي و رقابت كردن است و بدون آن من كم كم داشتم باور ميكردم كه ديگر ارزش ندارد حرفهام را ادامه دهم. وقتي كه حرفهات را تازه شروع ميكني ميداني كه كلي فرصت پيش رو داري تا خودت را نشان دهي اما در اين مقطع و در اين سن و سال به خصوص اگر نتواني در ميدان حضور داشته باشي به سختي ميشود دليلي براي اينكه به كارت ادامه دهي پيدا كني.
اگرچه شمار پاس گلهايي كه يك بازيكن ميدهد هميشه ثبت نميشوند اما آيا تو با اين موضوع موافقي كه در طول حرفهات ممكن است بيشتر از آنكه گل بزني، گل ساخته باشي؟
ممكن است؟من فكر ميكنم كه صد در صد اينطور بوده. گل زدن خيلي برايم لذتبخش است اما هيچ وقت تمام فكر و ذهنم گلزني نبوده. در واقع كاري كه بيشتر از هر چيز برايم لذت دارد ايفاي نقش به عنوان يك بازيساز است. دانستن اينكه سرعت تيم به بازي من بستگي دارد مرا به وجد ميآورد.
هميشه اين حس را داشتهاي؟حتي وقتي يك بازيكن جوان بودي؟
هميشه، ساختن يك موقعيت كه به گل منتهي ميشود برايم به اندازه وقتي كه خودم گل ميزنم لذت دارد. البته به مرور زمان من شيوهام را تغيير دادهام. نه تنها به خاطر اينكه بخشي از قدرت فيزيكي و سرعتم را از دست دادهام بلكه به اين دليل كه حالا بهتر ميدانم چطور بايد در خدمت تيم باشم. بارسلونا نمونه خوبي است. آنها تيمي پر از بازيكنان بزرگ هستند اما هيچ كدامشان از سر خودخواهي دريبل نميزنند. تنها موقعي اين كار را انجام ميدهند كه نياز است.
حالا كه به برزيل برگشتهاي، فكرنميكني كه نگرش غالب فوتبال اين كشور با آن چيزي كه در بارسا وجود داشت فرق دارد؟
ما در اينجا استعدادهاي فراواني داشتهايم و فوتبال برزيل هميشه بر پايه حركات پا به توپ و پاسكاري بوده اما متاسفانه فكر ميكنم اين فرآيند كم كم دارم به انتهاي راه ميرسد. به طور كلي، به نظر ميرسد كه نگرش غالب فوتبال اين كشور اين ايده است كه تكنيك فردي به تنهايي هر مشكلي را حل ميكند و اينكه بودن يك يا دو سوپراستار در تيم براي موفقيت آن كافي است.
فكر ميكني دليل اين تغيير چه چيزي بوده است؟
به نظر من ما الان در بخش فوتبال پايه و جوانان خوب كار نميكنيم. من ميبينيم كه مردم در اينجا بيشتر به فكر بردن جام هستند تا پرورش بازيكنان كامل. با توجه به استعدادهاي فراواني كه در اين كشور هست ممكن است فكر كنيم كه ديگر احتياجي به پرورش بازيكن نداريم. نيمار، گانزو و لوكاس ثابت كردهاند كه هنوز هم از دل برزيل ستارههاي بااستعدادي بيرون ميآيند اما با اين حال ما ميتوانيم بازيكناني با استعداد بيشتري داشته باشيم. يك عامل ديگر هم تعداد بازيكناني بوده كه در سنين جواني برزيل را ترك كردهاند. بسياري از بازيكنان جوانان، برزيل را به مقاصدي همچون اوكراين و ژاپن ترك ميكنند و سالها در آنجا ميمانند. با تمام احترامي كه براي اين كشورها و فوتبالشان قايلم بايد قبول كرد كه در اين كشورها هر هفته نميتواني جلوي يك حريف طراز اول بازي كني. به نظر من بهترين كار براي بازيكنان برزيلي اين است كه در اين كشور بمانند و براي خودشان اسم و رسمي بسازند يا به كشوري بروند كه يك ليگ قويتر داشته باشد.
بارسلوناي پپ گوارديولا بارزترين نمونه فوتبال مبتني بر پاسكاري است كه به آن اشاره كردي. فكر ميكني چقدر از فوتبالي كه اين بارسا بازي ميكند برگرفته از سبك بارساي فرانك رايكارد كه تو هم در آن بازي ميكردي، است؟
بارسلونا باشگاهي است كه به اقتضاي زمان و بازيكناني كه دارد تيمهايش تغيير ميكنند اما فرهنگ و فلسفه فوتبال آن هميشه يكسان بوده است. گوارديولا توانست فلسفه فوتبال مبتني بر پاسكاري را به بهترين شكل پياده كند چون خودش هم با اين فلسفه بزرگ شده است. بزرگترين تفاوت ميان اين تيم و بارساي زمان ما اين است كه تيم فعلي در تمام پستها بازيكناني دارد كه با فرهنگ فوتبال بارسا آشنا هستند در حالي كه در تيم ما تنها 4 يا 5 بازيكن اين سبك را كاملا ميشناختند. باور نكردني است، حتي وقتي بامهارتترين بازيكنان اين تيم احساس ميكنند ممكن است توپ را از دست بدهند ترجيح ميدهند آن را به ديگري پاس بدهند تا از كسي عبور كنند. براي چنين سبكي نه تنها بايد كيفيت بازيات بالا باشد بلكه بايد طرز تفكر درستي هم داشته باشي.
در سطح باشگاهي با ليونل مسي همبازي بودي و در رده ملي با كريستيانو رونالدو. حالا كه از دور شاهد بازي شان هستي نظرت درباره دستاوردهاي چند سال اخير اين دو نفر چيست؟
هردوي آنها بازيكنان استثنايي هستند كه با سايرين كلي فاصله دارند. سبكهايشان متفاوت است اما هردو توانايي غافلگير كردن حريف را دارند. كريستيانو قدرت باورنكردني و ذات رقابتطلبي دارد در حالي كه مسي تكنيك محض است. اگرچه به نظر ميرسد كه حركاتش هميشه شبيه هم هستند اما با اين حال هيچ كس حتي نميتواند تا مرز گرفتن توپ از او پيش برود. چيزي كه مرا بيشتر از همه درباره آنها متعجب ميكند اين است كه با وجود اين تواناييها اين دو بازيكناني هستند كه به اندازه خلق موقعيت براي خودشان براي سايرين هم گل ميسازند. از ابتداي كارشان فهميده بودم كه اين دو يك سر و گردن از بقيه بالاتر هستند اما اينكه چطور توانستند كيفيت بازيشان را حفظ كنند واقعا برايم جالب بود. آنها مدام در حال ثبت ركوردهاي تازه هستند، ركوردهايي كه بعضي از آنها غير ممكن به نظر ميرسد.
اين روزها هم شاهد درخشش نيمار در فوتبال برزيل هستي. به نظر تو او در مقايسه با بازيكنان طراز اولي مثل كريستيانو رونالدو و ليونل مسي در چه جايگاهي قرار دارد؟
نيمار، به نظر من الان در همان سطحي است كه مسي و رونالدو هستند. چيزي كه بين اين سه نفر مشترك است توانايي به ثمر رساندن گلهاي زياد آن هم در پستي غير از مهاجم نوك است. به نظر من اگر نيمار در بارسا يا رئال مادريد بود به مراتب بيشتر از الان براي تيمش تاثيرگذار بود چون دور و برش بازيكنان بهتري هستند كه ميتوانند حمايتش كنند.
به عنوان كسي كه دو بار ليگ قهرمانان اروپا را برده، جام ليبرتادورس با ليگ قهرمانان چه تفاوتهايي دارد؟
اين دو رقابتهايي كاملا متفاوت هستند اما راستش را بخواهيد بردن جام ليبرتادورس براي باشگاه بزرگي مثل فلوميننزه سختتر از بردن ليگ قهرمانان براي يك باشگاه بزرگ اروپايي است. اينجا به راحتي نميتواني از ميان تيمي مثل فلوميننزه يا كورينتيانس، سانتوس، اينترناسيونال، بوكا جونيورز يا يونيورسيداد شيلي بگويي كه شانس كدام يك براي قهرماني بيشتر است. در ليبرتادورس حداقل 10 مدعي براي بردن جام وجود دارد در حالي كه در اروپا تنها 5 يا 6 تيم مدعي هستند البته در مراحل بالاتر بدون شك كيفيت بازيهاي ليگ قهرمانان اروپا بالاتر است.
با توجه به افتخارات فراواني كه در خاك اروپا كسب كردهاي، فكر نميكني كه اينجا در آمريكاي جنوبي برايت احترام خاصي قايل هستند؟
راستش را بخواهيد چرا. واقعا ميتوانم حس كنم كه چقدر برايم احترام قايلند. اين به خاطر آن است كه در سالهاي اخير مردم آمريكاي جنوبي بازيهاي اروپايي را بيشتر دنبال ميكنند. ميدانم كه مردم حرفه اروپايي مرا تحسين ميكنند اما اين را هم ميدانم كه اين تحسينها تا زماني هست كه بازي كنم. وقتي داور سوت پايان را بزند همهچيز را فراموش ميكنند.
چهارشنبه|ا|13|ا|ارديبهشت|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]