واضح آرشیو وب فارسی:ايران دیپلماسی: روزهاي سختي پيش رو خواهد بود
در ماه هاي آينده جهان شاهد برگزاري چندين انتخابات با نتايج احتمالا غافلگيركننده و گذار هاي سياسي خواهد بود.اين تحولات در درون كشور ها اجماع جهاني بر سر برخورد با تهديد ها در وراي مرز ها را دشوار تر مي كند. از سوي ديگر در حالي كه دولتمداري موفق در داخل كشور سخت تر مي شود، اين روند در خارج مرز ها نيز دشوار مي شود و هم براي رهبران و هم شهروندان؛ روزهاي سختي پيش رو خواهد بود.
ديپلماسي ايراني: در ماه هاي آينده شمار غافلگير كننده اي از انتخابات و گذار هاي سياسي رخ مي دهد. اين فهرست تكميل نشده عبارت است از روسيه، چين، فرانسه، امارات متحده عربي، مصر، مكزيك و كره جنوبي.
در نگاه نخست، اين كشور ها اندك وجوه مشتركي دارند. برخي از آنها دمكراسي هاي به خوبي سامان دهي شده هستند و برخي ديگر سيستم هاي اوتوريته اي دارند و تعدادي نيز جايي بين دمكراسي و اوتوريته معلق هستند. اكنون با وجود همه اين تفاوت ها اين دولت ها و رهبران آنها با چالش هاي مشابهي رو به رو هستند كه به 3 مورد از آنها اشاره مي شود.
نخستين چالش، اين است كه هيچ يك از اين كشور ها به طور كامل مسئول امور خود نيستند. در جهان امروز هيچ كشوري از استقلال كامل يا خودمختاري برخوردار نيست. همه كشور ها به نحوي به دسترسي به بازار هاي جهاني براي فروش محصولات توليدي، كشاورزي، منابع يا خدمات يا تامين آنها نياز دارد. هيچ كشوري نمي تواند از رقابت اقتصادي با ديگران بر سر دستيابي به بازار هاي كشور هاي جهان سوم چشم پوشي كند. بسياري از كشور ها به جريان سرمايه براي تامين مالي سرمايه گذاري ها يا بدهي هاي رسمي نياز دارد. اين در حالي است كه عرضه و تقاضاي جهاني در تعيين بهاي نفت و گاز نقش دارد. به اين ترتيب اتكاء متقابل اقتصادي و آسيب پذيري ناشي از آن فاكتوري گريز ناپذير در زندگي روزمره به شمار مي رود.
اما وابستگي اقتصادي به ديگران ، تنها واقعيت بين المللي نيست كه دولت ها بايد به آن توجه كنند. براي كشور ها ايزوله شدن در برابر تروريسم، تسليحات، بيماري هاي واگيردار و تغييرات جوي ، اگر امري محال نباشد، بسيار دشوار است.
پس از همه اين ها، مرز ها نيز رسوخ ناپذير نيستند. به عبارت ديگر، جهاني شدن شامل تبادل ايده ها، گاز هاي گلخانه اي، خدمات، اجناس، سيگنال هاي راديويي و تلويزيوني، مواد مخدر، ايميل، ويروس ها و هر آنچه كه در زندگي بشري قابل تبادل است، امري اجتناب ناپذير در زندگي امروزي به شمار مي رود. در واقع مشكلات معدودي وجود دارد كه امكان حل آنها به صورت يكطرفه وجود دارد و در اغلب موارد، همكاري، تعهد، مصالحه و دوجانبه گرايي بسيار ضروري است.
دومين چالش جهاني، تكنولوژي است. ديدگاه جورج اورول در سال 1984 اكنون بيشتر زير سئوال است چرا كه تكنولوژي مدرن ديگر يك برادر بزرگ نيست و عدم تمركز را گسترش داده است. اكنون در مقايسه با نسل قبل، قدرت رايانه اي بيشتري در اختيار بشر قرار گرفته است. در نتيجه مردم در همه جا به منابعي از اطلاعات دسترسي دارند و كنترل تبادل اطلاعات و علوم براي دولت ها بسيار دشوار شده است. همچنين شهروندان دسترسي گسترده اي با تلفن هاي همراه و ديگر شبكه هاي ارتباطي دارند.
يكي از پيامد هاي اين روند اين است كه دولت هاي اوتوريته( دولت هاي طرفدار تمركز قدرت) ديگر نمي توانند مانند گذشته شهروندان را كنترل كنند. بدون ترديد، تكنولوژي يكي از عوامل ظهور بهار عربي در جهان عرب بود. اما تكنولوژي مدرن مي تواند پيچيدگي هايي را نيز براي دمكراسي هاي به خوبي سامان دهي شده، پديد آورد. در جهاني كه شهروندان مي توانند آنچه را كه مي خوانند، مي بينند و گوش مي دهند را انتخاب كنند، ايجاد اجماع اجتماعي و حاكميت دشوار تر است.
چالش سوم در برابر رهبران نوظهور اين واقعيت گريز ناپذير است كه تقاضاي شهروندان افزايش يافته و اين در حالي است كه توانايي دولتمردان براي راضي كردن شهروندان محدود تر است. اين واقعيت در كشور هاي در حال توسعه و تاحدودي فقير همواره وجود داشته است. اما اكنون در كشور هاي دمكرات و كشور هايي كه به سرعت در حال پيشرفت هستند نيز به چشم مي خورد.
در بسياري از موارد رشد اقتصادي كند تر از نرخ تاريخي معمول آن است. اين روند در اغلب كشور هاي اروپايي، ژاپن؛ و ايالات متحده وجود دارد. اما رشد اقتصادي در چين و هند كه در مجموع يك سوم جمعيت جهان را شامل مي شوند نيز كند است. نرخ بيكاري نيز بالا است و به خصوص در آمريكا و اروپاي غربي چشم انداز بلند مدتي در اين زمينه وجود دارد.
نتيجه اين تغييرات اقتصادي و آماري اين است كه سهم فزاينده اي از درآمد ملي اكنون به هزينه هاي بهداشتي، درماني و ديگر حمايت هاي اوليه در جامعه اختصاص يافته و اين در حالي است كه درصد كمتري از افراد در جامعه ها براي حمايت از شهروندان فعاليت مي كنند. اين روند با عميق تر شده نابرابري اقتصادي همراه است به ترتيبي كه پول بيشتري در اختيار شمار معدودي قرار دارد و تعهد توسعه استاندارد هاي زندگي براي اغلب مردم عملي نمي شود.
اين سه روند در مجموع چالش هاي سياسي براي كشور ها ايجاد كرده است. تقاضا رو به افزايش است و همزمان قدرت دولت ها براي برآورده كردن تقاضا رو به زوال و رهبراني كه پس از سال جاري روي كار مي آيند با اين واقعيت بنيادين رو در رو خواهند بود. اين رهبران همچنين بايد با افزايش حس ملي گرايي، افزايش جمعيت و در برخي موارد تندروي مواجه شوند. دشمني با مهاجرت و سيستم حمايت اقتصادي هم اكنون قابل مشاهده است و مي تواند در آستانه جهش قرار داشته باشد.
اين تحولات در درون كشور ها اجماع جهاني بر سر برخورد با تهديد ها در وراي مرز ها را دشوار تر مي كند. از سوي ديگر در حالي كه دولتمداري موفق در داخل كشور سخت تر مي شود، اين روند در خارج مرز ها نيز دشوار مي شود و هم براي رهبران و هم شهروندان؛ روزهاي سختي پيش رو خواهد بود.
تهيه كننده: تحريريه ديپلماسي ايراني / 10
يکشنبه|ا|10|ا|ارديبهشت|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران دیپلماسی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]