واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: زن ها نیاز دارند احساس امنیت کنند (قسمت 1) قبل از هر چیز تاکید می کنم که هدف از این مقاله ضعیف جلوه دادن زنان نیست ، به هیچ عنوان چنین منظوری در این نوشتار نبوده و تنها هدف آن آگاهی مردان از بخشی از وجود پنهان زن هاست که همیشه برایشان مبهم بوده و حتی اکثرزنان نیز از آن آگاهی ندارند . ( هرچه بیشتر دانش آدمی در چیزی عمیق تر باشد ، عشق بدان بزرگتر است ) چرا زن ها در مقایسه با مردان به آرامش خاطر بیشتری نیازمند هستند ؟ چرا زن ها همواره نیاز دارند برای آینده ی روابط با نامزد / همسرشان برنامه ریزی کنند ؟ چرا زن ها باید به طور مستمر و مداوم از افکار و احساسات نامزد / همسرشان باخبر باشند ؟ چرا زن ها هنگامی که مرد زندگیشان دلیل ناراحتی یا نگرانی خود را با آنها در میان نمی گذارند مضطرب و نگران می شوند ؟ پاسخ تمامی پرسش های فوق یک چیز است . یکی از اساسی ترین نیازهای زن ها در روابط صمیمی شان این است که احساس امنیت کنند . در این جا منظور امنیت جانی یا فیزیکی - جسمانی نیست ، بلکه بیشتر امنیت احساسی و عاطفی مورد نظر است . احساس عمیق و درونی از اینکه رابطه مان محکم و استوار و ماندگار است و اینکه نامزد / همسرمان در عشق خود جدی و ثابت قدم است و به ما نیز متعهد و پایبند ؛ به طوری که بتوانیم به عشق او اعتماد کنیم . چرا نیاز احساس امنیت تا این حد برای زنان اهمیت دارد ؟ به عقیده ی من تمامی زن ها جایی در ژرفای وجودشان اندکی احساس نا امنی دارند . شاید به لحاظ برخی مناسبات اجتماعی ، اظهار این حقیقت صحیح نباشد اما واقعیت دارد . این احساس نا امنی از کجا می آید ؟ پیش از هر چیز ، این احساس زاییده ی زندگی در اجتماعی است که در آن مردها در بیشتر زمینه ها تسلط دارند . اجتماعی که در آن هنوز بیش از چند دهه نیست که زن ها (اسما" و نه رسما" – در کتاب های قانون و نه در عمل) از جایگاهی برابر و حقوقی مشابه با جایگاه و حقوق مردان برخوردار هستند . حقوقی که از صبحدم تاریخ ، مردان همواره از آن بهره مند بوده اند . زن ها این پیام تلویحی و ناگفته را از همان بدو تولد به وضوح دریافت کرده اند . حتی امروزه نیز در اغلب خانواده ها نام خانوادگی پدر به عنوان نام خانوادگی بچه ها انتخاب می شود . بیشتر ما هرگز به تاثیرات و پیامدهای این واقعیت فکر نمی کنیم . این نیز برای زن ها القا کننده ی این پیام است که کمتر از مردها مهم هستند . و هنگامی که احساس می کنند که مهم تلقی نمی شوند ناخودآگاه احساس نا امنی می کنند . در سطح جسمانی نیز زن ها ماهیتا در مقایسه با مردان در معرض آسیب پذیری بیشتری هستند . که این خود نیز به احساس نا امنی درونی زن ها می افزاید . اما به منظور درک هر چه عمیق تر ریشه های اساسی نا امنی زن ها ، باید به زمان های بسیار دور و آغاز تمدن بازگردیم و به اجداد مؤنث خود نگاهی بیاندازیم . زن های آن زمان به منظور بقا و حفظ حیات خود کاملا متکی به مردان بودند . این مردها بودند که شکار می کردند ، لذا تنها تامین کنندگان غذا محسوب می شدند . جنگجویان نیز همین طور . بدین معنا که این فقط مردها بودند که می توانستند در مقابل حملات دیگر حیوانات یا تهدیدات انسانی مقابله کنند و زن ها و بچه ها را در مقابل این گونه خطرات محافظت نمایند . در چنین شرایطی زن ها تنها یک هدف را در ذهن خود دنبال می کردند . این که مردانی را بیابند که از آنها و بچه هایشان مراقبت و محافظت کنند . بچه هایی که به محض شروع قابلیت باروری در زن تعداد بسیاری از آن ها یکی پس از دیگری متولد می شدند . با اینکه سالیان بسیاری از پیشرفت تمدن انسانی می گذرد ، اما با وجود این ، شرایط جسمانی ، اقتصادی و اجتماعی زن ها تقریبا دست نخورده باقی مانده است . این ها شرایط و سوابق تاریخی ای هستند که زن ها از آن پدید آمده اند . چه هیجده ساله باشند و چه هشتاد ساله ، چه به اقتدار رسیده باشند و چه هنوز برای رسیدن به آن در حال تلاش باشند ، اما همچنان در این میراث گذشتگان مشترک هستند . اغلب مردها هرگز زن ها را با این دید نمی نگرند . چرا که از سوابق و زمینه های تاریخی بسیار متفاوتی برخوردار هستند و به گونه ای کاملا متفاوت در این دنیا ایفای نقش می کنند . ممکن است پیش خود بگویید که "من هرگز آن مرد غار نشینی نیستم که زن را یک شیء جنسی تلقی می کرد ، برای من اهمیتی ندارد همسرم نام خانوادگی مرا برای خود برگزیند یا نه ، من او را دوست دارم و هرگز نمی خواهم او را محدود کنم ." پاسخ من در اینجا به شما آن است که "همسر شما زن بسیار خوش شانسی است که شوهری با عقاید شما را برای خود یافته است . اما چنانچه بخواهید دل و جان او را آن گونه که هست درک کنید باید میراث روانی نسل ها پیش از او را نیز بشناسید ." www.delsoookhte.blogfa.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 383]