واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: فرار از مدرسه گفتگو به زندان مونولوگ دکتر امیر دبیری مهر قریب به3 سال است که به رهنمون مدیران عالی نظام و تدبیر رسانه ملی و به همت وذوق و هنر ودانش ؛ جمعی از دانش اموختگان حوزه و دانشگاه و فرهیختگان و نخبگان کشور رسانه ای پا به عرصه حیان نهاده به نام " رادیو گفتگو ". شعار کلیدی و محوری این رادیو ازابتدا تا امروز "آزادی اندیشه ها" بوده و تمام جد وجهد دست اندر کاران این رسانه التزام صادقانه به این شعار محوری است . رادیو گفتگو در این مدت فرصتی را پیش روی صاحبان اندیشه ؛ نظر و دیدگاه گشود تا صدایشان به گستره شهر بزرگ تهران شنیده شود و فرصت و امکان داوری در شهروندان فراهم نماید . بسیاری از صاحبان رای و واجدان صلاحیت علمی و فکری قدر این فرصت دانسته و به میدان پا نهادند و نهاده های خویش بر بازار اندیشه عرضه کرده وفرصت نقد برای دیگران گشودند و سهم و نقش خویش را در ایضاح حقیقت ایفا نمودند وبه راستی سعی شان ماجور و مشکور باد. اما دریغ از بهره مندی از این فرصت از جانب قشری دیگر ازصاحبان اندیشه ! و نظر!برخی بخاطر بیماری عفونی وتاریخی دولت زدگی و حکومت ستیزی این فرصت را چون پای نظام درمیان بوده بر باد فنا دادند و با آن مخالفت کردند و آن را یک پروژه سیاسی و مقطعی تعریف می کنند زهی خیال باطل .بعضی از سر یاس و افسردگی اجتماعی به اخر دنیا رسیده و کار را از کار گذشته می دانند و به هزاره گرایی و قهرمان های اسطوره ای دل خوش دارند که نوعی برداشت منحط از اخرالزمان از نوع یونانی ان است نه فلسفه زندگی بخش و احیاگر مهدویت .گروهی اساسا فکر واندیشه ای ندارند که عرصه ای برای گفتگو بطلبند و تماما غرق در مادیات هستند و به ریش و ریشه اندیشمندان و متفکران می خندند وهمت اینان را " هیاهو برای هیچ " می خوانند.دسته ای نگرانند در این گفتگو ها بتهای دروغینی که برایشان نان و آبی اورده فروریزد یا خدای ناکرده ! در حین گفتگو تشت رسواییشان از بالای بام جام جم بر کف خیابان افکار عمومی افکنده شود.جماعتی به نظام طبقاتی معرفتی قائل هستند و معتقدند سخنان حسابی و گفتمان ها را باید در محافل خاص و با ترتیبات ویژه مطرح کرد و عوام کالانعام را چه رسد به گفتمان و اندیشه و دیالوگ .جمعیتی نیز در ذهن همراهند ولی در عمل بی همت و سست اراده هستند و سنگی از پیش روی گفتگو ها بر نمی دارند هرچند با سنگ اندازی مخالفند.بهر حال ائتلاف نامیمون این هم داستانان که در همه طیف ها و جریانات فکری ؛ اجتماعی و سیاسی یافت می شوند بر سر امتناع گفتگو و آزاد اندیشی نتیجه ای ندارد جز سخت تر شدن گفتگو و سنگلاخ تر شدن مسیر پیش رو . رئیس رسانه ملی در جمع چهر ه های ماندگار به خوبی به این نکته اشاره کرد "که آزادانديشي در واقع گلستاني است كه بايد قبل از اينكه ايجاد شود در آن بذري كاشت و با مواظبت و آبياري اين بذرها، بتوان گياهان و نعمتهاي الهي را رشد و نمود داد. آن وقت در كنارش اگر علفهاي هرزي هم ايجاد شود، ميتوان بعدا آنها را هرز كرد. و نبايد اينگونه باشد كه بهخاطر نگراني از علفهاي هرزي كه هست، خيليها تحمل راهاندازي يك گلستان و بذرپاشي و ايجاد زمينه مساعد براي تعاطي افكار را نداشته باشند."ولی آن چیزی که بیشتر مایه نگرانی و تشویش ذهن و فکر ادمی است فرار از فرصتهای ایجاد شده برای گفتگو ؛ تبادل ارا و ازادی اندیشه هاست . فضای ایجاد شده در کشور برای مباحثه و مناظره و گفتگو در سالهای پس از انقلاب اسلامی ولی در تاریخ ایران بی نظیر است ( هرچند ایده ال نیست ودشمنان سنتی و مدرن خود را دارد)و حتی در برخی عرصه ها مانند کرسی های ازاد اندیشی و نظریه پردازی نه تنها موانع برداشته شده بلکه فرصتها وامکاناتی نیز فراهم گشته است ولی گویا این مقولات چندان برایمان جاذبه نداشته وندارد و چندان هم تکلیفی هم بر دوشمان نمی گذارد. اساسا از گفتگو گریزانیم و برای ان به انواع حیل و طرفند ها متوسل می شویم .به نظر می رسد در چنین شرایطی که ضرورتهای دیالوگ منطقی در همه حوز ها ی سیاسی و فرهنگی و اقتصادی کاملا عیان شده و لوازم و بستر های ان به شکل حداقلی فراهم گشته باید در باره موانع و فرصتها و اقتضائات تاریخی این مهم گفتگو ی تحلیلی داشته باشیم و اجازه ندهیم این فرصت بی بدیل از دستمان برود و در اینده افسوس کنان سوگواری کنیم .و اما چند نکته ای در خصوص گفتگو:وجه تمایز انسان با دیگر موجودات قدرت تکلم است و ما روزانه بیشتر از هر ابزاری از زبان برای ارتباط و زندگی استفاده می کنیم ولی کمتر درباره این پدیده پیچیده و تو درتو تامل می کنیم و نقش ان را کمتر در حیات اجتماعی می کاویم . درفرهنگ و اقتصاد سیاست بعنوان ارکان قوام و سامان اجتماعی نیز به طریق اولی زبان و گفتگو موثرترین و کلیدی ترین راهبرد وراهکار تحقق اهداف می باشد ولی این مهم کمتر در فراچنگ معرفتی اصحاب فرهنگ واقتصاد وسیاست قرار گرفته است . ازاین رواولین مراحل نزاع و سوء تفاهم ورقابتهای بی حاصل و حتی جنگ و رقابت های مخاصمه جویانه درهمین حوزه ایجاد می شود . به عبارت دیگر از عدم شکل گیری گفتگو . هرچند ارتباط کلامی رخ می دهد ولی نام ان را هرچه بگذاریم گفتگو نیست زیرا گفتگو مشخصات و تعیناتی دارد. یکی ازملزومات سامان سیاسی نیز گفت وگو ی مبتنی بر عقلانیت و ملتزم بر مبانی در حوزه صاحب نظران وصاحب منصبان سیاسی در خود وبا دیگری است .برای اقتراح بحث لازم می دانم 6معنا که ازگفت وگو افاده می شود را بیان کنم . که با 6 معیار ذیل ازهم متمایز و ایضاح شوند.اول اهداف گفتگو ست اعم ازاقناع ؛ انکار ؛ تفاهم ؛ همدلی ؛ القا و... دوم اداب گفتگو ست شامل تجویزهای اخلاقی و ادبی وارزشی است که درمتون دینی وادبیات ایرانی –اسلامی یافت می شود.سوم مبانی ومبادی گفتگو ست شامل صلاحیت های فنی و تخصصی طرفین گفتگوچهارم منطق مستتر در گفتگوست شامل استدلالی ؛ احساسی وعاطفی ؛ کلامی و ازموضع اقتدار و...پنجم ساختار گفتگو ست اعم از زبانی ؛ شهودی ؛ اشارتی و نشانه ایوششم طرفین گفتگو ست که می تواند دوجانبه ، چند جانبه و حتی تلفیقی از انها باشد .. به دیگر سخن 6 معیار فوق انواع معانی از گفتگو را متجلی می سازد .این معانی عبارتند از:1- گپ یا اختلاط Chat2- حرف زدن یا چانه زنی talk3- مکالمه یا مذاکره یا conversation یا negotiation4- مباحثه یا مجادله یا debate یاdisputeیا مناظره و جروبحث5- گفتمان یا discourseیا خطابه موعظه6- گفتگو یا تبادل نظر وگفت و شنود یا dialogueتوضیحاتی مختصر اندر تمایز مفاهیم فوق : در گپ ابزار واژه های دم دستی هستند وهدف لذت انی ناشی از حرافی است .مثل وقت گذرانی دختران وپسران نوجوان درپارکها و مکالمات تلفنی واینترنتی . در talkابزار واژه ها هستند باهدف بی هدفی . حرف زدن برای حرف زدن . مثل مکالمات بی هدف وجسته وگریخته عوام که دائم ازشاخه ای به شاخه ای دیگر می رود.در مکالمه یا مذاکره ابزار زبان است وهدف درخدمت عقل ابزاری مانند مذاکره سیاسی یا اقتصادی درسطح خرد یا کلان . دراین سطح ازگفتگو برخلاف دو سطح اول ودوم عقل وارد زبان می شود درحالی که دردو سطح قبلی غریزه محرک اصلی زبان است . در مجادله ابزار زبان است ولی هدف محکوم کردن و برجای خود نشاندن طرف دیگر مکالمه . انچه که درعلم کلام بکار می رود این سطح ازگفتگو ست . دراین سطح زبان برای خط کشی بین حقیقت و ضلالت بکار می رود.در گفتمان ابزار مفاهیم وواژه ها هستند ولی هدف یکسان سازی وچیرگی این مفاهیم درروابط بین الاذهانی است . هدف سازگاری گزاره ها برای ایفای معنای واحد است . اینجا نوعی هژمونی فرهنگی وفکری هدف قرار می گیرد .اما دردیالوگ ابزارها زبان ؛ مفاهیم و واژ ه ها هستند با هدف واقع نمایی و حقیقت طلبی . طرفین دیالوگ مدعی برخورداری ازهمه حقیقت نیستند بلکه حقیقت را مولود گفتگو ی دو یا چند جانبه می دانند . ازاین منظراست که گفتگو ریشه وبنیاد مدارا و مشارکت در عرصه اندیشه وتفکر و عمل می شود. د راین طرح نیز چنین معنایی ازگفتگو مد نظر است . هدف در گفتگو اقناع استدلالی در سطحی جهانشمول است و طرفین ان نامتناهی هستند ومنطق ان نیز عقلانی واستدلالی است .حال این پرسش مطرح می شود که این گفتگو در کدام سطوح از مناسبات اجتماعی وجود ندارد که فقدان ان موجب بی سامانی سیاسی است ؟ پاسخ روشن است این فقدان وخلا گفتگو در جامعه ایرانی فراگیر است ولی در حوزه صاحب نظران و صاحبان اندیشه درایران این خلا معرفتی ناساز تر و گره ساز تر است و باید راهی بر ان گشود.http://dabirimehr.blogfa.com/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 332]