واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: زن دوم زير سايه سليقه مخاطب
فيلم سينمايي "زن دوم" ساخته سيروس الوند که بر اکران سينماهاست از جهت انتخاب زاويهاي جديد در نگاه به مثلث عشقي تازه مينمايد، اما در ادامه اين وجه را فداي ذائقه سطحي مخاطب خود ميکند. نوزدهمين فيلم کارنامه الوند ضمن پايبندي به مولفه مشترک عشقهاي نافرجام در مجموعه آثارش، واجد نوعي دوگانگي در نگاه به موقعيت جسورانه طراحي شده در کليت فيلم است."زن دوم" اين ويژگي مهم را دارد که زاويه ديدي جديد براي نگاه کردن به مثلث عشقي را مورد توجه قرار داده و از وراي اين زاويه جديد به تعريفي نسبتاً تازه از عشق، تعهد، زن دوم، زن اول و ... ميرسد. اين وجه هر چند در معدود آثار ديگر هم برجسته شده ولي اين بار همراهي مخاطب از ابتدا با زن دوم و چگونگي بر هم خوردن ثبات و آرامش در زندگياش که با ورود زن اول بر هم ميريزد، اهميتي خاص دارد.با اين چينش به نوعي وجه تجاوزگري زن اول به حريم زندگي سه ساله مهتاب و بهرام برجسته ميشود که نگاهي تازه به چهره مخدوش شده زن دوم در آثار تصويري و نوشتاري است. اما اين تنها آغاز ماجرا و چينش ابتدايي است که به عنوان امتياز بالقوه فيلم باقي مانده و نميتواند در ادامه اين امتياز را به کليت فيلم ضميمه کرده و سازنده اثري خاص و تازه باشد.فيلم در يک سوم ابتدايي و بخصوص در مقطع ابتدايي معرفي شخصيتها شروعي خوب دارد که مهمترين امتياز آن نزديک شدن به زبان سينما و رسيدن به ضرباهنگي مناسب موقعيت بحراني طراحي شده است. مهتاب (نيکي کريمي) و بهرام (محمدرضا فروتن) در سالگرد سومين سال آشنايي خود به سر مي برند.شرايط به گونه اي چيده شده که رابطه عاشقانه آنها به واسطه سفر به ويلا خارج شهر براي يادآوري خاطره گذشته ترسيم و گذري هم زده ميشود به چگونگي آشنايي آنها البته تنها در ديالوگ. در اين مقطع بر اساس همان اصل هميشگي فيلمهاي کلاسيک که ارائه تصويري باثبات، متعادل و خوشبخت از يک رابطه زمينه بروز بحران است، در واقع بستري مناسب براي روشن شدن جرقه بحران فراهم ميشود.اين بحران هم چيزي نيست جز تصميم ناگهاني زن اول بهرام (کتايون) براي بازگشت به ايران همراه دخترشان که زندگي پنهان سه ساله را به بحران ميکشد. نويسنده و فيلمساز تلاش کردهاند جرقههاي اين بحران را با ارائه کدهايي خاص نيز پيشبيني کنند که برخي خوب جواب داده است. مثل بازي کارکردي با انگشتر مهتاب که هنگام کار در چاهک فاضلاب آشپزخانه ميافتد و در آستانه خارج شدن سقوط ميکند.اين سکانس به گونهاي قرينهپردازي شده با تماس تلفني ناگهاني کتايون (آناهيتا نعمتي) با بهرام که خبر بازگشت خود را ميدهد و ضربهاي ناگهاني به ثبات ترسيم شده در رابطه بهرام و مهتاب وارد ميشود. اين جرقه سرآغاز ورود رابطه آنها به سطحي جديد است و کشمکشهايي که وجوهي جديد از اين رابطه پنهان را بخصوص در شخصيتپردازي مهتاب برجسته ميکند.مهتاب به عنوان زني که خودخواسته به عقد رسمي بهرام درنيامده تا در چنين روزي راه را براي انتخاب خود و بهرام باز بگذارد طبعاً جسارتي خاص را در شخصيت خود پايهريزي ميکند. بخصوص وقتي به بهرام ميگويد "نميخوام وقتي پيش کتايون هستي دلت پيش من باشه و وقتي دلم برات تنگ ميشه، پيشم نباشي". در واقع اين وجه او را از تصوير زناني که همواره در تلاش براي انداختن ريسمان تعهد بر گردن مردان هستند، ارتقا داده و متمايز ميکند.اما همه اينها تنها معرفي ابتدايي شخصيت مهتاب را واجد پردازشي خاص ميکند ولي در ادامه مطرح نشدن پرسشهاي معقول و ممکني که او ميبايست از بهرام داشته باشد، او را بدل به شخصيتي پا در هوا، بدون تصميم و برنامه براي ادامه زندگي و رابطه و نهايتاً زني ميکند که نه نشاني آشنا دارد و نه ميتوان با او همذاتپنداري کرد.پا در هوايي اين شخصيت نه تنها انتخاب او براي ادامه مسير زندگياش را دچار آشفتگي، از اين شاخه به آن شاخه پريدن و خط زندگياش را از دراماتيزه شدني که لازمه اين جنس روايت کلاسيک است دور ميکند؛ شخصيتهاي اطرافش بخصوص بهرام را هم تحتالشعاع قرار داده و آنها را نيز الکن و مبهم جلوه ميدهد.در حالي که نه توصيههاي دوست و نه خواهش و التماسهاي بهرام بر مهتاب تأثير نميگذارد او به سفري بيهدف ميرود و ... از آنجا که اين شيوه داستانپردازي از نوعي نيست که شاهد تنهايي و پرسههاي مهتاب براي رسيدن به خودشناسي و مرور زندگي سه سال گذشتهاش باشيم، عنصر تصادف و اتفاق به عنوان پرقدرتترين مولفه وارد کار ميشود.
هر چند ميتوان بازگشت ابتدايي کتايون را هم از همين جنس دانست اما از آنجا که اين اتفاق در ابتداي قصه براي ايجاد بحران از درون قصه طرح ميشود، کمتر وجه آزاردهنده خلقالساعه بودن را به همراه دارد. اما روند صعودي اين کاربرد در ادامه منطق داستاني را هم زير سئوال ميبرد و همذاتپنداري معقولانه، نه احساساتزده مخاطب را با فيلم کاهش ميدهد.برخورد مهتاب در شيراز با شوهر اولش (امير)، فلاشبکهاي ناکارآمد به چگونگي جدايي آنها، همراهي مقطعي آنها، پرداخته شدن به علت فلج شدن او، مرگ و ... در ادامه بدل به راهکاري سهلالوصول شده و اين کاراکتر را در لحظه نياز قصه و البته مهتاب را براي پذيرفتن سرپرستي بچهاي که از بهرام باردار شده وارد ميکند؛ اينها تنها برخي از حوادث اتفاقي هستند که عرض قصه را پر ميکنند.معلوم نيست به چه دليل نويسنده و فيلمساز به زندگينامهاي شدن فيلمي تن دادهاند که پتانسيل اصلي آن در رابطه و کشمکش ميان همين سه زوج جريان دارد، ولي در ادامه ما شاهد ادامه اين روند در مقاطع زماني هستيم که منطقي ندارد جز تأمين ذائقه مخاطبي که علاقه به خواندن جنسي از قصهها معروف به "بر سر دوراهي" را دارد.اين کاستي وقتي اوج ميگيرد که مخاطب خود را درگير موقعيت امير (امير آقايي)، بيماري او، رابطهاش با پسر مهتاب و ... ميبيند در حالي که قصه اصلي در جاي ديگري جريان دارد ولي به اصرار روند چينش داستاني آن را به اين سمت و سو آورده است. چه اهميتي دارد که امير در جبهه دچار ضايعه شده يا جاي ديگر، چه اهميتي دارد که پسر مهتاب و دختر بهرام در بزرگسالي چه دغدغه و شمايلي دارند؟ رابطه بهرام و مهتاب در کجاي اين چينش قرار مي گيرد؟جز اين است که سيماي منفعلانه بهرام که از ابتدا با کم توجهي، سئوالات متعدد را در اطراف خود ايجاد کرده، از يک مقطع به بعد تبديل به آدمي ميشود که براي رسيدن به آنچه برايش اهميت دارد، تلاشي انجام نداده، مقهور شرايط و عملکرد اطرافيان شده و در جايي هم که بايد قافيه را ميبازد؟ در چنين شرايطي ميتوان انتظار داشت که وفاداري نمايشي او به مهتاب با خريدن خانه و سر زدن به آن خانه يا گوش دادن به ترانه داريوش، همذاتپنداري مخاطب را جلب کند؟فيلم در بخش پاياني به واسطه دنبال کردن زندگي بدون کنش مهتاب و بهرام در کنار خانوادههايشان، علاوه بر افتي فاحش دچار رکود و اضافهگويي ميشود. زماني که صرف ميشود تا به گونهاي دراماتيک بهرام باز هم با تکيه بر تصادف و اتفاقهاي چيده شده از طريق تلويزيون بفهمد که پسري 12 ساله از مهتاب دارد و ... چقدر تأثيرگذاري دارد؟اين چهره از بهرام به ذهن ماندگارتر است يا تصوير مردي آشفته و درمانده که در جستجوي عشق، به همه چيز پشت کرد و به دنبال مهتاب رفت؟ در اين گذشت زمان و بسط دراماتيک در قصه شخصيتپردازي زن دوم مد نظر بوده يا آسيبشناسي روابط پنهان در سايه عشق يا ... ذائقههاي سطحي مخاطب و اشکهايي که در تاريکي سالن سينما ميريزد؟!فيلم سينمايي "زن دوم" بر مبناي کتابي به همين نام به قلم فرشته طائرپور و مينو کريمزاده ساخته شد و اکران نوروزي گروه سينمايي آزادي است. فيلم داستان زندگي عاشقانه مهتاب است که با رسيدن خبري به بحران کشيده ميشود. آدمهايي از گذشته فراموششده هر کدام پا به ماجرا ميگذارند و تعريفي متفاوت از عشق و حق با خود ميآورند.محمدرضا فروتن، نيکي کريمي، آناهيتا نعمتي، امير آقايي، سحر زکريا و مهتاج نجومي از بازيگران فيلم هستند. از ديگر عوامل فيلم ميتوان به غلامرضا آزادي مدير فيلمبرداري، جهانگير ميرشکاري صدابردار، ژيلا مهرجويي طراح صحنه و لباس و محمدرضا قومي طراح چهرهپردازي اشاره کرد.منبع : مهر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 325]