واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: یا استعفا دهید یا نگویید انتخابات آزاد نیست!
یوسفی اشکوری: در انتخابات هجدهم، گروهی از شخصیت های هوادار دکتر مصدق، با تشکیل سازمانی سیاسی با نام «نهضت مقاومت ملی» که پس از کودتای 28 مرداد به فعالیت های نیمه مخفی و نیمه علنی روی آورده بود، با شعار «یا پیروز می شویم یا رسوا می کنیم» در فعایت های انتخاباتی شرکت کردند. پس از انتخابات، تعدادی از اعضای این گروه، در اعتراض به تخلفات دولت کودتا، در جریان برگزاری انتخابات، دست به انتشار نامه سرگشاده، در «یادداشت های روزانه»ی خود با اشاره به محتوای این نامه و پیامدهای آن نوشته است: یکی ، دو روز از امضا و تسلیم نامه نگذشته بود و من در اداره نشسته بودم که تلفن زنگ زد. رئیس دفتر وزارت کشور گفت: تیمسار ، وزیر فرمودند به وزارتخانه تشریف بیاورید. روز پنجشنبه 8 بهمن ماه، خدمت تیمسار رفتم. بعد از تعارفات و دستور چای گفتند: آقای مهندس بازرگان، در هیات وزیران به من می گویند تومار در آستینت نگاه داشته ای. آقای مصدقی را چرا در لوله کشی باقی گذاشته ای؟ گفتم: من در اداره، کار اداری و وظیفه آب رسانی را که مورد علاقه دولت است، انجام می دهم و عقاید سیاسی و نظریات شخصی را دخالت نمی دهم. گفتند خیال نکنید من آدم ساده ای هستم! چطور می شود هم انتصابات و هم اضافه حقوق ها و اضافه دادن ها دست شما باشد و مخالفین ما را سر کار نیاورید و تقویت نکنید؟ جواب دادم: اعضای سازمان آب، همانها هستند که قبلاً بودند و سوابق عمل من در آن جا و دانشکده فنی، نشان می دهد که هیچ گاه اعمال نظرهای شخصی، سیاسی و مذهبی در کارهای اداری و رسمی نکرده و نمی کنم. ایشان وقتی بلاجواب ماندند، گفتند: من این حرف ها را نمی فهمم، شما باید تکلیفتان را با ما روشن کنید. نامه ای نوشته اید که انتخابات آزاد نیست. عرض کردم: تیمسار، بر طبق قانون اساسی مملکت، مردم در عقاید سیاسی آزادند و آیا همین که یک هیات ده، دوازده نفری وزیران عوض می شوند، همه کارمندان دولت و مردم باید تغییر عقیده بدهند؟ گفتند: اولاً ده، دوازده نفری نیست و مملکت عوض شده است و ثانیاً من نمی دانم، شما اگر می خواهید در این پست بمانید، باید با دولت هم عقیده باشید، والا علی رغم علاقه ای که به همکاری شما در لوله کشی دارم، باید بگویم استعفا بدهید... بنده جواب دادم تیمسار حاضرم. ایشان گفتند: نمی خواهم فوری جواب رد به من بدهید، امروز و فردا را هم فکر کنید و شنبه صبح نظرتان را به من بدهید. طبیعی است که شنبه صبح نظرم مثل پنجشنبه بود. ... با سایر امضا کنندگان نیز رفتارهای مشابهی نمودند، تا کارمندان دولت جرات نکنند وقتی از دولت حقوق می گیرند، برخلاف دولت عمل کنند یا حرفی بزنند و حتی مخالف فکر کنند. منبع: تاریخ پهلوی - ج 12
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 387]