تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833284705
دلهای مهر زده
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: با كاروان عشق (21)
دلهای مهر زده(پس از پنجاه سال، پژوهشی تازه پیرامون قیام امام حسین علیهالسلام) مقالات گذشته را از اینجا مشاهده نمایید ختم الله علی قلوبهم و عی سمعهم (بقره: 7 ) (1)معلوم نیست آن همه سختگیری در آغاز کار و سپس طرح نقشه ی جنگ و اجرای آن با چنان بی رحمی، با اشاره ی دمشق بوده است، یا به ابتکار شخصی حاکم کوفه. شاید رئیس و مأمور هر دو در آن دخالت داشتند، اما یک نکته را از لابلای همه ی گفت و شنودهایی که در صحه ی کارزار و انبوه مردم قصر کوفه و کاخ دمشق رفته می توان دریافت، و آن این است ک مردم کوفه در آغاز نمی دانستند و شاید هم نمی خواستند این حادثه چنان پایان فجیعی داشته باشد.بسیاری از سران سپاه خود از جمله مردمی بودند، که برای حسین علیه السلام نامه نوشتند و او را به کوفه خواندند. آنان در آغاز خواهان چنین جنگی نبودند و شاید احتمال نمی داند، کار به جنگ بکشد. پسر سعد که فرماندهی سپاه را داشت از یک سو طالبِ نام بود و حکومت ری را می خواست و از سوی دیگر از ننگ هراس داشت و نمی خواست دست خود را به خون حسین بیالاید. همان پست نهادِ تشنه ی خون فریاد کرد: «خدا را بر باطل پرستیده باشم اگر بدانم چه می گویی!» این سخن را کسی گفت که به یقین در سراسر زندگی لحظه ای خدا را نه به حق و نه به باطل نپرستیده بود، چه او هرگز با خدا راهی نداشت.آیا از خدا می ترسید؟ تا آن زمان که این مأموریت را نپذیرفته بود جای چنین احتمالی هست. اما پس از آن می بینیم نگرانی او بیشتر از سرزنش مردم بود تا از خشم خدا. او می دانست گروهی از مردم از گناهی چنین بزرگ چشم نمی پوشند که پسر یکی از صحابه ی پیغمبر، فرزند پیغمبر را بکشد، هر چند معلوم نیست اگر چنین تکلیفی به آن سرزنش کنندگان می شد چند نفرشان نمی پذیرفتند. به هر حال وقتی تنور جنگ از گرمی افتاد و هر کسی سرکار خود رفت او با امت پیغمبر چگونه می تواند زندگی کند؟ این چیزی بود که عمر درباره ی آن نگرانی داشت. چند بیتی را هم که نشانه ی این دودلی است به او نسبت داده اند. و نیز چنانکه نوشته اند، چند تن از آشنایان او از راه خیرخواهی یا به سبب دیگر او را از ارتکاب چنین کار زشت بیم می دادند. حال بیشتر فرماندهان او نیز بهتر از وی نبود. اما در این میان چند ماجراجوی پست فطرت هم بودند که از هیچ چیز بیمی نداشتد. همانها که زود زود رنگ عوض می کنند، همانها که در هر حادثه تنها سود شخصی خود را می جویند، همانها که گاهی هم سود خود را نمی خواهند و تنها از زیان مردم لذت می برند، همانهایی که خوشی آنان در این است که خانواده ای و یا شهری و یا اجتماعی روی آرامش نبیند، همانهایی که که علی آنان را چنین وصف می کند:«ناخوش باد مردمی که جز در جایی که شری هست چهره ی آنان را نمی توان دید.» مردمی که علی از دست آنان می نالید و حسن از شر آنان، گوشه گیری را اختیار کرد. مردمی چون شبث بن ربعی، شمر بن ذی الجوشن و یک دو تن فرومایه ی دیگر که می خواستند بهر صورت که ممکن است کار هر چه زودتر و زشت تر پایان پذیرد. اما آنانکه دور اندیش تر بودند چندان شتاب نمی کردند بدین جهت کار آغاز جنگ یک دو نوبت عقب افتاد.امام نیز نمی خواست کار به جنگ بکشد. اگر امام طالب جنگ بود هنگام برخورد با حر که یکی از یاران وی بدو گفت: «بهتر است این مانع را از پیش برداریم و گرنه با مانعهای سخت تر روبرو می شویم.» سخن او را می پذیرفت. اما در پاسخ وی از روی ارشاد گفت: «وظیفه ی من در حال حاضر جنگ نیست». پس اینکه مورخان نوشته اند: «چند تن از یاران امام تا آنجا که توانستند از راه خیرخواهی سپاهیان کوفه را اندرز دادند، و آنان را از زشتی کاری که در صدد انجام آن هستند، آگاه نمودند درست به نظر می رسد. هر دو گروه مسلمان بودند و آماده ی درگیری با یکدیگر. دستور قرآن در چنین موردی این است که «اگر دو دسته از مؤمنان با یکدیگر درگیر شدند بکوشید که بین آن دو دسته را سازش دهید. اگر یکی از دو دسته ستمکاری را پیش گرفت با او بجنگید تا بحکم خدا گردن بنهد».به این ترتیب امام و یاران او بیش از هر مسلمان دیگر خود را مکلف به پیروی قرآن می دانستند. باید تا آنجا که می توانند بکوشند تا این گمراهان به اشتباه خود پی ببرند. یکی از آنان که در این راه از خیرخواهی کوتاهی نکرد، زهیر پسر قین بود. وی پیشاپیش سپاه کوفه رفت و گفت: «مردم خیرخواهی حق هر مسلمانی بر مسلمان دیگر است. تا کار به شمشیر نکشیده است ما با یکدیگر برادریم و یک دین داریم و یک ملت هستیم اما همین که کار به جنگ کشید و شمشیرها از نیام بیرون آمد دیگر رشته ی پیوندی میان ما نخواهد بود.» این گفتار و گفتارهایی از این قبیل و مشاجره هایی که میان چند تن از سپاه حسین علیه السلام و لشکر کوفه رفته است، اگر هم در لفظ های آن دگرگونی پدید آمده باشد. نمایانگر واقعیتی است و حقیقتی را بازگو می کند. این گفته ها از نوع حدیث و روایت نیست که به خاطر غرضی خاص آن را پرداخته باشند. نقل این گفتگوها نشان می دهد که گزارشگری دقیق در صحنه حاضر بوده و آنچه را رخ داده به قلم آورده است. حسین علیه السلام نیز تا آنجا که توانست کوشید وجدان خفته ی این مردم دین به دنیا فروخته را با سخنانی که سراسر خیرخواهی و دلسوزی و روشنگر حقیقت بود بیدار سازد. به آنها گفت که این آخرین فرصتی است که برای انتخاب زندگی آزاد به آنها داده می شود. اگر این فرصت را از دست بدهند دیگر هیچگاه روی رستگاری نخواهند دید. اگر به این عزت پشت پا زنند به دنبال آن زندگی پر از خواری و مذلت در انتظار ایشان است. برای همین بود که نخستین ساعات روز دهم محرم نیز به پیغام آوردن و پیغام بردن و سخن گفتن و خطبه خواندن گذشت. در این لحظات حساس و پراضطراب از سوی حسین علیه السلام و اصحاب او چند خطبه ی کوتاه خوانده شده است. این خطبه ها که خوشبختانه تاریخ آن را ضبط کرده است، سندهائی گرانبهاست؛ سندهائی که بیش از آنکه نشان دهنده ی روح آزادگی و شرف و پرهیزگاری باشد، نمایانگر نقطه اوج شفقت و دلسوزی بر مردم گمراه و تلاش و کوشش انسانی برای نجات چنین مردم است. و این است یکی از خطبه های حسین علیه السلام در آن ساعات پراضطراب: «مردم شتاب مکنید! سخن مرا بشنوید! من خیر شما را می خواهم! من می خواهم به شما بگویم برای چه کاری به سرزمین شما آمده ام! اگر سخن مرا شنیدید و انصاف دادید و دیدید من درست می گویم، این جنگ که هر لحظه ممکن است درگیرد، از میان برخواهد خاست اگر به سخن من گوش ندهید اگر به راه انصاف نروید زیان آن دامنگیر شما خواهد شد. مردم می دانید من کیستم؟ می دانید پدر من کیست؟ آیا کشتن من بر شما رواست؟ و آیا رواست حرمت مرا درهم بشکنید؟ مگر من پسر دختر پیغمبر شما نیستم؟ مگر پدر من وصی پیغمبر و پسر عمومی او و نخستین مسلمان نیست؟ آیا این حدیث را شنیده اید که پیغمبر درباره ی من و برادرم گفت این دو فرزند من دو سید جوانان اهل بهشت اند؟ اگر گفتار مرا راست می دانید چه بهتر؛ به خدا تا خود را شناخته ام دروغ نگفته ام. و اگر گمان می کنید من دروغ می گویم، هنوز از اصحاب محمد(ص) چند تن زنده اند می توانید از آنها بپرسید: جابربن عبدالله انصاری، ابوسعید خدری، سهل ساعدی، زیدبن ارقم، انس بن مالک! آنها شما را خواهند گفت که آنچه می گویم درست است. مردم به چه مجوز شرعی می خواهید خون مرا بریزید؟»جای هیچ تردید نیست که امام این سخنان را برای رهایی از چنگ دشمن و یا بیم از کشته شدن نگفته است. او اگر چنان چیزی می خواست چند روز پیش بهتر ممکن بود. این گفتار که هر کس شامه ای درست و نابیمار داشته باشد بوی آشتی طلبی و خیرخواهی و مردم دوستی را از آن به خوبی می شنود؛ نمونه ای از گفتارهایی است که در سراسر تاریخ تنها چند تن درمانند چنین شرایطی ایراد کرده اند. سخن مردان خداست. سخن کسی است که رسالت خود را در بیدار کردن وجدانهای به خواب رفته می داند. کسی که خود را در میان شعله های شرار خشم و طغیان شهوت که توده ی جاهل در آن می سوزد، می افکند و می کوشد تا آنجا که ممکن است یک دو تن را برهاند و از میان این شعله بیرون برد. یکبار دیگر این خطبه را بخوانید. در آن هیچ گونه آرایش لفظی و رعایت صنعت بیان بکار نرفته است. سخنران در آن به دلیلهای منطقی و استدلال توجه نکرده است. بیانی است بسیار ساده، متضمن معنی که همه آن را به خوبی می دانستند، و خود را از آن بی اطلاع نشان می دادند. گفتاری که ساده ترین آن مردم هم به خوبی می توانست عمق آن را دریابد. مردم من خیرخواه شما هستم. من برای تفرقه افکنی نیامده ام. همه مرا می شناسید. می دانید من دروغگو نیستم. شما چرا می خواهید مرا بکشید؟ چه کسی این حق را به شما داده است؟»صحنه ای پدید آمد که قرآن در نیم قرن پیش از آن خبر داده بود. «اگر محمد بمیرد یا کشته شود شما بگذشته ی خود برمی گردید؟ اگر چنین کنید به خدا زیانی نمی رسد» (2) این مردم پس از پنجاه سال به خوی دیرین خود برگشتند، به زندگی جاهلیت. به زندگی که جز خشم و شهوت چیزی راهبر آن نبود.در اینجا بود که فتنه جویان و جنگ طلبان ترسیدند مبادا این سخن سراسر خیرخواهی در دل سنگ مردم کارگر افتد. ترسیدند مبادا سپاهیان یا عده ای از آنان تحت تأثیر گفتار امام قرار گیرند. اگر چنین شود، آنان بدانچه می خواهند – فتنه انگیری – دست نخواهند یافت. همان پست نهادِ تشنه ی خون فریاد کرد: «خدا را بر باطل پرستیده باشم اگر بدانم چه می گویی!» این سخن را کسی گفت که به یقین در سراسر زندگی لحظه ای خدا را نه به حق و نه به باطل نپرستیده بود، چه او هرگز با خدا راهی نداشت. ما از زندگانی این مرد از آن روز که در کوفه خد را به علی بست تا این روز که هر لحظه انتظار می کشید کار پسر علی را تمام کند خوب آگاهیم. شمربن ذی الجوشن، او از نوع مردمی بود که از آزار آزاد مردان لذت می برند و شادی آنان هنگامی است که نهال عمر مردی با تقوی و شرف را به دست خود ببرند و متأسفانه در طول تاریخ تعداد آنان را کم نمی بینیم. سرانجام آنچه نباید بشود شد. یا آنچه باید روی دهد آغاز گردید. صحنه ای پدید آمد که قرآن در نیم قرن پیش از آن خبر داده بود. «اگر محمد بمیرد یا کشته شود شما به گذشته ی خود برمی گردید؟ اگر چنین کنید به خدا زیانی نمی رسد» (2) این مردم پس از پنجاه سال به خوی دیرین خود برگشتند، به زندگی جاهلیت. به زندگی که جز خشم و شهوت چیزی راهبر آن نبود. پنچاه سال قرآن و حدیث و سیرت بزرگان صحابه و رفتار مسلمانان راستین در مدت چند ساعت به یکسو نهاده شد. طبیعت درنده ای که در زیر این قیدها محدود و محصور بود رها گشت. طبیعتی که نه تنها از خوی مسلمانی بهره ای نداشت بلکه میان آن و طبیعت انسانی نیز فاصله ای عمیق دیده می شد. پینوشت ها:1- مهر نهاد خدا بر دلها و دیده هاشان.2- آل عمران، 144.منبع:دكتر سید جعفر شهیدی، پس از پنجاه سال
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 322]
صفحات پیشنهادی
لایسنس زند گارد 5.0.1 -
:green: :wink: دیکد نشده که عزیز دل ! :there: winsent 08 مهر 1388, 15:19سلام جناب آقای قاضی زاده decode کرد کد رو بالا گذاشت دیگه ! همانطور که خودتون میبینید و همه ...
:green: :wink: دیکد نشده که عزیز دل ! :there: winsent 08 مهر 1388, 15:19سلام جناب آقای قاضی زاده decode کرد کد رو بالا گذاشت دیگه ! همانطور که خودتون میبینید و همه ...
مفهوم شناسي «ختم» و «طبع» بر قلب از منظر قرآن(3)
... به آن نهايت برسد، بر قلبش مهر زده مي شود و تنها با دورشدن از آن موفق به خير مي شود. ... طبع در اصطلاح قرآن، کنايه از نفوذناپذيري دل هاست و در مورد کساني که وجدان و ...
... به آن نهايت برسد، بر قلبش مهر زده مي شود و تنها با دورشدن از آن موفق به خير مي شود. ... طبع در اصطلاح قرآن، کنايه از نفوذناپذيري دل هاست و در مورد کساني که وجدان و ...
زاری کردن فرهاد از عشق شیرین
زاری کردن فرهاد از عشق شیرین-چو دل در مهر شیرین بست فرهاد برآورد از وجودش عشق فریاد به سختی میگذشتش ... ز گریه بلبله وز ناله بلبل گره بر دل زده چون غنچه دل ...
زاری کردن فرهاد از عشق شیرین-چو دل در مهر شیرین بست فرهاد برآورد از وجودش عشق فریاد به سختی میگذشتش ... ز گریه بلبله وز ناله بلبل گره بر دل زده چون غنچه دل ...
لپ تاپهای چهار هستهای از راه رسیدند -
لپ تاپهای چهار هستهای از راه رسیدند PhonieX 16 مهر 1387, 11:19دو شركت لنووو و دل برای اولین بار دست به عرضه لپ تاپهایی زده اند كه مجهز به پردازنده چهار هسته ای ...
لپ تاپهای چهار هستهای از راه رسیدند PhonieX 16 مهر 1387, 11:19دو شركت لنووو و دل برای اولین بار دست به عرضه لپ تاپهایی زده اند كه مجهز به پردازنده چهار هسته ای ...
انسانهای اولیه هم دل رحم بودند!
پژوهشگران آمریکایی دریافتند که حتی انسانهای اولیه هم دل رحم ب. ... به گزارش مهر، آیا تاکنون تصور می کردید که انسانهای اولیه استخوان خور به جای ابراز محبت به ... انسان والدین جرقه های احساساتی چون همدلی برای دیگران و انگیزه کمک به همنوعان زده شد.
پژوهشگران آمریکایی دریافتند که حتی انسانهای اولیه هم دل رحم ب. ... به گزارش مهر، آیا تاکنون تصور می کردید که انسانهای اولیه استخوان خور به جای ابراز محبت به ... انسان والدین جرقه های احساساتی چون همدلی برای دیگران و انگیزه کمک به همنوعان زده شد.
نشانه شناسي شخصيتهاي رمان «دل تاريکي» و فيلمنامه «اينک ...
نشانه شناسي شخصيتهاي رمان «دل تاريکي» و فيلمنامه «اينک آخرالزمان»-نشانه ... به فهم نيامده اي او را به آييني شيطاني مشرف کرده و مهر روحش را بر روح او گذاشته بود. ... پياده مي کرديم تا براي چيزي که بيابان فلک زده اي به نظر مي آمد و آلونکي حلبي در ...
نشانه شناسي شخصيتهاي رمان «دل تاريکي» و فيلمنامه «اينک آخرالزمان»-نشانه ... به فهم نيامده اي او را به آييني شيطاني مشرف کرده و مهر روحش را بر روح او گذاشته بود. ... پياده مي کرديم تا براي چيزي که بيابان فلک زده اي به نظر مي آمد و آلونکي حلبي در ...
درد دل با مسافر مکه و مدینه
درد دل با مسافر مکه و مدینه-View Full Version : درد دل با مسافر مکه و مدینه 110213th July 2007, ... نمیشم،اما اکثر این پستها توی تالار طنز زده شده. ... چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی ...
درد دل با مسافر مکه و مدینه-View Full Version : درد دل با مسافر مکه و مدینه 110213th July 2007, ... نمیشم،اما اکثر این پستها توی تالار طنز زده شده. ... چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی ...
29 مهر 1389 / 13 ذیقعده 1431 / 21 اکتبر 2010
29 مهر 1389 / 13 ذیقعده 1431 / 21 اکتبر 2010-29 مهر 1389 / 13 ذیقعده 1431 / 21 ... ازهاتفي اصفهاني مجموعه شعري بنام«ندا دل» بجاي مانده كه در دو جلد چاپ و منتشر شده است. ..... اين وضعيت چهار سال به طول انجاميد و در اين مدت، خانههاي مسلمانان آتش زده شد.
29 مهر 1389 / 13 ذیقعده 1431 / 21 اکتبر 2010-29 مهر 1389 / 13 ذیقعده 1431 / 21 ... ازهاتفي اصفهاني مجموعه شعري بنام«ندا دل» بجاي مانده كه در دو جلد چاپ و منتشر شده است. ..... اين وضعيت چهار سال به طول انجاميد و در اين مدت، خانههاي مسلمانان آتش زده شد.
اشعاري زيبا در وصف عاشورا
نگاه تو به دل داغ دیده می ماند حکایت احد و اشک چشم خونینش به اختران ز گردون چکیده می ... از حمله غارت به دلم آتشهاست اين داغ، عيان، ز لاله گوش کنم گويند به من، يتيم غارت زده ام زآن چشمة ... مهر حیدر ، عشق زهـــــــرا داشتن کربلا یعنی تبــــــــــــــرای شدید.
نگاه تو به دل داغ دیده می ماند حکایت احد و اشک چشم خونینش به اختران ز گردون چکیده می ... از حمله غارت به دلم آتشهاست اين داغ، عيان، ز لاله گوش کنم گويند به من، يتيم غارت زده ام زآن چشمة ... مهر حیدر ، عشق زهـــــــرا داشتن کربلا یعنی تبــــــــــــــرای شدید.
يه دونه چشم زدم ببينيد -
يه دونه چشم زدم ببينيد sahar_mamani 20 مهر 1384, 16:49سلام اميدوارم كه همتون خوب باشيد و نماز و روزتون .... الهی تو هم بری داغت رو دل من بمونه. ... خراب کردی بیچاره داییت با چه امیدی این کار رو زده در ضمن یکی از بچه ها گفتن که هنوز گرافیستی نیست ...
يه دونه چشم زدم ببينيد sahar_mamani 20 مهر 1384, 16:49سلام اميدوارم كه همتون خوب باشيد و نماز و روزتون .... الهی تو هم بری داغت رو دل من بمونه. ... خراب کردی بیچاره داییت با چه امیدی این کار رو زده در ضمن یکی از بچه ها گفتن که هنوز گرافیستی نیست ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها