تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى كه براى زنده كردن حق يك مسلمان، شهادت حقّ بدهد، روز قيامت در حالى آورده مى‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826769198




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سر «ملكه» را بريدند تا دل يك گرايش خاص را به دست بياورندشيخ‌طادي: نمي‌دانم چه طور از روي فرش مشكي مسئولين روي فرش قرمز مردم بيايم!خبرگزاري فارس: شيخ‌طادي گفت: حق بعضي فيلم‌ها نبود كه از آنها تجليل شود. سر باشه‌آهنگر و «ملكه» را بريدند! آقايان مي‌خواستند دل يك گرايش ديگر را بدست بياورند و به ملكه جايزه ندادند، ما يكي از بزرگ‌ترين نيروهاي‌مان را از دست داديم.


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سر «ملكه» را بريدند تا دل يك گرايش خاص را به دست بياورندشيخ‌طادي: نمي‌دانم چه طور از روي فرش مشكي مسئولين روي فرش قرمز مردم بيايم!خبرگزاري فارس: شيخ‌طادي گفت: حق بعضي فيلم‌ها نبود كه از آنها تجليل شود. سر باشه‌آهنگر و «ملكه» را بريدند! آقايان مي‌خواستند دل يك گرايش ديگر را بدست بياورند و به ملكه جايزه ندادند، ما يكي از بزرگ‌ترين نيروهاي‌مان را از دست داديم.
خبرگزاري فارس: شيخ‌طادي گفت: حق بعضي فيلم‌ها نبود كه از آنها تجليل شود. سر باشه‌آهنگر و «ملكه» را بريدند! آقايان مي‌خواستند دل يك گرايش ديگر را بدست بياورند و به ملكه جايزه ندادند، ما يكي از بزرگ‌ترين نيروهاي‌مان را از دست داديم.


به گزارش گزارش فضاي مجازي خبرگزاري فارس به نقل از مشرق، شايد يكي از سخت‌ترين كارها، پيدا كردن پرويز شيخ‌طادي و گرفتن وقت از او براي مصاحبه باشد. آن‌قدر سرش شلوغ است كه معمولاً تا چند بار لغو شدن قرار، كاملاً طبيعي است! حالا فرقي هم نمي‌كند كه مناسبت مصاحبه اكران فيلم «شكارچي شنبه» باشد يا گرفتن سيمرغ بهترين كارگرداني در جشنواره‌ي سي‌ام فجر. اما بالاخره او را در طبقه‌ي هفتم سينما آزادي يافتيم. در يك محيط تقريباً آرام و در حاشيه‌ي اكران خصوصي آخرين فيلمش «روزهاي زندگي». همان ابتداي مصاحبه قرار گذاشتيم كه چون مخاطبان عام، هنوز خيلي «روزهاي زندگي» را نديده‌اند و اكران عمومي آن هنوز آغاز نشده است، خيلي در مورد خود فيلم صحبت نكنيم و از او قول گرفتيم كه هنگام اكران فيلمش يك بار ديگر با هم گفت‌وگو كنيم. با اين حال، مصاحبه از همان ابتدا با گله‌هاي آتشين شيخ طادي جنجالي شروع شد و تا پايان با انتقادهاي او از وضعيت فعلي سينما و فيلم‌هاي با موضوع خيانت به همين شكل ادامه پيدا كرد. تا آنجا كه براي پيدا كردن تيتر به مشكل خورديم و با يك انتخاب دشوار روبرو شديم.

اگر مي‌خواهيد صحبت‌هاي جنجالي كارگردان دوست داشتني سينماي دفاع مقدس را از دست ندهيد، حتما گفت‌وگوي جذاب رجانيوز با شيخ‌طادي را بخوانيد.

** ديگر نمي‌شود در شهرك سينمايي دفاع مقدس فيلم ساخت

آقاي شيخ طادي! خيلي از منتقدان و حتي مخاطبان عادي كه در جشنواره‌ي فجر فيلم «روزهاي زندگي» را ديده‌اند، بر اين موضوع متفق القولند كه اين بهترين و حرفه‌اي‌ترين فيلم شما تا امروز شماست. اگر با اين ديدگاه موافق هستيد، توضيح دهيد كه چه شرايطي منتهي به ساختن بهترين فيلم شما شده است؟

خب من فيلم‌هايم همگي با هم متفاوت هستند. اگر من همه‌ي فيلم‌هايم دفاع مقدس بود، مي‌شد مقايسه كرد و گفت اين بهترين فيلم من است اما حالا... مثلاً من خودم در بين فيلم‌هايم «سينه سرخ» را خيلي دوست دارم.

من از حيث كارگرداني و فرم مي‌پرسم و از اين جنبه است كه مي‌گويم اين بهترين فيلم شماست. با اين وجود، فكر مي‌كنيد پخته‌تر از قبل شديد يا پشت صحنه‌ي خوبي در اين كار داشتيد؟

به هر حال آدم‌ها بايد رشد كنند. ما كه نمي‌توانيم در سينما درجا بزنيم. اصلاً حق نداريم كه درجا بزنيم. ما در برابر جامعه‌ي خود موظف و مسئوليم. زماني كه درجا مي‌زنيم، بهتر است كه برويم. وظيفه‌ي ما درجا زدن نيست، وظيفه‌ي ما پيشرفت است. ما مسئوليم.

كمي از شرايط توليد «روزهاي زندگي» بگوييد. ظاهراً اين فيلم توليد خيلي سختي هم داشته؟

بله. شرايط جالبي نبود. شرايط خوبي از سوي سيما فيلم براي ما از حيث بودجه مهيا نشد. در شهرك سينمايي دفاع مقدس هم امكانات خوبي نداشتيم. امكانات اين شهرك نزديك به صفر است. طبيعي است كه ساختن چنين فيلمي در چنين وضعيتي دشواري‌هاي زيادي به همراه دارد. مثلاً ما قرار بود تعداد زيادي تانك داشته باشيم تا عمليات زرهي را به كمك آنها نشان دهيم؛ اما در انتها فقط يك تانك خراب و يك نفربر در اختيار ما قرار گرفت. دو تا جيپ خراب هم داشتيم كه بعد از دو متر راه رفتن، مي‌ايستاد! در واقع ما با امكاناتي فرسوده و نزديك به نابود شدن اين كار را ساختيم. فكر مي‌كنم كه ديگر هم نشود با شهرك سينمايي دفاع مقدس كار كرد. اين شهرك توان سرويس‌دهي به يك فيلم كوتاه را هم ندارد و بيشتر به عنوان يك موزه و براي بازديد خانواده‌ها و عكس گرفتن مناسب است.

** شهرك سينمايي دفاع مقدس به خاطر انهدام چند سنگر سي ميليون تومان خسارت گرفت

و اين موضوع قطعاً بر كاهش توليدات سينماي دفاع مقدس تأثير مي‌گذارد...

كاملاً! مثلاً همين شهرك دفاع مقدس به جاي اينكه سرويس بدهد و تشويق كند، رويكردش اين است كه با گرفتن خسارت از فيلم‌سازان درآمدزايي كند. مثلاً از خود ما به خاطر انهدام چند سنگر -كه هيچ كدام بيشتر از پنجاه هزار تومان نمي‌ارزيد- سي ميليون تومان خسارت گرفتند! يعني تلاش مي‌كنند كه درآمدزايي كنند تا حمايت! يا اينكه سيما فيلم بودجه‌ي مصوب خود را سر موعد به ما نداد. يعني درست زماني كه ما نياز داشتيم اين بودجه به ما نرسيد. مثل اينكه شما در حال غرق شدن باشيد و به قايق نياز داشته باشيد؛ خب اگر اين قايق سر موعد نيايد و دير برسد، كه به درد نمي‌خورد و شما غرق شده‌ايد! اگر اوضاع همين‌طور جلو برود، سينماي دفاع مقدس سرنوشت خوبي نخواهد داشت. فيلم‌سازان وقتي احساس مي‌كنند كه بايد به قيمت زير سوال رفتن ارزش‌ها و كرامت خود، فيلم ارزشي بسازند، طبيعتاً زير بار نخواهند رفت. تكليف فيلم‌ساز اين است كه در درجه‌ي اول ارزش‌هاي خودش را حفظ كند تا بتواند فيلم ارزشي بسازد. وقتي ارزش‌هاي فردي فيلم‌ساز را له مي‌كنند و به شخصيت او بي‌احترامي مي‌كنند، طبيعي است كه او نمي‌تواند فيلم ارزشي بسازد. آدمي كه بي‌ارزش شده كه نمي‌تواند فيلم ارزشي بسازد.

**انجمن سينماي دفاع مقدس فيلم‌نامه‌ «روزهاي زندگي» را رد كرد!

يعني اين همه صحبتي كه توسط مديران سينمايي مي‌شود كه بهترين فيلم‌هاي امسال فيلم‌هاي دفاع مقدس بوده‌اند و ما از اين فيلم‌ها حمايت مي‌كنيم، شعار است و شرايط اصلاً حمايتي نيست؟

شما ببينيد انجمن سينماي دفاع مقدس فيلم‌نامه‌ي ما را رد كرد!

چرا؟

گفتند در اولويت ما نيست. مثلاً مي‌خواستند صد ميليون تومان كمك كنند كه آن را هم ندادند...

چه ايرادي گرفتند؟

گفتند اين فيلمنامه در اولويت ما نيست و ما سليقه‌مان فعلاً چيز ديگري است و هدف ديگري داريم.

** سيما فيلم براي «روزهاي زندگي» پول نمي‌داد كنار هم نمي‌كشيد!

سيمافيلم و صداوسيما چطور؟

خب سرمايه‌گذار فيلم در ابتدا سيمافيلم بود. اولش گفتند ما كمك مي‌كنيم. بعد گفتند نمي‌توانيم! قرار شد مشاركت بگيريم. ما هم رفتيم سراغ فارابي. فارابي مشاركت را قبول كرد و حتي پذيرفت كه اصلاً كل پول فيلم را بدهد. اما اينجا سيمافيلم گفت نه! ما فيلم را مي‌خواهيم. گفتيم خب پولش را بده! خلاصه نه پول مي‌داد و نه كنار مي‌كشيد!

ببيند كلاً ما الان سه چهار تا فيلم‌ساز دفاع مقدس داريم و به تعداد همين فيلم‌سازان، بنياد و نهاد و انجمن در ارتباط با سينماي دفاع مقدس داريم كه هر كدام هم مديركل و كارمند و ساختمان و حمل و نقل و هزينه و... دارند. و البته هيچ كاري هم در عمل نمي‌كنند.

به همين تعداد هم جشنواره داريم!

بله اين همه جشنواره هم داريم... نمي‌دانم! فقط اميدوارم مردم ديگر انتظار نداشته باشند كه ما چنين فيلم‌هايي بسازيم.چون خيلي سخت است...

** نمي‌دانم چه طور از روي فرش مشكي مسئولين روي فرش قرمز مردم بيايم!

اتفاقاً فكر مي‌كنم كه شما بهترين جواب‌تان را از مردم مي‌گيريد.

بله! ما جواب‌مان را هم از مردم مي‌گيريم و هم از نهادها. از آن طرف حسابي فرش مشكي زير پاي ما پهن مي‌كنند و از اين طرف مردم با فرش قرمز استقبال مي‌كنند و ما مانده‌ايم كه از روي فرش مشكي چطور روي فرش قرمز بياييم!

آقاي شيخ طادي! پس با چه انگيزه‌اي راجع به دفاع مقدس فيلم مي‌سازيد؟

خب دفاع مقدس ارزشش را دارد. اين حرف‌ها و ان قلت‌ها هم تأثيري نخواهد داشت.

** شهرك سينمايي دفاع مقدس فيلمسازان را تيغ مي‌زند!

پس چرا عملاً خيلي‌ها ديگر كار دفاع مقدس نمي‌كنند؟

ما انگيزه از دست نداده‌ايم، بلكه نمي‌توانيم كار كنيم. ما با حسرت به آن سوي ميله‌ها نگاه مي‌كنيم كه يك گنجينه‌اي آنجا خوابيده است و ما دست‌مان به آن نمي‌رسد. نه اينكه نخواهيم؛ نه اينكه از كار خسته شده‌ايم! نه! نمي‌شود. الان فيلم جنگي ساختن نشدني است. شما مثلاً مي‌خواهيد فيلمي راجع به جنگ بسازيد. خب ابزار و ادوات مورد نياز جنگي را كه نمي‌توان از بقالي‌ها و فروشگاه‌ها تهيه كرد. اينها را بايد شهرك سينمايي دفاع مقدس در اختيار شما بگذارد. آنجا وقتي وارد مي‌شويد، بايد به شما سرويس مضاعف بدهد؛ نه اينكه شما را بتيغد! اين شهرك از شما وروديه مي‌گيرد، خسارت مي‌گيرد، هر چيزي بسازيد حق نداريد بيرون ببريد! خب اين يعني يك تيم بي‌جان و خسته‌ كه در يك شرايط سخت مشغول فيلم‌سازي است، چلانده مي‌شود!

** سردار حوزه فيلمسازي دفاع مقدس ما هستيم/موسسه آويني يك ريال بابت تبليغات «شكارچي شنبه» نداد

آقاي حاتمي كيا هم در آخرين مصاحبه‌ي تلويزيوني خود به همين نكات اشاره كردند و از مراحل اداري سخت حاكم بر كار دفاع مقدسبه شدت گله داشتند و در جواب اينكه چرا ديگر فيلم جنگي نمي‌سازيد، گفتند كه من واقعاً ديگر حوصله‌ي اين مراحل اداري كارها را ندارم...

بله! واقعاً همين طور است. در كنار اين، برخودهاي بد و بي‌احترامي هم هست. من كاملاً رسيده‌ام به اين حرف حاتمي‌كيا كه مي‌گفت به ما درجه بدهيد تا ما بتوانيم حرف بزنيم. همين موسسه‌ي شهيد آويني تا به حال زشت‌ترين و بدترين برخوردها را با من داشته است. هر فيلم‌سازي هم كه وارد آنجا شده، با او همين برخورد را كرده‌اند. چرا؟ چون آدمي كه آنجا هست، درجه دارد و فكر مي‌كند بقيه سربازند. يعني ساختار نظامي در ذهن اين آدم هست. بنابراين من به هيچ وجه حاضر نيستم كنار اين آدم‌ها بنشينم تا به من نگاه سرداري داشته باشند. سردار اين حوزه ماييم. اين آدم‌ها بايد سربازي كنند. ساختن «شكارچي شنبه» در موسسه‌ي شهيد آويني براي من يك كابوس بود و حيف اين فيلم ارزشمند كه در موسسه‌اي كار شد كه آخرش تهيه كننده به من گفت ما يك ريال بابت تبليغات اين فيلم نمي‌دهيم و اكران آن هم اصلاً براي ما مهم نيست.

ظاهراً با وجود بازخورد خوب فيلم، خستگي‌تان در جشنواره برطرف نشده است؟

هرگز! به فرديت من، به خانواده‌ي من سر اين فيلم‌ها اهانت شد. من زندگي‌ام را فروختم و دادم. من هزينه‌ي تحقيقات «شكارچي شنبه» را و هزينه‌ي سه بار سفر به لبنان را از جيب خود و خانواده‌ام پرداخت كردم. من خانواده‌‌ام را در تنگنا قرار دادم. اما اينها مرا جلوي خانواده‌‌ام و خانواده‌ي سينما بي‌ارزش كردند. اينها چيزي نيست كه برگردد.

تازه عده‌اي هم به شما گفتند سفارشي‌ساز...

بگذار بگويند. مهم نيست! براي من زخم زدن خودي‌ها مهم است. اتفاقاً آن طرف خيلي صادق‌ترند. چون حرف‌شان را با صداقت مي‌زنند. اما اين طرف مي‌گويند حمايت مي‌كنيم و بعد خنجر مي‌زنند!

** عده‌اي به خاطر حفظ ميزشان فيلم ارزشي توليد مي‌كنند

الان مشكل فيلم‌هايي مثل «شب واقعه» كه يك فيلم ارزشي و در ژانر دفاع مقدس است و در جشنواره بيست و هشتم، چهار پنج سيمرغ هم گرفته، چيست كه حالا در تهران فقط دو سه سالن نيمه وقت دارد؟ چرا تهيه كنندگان دولتي اين فيلم‌ها، براي اكران و فروش فيلم‌هايشان دل‌سوزي نمي‌كنند؟

من رسماً به شما مي‌گويم. مديران نهادها فقط براي حفظ ميزشان و براي ارائه كارنامه اين فيلم‌ها را توليد مي‌كنند. مطلقاً براي‌شان برگشت هزينه و ارائه‌ي فيلم به مردم مطرح نيست. در واقع وقتي فيلم ساخته مي‌شود، مأموريت اينها تمام شده است. مثل اين مي‌ماند كه شركت سايپا اتومبيل توليد كند و بعد آن را در پاركينگ بگذارد! خب اين از جيب چه كسي توليد شده است؟

معاونت سينمايي با فيلم‌هاي دفاع مقدس امسال خيلي فخر فروخت. آنها حمايتي از فيلم شما نكردند؟

معاونت سينمايي حمايت‌هايي كرد اما نمي‌تواند دردي را دوا كند. مگر چقدر مي‌تواند حمايت كند؟ معاونت سينمايي وقتي مي‌تواند بر همه چيز احاطه داشته باشد كه حرفش را بخوانند. اگر انجمن سينماي دفاع مقدس، حوزه‌ هنري با سينماهايي كه دارد و امثال آنها حرف معاونت سينمايي را نخواند، خب نمي‌شود كاري كرد؛ چون معاونت سينمايي، خودش سينما ندارد.

** شمقدري فقط مي‌تواند خواهش كند فيلم‌هاي ارزشي اكران شود

آقاي شمقدري هم در مراسم اختتاميه جشنواره فجر ابراز اميدواري كردند كه فيلم‌هاي برگزيده‌ي جشنواره در شرايط مناسبي اكران شوند. اين اكران دست كيست كه اين طور آقاي شمقدري درباره‌ي آن نگرانند؟

خب چون امكانات دست معاونت سينمايي نيست، آقاي شمقدري مي‌تواند حداكثر همين خواهش را بكند. ما متأسفانه پراكندگي تصميم‌گيري داريم و نمي‌توانيم در مورد اكران به صورت واحد تصميم بگيريم، چون يك بخش سينماها در اختيار سينماگران خصوصي است، بخشي براي حوزه‌ي هنري است و تعداد كمي براي دولت است. بنابراين تصميم‌گيري در مورد سينماها شرايط خيلي سختي دارد.

به اكران و فروش فيلم‌تان اميدواريد؟

بله، اميدوارم كه حداقل هزينه‌ي خودش را دربياورد.

** روزهاي زندگي سبك زندگي زن و شوهر در روزهاي سختي است

اگر موافق باشيد برسيم به خود فيلم «روزهاي زندگي». شما جز معدود كارگرداناني هستيد كه از همان ابتداي كار، ايده را خودتان مي‌يابيد، تحقيقات در مورد ايده‌ي فيلم را شخصاً كليد مي‌زنيد و بعد آن را پرورش مي دهيد تا به فيلم‌نامه منتهي شود و بعد هم كه پشت دوربين قرار مي‌گيريد. يعني فيلم كاملاً از دغدغه‌ي خودتان منشأ مي‌گيرد و مي‌جوشد. ايده‌ي «روزهاي زندگي» و ماجراي پزشكان در جنگ چطور سرو كله‌اش پيدا شد و به اين جا رسيد؟

«روزهاي زندگي» واقعاً فيلم روزهاي زندگي يك زن و شوهر پزشك است كه هم در شرايط عادي مي‌توانند عاشقانه زندگي و كار كنند و هم در شرايط بحراني، عشق و علاقه به كمك‌شان مي‌آيد. در واقع اين فيلم، به زندگي امروز ما هم به نوعي كمك مي‌كند و الگوي زندگي و سبك زندگي يك زوج را در شرايط سخت را نشان مي‌دهد. چون اين ماجرا را ما با ابعاد واقعي و به دور از شعار نمايش داديم، با آن ارتباط خوبي هم از سوي مخاطب برقرار شد.

اين سوژه مستند و واقعي بوده است؟

بله، دو تا از بيمارستان‌هاي ما در اواخر جنگ به دست دشمن افتاد و پزشكان قسم خورده‌ي اين بيمارستان‌ها كه براي حفظ جان انسان‌ها قسم خورده بودند، مجبور شدند اين بار اسلحه دست بگيرند و بدين شكل از جان و حيثيت و شرف خود و بيماران‌شان دفاع كنند.

** كسي درباره خيانت فيلم مي‌سازد محيط خودش را به تصوير مي‌كشد

آقاي شيخ طادي! شما ظاهراً امسال با فيلم «روزهاي زندگي» داشتيد خلاف جهت جريان سينماي ايران حركت مي‌كرديد. چون همه امسال داشتند از خيانت صحبت مي‌كردند و شما از ايثار و عشق بين يك زن و شوهر نسبت به هم و نسبت به وطن‌شان. اشكال از شماست يا از آنها؟

ببينيد ما اگر جريان مردم را ملاك قرار دهيم، آنها هستند كه دارند خلاف جهت مردم حركت مي‌كنند.

چرا سينماي ما به اين حال و روز افتاده است. به نظر شما اين مسئله‌ خيانت برگرفته از واقعيت جامعه است؟

نه اين عادت ژورناليستي فيلم‌سازان ماست. در واقع فيلم‌سازان ما دارند كار ژورناليستي و خبررساني انجام مي‌دهند. آنها از اخبار معدودي عكس مي‌گيرند و به جامعه نشان مي‌دهند. در واقع تحليلي ندارند و در اين كارشان درمان‌گري نيست. ضمناً اين فضاهايي كه اين طور پررنگ مي‌شود، سهم اندكي در جامعه دارد. جامعه‌ي ما كه فقط بالاشهر تهران نيست؛ بلكه يك كشور وسيعي به نام ايران با يك تاريخ غني و پرافتخار و با اقوام مختلف كرد و لر و بلوچ و... وجود دارد كه اين مسائل اصلاً دغدغه‌شان نيست. خب وقتي سينما اين‌طور به اين مسائل مي‌پردازد، كل ايران قضاوت مي‌كنند كه تهراني‌ها چقدر فاسدند.

بعضي‌ها معتقدند كه اين توجه پررنگ سينما به موضوع خيانت از فضاي فاسد اطراف بعضي سينماگران ايراني نشأت مي‌گيرد. نظر شما چيست؟

اين احتمال وجود دارد كه فيلم‌ساز خودش را در محيطي قرار دهد كه پر از خيانت است و بعد فيلمي هم بر همين اساس بسازد؛ در واقع محيط خودش را به تصوير مي‌كشد و در حقيقت، اين يك فضاي مجازي كپسولي است. مثلاً فيلم‌سازي كه زياد پارتي مي‌رود، فيلمي درباره‌ي پارتي مي‌سازد و فكر مي‌كند اين مسئله‌ي همه است. يا ديگري معتاد است، فكر مي‌كند مسئله‌ي ديگران هم اعتياد است. اين مصداق ماجراي همان مورچه‌اي است كه در شبنم افتاد و گفت آي! دنيا را آب برد!

اميدوار هستيد كه شما و تعداد ديگري از سينماگران كه هم‌سو با مردم و خلاف جهت اين سينما حركت مي‌كنيد، بتوانيد جهت اين سينما را تغيير دهيد؟

ما به پيروزي فكر مي‌كنيم، اما هدف اصلي ما تكليف ماست. ببينيد انسان‌ها به صورت فطري مطلوب طلب، آرمان طلب و زيبايي طلب هستند. پس طبيعي است كه مردم بعد از مدتي اين فيلم‌ها راپس بزنند. البته ممكن است كه اول كار، اين فيلم‌ها براي‌شان سؤال -و نه جذابيت- ايجاد كنند و آنها از روي كنجكاوي به ديدن اين فيلم‌ها بروند، اما وقتي ببينند كه مسائل جاري در اين فيلم‌ها دروغ است و مصداق ندارد و هيچ ربطي هم به زندگي آنها پيدا نمي‌كند، از اين زندگي و از اين فيلم‌ها دور مي‌شوند. اينجا بازنده كسي است كه با اين مسائل، فكر مردم را مشغول و مغشوش كرده است.

آقاي شيخ طادي! چرا سيمرغ‌تان را در اختتاميه به آقاي طالبي داديد؟

چون ديدم كه آقاي طالبي در بحث كارگرداني پيشرفت قابل توجهي داشته و اگر فيلم‌شان در بخش مسابقه بود، حتما حداقل در چندين رشته كانديدا مي‌شد. در كنار اين، حس كردم كه آقاي طالبي از خود گذشتگي نشان دادند و فيلم‌شان را از بخش مسابقه بيرون كشيدند و به چند اكران معمولي قناعت كردند. بنابراين فكر كردم كه اين تقدير حق اوست. ضمن اينكه كلاً اين رفتارها خوب است. در سال‌هاي گذشته خيلي از بچه‌ها جوايزشان را به خانواده‌ي شهدا يا به بزرگ‌ترهاي‌شان تقديم مي‌كردند.

و اينها اخيراً كمرنگ شده است؟

بله. اين كمرنگ شدن هم به تفكر آدم‌ها برمي‌گردد. كسي كه فيلم خيانت مي‌سازد كه نمي‌تواند و قدرت ندارد كه جايزه‌اش را به فرد ديگري تقديم كند. كسي كه ذهن خودش و قلبش را به تيرگي‌ها آلوده مي‌كند، به همه چيز آلوده نگاه مي‌كند و در ميان انبوه روشنايي‌ها، به دنبال سايه‌هاي تاريك و تيرگي‌ها مي‌گردد، خب مشخص است كه اين فرد ميل به تاريكي دارد و نمي‌تواند جايزه‌اش را به ديگري اهدا كند. اتفاقاً اين جور افراد جايزه‌شان را محكم مي‌چسبند و هميشه هم فكر مي‌كنند كه به آنها كم داده شده است!

**وظيفه‌ فيلم‌ساز خبررساني نيست

بعضي از اين كارگردان‌ها مي‌گويند كه وظيفه‌ي ما نشان دادن كاستي‌هاي جامعه است. شما با اين موضوع موافقيد؟

اين وظيفه‌ي فيلم‌ساز نيست. اين وظيفه‌ي رسانه‌هاست. وظيفه‌ فيلم‌ساز كه خبررساني نيست. زماني فيلم‌ساز بايد خبررساني كند كه ببيند همه جا اعم از روزنامه‌ها، سايت‌ها و تلويزيون، در مورد يك معضلي سكوت كرده‌اند. اينجا فيلم‌ساز مي‌تواندكار ژورناليستي هم بكند. ولي زماني كه مردم بهتر از ما همه چيز را مي‌دانند، هنر نيست كه دائم آينه بگيريم و بگوييم كه مثلاً فلاني تو زگيل داري!

جشنواره‌ي سي‌ام فجر را چطور ديديد؟

من يك تعدادي از فيلم‌ها را ديديم. فيلم‌ها بين ضعيف و عالي بودند. مثلاً فيلمي داشتيم مثل «ملكه» كه خيلي عالي بود و تعدادي از فيلم‌‌‌‌‌‌‌ها كه بسيار ضعيف بودند و حتي در حد تلويزيون هم شرم آور بودند.

فكر مي‌كنيد سينماي ايران سال خوبي را پيش رو دارد؟

من فكر مي‌كنم كه سال 91 وضعيت سينماي ايران بهتر باشد.

* سر «ملكه» را بريدند تا دل يك گرايش خاص را به دست بياورند

با وجود اينكه فيلم‌سازان مطرح ما در سال 91 فيلم ندارند؟

اتفاقاً چون فيلم‌سازان بزرگ حضور ندارند، وضعيت بهتر مي‌شود. چون جوان‌ها فرصت مي‌كنند كه فكرهاي‌شان را جلو بياورند و كارهاي‌شان در جشنواره ديده شود. سايه‌ي اين بزرگان امسال هم روي سر خيلي‌ها بود و اصلاً بعضي‌ها را له كرد.‌ واقعاً اصلاً حق بعضي فيلم‌ها نبود كه از آنها تجليل شود. سر محمدباشه‌آهنگر و فيلم «ملكه» را بريدند! فيلم به آن زيبايي و باشكوهي، فيلم‌نامه‌ي به آن درخشاني، به خاطر آنكه آقايان مي‌خواستند دل يك گرايش ديگر را بدست بياورند، جايزه نگرفت و ما يكي از بزرگ‌ترين نيروهاي‌مان را از دست داديم. يكي از بزرگ‌ترين ضربه‌هايي كه اين جشنواره خورد، بابت همين جايزه ندادن به فيلم «ملكه» بود. سيمرغ فيلم‌برداري، صدابرداري، كارگرداني و بهترين فيلم، حق «ملكه» بود. خب چرا فيلمي را كه در جشنواره هو كرده بودند، جايزه‌ي ويژه مي‌گيرد؟ چرا نبايد از محمدعلي باشه آهنگر تقدير شود؟ ظاهراً جرياني هست كه نمي‌خواهد از فيلم‌هاي فارابي تقدير شود. به هر حال، اين ذبح كردن «ملكه» در جشنواره خيلي كار اشتباهي بود. اينكه ما يك نيروي قدر را از دست بدهيم و به جاي آن يك نيروي فرسوده‌ي فسيل شده را دوباره زنده كنيم، خيلي اشتباه بود.

خب با چنين وضعيتي اگر آقاي باشه‌آهنگر هم بخواهد روند كاري‌اش را عوض كند، حق دارد...

نه! آقاي باشه‌آهنگر هم حق ندارد اين روند كاري را عوض كند. اين اشتباه است. اگر اين كار را بكند، مي‌افتد داخل موج و او را مي‌برند. البته با آن چيزي كه از او مي‌‌شناسم، بعيد مي‌دانم كه او با موج برود.

انتهاي پيام/و

جمعه|ا|4|ا|فروردين|ا|1391





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 170]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن