تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر خانه‏اى كه ميهمان بر آن وارد نشود، فرشتگان واردش نمى‏شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827216042




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

يادداشت ارسالي به ايلنا آفتاب آمد دليل آفتاب


واضح آرشیو وب فارسی:ايلنا: يادداشت ارسالي به ايلنا "آفتاب آمد دليل آفتاب"
شايد برخي فكر مي‌كردند با اعمال فشار رواني، تبليغاتي، مي‌توانند، معتدل‌ترين شخصيت انقلاب اسلامي را از مجمع تشخيص مصلحت نظام حذف كنند كه در آن صورت مي‌توانستند در ميدان سياست تركتازي كنند.
رضا سليماني در يادداشتي عنوان كرد كساني كه فريب شعار ولايتعمداري بعضي‌ها را خورده‌اند و مطالبي را گفته و يا نوشته‌اند كه اي كاش نمي‌گفتند و نمي‌نوشتند.آيا وقت آن نرسيده است كه با صدور پنجمين حكم ولايت فقيه به آيت‌الله هاشمي رفسنجاني به عنوان بزرگترين نهاد مشورتي نظام يعني رئيس مجمع تشخيص مصلحت اندكي به خود آيند و در خلوت وجدان خويش، زانوي انصاف بغل گيرند و ببينند آنها در اين مدت چند ساله چه گفته و نوشته‌اند و رهبر معظم انقلاب در حكم اخير خود چه گفتند و نوشتند؟ آيا باز هم مي‌توانند با ادعاي طرفداري از ولايت، يكي از منصوبين ايشان را جاهلانه، تخريب كرده و در حق ايشان توهين و افترا رو دارند؟!

به گزارش ايلنا،متن كامل اين يادداشت به اين شرح است:

پيشاپيش قابل ذكر است كه خطاب بنده در اين مقال، منافقين، معاندان و دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامي در داخل و خارج از جمله عوامل سازمانهاي جاسوسي سيا و موساد نيست. چرا كه دولت‌هاي استعماري خارجي به خاطر قطع دست آنها از منابع و منافع سرشار ايران اسلامي، كينه‌اي عميق از انقلاب و به تبع آن امام راحل و روحانيت دوران مبارزه و مردم دارند كه البته اين كينه را نيز مخفي نكرده و نمي‌كنند كه در مقطع كنوني، نشانه‌هاي آن در تشديد تحريم‌ها و تهديدها قابل مشاهده است.

اين عده به صراحت اذعان مي‌كنند كه اگر استوانه‌هاي دوران مبارزه و سالهاي تبعيد امام(ره) نبودند، همان پانزده سال اول انقلاب كافي بود تا غبار فراموشي بر آينة مبارزه بنشيند. اما روحانيون آگاه و مبارزين هوشمند انقلاب بودند كه با سخنراني‌ها و افشاگري‌هاي خود، هر از چندگاه، زنگارها را مي‌شستند و نمي‌گذاشتند برنامه‌هاي فريبكارانه رژيم پهلوي، مردم را قانع كند.

گروه ديگر، عوامل خود فروخته و بي مزد و مواجب دشمنان خارجي هستند كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در كشور ماندند تا پياده نظام اجراي برنامه‌هاي بيگانگان در انحراف انقلاب از آرمانهاي واقعي آنان باشند.

گروه ديگري نيز در بيانيه‌ها و اعلاميه‌هاي مكرر خويش از تأثير نيروهاي بسيج كننده مردم در راه مبارزه، پيروزي و تثبيت انقلاب ناراحت بودند. اين افراد، افراطيوني بودند كه از امام انقلاب و بنيانگذار نظام اسلامي هم پيشي گرفتند و رويكرد ترور شخصيتي و فيزيكي زبرالحديدهاي امام در دوران مبارزه را در جهل مركب در پيش گرفتند و يا منافقين كوردل كه با انحراف از مسير انقلاب و مردم، به دامن بيگانگان غلطيدند.

آنها، برنامه‌هاي خويش را از ترور استاد شهيد دكتر مطهري شروع كردند و متأسفانه توانستند عده‌اي از نخل‌هاي سايه گستر انقلاب، مانند شهيد مفتح، شهيد بهشتي، شهيد رجايي، شهيد باهنر، شهداي محراب و ديگران را پس از ترور شخصيتي از انقلاب بگيرند. البته كينه‌هاي آنها در همين حد نماند و براي دو يار ديرين امام، يعني آيت الله خامنه‌اي و آيت الله هاشمي رفسنجاني نيز برنامه ترور طراحي كردند، اما گويا خداي بزرگ در لوح تقدير خويش، اين دو عزير را ذخيره انقلاب در نظر گرفته بود.

اگر برنامه شوم آنان در خرداد سال 58 براي حذف فيزيكي آيت الله هاشمي رفسنجاني، نتيجه مي‌داد، كمترين خلاء وجودي ايشان در مقام فرماندهي دفاع مقدس بود كه با تدبير و تدبر، بزرگترين پيروزي سياسي را در بين‌المللي‌ترين سازمان جهاني براي ايران به ثبت رساند و مهم‌تر از آن، اگر برنامه شوم آنان در چهارم تيرماه سال 1360 براي حذف فيزيكي آيت‌الله خامنه‌اي در مسجد ابوذر تهران به هدف مي‌رسيد، بزرگترين خسارت انقلاب و ايران اسلامي در سالهاي پس از ارتحال امام(ره) بود. اما خدا را شكر كه اين دو عزيز چون خورشيدي بر تارك انقلاب مي‌درخشند و نمي‌گذارند خفاشان و نااهلان كه امام هشدار آن را در وصيت‌نامه سياسي الهي خويش دادند، در انقلاب نفوذ كنند.

البته قبلاً گفتم كه خطاب نگارنده اين سطور، گروهاي معلوم‌الحال معاند داخلي و خارجي نيست، اينان دشمن انقلاب اسلامي هستند و در اعلام دشمني خويش نيز صراحت دارند و كتمان هم نمي‌كنند و مصداق همان «بيگانه‌اي» هستند كه اگر دل مي‌شكند، حرفي نيست.

خطاب بنده كساني هستند كه در انقلاب اسلامي حضور دارند و از تاريخ انقلاب و زواياي پيدا و پنهان آن خبر دارند و بالاتر از همه، ادعاي دلسوزي و لايت‌مداري هم مي‌كنند، اما در گفتار و نوشتار خويش به گونه‌اي رفتار مي‌كنند كه تشكيك‌برانگيز است.

مصداق روشن اين گونه كارهاي شك برانگيز، اشتراك رفتاري گروههايي نسبت به آيت الله هاشمي رفسنجاني در طول سالهاي قبل و بعد از مبارزه تاكنون است.

هنوز انقلاب به پيروزي نرسيده بود كه منافقين با بيانيه‌ها و تهديدهاي فراوان، صحبت از ارتجاع سرخ!! و حضور ياران صديق امام مخصوصاً آيت الله هاشمي رفسنجاني در آن مجموعه كردند.

بايد همگي به ياد داشته باشيم كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، موجي از شايعات سرمايه‌داري عليه روحانيت اصيل انقلاب، بويژه آيت الله شهيد دكتر بهشتي و آيت الله هاشمي رفسنجاني به راه انداختند كه در مورد شهيد بهشتي، پس از ترور شخصيتي و نهايتاً ترور فيزيكي ايشان و تأكيد امام (ره) بر مظلوميت بهشتي، حداقل از سوي فريب خوردگان داخلي به پايان رسيد، اما در مورد آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، نه تنها تمام نشد، بلكه هر روز و هر سال گسترده‌تر شد و جالب اينكه در اين گستردگي، زماني منافقين، زماني سلطنت طلب‌ها، زماني افراطيون چپ و زماني افراطيون راست قرار دارند.

گويا توهين و تهمت به اين شخصيت اصيل انقلاب، وجه اشتراك همه آنهاست كه رهبر معظم انقلاب، پس از انتخابات دوره دهم رياست جمهوري به خاطر اوج ترويج آن شايعات در قالب مناظره دو نامزد انتخاباتي در خطبه‌هاي نمازجمعه مورخ 29 خرداد سال 1388 با تأكيد بر اين مطلب كه «بنده در نمازجمعه هيچ وقت رسمم نبوده است، از افراد اسم بياورم، اما اينجا چون اسم آورده شده است مجبورم اسم بياورم. به طور خاص از آقاي هاشمي رفسنجاني»
ايشان در اين خطبه فرمودند:
«آقاي هاشمي را همه مي‌شناسند. من شناختم از ايشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئوليت‌هاي بعد از انقلاب نيست؛ من از سال 1336 – يعني 52 سال قبل- ايشان را از نزديك مي‌شناسم. آقاي هاشمي از اصلي‌ترين افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزين جدي و پيگير قبل از انقلاب بود؛ بعد از پيروي انقلاب از مؤثرترين شخصيت‌هاي جمهوري اسلامي در كنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در كنار رهبري تا امروز. اين مرد بارها تا مرز شهادت پيش رفته. قبل از انقلاب امول خودش را صرف انقلاب مي‌كرد و به مبارزين مي‌داد. اينها را جوان‌ها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ايشان مسئوليت‌هاي زيادي داشت: هشت سال رئيس‌جمهور بود؛ قبلش رئيس مجلس بود؛ بعد مسئوليت‌هاي ديگري داشت. در طول اين مدت هيچ موردي را سراغ نداريم كه ايشان براي خودش از انقلاب يك اندوخته‌اي درست كرده باشد. اينها يك حقايقي است؛ اينها را بايد دانست. در حساس‌ترين مقاطع ايشان در خدمت انقلاب و نظام بوده.»

با اين سخنان روشن، آن هم در يك تريبون علني، انتظار وجدان و انصاف بيدار جامعه از شايعه‌پراكنان و مغرضين اين بوده و هست كه به خود آيند و بي‌دليل و بدون استناد، گناه نكنند، مخصوصاً كه ادعاي ولايت‌مداري مي‌كنند.

اما افسوس كه بعضي، حيات سياسي و دوام قدرت خود و همسويان را در هاشمي‌ستيزي مي‌ديدند و مي‌بينند و هر از چندگاهي در روزنامه‌ها و پايگاه‌هاي خبري عمدتاً همسو و هم‌فكر و حتي رسانه ملي، جملاتي بر قلم و زبان مي‌آورند كه تكرار آنها شرم‌آور است.

اين روند طي سالهاي اخير افزايش يافت، به گونه‌اي كه فكر مي‌كردند در حال انجام رسالت انقلابي خويش هستند. اول بي‌شرمانه از تشكيك در ترور ايشان شروع كردند كه آن پيام محكم امام را در پرونده خويش دارد.

بعد از آن در رسانه‌هاي مدعي ولايتعمداري، گوش خود را از بيانات روشن و علني رهبري معظم بستند و به تكرار شايعات مالي پرداختند، دوران مبارزه ايشان را زير سئوال بردند يا نقش بي‌بديل ايشان را در تحليل وقايع انقلاب، دفاع مقدس، مجلس شوراي اسلامي، سازندگي كشور و مجمع تشخيص مصلحت نظام به كلي حذف و يا كم رنگ كردند. اما چون مي‌دانستند كه اين حرفها در جامعه خريدار ندارد و نمي‌توان براي هميشه تاريخ را تحريف و وقايع آن را وارونه جلوه داد روي به ادبياتي متفاوت آوردند.

گروهي را در رسانه‌ها استخدام كردند تا با ادبيات مثلاً طنز، سخيفانه‌ترين جملات را عليه ايشان بنويسند و در سطح وسيع، در برخي روزنامه‌ها و سايت‌هاي خبري منتشر كنند. شايد اين افراد جوان و بي‌تجربه بي‌آنكه بدانند در پس اين كارها چه هدفي نهفته است، دستور بزرگان پشت صحنه خويش را اجرا كرده و مي‌كنند اما صحنه‌گردانان، هدفي خاص داشته و دارند. شايد فكر مي‌كردند با اعمال فشار رواني، تبليغاتي، مي‌توانند، معتدل‌ترين شخصيت انقلاب اسلامي را از مجمع تشخيص مصلحت نظام حذف كنند كه در آن صورت مي‌توانستند در ميدان سياست تركتازي كنند.

اما دورانديشي، تدبر، صداقت و شجاعت آيت‌الله خامنه‌اي به عنوان شرايط رهبري، آبي سرد بر آتشي ريخت كه آنان مي‌خواستند در خرمن انقلاب ايجاد كنند.

باز هم مخاطبانم را جدا مي‌كنم، خطابم از اين به بعد كساني نيستند كه نسبت به آيت‌الله هاشمي رفسنجاني «في قلوبهم مرض» هستند كه معلوم است آنان به دهها حكم ديگر رهبري هم نمي‌توانند كينه‌هاي خويش را كتمان كنند. خطابم كساني هستند كه فريب شعار ولايتعمداري بعضي‌ها را خورده‌اند و مطالبي را گفته و يا نوشته‌اند كه اي كاش نمي‌گفتند و نمي‌نوشتند.
آيا وقت آن نرسيده است كه با صدور پنجمين حكم ولايت فقيه به آيت‌الله هاشمي رفسنجاني به عنوان بزرگترين نهاد مشورتي نظام يعني رئيس مجمع تشخيص مصلحت اندكي به خود آيند و در خلوت وجدان خويش، زانوي انصاف بغل گيرند و ببينند آنها در اين مدت چند ساله چه گفته و نوشته‌اند و رهبر معظم انقلاب در حكم اخير خود چه گفتند و نوشتند؟ آيا باز هم مي‌توانند با ادعاي طرفداري از ولايت، يكي از منصوبين ايشان را جاهلانه، تخريب كرده و در حق ايشان توهين و افترا رو دارند؟!

حكم آيت‌الله خامنه‌اي به آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، مصداق بارزي از بخشي از اين شعر مولوي است كه مي‌گويد:
عاشقي پيداست از زاري دل
عاشقي گر زين سر و گر زان سرست
گرچه تفسير زبان روشنگرست
چون قلم اندر نوشتن مي شتافت
آفتاب آمد دليل آفتاب
خوشتر آن باشد كه سر دلبران
خوشتآفتابي كز وي اين عالم فروخت
فتنه و آشوب و خونريزي مجو
نيست بيماري چو بيماري دل
عاقبت ما را بدان سر رهبر است
ليك عشق بي زبان روشن‌ترست
چون به عشق آمد قلم بر خود شكافت
گر دليلت بايد از وي رو متاب
گفته آيد در حديث ديگران
اندكي گر پيش آيد جمله سوخت
بيش از اين از شمس تبريزي مگو

شنبه|ا|27|ا|اسفند|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن