واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مشاور رئیس جمهور:چالش ایران و آمریکا، معادلة برد – باخت است
علی زارعی نجفدری ، مشاور رئیس جمهور در وبلاگ خود نوشت: در چالشهای سیاسی، چهار معادله " بُرد – بُرد" ،" باخت – باخت" ، "بُرد- باخت" ، و" باخت – بُرد" متصور است. حال باید ببینیم در چالش سیاسی میان جمهوری اسلامی ایران و هیئت حاکمة آمریکا، کدامیک از این چهار معادله می تواند با واقعیت سازگار باشد .برای این منظور لازم است نگاهی گذرا به گذشتة این چالش داشته باشیم. ارتباط ایران و آمریکا در سدة اخیر را می توان به سه دورة عمده تقسیم نمود: 1- دوران هژمونی مطلق آمریکا بر ایران (رژیم گذشته) ، 2- دورة تردید و تذبذب طرفین (دولت موقت)، 3- دورة قطع رابطه سیاسی(بعد از تسخیر لانة جاسوسی آمریکا در ایران) که در این نوشتار کوتاه، بررسی دورة سوم مورد نظر است. بعد از تسخیر لانة جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان متعهد و مسلمان خط امام(ره) ، هیئت حاکمة آمریکا یکجانبه اعلام قطع رابطه با ایران نمود و جمهوری اسلامی ایران هم از آن استقبال کرد. تا آنجا که حضرت امام(ره) با نام گذاری تاریخی این حرکت به نام " انقلاب دوم" ، بر آن صحّه گذاشتند. در این قطع ارتباط آنچه که اساس بود، قطع رابطة سیاسی بود و ماهم از این قطع ارتباط سیاسی استقبال نمودیم، چرا که رابطه سیاسی نامتوازن، وابستگی را به دنبال خواهد داشت . پرواضح است ارتباط در ابعاد علمی، اقتصادی مقوله ای جدا از ارتباط سیاسی است. آمریکا در پی اعلام قطع رابطه با ایران، تحریم اقتصادی ایران را نیز در دستور کار قرار داده و اعمال این تحریم را به همة هم پیمانان خویش تکلیف نمود. از اینرو در سه دهة قطع رابطه و تحریم اقتصادی، آمریکا سه هدف استراتژیک را دنبال می کرد:1- ایجاد فشار سیاسی – اقتصادی در داخل کشور با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران2- انزوای سیاسی- اقتصادی ایران در نظام بین الملل3- بی ثباتی امنیتی و نظامی ایران در داخل، منطقه ، و نظام بین الملل الان پس از سه دهه قطع رابطه و تحریم از سوی آمریکا، اولاً : جمهوری اسلامی علیرغم همة فشارها نه تنها بلحاظ اقتصادی خود را بهتر از بسیاری از کشورهای تحت الحمایه آمریکا اداره نموده، بلکه در بسیاری از موارد اقتصادی به خود کفایی رسید، و در موارد دیگر در مرز خودکفایی است ، علاوه بر آن که صاحب ذخیره ارزی دهها میلیارددلاری نیز شده است. ثانیاً : جمهوری اسلامی ایران دراین سه دهه، نه تنها منزوی نشده، بلکه بعنوان یک واحد سیاسی با اقتدار و ظرفیت بالا در سطوح منطقه ای، فرا منطقه ای، و بین المللی بعنوان یک کاراکتر فعال نظام بین الملل ایفای نقش می نماید تا آنجا که ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران جناب آقای دکتر احمدی نژاد در صحن مجمع عمومی سازمان ملل، قدرتهای بزرگ استکباری را با سوالات منطقی و واقع بینانة فکری وسیاسی، به چالش کشیده و با بیان رسا، دیدگاههای مترقی نظام جمهوری اسلامی ایران را به گوش جهانیان می رساند. ثالثاً : در مباحث امنیتی و نظامی، به اذعان و اعتراف دیگران، جمهوری اسلامی ایران، امن ترین و در عین حال مقتدرترین نظام در منطقه و یکی از نظام های با ثبات نظامی - امنیتی در سطح جهان به شمار می آید. درمقابل، آمریکا پس از سه دهه قطع رابطة سیاسی و تحریم اقتصادی، الآن در وضعیتی بسر می برد که :اولاً : بلحاظ اقتصادی به کانون بحران اقتصادی دنیا تبدیل شده و منحنی اقتصادی آمریکا به شدت سیر نزولی را می پیماید. ثانیاً : جایگاه آمریکا در نظام بین الملل به شدت آسیب دیده ودر مقابل سه قدرت بزرگ حوزة پاسیفیک، جهان اسلام ، و اروپای واحد هر روز با کاهش اقتدار و استیصال سیاسی و بین المللی روبرو شده تا آنجا که در همراه نمودن دیگر همپیمانان غربی و اروپایی خویش بر سر مسائل سیاسی منطقه ای و جهانی با مشکل جدی روبروست .و ثالثاً : در بی ثباتی امنیتی و نظامی تا آنجا افت کرده و مستأصل شده که جایگاه مقتدارنة خویش در ناتو را نیز در حال از دست دادن است. از اینرو در این چالش 30 ساله، همواره آمریکا بازندة میدان بوده است. شروع چالش بین آمریکا و جمهوری اسلامی ایران با هیئت حاکمه آمریکا بوده و در منطق سیاسی، آغاز کنندة چالش نمی تواند پایان دهندة چالش و آغاز کنندة سازش باشد. گذشت آن دورانی که استیلا طلبی زورگو در نظام بین الملل هم درگیری ایجاد می کرد و هم او پایان دهندة درگیری بود. الآن صاحبان قدرت جهانی هم نمی توانند این نقش را بازی کنند چه رسد به هیئت حاکمه آمریکا که کرک و پشمی برایش نمانده است. این واقعیت را تحلیل گران نظام بین الملل به راحتی درک نموده و حتی اذعان می نمایند و لذا اگر قرار باشد روزی به این چالش و درگیری پایان داده شود ، این جمهوری اسلامی ایران است که باید و می تواند چگونگی و شروط پایان پذیرفتن آن چالش 30 ساله را تعیین کند. چرا که در چالش 30 سالة بین ایران و آمریکا ، معادلة" برد- برد" و یا" باخت – باخت" متصور نیست و واقعیات عینی سیاسی نظام بین الملل به وضوح حکایت از آن دارد که نتیجة معادله در این چالش، معادلة" برد – باخت" می باشد . دراین وضعیت بوجود آمده سه پارامتر اساسی:" رهبری هوشمند و نظام مترقی ولایی"،" اتحاد و همبستگی مردم با درون مایه های دینی و سیتز با سلطه بیگانگان" و" موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران" نقش اساسی داشته اند. آن زمان که حضرت امام خمینی (ره) با تعبیر" انقلاب دوم" و" انقلابی بزرگتر از انقلاب اول" حرکت متعهدانه دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر لانة جاسوسی آمریکا را تأیید فرموده و برآن صحّه گذاشتند، شاید بسیاری از سیاستمداران و تحلیل گران برجستة سیاسی، ابعاد و عمق این حرکت هوشمندانة دانشجویان پیرو خط امام را درک نمی کردند ولی الآن پس از گذشت سه دهه، اشارات حکیمانة آن یگانة دوران، عیان شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 285]