تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى از شما موهاى سبيل و موهاى زير بغل و موى زير شكم خود را بلند نكند؛ چرا كه شيطان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816647075




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چهار مرحله تا ابدیت


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: چهار مرحله تا ابدیت 
چهار مرحله تا ابدیت
 چندی پیش ، مجله ی موفقیت با آقای دکتر مهدی دوایی ، روان شناس بزرگ ایرانی ، مصاحبه ای ترتیب دادند با عنوان " در جست و جوی آرامش از دست رفته " . آنچه در زیر به حضور شما می رسد ، یادداشتی است که از دل مصاحبه بیرون کشیده شده است :می‌خواهم درباره قانونی بگویم که نه قانون من و ما، که قانون کاینات است. یعنی قانونی است که کاینات، بر اساس آن سرشته شده.  قانونی که مایه ی آرامش و تکامل است.  برای رسیدن به آرامش راستین و اصیل، باید چرخه‌ای را طی کنیم که چهار مرحله دارد که عبارتند از:مرحله اولما می‌خواهیم یک رفتار خوب و آرامش بخش را در خودمان ایجاد کنیم. باید این کار، در مرحله اول با تشویق و تنبیه‌های کوتاه مدت همراه باشد. یعنی اگر کاری، در راستای هدف مورد نظر من مربی صورت گرفت، سریع و بعد از تمام شدن کار، تشویقی برای آن در نظر بگیریم و برعکس.  مثلا بچه کلاس اول، اگر دیکته‌اش را درست نوشت و بیست گرفته، سریع به او هزار‌آفرین بدهیم یا یک ستاره. حالا حسابش را بکنید اگر به این بچه بگوییم اگر همه مشق‌هایت را درست بنویسی و بیست بگیری، بزرگ که شدی چنین می‌شود و چنان، آیا این جواب می‌دهد؟ معلوم است که جواب نمی‌دهد. در این مرحله، تربیت شونده همین الان باید بفهمد چه شد و چه چیزی به عنوان پاداش یا تنبیه می‌خواهد بگیرد. مثلا صاحب کاینات، می‌گوید اگر رابطه‌ات را با دیگران زیاد کنی و صله ارحام کنی، در همین دنیا به عنوان پاداش به تو طول عمر می‌دهم. یا اگر به پدر و مادرت خوبی کنی و با دیدنت شاد شوند، کاری می‌کنم که توی همین دنیا، کاسه ی چه کنم دستت نگیری و مشکل مالی نداشته باشی و برعکس. مرحله دومخب، حالا همان بچه کلاس اولی مرحله اول، همه دیکته‌هایش را خوب نوشت و همه‌اش را هم بیست گرفت. شما هم همه‌اش هزارآفرین و ستاره دادید. خب این بنده خدا خسته می‌شود و برایش معمولی می‌شود. باید مرحله اولش را، وصل کنید به مرحله دوم. یعنی کوتاه مدت‌ها را وصل کنید به بلندمدت‌ها و پاداش‌ها و تنبیه‌های بلندمدت را در نظر بگیرید. همان بچه، باید قدم به قدم که جلو می‌رود، احساس کند که این تشویق‌های کوتاه مدت به تشویق بلند مدتی (مثلا به دست آوردن یک دوچرخه) وصل می‌شود. و باز این همان روش صاحب کاینات است که ما را به بهشت و جهنم وعده داده است. مرحله سوماین دوتایی که گفتیم، بین ما و حیوانات مشترک است. از این مرحله به بعد، خاص انسان‌هاست. سومین مرحله، مرحله کرامت و انسانیت است. مرحله‌ای که دیگر با تشویق و تنبیه جور در نمی‌آید مثل حکایت مالک‌اشتر که از بازار می‌گذشت و یکی از مغازه‌دارها، او را نشناخت و هسته خرمایی به طرفش انداخت. مالک هم بدون این که خم به ابرو بیاورد، راهش را ادامه داد. به مغازه‌دار گفتند فهمیدی کی بود؟ گفت من چه می‌دانم کی بود، مهم این بود که کلی تفریح کردیم. به او گفتند که مالک‌اشتر بود. طرف رنگش پرید و دوید دنبالش. دید مالک رفته مسجد و دارد نماز می‌خواند. منتظر ایستاد تا مالک بیرون آمد. افتاد به دست و پایش که مرا ببخش و نشناختم و از این حرف‌ها. مالک هم گفت من به مسجد آمدم که برای تو از خداوند، بهترین‌ها و خوب‌ترین‌ها را بخواهم. اینها، چیزهایی است که انسانی است و به حساب و کتاب تشویق و تنبیه نمی‌آید. مرحله چهارماین مرحله ، معنی داری زندگی است، یعنی برسیم به جایی که دیگر تشویق و تنبیه برای‌مان مهم نباشد. فقط به این فکر کنیم که معنی زندگی ما چه می‌گوید. این‌جاست که فرانکل و معنا درمانی‌اش می‌گوید : "باید یک او در زندگی‌مان مطرح بشود". آن وقت است که این «او»، هر چه که می‌گوید، انجام می‌دهیم، حالا می‌خواهد تشویق و تنبیه‌ای دربرداشته باشد یا نداشته باشد. این‌جا دیگر اوج تعالی است. یک سوال و یک مشکل؟!در مصاحبه گفته شد :" ریشه بیماری‌های روانی، اضطراب است و ریشه اضطراب، وابستگی ". خب، حالا ما نمی‌خواهیم اضطراب داشته باشیم و لاجرم، وابستگی‌ای هم. اما ما که داریم می‌گوییم در مرحله چهارم، باید یک وابستگی تمام و کمال به یک «او» داشته باشیم؟ آیا این تناقض نیست و باعث وابستگی و اضطراب؟ راه حلش چیست؟  راه‌حل را، در دم دست نبودن «او» می‌توان پیدا کرد. «او»یی که دیگر دل‌مان، شور از دست دادنش را نزند. خواجه عبدالله انصاری، عبارت قشنگی دارد که: آن چیزی که نباید، دلبستگی را نشاید.این «او»، ویژگی‌هایی باید داشته باشد؛ مثل این‌که پایان نداشته باشد و دم‌دستی هم نباشد، مادی نباشد و یگانه باشد. اینها، صفاتی است که تنها در یک وجود می‌توان پیدا کرد: صاحب کاینات، خداوند. همه می‌گویند خدای من، و فقط اوست که برای همه است.منبع : موفقیت – با تغییر و تلخیص





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 375]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن