تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):كسى كه كارهاى خود را به خدا بسپارد همواره از آسايش و خير و بركت در زندگى برخوردار اس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835280380




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جواني كه مي‌گويد قاتل نيست، من قرباني رفيق ناباب شدم


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
من قرباني رفيق ناباب شدم
رسيدن به پول و ثروت آرزوي بسياري از جوانان است و آنها فكر مي‌كنند داشتن پول مي‌تواند همه خواسته‌هايشان را برآورده كند . شروين هم يكي از اين جوان‌هاست. او فكر مي‌كرد اگر بتواند پولي به دست آورد مي‌تواند خوشبخت باشد، البته شروين معتقد بود براي به دست آوردن پول مي‌تواند گفتگو با جواني كه مي‌گويد قاتل نيست من قرباني رفيق ناباب شدم رسيدن به پول و ثروت آرزوي بسياري از جوانان است و آنها فكر مي‌كنند داشتن پول مي‌تواند همه خواسته‌هايشان را برآورده كند . شروين هم يكي از اين جوان‌هاست. او فكر مي‌كرد اگر بتواند پولي به دست آورد مي‌تواند خوشبخت باشد، البته شروين معتقد بود براي به دست آوردن پول مي‌تواند از هر روشي استفاده كند و هيچ اشكالي هم ندارد. او فكر نمي‌كرد روزي گرفتار شود. شروين و دوستانش متهم هستند يك راننده آژانس را به قتل رسانده و متواري شده‌اند. هرچند شروين مي‌گويد قاتل نيست و نبايد ‌مجازات شود اما همه مدارك عليه اوست و اين جوان به قصاص محكوم شده است. چند سال داري؟ 25 ساله هستم. البته 2 سال است در زندان هستم. اين مدت را نبايد به عنوان عمرم حساب كرد چون هيچ لذتي از آن نبردم. چرا مرتكب قتل شدي؟ من اين كار را نكردم و بارها هم گفته‌ام كه قتل كار من نبوده است، اما مي‌گويند كه مدارك زيادي عليه من وجود دارد و بايد قبول كنم. قبول داري كه براي سرقت اقدام كرده بودي؟ بله قبول دارم اما قتل كار من نبود. من اين كار را نكردم. هم‌ جرمانم براي اين‌كه خودشان را تبرئه كنند من را متهم مي‌كنند. من بي‌گناه هستم. چه شد كه با آنها همراه شدي؟ قرار بود ما فقط سرقت كنيم و نه كار ديگري اما در شرايطي قرار گرفتيم كه بچه‌ها مجبور شدند مرتكب قتل شوند. اما آنها مي‌گويند تو اين كار را كردي؟ دروغ مي‌گويند من فقط گردن راننده را گرفتم. تعريف كن ماجرا چطور اتفاق افتاد. قرار شد من و دو تن از دوستانم آژانسي كرايه كنيم و به خارج از تهران برويم، در راه مرد راننده را مجبور كنيم كه از ماشين پياده شود و بعد ماشينش را بدزديم. پس چرا آن مرد را به قتل رسانديد؟ من در قتل نقشي نداشتم اما بايد بگويم كه در حين سرقت اين اتفاق افتاد. بيشتر توضيح بده. وقتي ما سوار ماشين شديم در مكاني خلوت تصميم به سرقت گرفتيم . من از پشت گردن آن مرد را گرفتم و گفتم كه بايد از ماشين پياده شوي و پول‌هايت را هم به من بدهي، او مقاومت كرد و گفت كه اين كار را نمي‌كند. من فقط براي اين‌كه وادارش كنم اين كار را بكند از پشت او را گرفتم اما اصلا با او درگير نشدم و كساني كه داخل ماشين بودند او را به قتل رساندند. اما آنها مي‌گويند كه قتل كار تو بوده و زماني كه مقتول چاقو مي‌خورده است تنها تو در ماشين بوده‌اي. نه، اين حرف درست نيست . من اين كار را نكردم. من هيچ چاقويي به او نزدم. بعد از قتل چقدر پول توانستي به سرقت ببري؟ تنها 2000 تومان. مرد راننده پول زيادي نداشت. ماشين را چه كردي؟ وقتي كه مرد راننده به قتل رسيد ما ماشين را رها كرديم و متواري شديم. دوستانت در زمان قتل چه مي‌كردند؟ آنها در ماشين بودند و مي‌گفتند كه بايد پول‌ها را برداريم و فرار كنيم. من هم پول‌ها را برداشتم و رفتم. چطور بازداشت شدي؟ من به اتفاق دوستانم بازداشت شدم. چطور شناسايي شديد؟ زماني كه ما داشتيم سرقت مي‌كرديم‌ مردي موتور‌سوار ما را ديد. بعد از چند روز او ما را به پليس معرفي كرد. تو در بازجويي‌ها به قتل اعتراف كردي؟ بله من اين كار را كردم. اما آن اعترافات را قبول ندارم، براي اين‌كه در شرايط خاص اعتراف كردم. اگر باز هم در آن شرايط قرار بگيرم اعتراف مي‌كنم. آن شرايط خاص كه مرتب در مورد آن صحبت مي‌كني چيست كه تو را وادار به اعتراف كرد اما ديگران را نه؟ من در شرايط روحي خيلي بدي بودم بنابر‌اين هر آنچه مي‌گفتند قبول مي‌كردم. پس چرا دوستانت اين كار را نمي‌كردند، چرا آنها در شرايط روحي بدي نبودند؟ همه آنها عليه من اعتراف كرده بودند بنابر‌اين حرف آنها قابل پذيرش‌تر بود. تو با هم‌جرمانت مشكلي داشتي؟ نه، ما به ظاهر با هم دوست بوديم البته من اين‌طور فكر مي‌كردم اما حالا مي‌بينم كه اشتباه مي‌كردم و آنها من را براي خلاصي خودشان از كاري كه مي‌كردند مي‌خواستند. اصلا چرا براي سرقت رفتي؟ من نمي‌خواستم سرقت كنم. اين يك اتفاق بود. چطور مي‌تواني بگويي اتفاق بود در حالي كه شما قبل از ارتكاب جرم نقشه كشيده بوديد؟ من مشروب خورده بودم و در حالت عادي نبودم . دوستانم پيشنهاد كردند و من هم قبول كردم. قبلا هم سرقت كرده بودي؟ نه ، من در اين مورد اصلا فكر نمي‌كردم. دوستانت چطور؟ آنها سابقه‌دار هستند؟ بله ، آنها همگي سابقه دارند به همين خاطر هم مي‌دانستند بايد چه كنند اما من نمي‌دانستم و اين اتفاق برايم افتاد. چرا با آنها همراه شدي؟ مي‌خواستم به پول برسم. فكر مي‌كردم اگر چند ماشين به اين شيوه به سرقت ببريم من مي‌توانم بدون اين‌كه سال‌ها كار كنم پولدار شوم. نمي‌دانستم چنين عاقبتي پيدا مي‌كنم. قبل از اين حادثه شغلي هم داشتي؟ بله ، كار آزاد مي‌كردم اما درآمدم كم بود. بايد سال‌ها كار مي‌كردم تا به جايي برسم و من نمي‌خواستم اين اتفاق بيفتد. نظر خانواده‌ات چيست. آنها حرف تو را باور كرده‌اند؟ بله ، آنها قبول دارند كه من كسي را نكشته‌ام و سعي مي‌كنند به من كمك كنند تا بي‌گناهي‌ام را ثابت كنم. البته كار بسيار سختي است. چرا تا به حال براي رضايت اقدام نكردي؟ من تاكنون سعي مي‌كردم بي‌گناهي‌ام را ثابت كنم البته نه اين‌كه از اولياي دم تقاضاي بخشش ندارم. اين‌طور نيست من هم خودم را در مرگ مقتول مقصر مي‌دانم و بسيار ناراحت هستم. خانواده‌ات اقدامي براي جلب رضايت كرده‌اند؟ اولياي دم خيلي از اين اتفاق ناراحت هستند و تقاضاي قصاص دارند. من هم به آنها حق مي‌دهم. خانواده من تلاش زيادي براي اين‌كه از آنها بخواهند من را ببخشند كرده‌اند و خواهند كرد و اميدوارم كه آنها هم قبول كنند. اگر نتواني رضايت بگيري چه مي‌كني؟ من راضي‌ام به رضاي خدا و به كرم و لطف او هم بسيار اعتقاد دارم و هر شب دعا مي‌كنم تا خداوند در اين مسير به ما كمك كند. من به خداوند بسيار ايمان دارم و معتقدم اگر به زندان نمي‌افتادم تا اين حد او را نمي‌شناختم. گاهي سختي‌هايي كه بر انسان وارد مي‌شود براي اين است كه بتواند خود را بسازد. من هم از اين سختي‌ها درس مي‌گيرم و سعي مي‌كنم انسان خوبي باشم و بتوانم براي جامعه‌ام فردي مفيد باشم و براي پدر و مادرم فرزندي خوب باشم. من زياده‌طلبي كردم و گول دوستانم را خوردم. فكر مي‌كردم انسان هر كاري در زندگي‌اش بكند جزاي آن را نخواهد ديد. من اشتباه مي‌كردم و خودم هم مي‌دانم كه نبايد اين كار را مي‌كردم. من نبايد در آن سرقت حاضر مي‌شدم. من مي‌توانستم از جواني‌ام استفاده بهتري بكنم. اگر توانستي از زندان بيرون بيايي چه مي‌كني؟ قول مي‌دهم شرافت انساني داشته باشم و مثل يك فرد خوب زندگي كنم. سعي مي‌كنم كاري پيدا كنم و درآمدي داشته باشم. ازدواج مي‌كنم و صاحب فرزند مي‌شوم و براي فرزندانم پدر خوبي مي‌شوم. اگر از تو بپرسند چه چيز تو را به اينجا كشاند چه مي‌گويي؟ من زياده‌طلبي كردم و گول دوستانم را خوردم. فكر مي‌كردم انسان هر كاري در زندگي‌اش بكند جزاي آن را نخواهد ديد. من اشتباه مي‌كردم و خودم هم مي‌دانم كه نبايد اين كار را مي‌كردم. من نبايد در آن سرقت حاضر مي‌شدم. من مي‌توانستم از جواني‌ام استفاده بهتري بكنم، درس بخوانم و يا اين‌كه كار كنم و پس‌اندازي داشته باشم. هميشه فكر مي‌كردم بايد پول زيادي به دست آورم و بتوانم خوشگذ‌راني كنم. نمي‌دانستم براي به‌دست آوردن هرچيزي نياز است كه زحمت بكشم. حرف آخر؟ من از اولياي‌دم عذرخواهي مي‌كنم چون با دوستان سارقم همراه شدم و از آنها مي‌خواهم من را حلال كنند. من از آنها مي‌خواهم من را ببخشند. باز هم تاكيد مي‌كنم كه من مرتكب قتل نشده‌ام اما اگر آنها بر گناهكار بودن من تاكيد دارند از آنها مي‌خواهم من را ببخشند و به جواني‌ام رحم كنند. اجازه دهند من هم زندگي كنم و فرصتي بدهند كه بتوانم راه درست را در زندگي‌ام انتخاب كنم. من انسان بد‌ذاتي نيستم. در زندان بيشتر وقتم را نماز مي‌خوانم و دعا مي‌كنم و از روح بلند آن مرحوم مي‌خواهم كه من را ببخشد. سعي مي‌كنم بيشتر كتاب بخوانم و با افراد ديگري كه كارهاي خلاف بزرگي كرده‌اند در ارتباط نباشم. اين اتفاق خيلي روي من تاثير گذاشته است و من خيلي تغيير كرده‌ام‌. اميدوارم اولياي‌دم هم اين تغيير را متوجه شوند. البته باز هم مي‌گويم كه راضي‌ام به رضاي خداوند و از او مي‌خواهم گره‌اي كه در زندگي‌ام افتاده است را باز كند، چون قادر بر هر كاري فقط اوست. مرجان لقايي www.jamejamonline.ir





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 336]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن