واضح آرشیو وب فارسی:جمهوري اسلامي: تكريم و تخريب در اخلاق اجتماعي و سياسي
ضرورت اكرام و احترام به شخصيت صالحان
ما از اسلام كه ديني سرشار از زيباييها و آرامشهاست چه ميدانيم و چه معرفت و شناختي از تحولآفرينيها و طراوتزاييهاي آن به دست آوردهايم؟
آيا اين دين رهاييبخش را به برخي از آموزهها و دستورالعملهاي فردي و عبادي محدود كردهايم و همه دينداري خود را در جاري كردن ذكري بر لب و رنجي بر تن به عينيت درآوردهايم و ديگر هيچ حقيقتي از ديانت را در صحنههاي زندگي اجتماعي و عرصههاي حيات سياسي به تجلي در نياوردهايم؟
در برابر دانستههاي اندك خويش از دين و معرفتها و بينشهاي ناقص خود از اسلام، چه احساس مسئوليتي داريم؟
آيا ضعفها و كاستيهاي دينپژوهي و آگاهييابيهاي خود را پوشيده ميداريم و به روي خود نميآوريم كه از جامعيت دين چيزي نميدانيم و نميخواهيم كه بدانيم تا به رفتار و عمل درآوريم؟
اين سخن را واميگذاريم و به همين مقدار بسنده ميكنيم، كه دردها بسيارند و درمانها اندك. پس بهتر كه به نمونهاي از ضعفها و كاستيهايمان درباره تعاليم زيباي دين و وظايف و مسئوليتهايمان در شناخت آنها و به حيطه رفتار و عمل درآوردن آثار ارزشمندشان بپردازيم. اين ضعف و نقصان در توجه به دو موضوع مهم و متضاد در اخلاق اجتماعي و سياسي نهفته است كه عبارتند از "تكريم" و "تخريب".
اگر عميق بينديشيم و در واقعيتهاي حيات اجتماعي و سياسي نظر گستريم، درخواهيم يافت كه ما در شناخت اهميت و نقش اخلاق اجتماعي و سياسي دچار مسامحه و سهلانگاري هستيم و به همين دليل است كه نميدانيم چه وظايفي بر دوش داريم و چگونه در مواجهات و تعاملات خويش به شيوهها و راهكارهاي موردنظر دين گرايش يابيم.
در اخلاق اجتماعي و سياسي، دو موضوع "تكريم" و "تخريب" كه در نقطه مقابل هم هستند و اولي فضيلت اخلاقي و دومي رذيله اخلاقي ميباشد، بايد بيشتر به مداقه درآيد. زيرا غفلت ما در اين باره فراوان است و مشكلات ناشي از آن نيز انبوه ميباشد.
درباره "تكريم" بايد بدانيم كه در تعاليم اسلام با دستورات صريح و روشني مواجه هستيم كه به احترام شخصيت مومن فرا ميخوانند و اين نشان ميدهد كه برخي از افراد و گروهها چقدر در بيراهههاي گمراهيزا حركت ميكنند كه بسيار آسان و آسوده به شخصيت مومنان و صالحان ميتازند و نه تنها احترامي براي آنان قائل نيستند، كه هتك حرمت و بازي با آبروي آنان را براي خود يك وظيفه ميدانند و حتي انتظار دارند بناي ديانت و مسلمانيشان بر اين ركن متزلزل استحكام داشته باشد و حتما به خدا هم نزديك شوند! و رضايت و خشنودي او را جلب كنند!
برخلاف تصور اين افراد و گروهها، در گفتار و رفتار رسول گرامي اسلام(ص) چنين آمده است كه آن حضرت به شدت به تكريم افراد ميپرداخت و همواره از آنچه موجب كمرنگ شدن اين پيوند و رابطه زيبا ميگرديد نهي ميكرد. آن حضرت با صراحت ميفرمود:
"كسي درباره اصحاب و ياران من مطلبي را كه موجب دلسردي و رنجش خاطر است به من نگويد. دوست دارم با دلي پاك و سالم به جمع اصحاب بپيوندم."(1)
ميبينيم كه پيامبراكرم(ص) به گونهاي براي شخصيت افراد احترام قائل است كه بدون هيچ مصلحتانديشيهاي خلاف تعاليم الهي، بسيار صريح و قاطع همگان را از بيان سخن و بروز رفتاري كه باعث رنجش خاطر او گردد و اصحاب و ياران و هر فرد از اعضاي جامعه را در نزد او با بياحترامي اين و آن مواجه سازد، نهي ميكند.
پيامبر اكرم(ص) درباره اين وظيفه مهم در اخلاق اجتماعي و سياسي، به موعظه و اندرز اكتفا نميكرد، بلكه همواره در "عمل" نشان ميداد كه براي ديگران احترام قائل است و شخصيت آنان را گرامي ميدارد. چنان كه نقل است: هر كس كه بر پيامبر(ص) وارد ميشد، پيامبر خدا به تكريم او ميپرداخت، و چه بسا عباي خود را زير پاي او ميگسترانيد و بالشي كه تكيهگاه خودش بود، به او ميداد.(2)
بيان چند نمونه از اين سيره و روش اخلاقي در بزرگداشت افراد توسط پيامبراكرم(ص) بسيار عبرتزا و درسآموز است.
- رسول اكر(ص) در مسجد نشسته بود. مردي وارد شد و به طرف پيامبر(ص) آمد. حضرت از جا حركت كرد و به احترام او قدري عقب رفت.
آن مرد عرض كرد:
"جا وسيع است، چرا قدمي به عقب رفتيد؟"
پيامبر اكرم(ص) در پاسخ فرمود:
"از حقوق مسلمان بودن، براي واردين حريم گرفتن و قدمي به عقب رفتن است."(3)
- وقتي يكي از اصحاب به ديدن پيامبر(ص) ميآمد، آن حضرت به احترام او آنقدر مينشست تا خود آن فرد از مجلس خارج شود.(4)
ـ آنگاه كه كسي به ملاقات پيامبر(ص) ميآمد و ميخواست مصافحه كند، به او دست ميداد، و دست خود را نميكشيد تا وقتي آن مرد دست خود را بكشد(5)
- پيامبر اكرم(ص) براي حفظ احترام تمام مردم، در مجالس عمومي نگاههاي مودت آميز خود را به طور مساوي متوجه كليه حاضران ميكرد. (6)
برخي از افراد و گروهها - هم از روي "غفلت" كه دردي همه گير است، و هم از روي "تعمد" و با "آگاهي" و براي اين كه به عملكرد تباه خود براي دستيابي به اهداف سياسي و جناحي ادامه دهند - چنين برداشت ميكنند كه پيامبر اكرم(ص) وظايفي جز ابلاغ وحي و تعاليم اسلام ندارد و با جفايي كه در حق آن رسول الهي روا ميدارند، همه كارنامه درخشان رسالت او را به عبادتها و تذكرات و مواعظ محدود ميكنند و به عملكردهاي آن بزرگوار در عرصه حيات اجتماعي و سياسي و رعايت دقيق دستورالعملهاي نظام اخلاقي اسلام به طور جامع و در مواجهات و تعاملات گوناگون با افراد و گروههاي مختلف نظر نميگسترند. نتيجه اين "غفلت" يا "تعمد" اين است كه همه ديانت را در شخصيت والاي رسول اكرم(ص) به امور عبادي و شخصي و فردي خلاصه ميكنند و بر اين اساس خود را در انجام هر عمل خلاف و متضاد با اخلاق اجتماعي و سياسي اسلام آزاد وبيقيد احساس ميكنند و از همين جاست كه تاخت و تازها به حريم عناصر مومن و صالح آغاز ميشود و هيچ اثري از تكريم و بزرگداشت اين افراد پاك و خالص و خدوم در فكر و عمل آنان به ظهور و بروز در نميآيد.
اسلام اين افراد و گروههاي مسلمان با مسلمان در نام و عنوان را سطحانديش، ظاهرگرا، غافل، مسامحه كار، و برخي را نيز سياستباز و جناحزده و اسير در حلقههاي تنگ مطامع باندي و به دنبال اهداف خاص سياسي و اقتصادي با حفظ ظاهر ديني و درون و باطن خراب و تباه ميداند.
خرابي ايمان و تباهي اين "مسلماني"، از آنجا مايه ميگيرد كه هيچ سنخيت و تطابقي بين رفتار و روش اين افراد و گروهها با پيامبر اكرم(ص) وجود ندارد و حال آن كه براساس فرموده خداوند در قرآن كريم، رسول خدا(ص) "اسوه و حسنه"(7) براي جامعه اسلامي است و همه بايد به اخلاق و رفتار فردي و اجتماعي و سياسي آن حضرت اقتدا كنند.
* پاورقي:
1 - الحديث، ج 3، ص 419
2 - همان مدرك
3 - همان مدرك، ص 420
4 - همان مدرك
5 - همان مدرك
6 - همان مدرك
7 - سوره احزاب، آيه 21
* برخي از افراد و گروهها به گونهاي در بيراهههاي گمراهيزا حركت ميكنند كه بسيار آسان و آسوده به شخصيت مؤمنان و صالحان ميتازند و نه تنها احترامي براي آنان قائل نيستند، كه هتك حرمت و بازي با آبروي آنان را براي خود يك وظيفه ميدانند و حتي انتظار دارند بناي ديانت و مسلمانيشان بر اين ركن متزلزل استحكام داشته باشد و حتما به خدا هم نزديك شوند! و رضايت و خشنودي او را جلب كنند!
* باعث تأسف است كه گروهي از ما دين رهاييبخش و زندگيساز اسلام را به دستورالعملهاي فردي و عبادي محدود كردهايم و همه دينداري خود را در جاري كردن ذكري بر لب و رنجي بر تن به عينيت درآوردهايم و ديگر هيچ حقيقتي از ديانت را در عرصههاي حيات اجتماعي و سياسي به تجلي در نياوردهايم
* اسلام افراد و گروههاي مسلمان در نام و عنوان را سطحانديش، ظاهرگرا، غافل، مسامحه كار، و برخي را نيز سياستباز و جناح زده و اسير در حلقههاي تنگ مطامع باندي و به دنبال اهداف خاص سياسي و اقتصادي خويش با حفظ ظاهر ديني و درون و باطن خراب و تباه ميداند
يکشنبه|ا|14|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جمهوري اسلامي]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 249]