واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: گفت وگوي خراسان با برنده سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني جشنواره فيلم فجرشيخ طادي: انتخاب نكردن بهترين فيلم جشنواره اشتباه بزرگي بود
در ميان فيلم هايي كه از نسل هاي مختلف فيلم ساز در جشنواره فيلم فجر با يكديگر به رقابت پرداختند، «پرويز شيخ طادي» با فيلم «روزهاي زندگي» توانست سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني را به خانه ببرد. فيلمي كه در حال و هواي جنگ و پس از قطعنامه اتفاق هاي تلخي را به زيبايي روايت كرد. درباره شرايط ساخت اين فيلم و مشكلات شهرك سينمايي دفاع مقدس با وي گفت وگويي انجام داديم.
تصور مي كرديد امسال از جشنواره سيمرغ دريافت كنيد؟
خير، چون مدت هاست كه فكرم را مشغول اين بحث ها نمي كنم تا روي كارم تاثير نگذارد، در حد استاندارد و معقولانه توقع دارم. به جايزه فكر نكرده بودم و زماني كه فيلم نامزد دريافت جايزه شد، برايم خوشايند بود و بيشترين آرزويم اين بود كه بازيگران فيلم به خصوص «هنگامه قاضياني» و طراح گريم ام به دلايل اخلاقي و حرفه اي شان جايزه بگيرند.
نكته عجيب اين دوره از جشنواره تقسيم جوايز بود و اهداي ديپلم افتخار به بهترين فيلم جشنواره و در بخش بهترين فيلم به فيلمي سيمرغ اهدا نشد. نظري در اين باره نداريد؟
انتخاب نكردن بهترين فيلم كار اشتباهي بود، مگر مي شود فيلمي در ۱۳ رشته نامزد شود، ۵ سيمرغ و ۲ ديپلم افتخار دريافت كند، ولي نتوانند بهترين فيلم را انتخاب كنند، مشخص است كه اشتباه بزرگي صورت گرفته است. به طور مثال فيلم «ملكه» در ۱۳ رشته نامزد شد و چند سيمرغ گرفت ولي چه طور مي شود به عنوان بهترين فيلم انتخاب نشود. به نظرم در بحث اهداي سيمرغ ها دچار اشتباه هاي بزرگي شدند و حق خيلي ها ناديده گرفته شد.
ساخت فيلم در ژانر دفاع مقدس كار بسيار سختي است و نياز به تحقيقات گسترده اي دارد. براي ساخت اين فيلم به چه مراجعي رجوع كرديد؟
ما از ابتداي شروع كار، نظرها را در نظر نمي گيريم. بلكه براساس حق، انصاف، عدالت، ساختار، تكنيك عالي و استاندارد كار مي كنيم. اگر همه اين موارد را رعايت كنيم، اتفاق خوبي مي افتد. اگر با رويكرد درمان گرانه و معرفت گرانه حركت بكنيم، به طور حتم كار ما خوب مي شود و نيازي نيست كه بخواهيم سلايق را سنجش كنيم و براساس سنجش عرضه و تقاضايي حركت كنيم. تحقيق هم جزو انصاف است. يعني با يك تحقيق و تجسس و پژوهش منصفانه، فيلم نامه منصفانه داريم.
سوژه اصلي فيلم «روزهاي زندگي» براي نگارش فيلم نامه از كجا آمد؟
ما قصه نداشتيم و قصه هاي فيلم از تحقيق به دست آمد. ما ابتدا از تحقيق و آشنايي با پزشكان جنگ وارد شديم و سپس به بيمارستان هاي عقبه، بيمارستان هاي صحرايي و چادرهاي امداد رسيديم. بين اين مراحل يعني خط مقدم، چادرها، سنگرهاي امدادي و بيمارستان هاي صحرايي و عقبه، ديديم تمامي سليقه ها، افكار و شخصيت هاي مختلف كه مجروح مي شوند، به بيمارستان هاي صحرايي ختم مي شود و از آن جا مجروحان تقسيم مي شدند. در بيمارستان صحرايي، مجروحان ارتشي، بسيجي، عراقي و همه مجروحان را مي آوردند و بعد از مراحل درماني آن ها را در بيمارستان هاي مختلف هم چون ارتش، سپاه و كمپ اسرا تقسيم مي كردند. جنگ موقعيت خوبي بود؛ يعني شاهراهي بود كه همه چيز به آن جا ختم مي شد. زماني كه بيمارستان فيلم ما با اين موقعيت و به دور از جنگ و خط مقدم، جنگ سراغش مي آيد و آن را در خطوط مقدم قرار مي دهد، اين موقعيت برايم جالب بود كه مي توانست ابعاد مختلف خودش را نشان دهد و به شناخت برسد، شرايط زندگي در شرايط عادي، شرايط زندگي در شرايط سخت.
چند درصد فيلم واقعي و چند درصد از تخيلات ذهني نويسنده به تصوير كشيده شد؟
تخيل خط قصه ما شد، مثلا با مجروح نابينا سر و كار داشتيم، آمديم و پزشك را در شرايط اين چنيني قرار داديم، يعني براساس واقعيت الهاماتي گرفتيم، واقعيت هم خودش را به ما ارائه داد و هم الهاماتش را، اين الهامات از حوزه تخيل تغذيه مي كند، حوزه تخيل نمي تواند فقط تخيل صرف باشد، تخيل درست زاييده يك سري اطلاعات بيروني است، يعني ما تخيلات مان را از واقعيت بيرون مي گيريم و فقط چينش آن را عوض مي كنيم. اگر ما وارد حوزه تخيل شديم براساس واقعيت بود. خود خط قصه تخيلي بود.
براي نقش هاي «هنگامه قاضياني» و «حميد فرخ نژاد» گزينه هاي ديگري هم داشتيد؟
انتخاب هاي اول مان خانم «قاضياني» و آقاي «فرخ نژاد» بودند. از چند گزينه ديگر هم تست گرفتيم ولي باز هم به انتخاب آن ها رسيديم. براي انتخاب خانم «قاضياني» از ابتدا به توافق رسيديم و به بازيگر ديگري رجوع نكرديم. درباره آقاي «فرخ نژاد» هم بايد بگويم در مقطعي به خاطر بحث دستمزد با او به مشكل خورديم. در واقع قرارداد ايشان را پرداخت نكردند و اين اتفاق افتاد و وي از ادامه همكاري با اين فيلم انصراف داد. قرار بود «حميد فرخ نژاد» در بدنه فيلم حضور بيشتري داشته باشد، ما پايان كار را گرفته بوديم ولي در بدنه فيلم، سكانس هايي بود كه حضور نداشت البته پايان فيلم تغييري نكرد.
همه اهالي سينما به خصوص منتقدان در جشنواره ديدگاه مثبتي داشتند و معتقد بودند كه «روزهاي زندگي» بهترين فيلم كارنامه تان محسوب مي شود. ديدگاه هاي مثبت چقدر در روند فيلم سازي تان تاثيرگذار است؟
هميشه تلاش مي كنم فيلمي بسازم كه شأن ملت حفظ شود و درخور مردم و جواناني كه اكنون فيلم هاي خارجي را تماشا مي كنند باشد. آن ها آثار كشورهاي ديگر را مي بينند و مدام قياس و احساس مي كنند كه چرا فيلم هاي ما بايد ضعف داشته باشد. تلاش مي كنم فيلمي بسازم تا دعاي مردم پشت سرم باشد.
ظاهرا گفته ايد كه شهرك سينمايي دفاع مقدس براي ساخت فيلم هاي جنگي آمادگي و امكانات ندارد. براي ساخت فيلم تان چه مشكلاتي را از نزديك شاهد بوديد؟
قبل از اين كه شهرك سينمايي دفاع مقدس تاسيس شود، كليه تيپ ها و لشكرهاي سيما مامور بودند كه در ساخت فيلم ها كمك كنند. يعني وقتي فيلمي كليد مي خورد داراي چندين شهرك سينمايي دفاع مقدس با امكاناتي كاملا نو، سرپا و سرويس دهي عالي بود، اما به محض اين كه شهرك سينمايي دفاع مقدس تاسيس شد، آن ها به اين موظف نشدند كه به سيما كمك كنند و اين بخش از ماموريت خارج شد. هر مراجعه كننده اي را به شهرك سينمايي دفاع مقدس ارجاع مي دهند و با اجبار همه به اين شهرك مي آيند، در شهرك امكانات زير صفر و در حد عكس گرفتن است. يعني همه خودروها فرسوده است. هر كدام را بخواهيم راه اندازي كنيم بايد كلي هزينه شود، همه چيز فرسوده است و اين شهرك خسارت هاي زيادي از سيما مي گيرد. براي بيمارستاني كه با بودجه خود ساختيم، از ما خسارت گرفتند! خيلي عجيب است! در دنيا سابقه ندارد. به جاي اين كه به ما كمك كنند از ما خسارت گرفتند. به طور مثال ۱۵ تانك تقاضا كرديم كه تبديل به ۵ تانك شد. گفتند ۳ تاي آن ها خراب است و ۲ تانك را به ما دادند از اين ۲ تا هم يكي استارتش خراب بود و بايد هلش مي داديم! سالي كه فيلم در آن روايت مي شد سال ۶۷ بود كه عراق با تمام قدرت و قواي زرهي آمد و شهر و بيمارستان ما را ويران كرد نمي شد كه با يك نفربر خارج از رده فيلم بسازيم. علاوه بر آن قبل از تاسيس شهرك سينمايي، سپاه به ما نيرو مي داد، اما بعد از تاسيس، سپاه ديگر نيرويي به ما نمي دهد.
فيلم تان به عنوان فيلمي تلويزيوني كليد خورد و سپس تبديل به سينمايي شد در اين باره چه نظري داريد؟
«روزهاي زندگي» به عنوان فيلم تلويزيوني كليد نخورد. سيما تصميم گرفت براي دفاع مقدس فيلمي تلويزيوني بسازد، من هم به آن ها پيشنهاد دادم كه چيزي به عنوان تلويزيوني كوچك وجود ندارد، از طرفي سينماي كوچك در منازل هست و هر هزينه اي بخواهيد در شهرك دفاع مقدس بكنيد يا توليد فيلم تلويزيوني، فرقي نمي كند. ضمن اين كه وقتي فيلم نامه را مي نوشتم گفتم، فيلم نامه اي مي نويسم كه هم در سينما به كار ببريد و هم در تلويزيون چندين مرتبه پخش كنيد. ما از ابتدا بر مبناي يك اثر سينمايي كه در واقع تهيه كننده اش تلويزيوني است، به توافق رسيديم.
يکشنبه|ا|14|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]