محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845213767
حکومت مطلوب کدام است؟
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه - امیر احمدی آریان ارسطو در آغاز کتاب دوم، بحث را در باب انواع حکومتها آغاز میکند، و مدعی است که میخواهد به نتایجی در باب شکل مطلوب حکومت دست یابد. شیوه او اما مثل افلاطون نیست. افلاطون به دنبال ساختن همه چیز از صفر بود. همانگونه که در «جمهور» دیدیم، سقراط درباره وضع موجود یا گذشته حکومتها در یونان یا سرزمینهای دیگر حرف چندانی نمیزند. افلاطون به نسبت ارسطو ایدهآلیستی تمامعیار است، و این خصلت او در ساختن حکومت بر اساس یک «ایده»، که در واقع جوهر کتاب جمهور است، به خوبی عیان میشود. جالب است که آنجا که شخصیت اصلی آثار افلاطون سقراط نیست، مثل کتاب «قوانین»، افلاطون بسیار با تاریخ و وضع موجود عصر خود درگیر میشود. رویکرد ارسطو اما انتقادی است، ارسطو به دنبال نقد وضع موجود است، او میخواهد حکومتهای موجود، یا حکومتهایی را که در گذشته بر سر کار بودهاند به نقد بکشد، و به همین دلیل نگاه او به مقوله شکل مطلوب حکومت نگاهی تاریخی و انتقادی است، بر خلاف افلاطون کتاب «جمهور» که به تاریخ چندان وقعی نمینهد. به همین دلیل، همانطور که در آخر این کتاب خواهیم دید، کتاب ارسطو برای ما ساکنان هزاره سوم ملموستر و هضمپذیرتر از کتاب افلاطون است، به این دلیل که رویکرد فلسفه مدرن در اشکال جدی آن، همواره تا حد زیادی تاریخی و انتقادی بوده است. ارسطو از مسأله «اشتراک» شروع میکند، و در همان آغاز کار تیغ انتقادش را به جانب افلاطون نشانه میگیرد. سوال او این است که اگر بنا به ایده افلاطون، برای رسیدن به شکل مطلوب حکومت زنان و فرزندان و اموال را به اشتراک بگذاریم، چه اتفاقی میافتد؟ مهمترین مشکل، وقوع «افراط در وحدت» است. به زعم ارسطو، اگر ایده افلاطون را تا نهایت منطقیاش دنبال کنیم، جامعه به وحدت کامل میرسد و یکدست میشود. این اما نه تنها مزیتی برای جامعه نیست، بلکه بیشتر حکم سم را دارد. گفتیم که شهر از خانواده برتر و خانواده از فرد برتر است، پس وقتی به وحدت مطلق دست مییابیم، عملاً شهر را به مرتبه فرد تنزل دادهایم و این نقض غرض است. ارسطو طرفدار ایده برابری است، او معتقد است به این که چون در شهر انسانها با هم برابرند، پس شکل قابل قبولتر حکومت آن است که به تناوب، حاکم تغییر کند و در مدت زمانی مشخص، حکومت بین آدمهای برابر با هم دست به دست شود. بنابراین افراد هم فرمانروایی و هم فرمانبرداری را میآموزند، و از طریق آموختن قابلیت تغییر جایگاه نمادین خویش در جامعه، بهتر با هم کنار میآیند. از سوی دیگر، اشتراک مشکل سادهتری هم به وجود میآورد، و آن بیتفاوتی افراد در قبال داراییهای شهر است. کسی که دار و ندارش با همگان مشترک باشد عملاً چیزی ندارد، نمیتواند هیچ چیز را «مال خود» بداند، و این بیتفاوتی خطر مهلکی برای شهر محسوب میشود. خطر دیگر امکان زنای با محارم است، در شهری که هیچ کس پدر و مادر و خواهر و برادر خود را نشناسد، بسیار محتمل است که خواهر و برادر با هم، یا پدر و دختر با هم به بستر بروند، و این گناه از دید ارسطو مهمترین نطفه فساد در هر شهری است. به علاوه، اشتراکی بودن موجب سست شدن علقههای عاطفی میشود و دلبستگی را از بین میبرد. شکل خاصی از علاقه و دلبستگی میان افراد هر خانوادهای وجود دارد که نه فقط موجب تلطیف روان آدمی است، بلکه موجب استحکام روابط دوستی و انسانی، و در نتیجه انگیزهای برای حراست از شهر نیز هست. مسأله بعد اشتراک اموال است. ارسطو به تلویح میگوید که انسانها مالدوستاند، و کلاً هر گونه تلاش برای اشتراک اموال انسانها و همزیستی اجباریشان به درگیریهای متعدد خواهد انجامید. ارسطو به همان نظام مالکیت خصوصی چشم امید دارد، و معتقد است به جای زیر و رو کردن مناسبات انسانها در مورد اموال و داراییها، بهتر است به حال همین نظام موجود فکری کرد. به زعم ارسطو اگر قوانین صحیحی برای همین نظام تدوین شود، نتایج بسیار پربارتر از اجبار به اشتراک اموال خواهد بود. اگر مالکیت خصوصی به رسمیت شناخته شود و مرزهای اموال انسانها تدقیق گردد، امکان ستیز و نزاع کمتر میشود. ارسطو شکل مناسب را حکومت اسپارت میداند، که در آن مالکیت اموال خصوصی اما استفاده از آنها عمومی است، و از این طریق است که لذت مشارکت برای انسانها پدید میآید. بنابراین، میتوان گفت ارسطو به دنبال نوعی دیالکتیک وحدت و کثرت در جامعه است، و معتقد است که جامعه سعادتمند به این ترتیب میتواند استوار گردد و به حیات خود ادامه دهد. ارسطو در گفتههای سقراط نوعی عوامفریبی میبیند، معتقد است شهر مدنظر سقراط، هر چند که در ظاهر بسیار دلپذیر است و در آن خیر و نیکی حرف اول و آخر را میزند، اما در عمل رسیدن به آن محال است و حتی به فرض نیل به این محال، نیکی و فضیلت نه تقویت، که تضعیف خواهد شد. کثرت برای ارسطو به اندازه وحدت مهم است، و او معتقد است که در صورت حفظ تکثر در هر جامعهای، در صورت حفظ مرز بین افراد است که میتوان به ایده وحدت اندیشید. نمونه مناسب از دید او حکومتهای اسپارت و کرت است که در آنها اموال خصوصی به مصرف همگانی میرسد. از سوی دیگر، به گمان ارسطو، تحلیل سقراط از شهر ایدهآل تحلیلی ناقص است، به این دلیل که جز طبقه پاسداران، به دیگر طبقات جامعه به دقت نپرداخته است. مشخص نیست آیا اشتراک زن و فرزند و اموال فقط مختص به طبقه پاسدار است یا در طبقات دیگر نیز باید وضع به همین منوال باشد، و اگر چنین است، چه ضرورتی در اشتراکی کردن اموال و زن و فرزندان طبقه کشاورز ممکن است وجود داشته باشد. پس انتقادات ریز و درشت دیگر از کتاب «جمهور»، ارسطو به سراغ کتاب «قوانین» میرود. به گفته او، در «قوانین» هم اوضاع چندان تفاوتی ندارد. نوع حکومتی که سقراط در قوانین از آن دفاع میکند تقریباً همان است که در جمهور مد نظر اوست، و تفاوتها در جزییات است، مثلاً این که در جمهور تعداد مناسب سرباز برای دفاع از شهر هزار نفر برآورد شده بود و در قوانین این تعداد پنج هزار نفر است. ارسطو بار دیگر به ایده اشتراکی بودن اموال، که افلاطون در کتاب قوانین هم مطرح کرده است، حمله میکند و به نظرش این گزاره که هر کس باید به اندازهای ثروت بیندوزد که به اعتدال زندگی کند، بسیار مبهم و بی سر و ته است، چون اصلاً مشخص نیست زندگی در اعتدال چطور چیزی میتواند باشد. انتقادهای ارسطو از کتاب قوانین نیز به همان شدت ادامه مییابد، و دامنه آن به مسایلی نظیر نرخ زاد و ولد نیز میکشد. اما پس از تسویه حسابی مفصل با استاد سابق خویش، ارسطو به تحلیلی گذرا از حکومت اسپارت میپردازد. ارسطو، که گویی تقسیمبندی چهارگانه سقراط از انواع حکومتها را پذیرفته است، به حکم جالبی میرسد: حکومت مطلوب، حکومتی است که تلفیقی از انواع حکومتها باشد، و هر چه عناصر انواع حکومتها در یک حکومت بیشتر حضور داشته باشند و پررنگتر باشند، آن حکومت قابل دفاعتر است. به عنوان مثال، حکومت اسپارت ترکیبی است از الیگارشی و دموکراسی، به این معنا که حاکم با رای مردم انتخاب میشود، ولی مقصود از مردم در اینجا آن طبقه مرفه شهرنشین است که اجازه رای دادن دارند و تهیدستان از این امکان محروماند. اما فقط افلاطون نبوده است که به انواع حکومت اندیشیده، متفکران دیگری نیز در یونان باستان بودهاند که به نحوه حکومت فکر کرده باشند، و بسیاری از اینان حتی به حکومت اشتراکی اعتقاد هم نداشتهاند. فالئاس خلکیدونی معتقد بود ریشه سعادت در برابری اموال است، و متمولان باید بدهند و فقرا باید بگیرند تا همه برابر داشته باشند. ارسطو اما معتقد است به جای برابر کردن اموال، باید میلها را برابر کرد تا انقلاب رخ ندهد. فالئاس معتقد است اگر همه از سرما و گرسنگی در امان باشند کسی دست به جنایت نخواهد زد، حال آنکه علل جنایت فقط مادی نیست. هیچکس برای در امان ماندن از سرما دست به جنایت نمیزند، و این فرمول حداکثر برای کنترل بزههای کوچک به کار میآید. به علاوه، آنچه از چشم فالئاس دور میماند این است که برابری ثروت باید بین کشورها نیز برقرار باشد تا از جنگ و جنایت جلوگیری شود. هیپودام ملطی، معمار و شهرساز سده پنجم قبل از میلاد، شهر ایدهآل را شامل سه طبقه پیشهوران، برزگران و سربازان میدانست و زمینها را نیز به سه دسته زمین مقدس، زمین عمومی و زمین اختصاصی تقسیم میکرد که نوع نخست به آیینهای دینی، نوع دوم به تأمین غذای سربازان، و نوع سوم به برزگران اختصاص داشت. او همچنین سه نوع جرم خسارت، اهانت و آدمکشی را تعریف کرد و معتقد بود که باید دادگاه عالی تشکیل شود تا بر رایهای صادره دادگاههای کوچک نظارت کند. فرمانروا را مردم، یعنی همان سه طبقهای که ذکر شد، انتخاب میکنند و کار فرمانروا نیز سه چیز است: اداره امور عمومی، نظارت بر بیگانگان ساکن کشور، و سرپرستی ایتام. اما نظریه هیپودام نقایص زیادی دارد. نخست آن که نمیتوان حاکم را از بین برزگران و پیشهوران برگزید، به این دلیل که سربازان سلاح در اختیار دارند و بیتردید نیرومندترند، و طبیعتاً قدرت به چنگ آنان میافتد. از سوی دیگر، مشخص نیست زارع زمینهای عمومی چه کسی است، آن کس که غذای سربازان را فراهم میکند عضوی است از طبقهای که در تقسیمبندی هیپودام نامی از آن نیامده است. در عرصه قضاوت نیز تفاوت دادرس و قاضی مشخص نیست، و همین در امر قضاوت آشفتگی به بار میآورد.پس از آن، ارسطو به بیان ایرادات نظام حکومتی اسپارت میپردازد. ارسطو میگوید که در اسپارت چندین بار شورش بردگان رخ داده است، حال آن که در کرت هرگز چنین چیزی دیده نشده است. اسپارتیان بردگان را به حال خود رها میکردند و به آنان سهل میگرفتند، و همین علت شورش آنان بوده است. همچنین، زنان در اسپارت بیبند و بار و تجملپرست بار میآمدهاند، به این دلیل که قانون وضع تربیت و زندگی اینان را که نیمی از جمعیت هر کشوری را میسازند، به حال خود رها کرده است، و چون در اسپارت دلدادگی و افراط در شهوترانی به حد فراوان وجود داشته است، همین زنان هرزه افسار بسیاری از امور را در دست گرفته بودند. ایراد دیگر از دید ارسطو، تمرکز ثروت در دست عدهای معدود است، به این دلیل که قانونگزار در اسپارت وراثت زمین و رهن آن را آزاد گذاشته است. از سوی دیگر، اریستوکراسی اسپارتی به نوعی از دموکراسی بدل گشته که در آن، تهیدستان زمام بسیاری از امور را در دست گرفتهاند، و اینان حاضرند رشوه بگیرند و مملکتی را بر باد دهند، چنان که گویا در چند جنگ تن به چنین خفتی داده بودند. از سوی دیگر، قوانین اسپارت همواره بر اساس فضیلت دلاوری تنظیم شده است و تمام اهداف و آرمانهای کشور در آن جهت بوده است، برای همین اسپارتیها تا زمانی که در جنگ به سر میبردند میدانستند چه میکنند، اما چون برای زمان صلحشان تدبیری نیندیشیده بودند، همواره در عصر آرامش به انحطاط میگرویدند. اما در مورد حکومت کرت، ارسطو میگوید که سازمان حکومت شبیه به اسپارت است، فقط از هر نظر حکومت کرت ناقصتر از اسپارت است به این دلیل که آنان شکل کهن قوانین را، که گمان میکردند فرستاده از جانب پروردگار است، دستنخورده حفظ میکردند. در کرت اما سازمان حکومت اشتراکیتر است، معنویات قویتر است و مردم همواره بخش قابل توجهی از داشتههای خود را نذر خدایان میکردند. خوانهای همگانی نیز در کرت منظمتر است و هرزگی و افراط کمتر از اسپارت به چشم میآید. سازمان حکومتی در مجموع به الیگارشی نزدیکتر است تا دموکراسی. اما حکومت کارتاژ، از دید ارسطو بهترین و قابل دفاعترین شکل حکومت است، و دلیل ادعای او آن است که در این حکومت کمتر شورش و انقلاب رخ داده است. کارتاژ حکومتی است تلفیقی از اریستوکراسی و جمهوری، که گاه مولفههای دموکراسی و الیگارشی نیز در آن دیده میشود، و همانطور که ذکر شد، از دید ارسطو این نشانه حکومت موفق است. پس از بررسی این سه نوع حکومت، کتاب دوم «سیاست» ارسطو پایان میگیرد. منتظر ایمیلها و کامنتهای شما هستیم. [email protected]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 365]
صفحات پیشنهادی
حکومت مطلوب کدام است؟
حکومت مطلوب کدام است؟-اندیشه - امیر احمدی آریان ارسطو در آغاز کتاب دوم، بحث را در باب انواع حکومتها آغاز میکند، و مدعی است که میخواهد به نتایجی در باب شکل مطلوب ...
حکومت مطلوب کدام است؟-اندیشه - امیر احمدی آریان ارسطو در آغاز کتاب دوم، بحث را در باب انواع حکومتها آغاز میکند، و مدعی است که میخواهد به نتایجی در باب شکل مطلوب ...
حكومت مطلوب از منظر امام خمينى(س)
آنگاه با توجه به نوع و محتواى حكومت كه در نزد ايشان شكل آن نسبت به مسأله اى اساسى است, صرفاً به چند شاخص و ويژگى حكومت مطلوب مورد نظر او خواهيم پرداخت.
آنگاه با توجه به نوع و محتواى حكومت كه در نزد ايشان شكل آن نسبت به مسأله اى اساسى است, صرفاً به چند شاخص و ويژگى حكومت مطلوب مورد نظر او خواهيم پرداخت.
ويژگي هاي حكومت مطلوب در انديشه فقهاي سياسي
30 آگوست 2008 – حكومت مشروع و مطلوب از منظر شيخ طوسي، حكومتي است كه براساس حاكميت خداوند تحقق يافته باشد. او اهداف و ويژگي هايي را براي حكومت آرماني برمي ...
30 آگوست 2008 – حكومت مشروع و مطلوب از منظر شيخ طوسي، حكومتي است كه براساس حاكميت خداوند تحقق يافته باشد. او اهداف و ويژگي هايي را براي حكومت آرماني برمي ...
مجيد انصاري:براي رسيدن به حكومت مطلوب علوي مسير زيادي در ...
انصاري در پايان تصريح كرد: واقعيت اين است كه مسير زيادي براي رسيدن به حكومت مطلوب علوي داريم. حتي ميتوان گفت كه به دامنه قله اين حكومت نرسيدهايم.
انصاري در پايان تصريح كرد: واقعيت اين است كه مسير زيادي براي رسيدن به حكومت مطلوب علوي داريم. حتي ميتوان گفت كه به دامنه قله اين حكومت نرسيدهايم.
حفظ حکومت واجب است اما نه با هر وسیله
آنچه که مطلوب به ذات است معرفت خداست، اخلاق است و معنویت.با توجه به این سخن حضرت امام(ره) حکومت وسیلهای است برای رسیدن به هدفی متعالیتر؟بله، همینطور است.
آنچه که مطلوب به ذات است معرفت خداست، اخلاق است و معنویت.با توجه به این سخن حضرت امام(ره) حکومت وسیلهای است برای رسیدن به هدفی متعالیتر؟بله، همینطور است.
حكومت ديني مبتني بر ولايت فقيه، ميراث امام راحل(ره) است
مشروعيت حكومت مطلوب ديني مبتني بر نوع پاسخ به پرسش پيش گفته است. ... روشن است كه مجموعهي اين آيات به دلالت التزامي يا تضمّني منشاء الاهي ولايت ..... اين اوامر ...
مشروعيت حكومت مطلوب ديني مبتني بر نوع پاسخ به پرسش پيش گفته است. ... روشن است كه مجموعهي اين آيات به دلالت التزامي يا تضمّني منشاء الاهي ولايت ..... اين اوامر ...
نظام جمهوري اسلامي بهترين نوع حکومت براي بشريت است
ارسطو نيز در بيان بهترين نوع حكومت يا حكومت مطلوب بعد از بررسى انواع حكومتها و .... زيرا از نظر امام جمهورى اسلامى يك مفهوم واحد تلقى مى گردد و يك چيز است نه دو چيز ...
ارسطو نيز در بيان بهترين نوع حكومت يا حكومت مطلوب بعد از بررسى انواع حكومتها و .... زيرا از نظر امام جمهورى اسلامى يك مفهوم واحد تلقى مى گردد و يك چيز است نه دو چيز ...
رئیس جمهور:الگوی اسلامی پیشرفت حکومت مهدوی است /فرمول دو ...
سیاست > دولت - رییس جمهور گفت:قله مطلوب ما رسیدن به حاکمیت جهانی و حکومت مهدوی است که همان الگوی اسلامی پیشرفت است. اما این کافی نیست. به گزارش ایسنا، ...
سیاست > دولت - رییس جمهور گفت:قله مطلوب ما رسیدن به حاکمیت جهانی و حکومت مهدوی است که همان الگوی اسلامی پیشرفت است. اما این کافی نیست. به گزارش ایسنا، ...
اقدامات حكومت جدید، باعث خرسندی من است
درست است كه تجربه ايران در استقرار يك حكومت مشروطه واقعي و مؤثر عمر طولاني و ... انتظار داشت كشور آن طور كه مطلوب من است، از دموكراسي حقيقي برخوردار باشد.
درست است كه تجربه ايران در استقرار يك حكومت مشروطه واقعي و مؤثر عمر طولاني و ... انتظار داشت كشور آن طور كه مطلوب من است، از دموكراسي حقيقي برخوردار باشد.
مشکل آمریکا شخص مبارک است نه شیوه حکومت او
مشکل آمریکا شخص مبارک است نه شیوه حکومت او-بین الملل > خاورمیانه - خبر در ... و بر این اعتقادند که در پناه چهره البرادعی میتوانند به تغییرات مطلوب دست یابند.
مشکل آمریکا شخص مبارک است نه شیوه حکومت او-بین الملل > خاورمیانه - خبر در ... و بر این اعتقادند که در پناه چهره البرادعی میتوانند به تغییرات مطلوب دست یابند.
-
گوناگون
پربازدیدترینها