واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تلویزیون - بانی فیلم نوشت: خیلی از مخاطبان سریال «ساختمان پزشکان» و حتی عوامل سینما و تلویزیون، فکر میکنند بهنام تشکر بازیگر شخصیت نیما افشار در این مجموعه یک شبه ره صد ساله را پیموده و به نقش یک سریالی هرشبی دست پیدا کرده است. در حالی که اینگونه نیست. او پس از مدتها کار تئاتر، تجربه نمایشهای صحنهای مختلف، چند فیلم سینمایی («زیرآب» و ...) تلهفیلم «حبیب»، سریال «مختارنامه» و تلهتئاتر («خدای کشتار»، «دیوانگان متفکر» و .... ) حالا در «ساختمان پزشکان» مزد سالها تلاش خود را گرفته است. اگر موافق باشی با فعالیتهای گذشتهات بیشتر آشنا شویم.من متولد بندرانزلی هستم و از سال 1375 کار تئاتر میکنم. دو تا سه سال در مازندران کار کردم، از سال 1378 به تهران آمدم و مستقیم رفتم به تئاتر شهر و آنجا تئاتر حرفهای را به شکل جدی دنبال کردم.با کدام گروهها در طول این سالها تجربه نمایش داشتی؟اولین کارم با خانم منیژه محامدی و نمایش «فالگوش» بود. با آقای محمود رحیمخانی، آقای ایوب آقاخانی («روزهای زرد») و با آرش دادگر «مکبث» را کار کردم. «جولیوس سزار» را با کیومرث مرادی کار کردیم، «لبخند با شکوه آقای گیل» تا اینکه رسیدیم به «خدای کشتار» و «مهر هفتم»...در این مدت به هیچ وجه تجربه کار تصویری نداشتی؟چرا، با آقای بهزاد فراهانی سریال «حماسه آرد» را کار کردیم که قرار بود در 10 قسمت ایام دهه فجر روی آنتن برود، اما نیمه تمام ماند و به نتیجه نرسید. بعد از آن در سریال مختارنامه نقش کوتاهی را ایفا کردم؛ نقش یک مترسک گردان. در سریال «گمشده» راما قویدل یک اپیزود بازی کردم. در تلهفیلم «حبیب» با حمید فرخنژاد همبازی بودم. بعد از آن چند تلهتئاتر کار کردم، از جمله همان نمایش خدای کشتار که تلویزیونی هم شد و تلهتئاتر «دیوانگان متفکر» که عیدنوروز امسال پخش شد. با خانم سپیده فارسی یک فیلم سینمایی کار کردم که متأسفانه اجازه اکران ندارد و یک فیلم سینمایی تاریخی هم با یک کارگردان درجه یک سینمای مملکتمان کار کردم، اما چون خاطره خوشی از آن کار و عوامل تولیدش (بجز کارگردان محترم این فیلم که من بسیار از او یاد گرفتم) ندارم دوست ندارم به آن اشاره کنم. حتی گفتهام نامم را هم از تیتراژ آن کار حذف کنند. قبل از پرداختن به سریال «ساختمان پزشکان» گویا خیلی زود به صحنه تئاتر برگشتی و این روزها مشغول تمرین تئاتر هستی؟بله، حدود یکسال و نیم الی دو سال از آخرین اجرای من میگذرد و این روزها درگیر نمایش برادرم، بهرام تشکر هستم به نام «ماه زدگان» نوشته علی دنیوی ساروی. این کار دو سال پیش در جشنواره ماه به عنوان نمایش اول انتخاب شد، جایزه کارگردانی اول را گرفت، من جایزه بازیگری را گرفتم و در رشته طراحی صحنه هم برنده جایزه شد. به همین دلیل ما از اجرای عموم این کار عقبنشینی کردیم تا اجرای این کار به تئاتر شهر برسد. پس از یک سال و نیم که گروههای حرفهایتر اجرا کردند، بالاخره نوبت به ما رسید تا بهرام هم اگر چه استاد دانشگاه است، اما اولین اثرش را در تالار سایه از هفته آینده روی صحنه ببرد.فکر میکنم به خاطر بازی در نمایش «خدای کشتار» برای بازی در سریال «ساختمان پزشکان» انتخاب شدی؟بله، پیمان قاسمخانی و سروش صحت یکی دو بار سر تمرین و اجرای آن نمایش آمدند. من سر همان فیلم سینمایی بودم که هفت یا هشت ماه در شهرستان طول کشید. سروش تماس گرفت و گفت جایی قول نده! پس از یک قرار گفتوگو، بلافاصله به یک تعامل بسیار خوب رسیدیم و قرار این همکاری را گذاشتیم.فکر میکنم برای ورود به تلویزیون پس از سالها کار تئاتر، آن هم یک طنز هرشبی، خیلی با خودت کلنجار رفتی؟ اگر چه اتفاق خوبی برای کارنامه حرفهای تو با این سریال امروز رقم خورده است.دقیقاً همین طور است که میگویی! خیلی فکر کردم، اما از آنجا که همه ما با نوشتههای پیمان قاسمخانی آشنا هستیم و سروش صحت و کارش را میشناسیم، ضمن اینکه باید بگویم من 115 روز با سروش سر یک فیلم سینمایی بودم و نجابت و رفتار حرفهای این آدم را از نزدیک دیدم. او به هیچ وجه اهل کارگردان بازی نیست. این مسائل خیلی تأثیر داشت که من این پروژه را بپذیرم و درخدمت این گروه باشم.اینکه در اولین حضور تلویزیونی جدیات با یک گروه طنز (که پیش از این سابقه همکاری داشتهاند) همکار شدی استرس نداشتی؟چرا خیلی زیاد استرس داشتم. جالب است که پس از همین کار که با استرس قبول کردم، خیلیها سئوال میکنند آیا تصمیم داری بازی در آثار طنز را ادامه بدهی! گویا همه دوست دارند تو را پس از یک کار تنها در یک قالب ببینند! شاید علت این است که بازیهای متفاوت تو را روی صحنه نمایش ندیدند؟شاید! تو میدانی که بیشتر نمایشهایی که بازی کردم، جدی بودند! من در نمایش جولیوس سزار، خود جولیوس سزار را بازی کردم یا در نمایشی نقش یک کشیش را بازی میکردم و اصلاً شوخی نداشتم!! شاید یکی - دو کار طنز داشتم که یکی از آنها دیده شد و کار من به اینجا کشید. از این به بعد نمیدانم چه اتفاقی میافتد، چون اصلاً قیافه من قیافه طنزی نیست! خودم هم آدم طنازی نیستم!اتفاقاً فیزیک صورت و اندام تو بسیار به کار آثار کمدی موقعیت میآید. البته اگر درست مورد استفاده قرار گیرد.بله، در سریال «ساختمان پزشکان» هم قرار نبود چیزی جز این باشد، البته قرار بود طنز باشد، اما نه در تمام لحظات؛ اگر چه تعاریف طنز بخصوص طنز موقعیت در طول این سالها سلیقهای بود و هرکس نظری داشته، ولی ما برعکس برخی کارهای طنز که به هر قیمتی تماشاگرانشان را قلقلک میدهند و میخندانند اصلاً تصمیم نداشتیم این اتفاق بیفتد. من در خیلی از صحنهها کاری نکردم که تماشاگر بخندد، در واقع در بیشتر لحظات این کار درگیر موقعیت بودم و به هیچ وجه درگیر خودم نبودم. 58301
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 173]