واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: توهم عجيب مرد شيشهاي رنگ خون گرفت
حادثه > داخلي - گروه حوادث:
« دوستم دستگاهي در ذهنم كار گذاشته بود كه با سروصداهاي عجيب مرا آزار ميداد، به همين خاطر براي انتقامجويي به خانه او رفتم و پدر او را به قتل رساندم.»
اين ادعاي يك مرد معتاد است كه در توهم شيشه دست به جنايت زده است. ساعت21 يكشنبه 30 بهمنماه، ماموران كلانتري 138 جنتآباد در جريان قتل پيرمرد 75سالهاي در اين منطقه قرار گرفتند. آنها وقتي در محل حاضر شدند با جسد مردي در مقابل در ورودي آپارتمانش در طبقه چهارم روبهرو شدند كه با ضربات چاقو به قتل رسيده بود.
با گزارش ماجرا به بازپرس جنايي، تيمي از كارآگاهان اداره دهم آگاهي راهي محل حادثه شدند و تحقيقات براي كشف راز جنايت را شروع كردند. ماموران در نخستين مرحله پسر مقتول را تحت بازجويي قرار دادند. او مدعي شد: ساعتي پيش من و پدرم در خانه بوديم كه مادر يكي از دوستانم با من تماس گرفت و گفت كه پسرش، اكبر قرار است براي دعوا به خانه ما بيايد. براي همين از من خواست تا در را به رويش باز نكنم. وي ادامه داد: من، اكبر را از 5 سال قبل ميشناختم و با او دوست بودم. اين اواخر هم براي مصرف شيشه دور هم جمع ميشديم.
وي افزود: مدتي بود كه با اكبر اختلاف پيدا كرده بودم. او به خاطر توهماتي كه دچارش شده بود مرتب به من ميگفت كه دستگاهي در مغزش كار گذاشتهام كه ايجاد سر و صدا ميكند. او هميشه با من مشاجره ميكرد و ميگفت اين سرو صداها آرامش را از او گرفته است به همين خاطر روز حادثه به مادرش گفته كه براي دعوا ميخواهد به خانه ما بيايد و مادرش هم مرا در جريان قرار داد و خواست كه در را به روي پسرش باز نكنم. پسر جوان گفت: من در خانه ماندم اما خبر نداشتم كه پدرم براي پرداخت شارژ ساختمان از خانه بيرون رفته است. وقتي سر و كله دوستم اكبر پيدا شد، در را باز نكردم اما در همين هنگام صداي درگيري او را با پدرم شنيدم. براي همين نگران پدرم شدم و وقتي به راهرو دويدم، جسد پدرم را ديدم كه غرق خون، روي زمين افتاده بود. آنجا بود كه فهميدم اكبر به جاي من با پدرم درگير شده و او را به قتل رسانده و پا به فرار گذاشته است، براي همين ماجرا را به پليس اطلاع دادم.
با اظهارات پسر جوان، تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي پايتخت به تحقيقات ويژه دست زدند و وقتي متوجه شدند كه ساختمان مورد نظر مجهز به دوربين مداربسته است به بررسي تصاوير ضبط شده پرداختند. آنها با مشاهده فيلم صحنه درگيري، متوجه شدند كه حرفهاي پسر مقتول درباره اينكه پدرش توسط اكبر به قتل رسيده، درست بوده و جنايت توسط جوان شيشهاي رخ داده است. با اين اطلاعات دستور بازداشت قاتل شيشهاي صادر شد. ماموران در نخستين اقدام راهي خانه اين مرد شدند اما وي پس از جنايت متواري شده بود. تحقيقات براي دستگيري اكبر ادامه يافت تا اينكه مدتي بعد مخفيگاه وي شناسايي و او چهارم اسفندماه، در يك عمليات ضربتي دستگير شد. مرد جوان بعد از انتقال به اداره آگاهي خود را بيگناه دانست اما وقتي شواهد را عليه خود ديد پرده از راز قتل برداشت. او گفت: دوستم دستگاهي در مغزم كار گذاشته بود كه با صداهاي عجيب مرا اذيت ميكرد. هر چه از او ميخواستم اين دستگاه را خاموش كند، وي اين كار را نميكرد و من هم تصميم گرفتم هر طور شده از او انتقام بگيرم.
وي ادامه داد: به همين خاطر به مقابل خانه آنها رفتم. پدرش را ديدم كه مقابل آپارتمان ايستاده و مشغول پرداخت شارژ ساختمان بود. از او پرسيدم مهرداد كجاست؟ اما او جواب سربالا به من داد و گفت كه مهرداد به آمريكا رفته است!
وقتي اين جمله را شنيدم عصبي شدم و با چاقو به او چند ضربه زدم. بعد از آن به سرعت از مجتمع خارج شدم و فرار كردم تا اينكه ماموران مرا دستگير كردند. سرهنگ آريا حاجي زاده، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران، با اعلام اين خبر گفت: با توجه به اعترافات صريح متهم، وي براي انجام تحقيقات تكميلي با قرار بازداشت موقت در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.
سه|ا|شنبه|ا|9|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 313]