محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845872025
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد.
كيهان:هم اين و هم آن
«هم اين و هم آن»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد؛در نوشته اي از اين دست كه در آن پاي بزرگان در ميان است بايد «دست به عصا» قلم زد! نه اين كه فلان گفتني ناگفته بماند و يا از فلان «بايد» و «نبايد» سخني به ميان نيايد! بلكه فقط از اين روي كه در عبور از مرزهاي ظريف و باريك، بيم لغزيدن هست و لغزش قلم در باريكه ها مي تواند توهم آفرين باشد. اما، مرز ظريفي كه در اين وجيزه از آن سخن مي رود، اگرچه ظريف و باريك است ولي تاريك نيست. بنابراين، شايد به لطف خداي سبحان گره گشا باشد.
1- هر يك از دو جبهه محترم «متحد» و «پايداري» در حلقه هاي اول خود از هواداراني برخوردارند كه هر چند جبهه ديگر را نيز اصولگرا مي دانند ولي «اصولگرايي ناب» را در جبهه اي تلقي مي كنند كه خود به آن تعلق دارند. اين ديدگاه اما، بسيار كم دامنه است و توده هاي پردامنه اصولگرايان و خيل عظيم و گسترده نيروهاي مؤمن و انقلابي ضمن آن كه هر دو جبهه را اصولگرا مي دانند، بر اين باور نيستند كه نامزدهاي اصولگرا فقط در فلان جبهه گرد آمده اند! بنابراين خود را ملزم نمي دانند كه براي انتخاب كانديداهاي اصلح و شايسته تر بايستي فهرست فلان جبهه را پيش روي نهاده و به تمامي نامزدهاي معرفي شده در آن، از نفر اول تا سي ام رأي بدهند! نگاهي به اطراف بيندازيد و پاي صحبت اين و آن بنشينيد، همه يا اكثريت قريب به اتفاق را بر اين نظر مي بينيد كه از ميان نامزدهاي دو جبهه «متحد» و «پايداري» آنان را كه شايسته ترند برگزينند، چرا؟! پاسخ روشن است.
اول آن كه چند نفري از مجموعه 60 نفري معرفي شده در دو ليست را، آنگونه كه بايد «اصولگرا» نمي دانند و يا كمتر اصولگرا مي دانند! دوم، اين كه چنانچه هر 60 نفر را نيز اصولگراي ناب بدانند، از ميان آنها فقط مي توانند به 30 نفر راي بدهند. بنابراين دغدغه گزينش بهترين ها از دو فهرست ياد شده ضمن آن كه طبيعي است، منطقي نيز هست و صدالبته، كاش فقط يك فهرست بود كه متأسفانه نيست. اگرچه حضور حضرات آيات مهدوي كني و مصباح يزدي بر فراز دو ليست ياد شده، اطمينان آفرين است.
2- برخي از اعضا يا طرفداران جبهه پايداري - تأكيد مي شود كه فقط برخي از آنها و نه همه- براي اثبات اين كه نامزدهاي معرفي شده از سوي آنان «اصلح» و «بهترين»ها هستند به تأكيد رهبر معظم انقلاب بر بصيرت و تقواي حضرت آيت الله مصباح يزدي اشاره مي كنند و سپس اين سخن ايشان را به عنوان «سند» براي اثبات اصلح بودن نامزدهاي خود گواه مي آورند كه حضرت ايشان درباره جبهه پايداري فرموده اند؛ «در حال حاضر (جبهه پايداري) جهت گيري درستي دارند و من هم حمايتشان مي كنم».
از سوي ديگر، برخي از اعضا يا طرفداران جبهه متحد- باز هم تأكيد مي شود كه فقط برخي از آنان و نه همه- با اشاره به حضور حضرت آيت الله مهدوي كني در صدر اين جبهه و نظارت ايشان بر گزينش نامزدهاي معرفي شده از سوي جبهه متحد، نامزدهاي اين جبهه را «اصلح» و «بهترين»ها مي دانند و براي اثبات نظر خويش به تاييدهاي رهبر معظم انقلاب و اين سخن معروف حضرت امام(ره) درباره آيت الله مهدوي كني استناد مي كنند كه فرموده اند؛ «من به ايشان -حضرت آيت الله مهدوي كني- ارادت داشته، دارم و خواهم داشت».
3- خب! اكنون، آيا بايد نتيجه گرفت كه هر كس به تمامي 30 نامزد جبهه پايداري رأي ندهد با نظر آيت الله مصباح يزدي و نهايتاً با نظر حضرت آقا مخالفت كرده است؟! و از سوي ديگر چنانچه كسي به همه 30 نامزد معرفي شده در فهرست جبهه متحد رأي ندهد، نظر آيت الله مهدوي كني و در نتيجه نظر حضرت امام(ره) را ناديده گرفته است؟! اين چه استدلالي است؟ و چرا بعضي ها - فقط بعضي ها- اينگونه سخنان ناروا و نسبت هاي بي پايه و اساسي را به عالمان بزرگواري نظير حضرات آيات مهدوي كني و مصباح يزدي روا مي دارند؟!
امام راحل(ره) و خلف حاضر او بارها بر تحقيق و بررسي دقيق و البته مراجعه به نظر افراد مطلع و دلسوز براي انتخاب «اصلح» تاكيد ورزيده اند و حضرات آيات مهدوي كني و مصباح يزدي نيز كه از شاگردان برجسته و با تقواي امام راحل(ره) و از اسوه ها و استوانه هاي انقلاب هستند، به دفعات و در مناسبت هاي مختلف همين نگاه امام و رهبري را ارائه كرده اند. بخوانيد؛
4- حضرت آيت الله مهدوي كني طي سخناني در سالگرد شهيد شيخ فضل الله محلاتي درباره نامزدهاي معرفي شده تاكيد مي كنند كه «هيچ نظر فردي» ندارند و تنها ساز و كارها را معرفي كرده اند.
و حضرت آيت الله مصباح يزدي در پاسخ به سؤالي كه در انتخابات مجلس نهم به كدام فهرست رأي مي دهيد؟ مي فرمايند؛ «من به رأي دادن طبق ليست معتقد نيستم، زيرا آن را فاقد حجيت شرعي مي دانم. هر داوطلبي را از هر ليستي باشد، اگر اصلح دانستيم بايد به او رأي دهيم.»
همين نظر حكيمانه دو بزرگوار ياد شده را در آموزه ها و رهنمودهاي حضرت امام(ره) و حضرت آقا به وضوح مي توان ديد. از جمله و به عنوان نمونه، حضرت امام(ره) مي فرمايند؛ «احدي شرعاً نمي تواند به كسي كوركورانه و بدون تحقيق رأي بدهد و اگر در صلاحيت شخصي يا اشخاص تمام افراد و گروه ها نظر موافق داشتند، ولي راي دهنده تشخيص اش برخلاف همه آنها بود، تبعيت از آنها صحيح نيست و نزد خداوند مسئوليت دارد و اگر گروه يا اشخاص، صلاحيت فرد يا افرادي را تشخيص دادند و از اين تاييد براي راي دهنده اطمينان حاصل شد، مي تواند به آنها راي دهد.»
و حضرت آقا در همين باره مي فرمايند؛
«البته بديهي است كه رهبري از فرد خاصي حمايت نمي كند. از معيارها حمايت مي كند. ما دنبال اين هستيم كه اين معيارها تحقق پيدا كند... تشخيص اصلح برعهده خود مردم است.»
5- از سوي ديگر به جرأت مي توان گفت كه حضرت آيت الله مهدوي كني به تمامي نامزدهاي فهرست «جبهه متحد» و حضرت آيت الله مصباح يزدي به همه نامزدهاي ليست «جبهه پايداري» رأي نخواهند داد. چرا؟! پاسخ روشن است. زيرا چرخه گزينش نامزدها در هر دو فهرست براساس رأي بيشتر اعضاي تدوين كننده فهرست ها صورت پذيرفته است. بنابراين اگرچه في المثل حضرات آيات مهدوي و مصباح از اين ساز و كار براي تهيه فهرست حمايت كرده اند ولي بديهي است هنگام رأي دادن به تكليف خويش كه تشخيص خود آنان است عمل مي كنند.
6- و اما، اكنون كه علي رغم اصرار فراوان مردم و تلاش گسترده دلسوزان، دو جبهه «متحد» و «پايداري» به وحدت نرسيده و هر يك بر نظر خود- با كمال تاسف و بي توجه به خواست مردم- اصرار ورزيده اند، راه كار پيش روي نه ليست كامل جبهه متحد است و نه فهرست كامل «جبهه پايداري»، بلكه گزينه هايي از هر دو ليست يعني «هم اين و هم آن»- شما بخوانيد «جبهه مختلط»!- مي تواند كارساز باشد. با اين معيارها كه؛
الف: آنان كه در مقابل فتنه 88 و يا حلقه انحرافي موضع روشني نگرفته و يا مواضع دوپهلو داشته و يا ديرتر از آنچه از يك شخصيت سياسي متدين و انقلابي انتظار مي رفت موضع گرفته اند، در ليست ياد شده نباشند.
ب: افرادي كه در دو گروه مورد اشاره- ساكتين فتنه و انحراف- جاي مي گيرند، بسيار اندك و كم شمارند و به يقين بعد از حذف اين عده بسيار اندك، تعداد باقيمانده خيلي بيشتر از 30 نفر مورد نياز در تهران- و احتمالا موارد مشابه در نقاط ديگر- خواهد بود، بنابراين از ميان آنها مي توان نامزدهايي را كه مواضع و عملكرد آنها نشان داده است «كارآمدي» و «تخصص» لازم براي نمايندگي مجلس را ندارند - تعهد و تدين و انقلابي بودن آنها مفروض است- كنار گذارد.
7- و بالاخره، انتخابات پيش روي با توجه به شرايط كنوني و جايگاه برجسته و الگوآفرين نظام مقدس جمهوري اسلامي در منطقه و جهان، از اهميت ويژه اي برخوردار است كه حضور حماسي مردم بااهميت ترين بخش آن است.
و اما، رخدادهاي چند سال اخير و از جمله حضور بي نظير و چندده ميليوني مردم در راهپيمايي 22 بهمن كمترين ترديدي باقي نگذاشته است كه انتخابات مجلس نهم با حضوري حماسي و بي نظير - تاكيد مي شود بي نظير- در مقايسه با ساير موارد مشابه همراه خواهد بود. چرا كه مردم به وضوح مي دانند و به بصيرت نشان داده اند كه «حضور» را در درجه اول اهميت و تركيب مجلس را در پله بعدي تلقي مي كنند. بنابراين و نهايتا با جا به جايي چند نامزد در تركيب مجلس نهم، سقف آسمان به زمين نمي چسبد! كه اولويت اول يعني حضور حماسي را تحت الشعاع قرار دهد و همين جا، بايد همه اصولگرايان به اين نكته توجه كنند كه رقابت هاي انتخاباتي آنها بعد از انتخابات به رفاقت آنان آسيب و خدشه اي وارد نكند چرا كه قرار است تاريخ با حضور فشرده و يكپارچه آنان «پيچ بزرگ»را پشت سر بگذارد.
خراسان:دور و نزديك همه پرسي سوريه
«دور و نزديك همه پرسي سوريه»عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم عليرضا رضاخواه است كه در آن ميخوانيد؛روز گذشته همه پرسي قانون اساسي در سوريه برگزار شد، قانون اساسي كه قرار است به چندين دهه حاكميت حزب بعث در سوريه پايان داده، اسلام را به عنوان منبع قانون گذاري كشور معرفي نمايد و براي رياست جمهوري اين كشور محدوديتي 2 دوره اي قائل شود. هرچند موارد مطرح شده فوق تنها 3 بند از 157 بند پيشنهادي براي پيش نويس قانون اساسي جديد سوريه است، اما مي توان به جرات ادعا كرد، همين 3 بند بخش عظيمي از خواسته هاي مردمي است كه 10 ماه پيش با حضور در اعتراض هاي مسالمت آميز دمشق، ديرالزور، لاذقيه و... خواستار آن بودند.
خواسته هايي كه چنان چه بيشتر توسط نظام حاكم بر سوريه به آن توجه مي شد، قطعا امروز شاهد اين حجم از نا آرامي ها در اين كشور نبوديم. فقدان توانايي تحليل حوادث آينده چيزي نيست كه ما از نظام بسته اي چون نظام سوريه انتظار داشته باشيم و قصد نويسنده اين سطور نيز نقد قانون اساسي سابق سوريه و عملكرد دولتمردان آن نيست.
سئوالي كه در اين يادداشت تلاش مي شود به آن پاسخ داده شود اين است كه، جايگاه قانون اساسي جديد در روند تحولات سوريه چيست؟ آيا مي توان اين همه پرسي را نقطه عطفي در ناآرامي هاي 10 ماهه اين كشور دانست؟ براي پاسخ به اين سئوال بايستي تاثير قانون اساسي جديد را در آينده كوتاه مدت و بلند مدت سوريه به صورت مجزا مورد بررسي قرار داد.
در كوتاه مدت بايستي گفت هرچند پيش نويس اوليه قانون اساسي جديد سوريه و اجراي آن خود به معني انقلابي اساسي در سوريه است اما نگاهي به روند تحولات سوريه در 10 ماه اخير نشان مي دهد حجم مداخلات خارجي در نا آرامي هاي اين كشور به گونه اي است كه براي بسياري از اعضاي ائتلاف ضد سوري در عرصه بين المللي راه بازگشتي وجود ندارد. كشورهايي چون تركيه ، قطر و عربستان از تمام حيثيت داشته و نداشته خود استفاده كرده و جنگي تمام عيار شبيه جنگ 33 روزه بر عليه حزب الله را كه آن روز توسط اسرائيل به نمايندگي از نظام سلطه هدايت مي شد، امروز بر سوريه تحميل كرده اند.
مداخلاتي كه قطعا دغدغه و هدف آن توقف خون ريزي ها، گسترش دموكراسي و آزادي و احقاق حقوق اقليت هاي سوريه نيست. نگاهي به سياست اين كشورها در قبال قيام مردم بحرين و عربستان خود شاهدي بر اين مدعا است.
از اين رو نمي توان انتظار داشت اصلاحات سياسي گسترده نظام حاكم بر سوريه بتواند در كوتاه مدت بر نا آرامي هاي اين كشور كه بيشتر منشاء خارجي دارند فائق آيد. نشست چند روز پيش ائتلاف كشورهاي ضد سوريه در تونس نيز كه به منظور گسترش حمايت مالي و تسليحاتي و همچنين ساماندهي جريان هاي مسلح مخالف حكومت سوريه بود را مي توان تلاشي بين المللي براي كاستن آثار كوتاه مدت احتمالي همه پرسي روز گذشته در سوريه دانست.
اما در طولاني مدت بايستي اميدوار بود كه طبقه متوسط و اقليت هاي قومي و مذهبي سوريه كه تاكنون خود را جداي از حاكميت مي دانسته اند و همراهي نكردن ايشان با گروه هاي تندرو مخالف دولت به خاطر بدتر دانستن حاكميت يك جريان سلفي طالباني به حاكميت بشار اسد بوده است، وفاداري اش به نظام حاكم بيشتر شده و سهم خود را در حاكميت سياسي بازيابد. از سوي ديگر اين همه پرسي مي تواند علاوه بر افزايش قدرت چانه زني سوريه در عرصه بين المللي چهره اين كشور را در ميان نخبگان حكومتي و غير حكومتي در جهان بهبود بخشد.
جمهوري اسلامي:اهداف انفجارهاي زنجيرهاي عراق
«اهداف انفجارهاي زنجيرهاي عراق»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛انفجارهاي زنجيرهاي وخونين اخير در 9 استان عراق كه بيش از 60 كشته و 350 مجروح برجاي گذاشت، علاوه بر اينكه بارديگر عنوان "بي سابقه" را به خود اختصاص داد، نشان از اهداف متعددي دارد كه عوامل و صحنهگردانان اين ناامنيها در موقعيت كنوني عراق دنبال ميكنند. شايد اين سؤال اكنون بيش از هميشه مطرح باشد كه عامل ناامنيهاي اخير عراق كيست و چه كشورها و طرفهايي از آن سود ميبرند؟
براي پاسخ دادن به اين سؤال اساسي بايد در مرحله اول به اين مهم توجه داشت كه هر چند اين انفجارها را گروهكي موسوم به "دولت اسلامي عراق" كه وابسته به القاعده است، برعهده گرفته ولي كشورها و طرفهاي متعددي در رديف حاميان اين قبيل بمب گذاريها و سوءاستفاده كنندگان از اين ناآراميها قرار دارند كه در فهرست اوليه، نام بازيگراني از قبيل آمريكا، عربستان، القاعده، سلفيها، بعثيها، طرفداران طارق الهاشمي و تركيه به چشم ميخورند كه هر يك از آنها براي ايجاد ناامني در عراق، انگيزههاي زيادي داشته و ميتوانند در صف انجام عمليات خرابكارانه قرار بگيرند.
الف - شكست آمريكا در عراق و خروج اجباري و خفت بار نظاميان اشغالگر از اين كشور، هرگز به معناي پايان مداخلات واشنگتن در امور داخلي عراق نبوده و نيست، بلكه ادامه حضور دهها هزار مستشار نظامي آمريكا كه براي ادامه توجيه حضور خود در عراق نيازمند وجود اين گونه ناآراميها و درگيريهاي قومي و سياسي هستند، عواملي به حساب ميآيند كه مردم عراق همواره آنها را در پشت ماجراي ناامنيهاي كشورشان ميبينند.
از اين رو رسانههاي آمريكايي حتي پس از خروج نظاميان اين كشور از عراق، با پخش روزانه دهها خبر و تحليل از اوضاع عراق سعي در تحميل اين تحليل به افكار عمومي جهانيان دارند كه حضور نظاميان آمريكايي در عراق، لازم و ضروري بوده و اين ناامنيها از عوارض خروج آنها از عراق است و مردم عراق به تنهايي قادر به تأمين امنيت خود نيستند.
ب - عربستان از جمله بازيگران فعال سياسي در عراق است كه نه تنها از ادامه ناآراميهاي عراق به شدت نفع ميبرد بلكه انفجارها و عمليات تروريستي عراق را هدايت و رهبري ميكند. دقيقاً به همين دليل است كه منابع امنيتي منطقه با اشاره به نقش منفي عربستان در عراق تاكيد دارند كه اكثر قريب به اتفاق عمليات تروريستي عراق در رياض برنامهريزي ميشود، چرا كه اصولاً شكل گيري دولت ملي در عراق و مشاركت حداكثري مردم، چيزي نيست كه با منافع رژيم آل سعود همخواني داشته باشد، به ويژه آنكه روند واگذاري سياسي امور و نتايج انتخابات عراق، چيزي نبود كه آل سعود به دنبال آن بودند و انتخابات مجلس عراق هم موازنه قوا را كاملاً به ضرر آل سعود درهم ريخت.
به همين دليل عربستان در سالهاي اخير نه تنها به عنوان مخالف تابلودار دولت منتخب عراق شناخته شده و عوامل تروريست را با حمايتهاي مالي خود هدايت ميكند بلكه سياست رياض همچون يك بمب بزرگ ساعتي در روند شكلگيري سياسي عراق و تعيين حاكميت مردم عراق عمل ميكند. هر چند عربستان مجبور شد در روزهاي اخير و پس از 22 سال سفير خود را در بغداد تعيين كند ولي اين اقدام را نبايد به معناي دست كشيدن عربستان از سياستهاي مخرب خود در عراق تلقي نمود بلكه بايد به معناي پيروزي ديپلماتيك عراق و عقب نشيني اجباري آل سعود تعبير كرد. به عبارت دقيقتر بايد تصريح كرد كه دو بازيگر فعال خارجي در عراق يعني آمريكا و عربستان با انگيزههاي مشترك و منفرد خود، هرگز علاقهاي به حل و فصل مسائل و ايجاد ثبات و آرامش در اين كشور از خود نشان نداده و همواره در جهت ناامن ساختن آن عمل كردهاند.
ج - القاعده عراق كه به عنوان ابزار و عامل اجرايي آمريكا و عربستان عمل ميكند، منشأ شكل گيري عمليات انتحاري و تروريستي متعددي شد و با شكل گيري نظام سياسي و حاكميت اكثريتي مردم عراق مقابله كرد. ارتجاع منطقه به سركردگي عربستان كه همواره با مهندسي داخلي سياسي عراق مخالف بوده و اين كشور را در حوزه منافع خود قلمداد ميكند، براي تهي نشان دادن توان سياسي و امنيتي دولت نوري مالكي، همه ظرفيتهاي خود را بكار گرفته و همه هزينههاي گروههاي تروريستي اعم از القاعده و گروههاي سلفي را كه از لحاظ فكري، قرابت بيشتري با آل سعود دارند و گزينه مناسبي براي به دوش كشيدن بار تشكيل "هلال سلفي" در منطقه محسوب ميشوند را تأمين كرده است.
د - بعثيها و جريان "طارق الهاشمي" هرگز روند تحولات تثبيت سياسي در عراق پس از صدام را نپذيرفته و در دو طيف فعاليتهاي تروريستي و نفوذ در فرآيند سياسي و اداري كشور مشغول خرابكاري بوده و عليرغم به چنگ آوردن مناصبي در سيستم دولتي، هنوز دستشان به خون ملت عراق آغشته است. طارق الهاشمي كه تا پست معاونت رياست جمهوري عراق نيز نفوذ كرده بود، به اعتراف نزديكان و محافظانش، رهبري 150 عمليات بزرگ تروريستي در عراق را برعهده داشته و اكنون نيز ميان مناطق كردنشين و تركيه در رفت و آمد است.
هـ - تركيه يكي ديگر از بازيگران منطقهاي است كه طي ماههاي اخير عملاً به صف آرايي عليه دولت عراق پيوسته و در موضع جانبداري از مواضع مخالفين دولت قانوني عراق، نقش ويژهاي در بيثبات كردن دولت نوري مالكي برعهده داشته است. متأسفانه دولتمردان تركيه اخيراً با ورود علني به صحنه عراق و حمايت آشكار از طارق الهاشمي، وارد بازي ناشيانهاي شدهاند كه خروج از آن براي دولت آنكارا پرهزينه خواهد بود. به نظر ميرسد دليل عمده ورود شتاب زده اين كشور به مسائل منطقهاي وتلاش براي تاثيرگذاري بر تحولات خاورميانه، از رسوبات برجا مانده از تفكر امپراتوري عثماني است كه سياستمداران ترك را براي بهرهبرداري از خلأ قدرت وسوسه كرده و آنها را به پيشدستي در حوزههاي فراملي تهييج نموده است.
نكته دوم و حائز اهميت در تحليل عوامل موج جديد ناآراميهاي عراق، نزديك شدن به زمان ميزباني بغداد براي برگزاري اجلاس سران كشورهاي عضو اتحاديه عرب است كه بناست اوايل فروردين تشكيل شود. بازيگران بسياري در منطقه سعي دارند از نقش آفريني دولت نوري مالكي در رياست و برگزاري اين اجلاس جلوگيري بعمل آورده و دولت عراق را فاقد كارآمدي لازم براي مديريت اين اجلاس وانمود كرده و ساختار اداري عراق را دچار از هم پاشيدگي و بحران معرفي كنند.
با توجه به اين واقعيتها، روزهاي آينده را بايد روزهاي حساس، پرالتهاب و پرمخاطرهاي براي عراق دانست كه تحريكات و مداخلات خارجي و تحركات عوامل مزدور داخلي براي ناامن كردن آن به حداكثر ميرسد تا شايد بتوانند دولت نوري مالكي را از رياست بر اجلاس اتحاديه عرب محروم كنند. اين، سياستي است كه با هدف جلوگيري از الگو شدن دموكراسي پديد آمده در عراق براي ساير كشورهاي عربي دنبال ميشود. طراحان اين سياست استعماري در نظر دارند از تاج و تخت شاهان مرتجع عرب و شيوخ جنوب خليج فارس محافظت نمايند تا بتوانند مثل گذشته از جريان ارزان نفت آنها و فروش گران سلاحهاي ساخت شركتهاي غربي به سران ارتجاع عرب، بهرهمند باشند.
رسالت:درباره انتخابات
«درباره انتخابات»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمود فرشيدي است كه در آن ميخوانيد؛ايام انتخابات فرا رسيده است و به تدريج شور و نشاط خاصي شهرهاي كشور را فرا ميگيرد و نامزدها و طرفدارانشان ميكوشند در مسابقه جلب اعتماد مردم بر يكديگر پيشي بگيرند و همه از خود ميپرسند چه كسي در انتخابات برنده خواهد شد؟
اما قبل از پاسخ دادن به اين سئوال بايد پاسخ سئوال ديگري روشن شود و آن هدف يا اهداف برگزاري انتخابات ميباشد همچنانكه همواره امام راحل و مقام معظم رهبري تاكيد فرمودهاند و قبل از ورود به هيجانات برگزاري انتخابات نيز همگي بر آن اتفاق نظر دارند، مهمترين هدف برگزاري انتخابات بخصوص در اين دوره مشاركت گسترده مردم در سرنوشت خويش ميباشد و انتخاب فرد يا افرادي به عنوان نماينده، هدف دوم است. البته وقتي تب و تاب رقابتها شدت ميگيرد و طرفداران هيجان زده ميشوند چه بسا وسوسههايي در برخي نامزدها نيز پديدار ميگردد و تصور ميكنند كه خدمت به اسلام و مردم تنها به دست آنان بايد انجام شود.
اين چنين است كه هدف مهمتر جاي خود را به هدف مهم ميدهد و اين مقدمهاي ميشود براي بداخلاقي و تخريبها و انتشار شبنامهها و ارسال پيامكهاي استهزاء آميز و دلسردكننده يا در صورت راي نياوردن، جرزنيهاي سياسي و رنجيدن و كنارهگيريها.
اما اگر مهمترين هدف از برگزاري انتخابات كه همان مشاركت گسترده مردم در انتخابات ميباشد همواره مد نظر قرار گيرد، طبعا در پايان انتخابات ارزيابيها به گونهاي ديگر خواهد بود و با اين نگاه در مرحله تيمي تيم ملي ايران برنده است چرا كه تيم دشمن را شكست داده و صهيونيستها و استكبار جهاني را در حسرت عدم حضور فعال مردم،مايوس ساخته است و چون تمام نامزدها و طرفدارانشان در اين شورآفريني و مشاركت افزايي سهم ويژهاي داشتهاند،تلاششان شايسته تحسين است و در امتحان الهي انتخابات با نمره ممتاز قبول شدهاند.
اما چنانچه نامزدي نتواند بر خودبيني و وسوسههاي ضرورت پيروزي خويش فائق آيد يا دست به تخلف و بداخلاقي و تخريب ميزند و يا در صورت راي نياوردن، مرتكب جرزني سياسي يا افسردگي ميشود كه هر دو نشانه ضعف اين نامزد در نمره انضباط سياسي است البته چنانچه نامزدي بداخلاقيها و تخلفاتي را مرتكب شده باشد حتي اگر در درس راي نمره قبولي آورده باشد بايد نگران سركشي نفس خويش در دوران نمايندگي باشد تا مبادا در دام اختلاسهاي بزرگ يا فتنهها و انحرافها گرفتار آيد.
بزودي دوازدهم اسفند ماه فرا خواهد رسيد و با عنايات الهي، ملت هوشيار ايران در اين روز پيروزي ديگري را به نام خويش ثبت خواهد كرد و كساني كه در انتخابات سكوت پيشه ساختهاند معتقدند آسيابي كه براي آنان نميچرخد، اصلا نبايد بچرخد. در حقيقت در اين مسابقه با پيراهن دشمن شركت كردهاند و بنابراين با پيروزي مردم ايران، پرونده سياسيشان بايگاني خواهد شد و بايد عرصهاي غير از سياست را براي فعاليت انتخاب كنند.
از آنجا كه انتخابات مجلس نهم نخستين انتخاباتي است كه بعد از جريان فتنه برگزار ميشود از اهميت ويژهاي برخوردار است و انتظار ميرود برگزاري اين انتخابات در فضايي پر شور و نشاط و در عين حال قانونمند و اخلاق مدار موجب التيام جراحتهاي پديد آمده در جامعه پس از فتنه سال 88 شود.
مردم همچنين انتظار دارند عيدي حضور خويش را در ايفاي اين رسالت انقلابي در آستانه سال جديد بگيرند و فضاي مجلس نهم، فضايي به دور از جنجالهاي گروهي سياسي باشد و نمايندگان با تدبير و عقلانيت و همدلي بتوانند در راه تحقق منويات رهبري و رفع مشكلات مردم خصوصا گراني و تورم و بيكاري و مشكلات اجتماعي و فرهنگي، برنامهريزي كنند و با قاطعيت بر اجراي اين برنامهها نظارت نمايند.
سياست روز:اصلاحطلبان چه ميكنند؟!
«اصلاحطلبان چه ميكنند؟!»عنوان يادداشت روز روزنامه سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن ميخوانيد؛انتخابات مجلس نهم كه در ۱۲ اسفند برگزار ميشود براي اصلاحطلبان نيز ويژگيهاي خود را دارد.
اين طيف سياسي كه در انتخابات رياست جمهوري ۱۳۸۸ با شكست سنگين روبهرو شد و پس از آن بود كه فتنههاي پس از انتخابات كليد خورد، كارنامه مثبت و خوبي در افكار عمومي كشور از خود به جا نگذاشت.
اصلاحطلبان پس از فروكش كردن فتنه انتخاباتي، به جاي بازسازي افكار و عقايد سياسي و تجديدنظر در ديدگاههاي خود، به سمت و سوي مطرح كردن شرط و شروط با نظام حركت كردند.
اصلاحطلبان كه گمان ميكردند با آوردن هواداران خود به خيابانها ميتوانند نظام را تحت فشار قرار دهند تا به خواستههاي خود برسند، پس از آن كه ماهيت بسياري از سران طيف چپ يا همان اصلاحطلبان براي مردم روشن شد، اقبال مردمي نيز از آنها برداشته شد و حتي برخي از اعضاي اين جبهه از عملكرد سران فتنه اعلام برائت كردند. اما برخي ديگر از اعضاي جبهه اصلاحات بازي تازهاي برگزيدند. اعلام شرايط براي نظام. اين سياست كه در آستانه انتخابات مجلس نهم پياده شد، حضور خود را در عرصه انتخابات منوط به پذيرش شرايط آنها اعلام كردند. اصلاحطلبان كه در توهم اقبال مردمي بودند، گمان ميكردند كه عدم حضور آنها در عرصه انتخابات، فضاي انتخاباتي را از رونق خواهد انداخت، اما اينگونه نشد.شروط آنها پذيرفته نشد و در پي آن اصلاحطلبان به دو كاركرد روي آوردند. تحريم انتخابات و شركت در انتخابات.
اصلاحطلبان كه خود را در اين برهه از هر زمان ديگري در تنگنا ميديدند، مستاصل و سرگردان كه چه سياستي را اتخاذ كنند، تندروهاي اين جناح برطبل تحريم ميكوفتند و ميانهروها بر شركت در انتخابات هر چند كمرنگ. سرخوردگي در اردوگاه اين جبهه باعث شد تا چهرههاي شاخص و حتي مثبت و موجه و عاقل در عرصه انتخابات مجلس نهم ظاهر نشوند و افرادي خود را كانديدا كنند كه يا اكنون نماينده مجلس هستند يا افرادي هستند كه در تشكيلات اصلاحطلبان در ردههاي پايينتري قرار دارند.
آنها با همين سازمان وارد ميدان رقابت شدند. اصلاحطلبان با ورود خود به انتخابات مجلس شوراي اسلامي از يك سو سعي دارند تا وجهه از دست رفته خود را بازيابند و از سوي ديگر، انگ تحريم انتخابات يا ساز مخالف نظام را از خود بزدايند، روزنامههاي منسوب به اصلاحطلبان كه اكنون به فعاليت مشغولند و تعدادشان هم كم نيست، در حالي كه تنها ۵ روز به انتخابات مجلس باقي است، به انتشار اخباري مبادرت ميكنند كه بيشتر به طيف اصولگرايان مرتبط است. در حالي كه انتظار ميرود اخبار و تيتر صفحه اول آنها بيشتر به مواضع و اعلام سياستهاي كانديداهاي اصلاحطلب اختصاص داشته باشد. اما نه تنها اينگونه نيست، كه حتي به ندرت ميتوان يك خبر انتخاباتي كه اكنون حال و هواي انتخابات در كشور ديده ميشود، در آن روزنامهها ديد! اما ادعاي اين كه اصلاحطلبان تريبوني ندارند تا مواضع خود را مطرح كنند، ادعاي ديگري است كه آنها مطرح ميكنند تا عدم فعاليتهاي انتخاباتي و تبليغاتي خود
را توجيه كنند.
در حالي كه تنها چند روز به انتخابات مجلس باقي است، گروه از پيش شكست خورده اصلاحطلبان، فرداي انتخابات را اينگونه تعبير ميكنند، فضاي انتخاباتي رقابتي نبود؛ تريبون براي تبليغ نداشتيم؛ دولت براي فعاليت اصلاحطلبان محدوديت ايجاد كرد؛ اصلاحطلبان نتوانستند به خاطر فضاي ايجاد شده خود را نشان دهند و .... در حالي كه خود به خوبي ميدانند كه، عملكرد آنها باعث شده است از چشم مردم بيفتند.
اصلاح طلبان نيازمند بازنگري در ديدگاهها، آراء و نظرات خود هستند تا شايد بتوانند گوشهاي از وجهه از دست رفته خود را بازيابند.
حمايت:بهترين دعاي انتخاباتي
«بهترين دعاي انتخاباتي»عنوان يادداشت روزنامه حمايت است كه در آن ميخوانيد؛ يكي از مهمترين و زيباترين دعاهايي كه علما و مراجع معظم تقليد همواره ديگران را بر اهتمام به آن توصيه ميكنند، عاقبت به خيري است؛ بي جهت نيست كه بيتالغزل نصايح و اندرزهاي حكيمانه علما و عرفا همين بوده است و البته تاكيد بر اين نكته كه اگر از خداوند متعال در اين دنيا همين عاقبت به خيري را بخواهيم به بالاترين سعادت دست يافتهايم.
اين مسئله آن قدر مهم است كه شخصيتي چون اميرالمؤمنين علي (ع) تا لحظه آخر عمر مبارك خويش كه نداي «فزت و رب الكعبه» سر دادند، نگران عاقبت به خيري بودند و دقيقا از همين روست كه بزرگان و نيكان قوم گفتهاند؛ تقاضاي عاقبت به خيري، عميقترين تقاضاي انسان از خالق و معبود خويش است. با اين اوصاف، شايد بتوان اندكي از اين راز بزرگ را فهميد كه چرا ائمه اطهار (ع) در روايات، ما را به نگراني براي عاقبت به خيري دعوت ميكنند.
به يادم ميآيد كه حجتالاسلام پناهيان در يكي از جلسات ماه مبارك رمضان در همين باره ميگفت «يكي از آثار نگراني براي عاقبت به خيري اين است كه غرور را از بين ميبرد»؛ غروري كه خيليها را به چاههاي خطرناك و ظلمت زدهاي انداخته كه درآمدن از آن بسيار سخت است.
در آستانه انتخابات مجلس، اين طيف از هشدارها ميتواند بسيار مفيد باشد چه آن كه انديشيدن در اين با ب كه سرانجام از «جيفه» بي ارزش دنيا و در اين هياهوي بازار سياست، چه عايد ما مي شود و چقدر با رفتارهاي سياسي خود ميتوانيم در مسير عاقبت به خيري گام برداريم، از اهميتي فوقالعاده برخوردار است.
نبودهاند كساني كه با ورود به عرصه قدرت و سياست، آبروي خويش را بربادرفته ديده و چنان سرنوشتي پيدا كردهاند كه شايد در بادي امر، تخيل آن را هم نميكردهاند، اما چه ميتوان كرد كه روزگار، بازيهاي بسياري از اين دست در خود ديده است؛ «چه بسيارند پندها و چه كم اند عبرت گيرندگان» چه بسيار كساني كه در دورهاي با سلام و صلوات خلعت وكالت ملت را بر تن كرده اما بعدها در اتاقكهاي شياطيني چون bbc و voa پشت پا به آرمانهاي مردم خود زده و به ريش آنان خنديدند؛ در خانه ملت قسم يادكردند كه وفادار به نظام اسلامي و تابع ولي فقيه باشند، اما پا را كه به آن سوي آبها گذاشتند، گويا همه چيز را فراموش كردند و اپوزيسيون تر از سلطنت طلبان شدند.
به اين دليل است كه بايد توجه داشت، مهمتر از دست يابي به موفقيت در آزمون انتخابات، توفيق در آزمون بزرگ بندگي است. آري، لحظه لحظه زندگي كوتاهمان در اين وانفساي دنيا، مجال امتحان است و خوشا به سعادت آناني كه در پايان اين حيات، مماتي پيروزمندانه دارند... اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا.
آفرينش:اصولگرايي و آينده آن
«اصولگرايي و آينده آن»عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن ميخوانيد؛چند روزي ديگر تا آغاز روز سرنوشت ساز انتخاب نمايندگان خانه ملت باقي نمانده است. آنچه به ظاهر مشاهده مي شود، نشان از حضور اكثريت اصولگرايان دارد كه در اين رقابت با دو دسته شدن و ارائه ليست هاي جداگانه در قالب جبهه متحد و جبهه پايداري عملا اتكا به راي واحد را شكستند .
اينكه كدام يك از اين گروه ها با آرمان و ارزش هاي اصول گرايي مطابقت بيشتري دارند و كداميك اصلح ترهستند قضاوت بر عهده خود مردم كه از فهم و شعور سياسي برخوردار هستند. اما نكته اي كه در اين ميان كمتر به آن توجه شده و يا برخي پرداختن به آن را به صلاح نمي بينند، بحث آينده اين دوطيف اصول گرا مي باشد.
درطول ايامي كه از دسته بندي اصول گرايان گذشت، بارها مشاهده كرديم كه بزرگان دو گروه اعضا را به وحدت و يكدستي فراخواندند. اما هربار نقطه نظرات اعضاي دو طرف مانع از اين اتحاد گرديد. هريك از طرفين گروه مقابل را به زاويه گيري با صراط مستقيم اصول گرايي متهم مي كردند و با تعابيري همچون اعتدال در اصول گرايي يا اصالت در اصول گرايي درصدد اثبات خود بودند.
اما نكته بسيار مهم در اين رقابت درون گروهي به بعد از انتخابات مجلس مرتبط خواهد شد. دوستان و همراهاني كه امروز در عرصه رقابت با يكديگر حاضر به اتحاد نيستند، آيا بعد از انتخابات و پيروزي يكي از طرفين بازهم ادعاي همراهي در كنارهم را خواهند داشت؟ آن دسته از افرادي كه از راهيابي به مجلس بازمانده اند اين لطف را دارند كه دركنار نمايندگان انتخاب شده درراستاي اهداف اصول گرايي و خدمت به مردم فعاليت كنند؟ يا با عدم كاميابي در رسيدن به كرسي هاي سبزمجلس اين رقابت را در عرصه خصومت دنبال خواهند كرد.
درهر تشكلي خواه ناخواه برخي افراد با سلايق مختلف موجب اختلافاتي ميشوند كه آتش آن تر و خشك را باهم مي سوزاند، چه تضميني وجود دارد كه در جبهه مغلوب برخي سلاح كارشكني را برندارند و تيشه به ريشه خودي نزنند.
حال كه اصول گرايي دو شقه شده است، عزيزان اصول گرا در دو جبهه فكر نمي كنند شبهاتي براي مردم پيش خواهد آمد كه اين بازي سياسي به خاطر چيست؟ آيا به سبب تشنگي از خدمت بايد شاهد دو جبهه اصول گرايي باشيم يا به خاطر شيفتگي به قدرت!
آيا اصول گرايان به اين كه ممكن است (قطعاً) ديد مردم نسبت به ارزش هاي اصول گرايي تغيير كند و دچار ريزش شوند فكر كرده اند؟ اگر اين صف بندي و مسابقه كه احتمال تبديل شدن آن به مخاصمه وجود دارد و بعضا پيش لرزه هايي هم از آن ديده شد، بخواهد تا انتخابات رياست جمهوري نيز ادامه پيدا كند، آن وقت بايد چه كرد؟ تكليف مردم چيست، طرفداران واقعي اصولگرايي بايد چه كنند، كدام طرف را بايد اصول گراي اصلح بدانند.
اين چند خط را بدون نگاه سياسي بخوانيد؛ امروز جمعي از مبارزان انقلاب پس از گذشت بيش از سي سال نمي توانند باهم زير يك سقف بمانند و به اجماع برسند درحالي كه داعيه همفكري باهم را دارند. اين جدايي را نمي توان به حساب تكثر آرا گذاشت چون هردوطرف معتقدند كه صراط اصلي، راهي است كه آنها مي روند. خواسته و ناخواسته عملي را در پيش گرفتند كه اولين ميوه آن كاهش وحدت طيف عظيمي از جامعه مي باشد. حال اگر اين جدايي به تولد آرا و افكاري جديد مي انجاميد بازقابل تحمل بود اما حالا باعث قرار گرفتن قشركثيري از مردم بر سردوراهي ترديد شده اند.
يادمان نرود هدف از برگزاري انتخابات تجديد وحدت قشرهاي همفكر و هم رأي در كشور مي باشد، نه ايجاد تفرقه ميان گروه هاي همسو و شكسته شدن هيبت و وحدت آنها.
ملت ما:شفافيت دواي درد اقتصاد ايران
«شفافيت دواي درد اقتصاد ايران»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم بهنام ملكي است كه در آن ميخوانيد؛ اين روزها انتخابات مجلس نقل همه محافل است و هر كس از منظر خود به ماجرا نگاه ميكند. از ديدگاه اقتصادي نيز متاسفانه كارهاي بر زمين مانده زيادي هست كه در مجلس نهم بايد به آنها پرداخته شود. در حال حاضر از 14 كميسيوني كه در مجلس وجود دارد 7 كميسيون مرتبط با اقتصاد است كه طبيعتا روساي آنها بايد اقتصاددان باشند اما در حال حاضر اين رويكر وجود ندارد و هيچ كدام از روساي اين 7 كميسيون اقتصاددان نيستند.
مجلس فعلي درك صحيحي از علم اقتصاد ندارد. وقتي شخصي بيمار ميشود بايد به پزشك مراجعه كند. به همين نسبت وقتي اقتصاد يك كشور بيمار ميشود نيز بايد به متخصص آنكه اقتصاددانان هستند سپرده شود اما هيچ كس به اين موضوع اهميت نميدهد. در حال حاضر نياز داريم كه در حوزه اقتصاد بيشترين توجه را به الگوي اسلامي – ايراني پيشرفت اختصاص دهيم اما نهتنها به اين سمت حركت نميكنيم بلكه بخش قابل توجهي از قوانين اقتصادي ما حرام است و نشاني از اقتصاد اسلامي در آنها يافت نميشود. البته در اين مورد حرجي بر نمايندگان مجلس نيست چرا كه آنان تخصص لازم را براي تشخيص اين مسئله ندارند.
متاسفانه اساسا ساختار فعلي اقتصاد كشور قابل قبول نيست و مجلس نيز براي اصلاح اين ساختار عملا كار مفيدي انجام نداده است. متاسفانه بعضا شاهد بوديم كه مجلس قانوني را با هدف اشتغالزايي تصويب ميكرد اما در عمل به بيكاري بيشتر منجر ميشد. بسياري از قوانين فعلي كشور در حوزه اقتصاد اجازه تفسير را به مجري ميدهد و قوه مجريه هم در اين زمينه نهايت سوءاستفاده را از اين خلأهاي موجود برده است.
نياز ضروري كشور به وضع قوانين ضد رانت و ايجاد فرصتهاي برابر است كه متاسفانه در تمامي ادوار مجلس مورد غفلت واقع شده است. در حال حاضر به هيچوجه شاهد شفافيت در پارامترهاي مهم اقتصادي نيستيم. بسياري از دستگاههاي دولتي اطلاعات مربوط به شاخصها را به صورت شفاف ارايه نميكنند. از دل همين عملكردهاي غير شفاف است كه يك فساد اقتصادي به حجم 3 هزار ميليارد تومان سر بلند ميكند. بنابراين بايد شفافيت را در امور اقتصادي سرلوحه كار قرار داد و اين ميسر نميشود جز با مراجعه به اصول و مباني اقتصاد اسلامي.
تهران امروز:عراق در راه تفاهم و انسجام ملي
«عراق در راه تفاهم و انسجام ملي»عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم محسن حكيم عضو ارشد مجلس اعلاي اسلامي عراق است كه در آن ميخوانيد؛ماه آينده كشور عراق ميزبان كنفرانس سران كشورهاي عربي در بغداد خواهد بود. برگزاري اين كنفرانس براي اعتبار عراقيها داراي درجه اهميت بسيار بالايي است و در حقيقت مهمترين و عاليترين كنفرانس ديپلماتيك از فرداي سقوط صدام تا به امروز خواهد بود. اهميت اين واقعه براي دولتمردان و مردم عراق با در نظر گرفتن اين واقعيت كه عراق به مدت يكسال عهده دار رياست دورهاي اتحاديه عرب خواهد شد دو چندان خواهد بود.
لذا مخالفين نظم جديد در عراق يعني گروههاي تروريستي القاعده و بقاياي رژيم بعث دست به كار شدهاند تا با استفاده از تمام توان و قدرت خود به گسترش ناامني و حملات تروريستي در عراق دامن بزنند تا از اين طريق به خيال خود عراق را فاقد صلاحيت كفايت لازم جهت برگزاري كنفرانس مذكور نشان دهند. اين گروهها از ابتداي ايجاد تغييرات در عراق همواره استراتژي ناامن كردن و افزايش بيثباتي در اين كشور را در دستور كار خود داشتهاند و همواره سعي داشتهاند تا با انجام حملات تروريستي مانع از به ثمر نشستن خواستههاي بحق مردم عراق شوند.
البته در اينكار بايد گفت القاعده و بعثيها تنها نبوده و نيستند و از همان ابتدا برخي قدرتها و كشورهاي منطقهاي و فرامنطقهاي كه تحولات عراق را به ضرر منافع و وضع موجود ارزيابي ميكردند از هر طريقي و از جمله كمك كردن به گروههاي تروريستي خواستهاند عراق روي آرامش و ثبات به خود نبيند. كمكهاي اين كشورها را ميتوان همه جانبه و از جمله پرداختهاي كلان مالي، تسليحاتي، ترانزيت نفر و اطلاعاتي دانست اما به خواست خدا و همراهي مردم اين اقدامات هرگز نتوانسته است مانع از حركت مردم بهسوي دستيابي به اهدافشان شوند.
اما به رغم اين مشكلات بايد گفت دولت عراق با تمامي توان خود تدابير گستردهاي براي تامين امنيت تا پيش از برگزاري اجلاس مذكور بهكار بسته است از جمله تشكيل كميتههاي مختلف و تخصصي، كه بهطور ويژهتري وظيفه تامين امنيت را ايفا كنند. مسئله ديگري كه تا حدودي بر افزايش حملات تروريستي تاثير گذار بوده است اختلافات ايجاد شده ميان ائتلاف العراقيه و دولت قانون بر سر پرونده طارق الهاشمي است. به اعتقاد ما موضوع الهاشمي يك موضوع قضايي – حقوقي است و نبايد از منظر سياسي بدان نگريست و بايد به دور از مجادلات و مباحث سياسي در فضاي آرام قضايي آن را پيگيري كرد چرا كه اطمينان داريم قوه قضائيه عراق قدرتمند و مستقل است و ميتواند اين مسئله را به خوبي حل و حقايق را روشن كند.
لازم به ذكر است با برگزاري اين كنفرانس ميتوان اين اميد را داشت كه اختلافات موجود ميان گروههاي سياسي حل و فصل شود چون در اين كنفرانس اكثريت گروههاي سياسي، قومي و مذهبي شركت خواهند داشت و من به نتايج آن بسيار اميدوارم. نتايج كنفرانس مذكور مطمئنا نتايج مثبت و تاثيرگذاري بر امنيت ملي عراق خواهد داشت و باعث تفاهم ملي و در نتيجه انسجام ملي هرچه بيشتر عراقيها ميشود. امري كه آينده عراق را بسيار روشنتر از امروز خواهد كرد.
مردم سالاري:سرگرداني نقدينگي در كشور و آثار سو آن
«سرگرداني نقدينگي در كشور و آثار سو آن»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم شهرام صدوقي است كه در آن مي خوانيد؛به وجود آمدن آشفتگي هاي متعدد طي چند ماهه اخير بارزترين مشخصه بازارهاي گوناگون كشور بوده است. همانطور كه مشهود است، اينگونه آشفتگي هاي پولي و مالي معلول علت هايي هستند كه مورد تاكيد صاحب نظران و كارشناسان قرار مي گيرند.
با مروري بر بازارهاي مالي و سرمايه اي يك ساله اخير متوجه نابساماني هاي مختلف در اينگونه بازارها مي شويم. در نخستين روزهاي سال جاري كه سياست هاي مالي و پولي بانك مركزي تحت قالب بسته سياستي اين بانك منتشر شد بايد انتظار به وجود آمدن ناملا يمات مالي در بازارهاي سرمايه اي و پولي را داشت. اصلي ترين فاكتوري كه در اين بسته پولي بانك مركزي مشاهده شد، تعديل نرخ سود سپرده بانكي تا حد پائين تر از نرخ تورم در آن زمان بود.
هنگامي كه دست اندركاران اقتصاد كشور تصميم به كاهش چند درصدي سود سپرده هاي بانكي گرفتند هيچگاه تصور نمي كردند كه پس از چند ماه مجبور به برگرداندن تصميم خود به دليل ناآرامي هاي حاصل از اعمال سياست هاي آنان در بازارها شوند. از ابتداي سال جاري به دليل كاهش نرخ سود سپرده ها، سرمايه هاي ذخيره شده در بانك ها به تدريج خارج و روانه بازارهاي مختلف پولي و سرمايه اي همچون بازار بورس اوراق بهادار، بازارهاي سكه و طلا ، ارز، خودرو و مسكن شدند.
با مرور وقايع چند ماهه بازارهاي نامبرده نيز به همين واقعيت صحه مي گذارد. افزايش كاذب و ناگهاني نرخ رشد شاخص ها در بازار بورس اوراق بهادار طي ماه هاي اوليه سال جاري به حدي غيرطبيعي بود كه پس از دست يابي به ركوردهاي جديد دوباره شاخص هاي قيمت به حدود واقعي خود برگشتند. پس از بازار بورس، بازار طلا و سكه از نظر مردم و صاحبان سرمايه، داراي توجيه اقتصادي مناسب براي سرمايه گذاري و روانه كردن سرمايه هاي سرگردان خود بودند.
اين اتفاق هم با افزايش بي سابقه قيمت هاي جهاني طلا باعث گراني شديد و تاريخي قيمت طلا و انواع سكه در بازارهاي داخلي شد.
دولت وبانك مركزي نيز بارها تلا ش بر آرام كردن مقطعي بازار طلا و سكه داشتند اما هيچ نتيجه اي از اقدامات خود نگرفتند، تنها اقدام بانك مركزي در فروش انبوه انواع سكه با نرخ هاي بالا تر از قيمت واقعي طلا در بانكهاي مختلف كشور بوده است كه اين اقدام بانك مركزي نيز متاسفانه دردي از التهاب روزافزون بازار دوا نكرد و بازار سكه تا جايي به طلا يي شدن پيش رفت كه رئيس جمهور از وجود دست هاي پنهان داخلي و خارجي در ملتهب كردن بازار طلا و سكه كشور سخن به ميان آورد; اما كارشناسان اقتصادي نظر ديگري داشتند و ريشه مشكلا ت پيش آمده در بازارهاي كشور را صرفا داخلي و عملكرد بانك مركزي و دولت مي دانستند. سومين بازاري كه از تصميمات پولي بانك مركزي جان سالم بدر نبرد و گرفتار التهابات شديد شد بازار ارز بود.
پس از آنكه بازار سكه به نهايت التهاب خود رسيد ديگر گنجايش سرمايه هاي سرگردان جامعه را برنتابيد و نقدينگي سرگردان روانه بازار ارز كشور شد. همين روانه شدن سرمايه ها به بازار باعث رشد شديد قيمت انواع ارز در كشور و افول بي سابقه ارزش پول ملي ايران شد.
همين بازار لجام گسيخته از اختيار و كنترل دولتمردان خارج شد. دولتمردان پس از چند نوبت وعده كنترل بازار ارز كشور به نتيجه اي جز ايجاد فضاي امنيتي در اين بازار نرسيدند. قيمت دلا ر آمريكا در مقاطعي از زمان به بيش از 2 هزار تومان رسيد و دولت در جهت تحقق وعده هاي تك نرخي كردن نرخ ارز قيمت 1400 تومان را تعيين و به تمامي صرافان ابلا غ كرد.
همين اتفاق و تصميم اشتباه و امنيتي بانك مركزي به التهاب بازار ارز افزود و در حالي كه صرافان از خريد و فروش ارز با نرخ مصوب خودداري مي كردند، نرخ واقعي دلا ر و ساير ارزهاي رايج بين المللي به چند صد تومان بيش از آن داد و ستد مي شد. بگير وببندهاي پليسي نيز در بازار ارز كشور وجود داشت و به طور مصنوعي جو آرامي بر بازار حكمفرما شده بود تا جايي كه حت�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[مشاهده در: www.baztabonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]
-
گوناگون
پربازدیدترینها