واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: امير پوردستان:جانباز مهرانراد سرباز ولايتمدار و فداكار جمهوري اسلامي بودخبرگزاري فارس: فرمانده نيروي زميني ارتش گفت: مهرانراد، سرباز ولايتمدار و فداكار نظام مقدس جمهوري اسلامي بود؛ بعد از دفاع مقدس، زخمهاي عميق و ناملايماتي كه بر روح و جسمش حاكم شده بود را در سنگر ديگر ادامه داد، مقاومت كرد و توانست از اين آزمايش سربلند بيرون بيايد.
خبرگزاري فارس: فرمانده نيروي زميني ارتش گفت: مهرانراد، سرباز ولايتمدار و فداكار نظام مقدس جمهوري اسلامي بود؛ بعد از دفاع مقدس، زخمهاي عميق و ناملايماتي كه بر روح و جسمش حاكم شده بود را در سنگر ديگر ادامه داد، مقاومت كرد و توانست از اين آزمايش سربلند بيرون بيايد.
به گزارش خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا»، امير احمدرضا پوردستان فرمانده نيروي زميني ارتش در مراسم تشييع جانباز شهيد ابراهيم مهرانراد كه امروز در ستاد نيروي زميني ارتش برگزار شد، اظهار داشت: جهاد، مرحوم مهرانراد بر اساس عقيدهاش بود؛ وي بر عقيدهاش پابرجا بود و بر همان ايمان و عقيده و رزم جلو رفت تا رضايت خداوند را به دست آورد.
وي ادامه داد: در زمان قديم در بين عربها مرسوم بود كه دختر بچهها براي تزيين خودشان از ليف خرما گردنبندهايي را درست ميكردند و به گردن ميآويختند؛ چون تابش آفتاب مستقيم بود گردن دختر بچه بر اثر اين تابشها ميسوخت و آن قسمتي كه زير گردنبند ليف خرمايي بود، رد گردنبند بر آن مشخص ميشد؛ امام حسين(ع) از اين نكته استفاده كرده و ميفرمايند «همانطور كه با يك نگاه به گردن دختر بچه ميتوان ردّ گردنبند را پيدا كرد، به همان وضوح و روشني ردّ مرگ در زندگي انسانها نمايان است».
فرمانده نيروي زميني ارتش يادآور شد: شهدا، مجاهدان و دلاورمردان به اين نقطه از آگاهي رسيدند و همين آگاهي باعث شد تا پروانهوار خودشان را به آتش بزنند كه جانباز مهرانراد نيز همين كار را انجام داد.
وي افزود: باري ديگر مردي از تبار گمناممان پس از سالها تحمل رنج و درد به جمع ياران سفر كرده پيوست و ما را در غم خود عزادار كرد؛ مرحوم ابراهيم مهرانراد از بزرگمرداني بود كه با آغاز جنگ تحميلي و تجاوز ددمنشانه رژيم بعثي به نداي «هل من ناصر ينصرني» حسين زمان خود لبيك گفت لباس رزم به تن كرد و عاشقانه و مؤمنانه در جبهه غرب و جنوب حاضر شد و انجام وظيفه كرد.
امير پوردستان خاطرنشان كرد: وي در مدت حضورش در جنگ تحميلي بارها تا مرز شهادت پيش رفت اما اراده الهي بر اين تعلق گرفت كه اين مجاهدت و ايستادگي او حتي بعد از پذيرش قطعنامه 598 ادامه داشته باشد و در سنگر ديگري نماد صبر، ايستادگي و مقاومت رزمندگان باشد.
وي يادآور شد: ابراهيم در اين سنگر، مؤمنانه و مقتدرانه اما خاموش و بيصدا رنج و درد را تحمل ميكرد و تمامي همت خود را براي جلب رضايت خداوند قرار داد؛ در مرور كارنامه جانباز ابراهيم مهرانراد، ديده ميشود كه او در كورههاي مختلفي از آزمايشات قرار گرفت و از جايي كه تربيت يافته مكتب اباعبدالله الحسين (ع) بود و خود را شاگرد مكتب حضرت ابوالفضل (ع) ميدانست، توانست در اين آزمايشات سربلند بيرون بيايد.
فرمانده نيروي زميني ارتش افزود: جانباز مهرانراد، در طليعه سال 1357 در بحبوحه انقلاب در آن زماني كه حضرت امام فرمان دادند «ارتش به ملت بپيوندند» از نخستين كساني بود كه به نداي حضرت امام لبيك گفت، سلاحش را به زمين گذاشت و به خيل عظيم مردم پيوست؛ زماني كه رژيم بعثي عراق با 12 لشگر زرهي و مكانيزه مرزهاي ما را مورد تجاوز قرار داد، او هم احساس مسئوليت كرد و به مدافعين پيوست؛ وي بدون اينكه آسايش و آرامش را مدنظر داشته باشد، لباس رزم به تن كرد و خود را در كوتاهترين زمان ممكن به جبهه رساند.
وي يادآور شد: مهرانراد، سربازي فداكار براي نظام مقدس جمهوري اسلامي بود و بعد از دفاع مقدس، زخمهاي عميق و تمامي ناملايماتي كه بر روح و جسمش حاكم شده بود را در سنگر ديگر رزم ادامه داد، صبر و مقاومت كرد و توانست از اين آزمايش هم سربلند بيرون بيايد.
امير پوردستان اظهار داشت: هر وقت ابراهيم را ميديديم، نگاهش به آسمان بود و از گوشه چشمش اشك جاري ميشد؛ در همان حال ساكن و بيصدا خداوند را به كمك ميطلبيد و خداوند هم به پاس اين مجاهدتها مدال رضايت را به او داد.
وي افزود: همسر مؤمن، فداكار و شايسته اين جانباز نيز مانند شمع سوخت اما چراغ خانه مهرانراد را روشن گذاشت؛ بنده به سهم خود به عنوان يك رزمنده كوچك از خيل عظيم اين رزمندگان از اين همسر فداكار قدرداني ميكنم.
فرمانده نيروي زميني ارتش بيان داشت: اگر جانباز مهرانراد در جبهههاي غرب و جنوب آن رشادتها، فداكاريها و دلاورمرديهاي را نشان داد، به جهت اين بود كه همسري مؤمن و فداكار در منزل داشت؛ همسري كه لباس رزم را به تن شوهرش پوشاند و دل او را از بابت مدرسه و بيماري بچهها و تمامي مشكلات خانواده محكم كرد.
وي اضافه كرد: همسر مهرانراد، زينبوار سنگر را حفظ كرد و زماني كه ابراهيم با تني رنجور و بيمار به منزل آمد، اين همسر فداكار باز او را لحظهاي رها نكرد و 15 سال از حمايت و پرستاري كرد؛ وي با اين امر نشان داد كه تربيت يافته مكتب حضرت زهرا (س) و حضرت زينب (س) بايد چگونه زني باشد.
امير پوردستان در اين مراسم شعري خواند و تقديم اين جانباز شهيد كرد:
رفتيد اي قربانيان كوي ايمان
رفتيد اي دل دادگان حسن جانان
رفتيد اي مردان پرشور سرافراز
وي عاكفان كوي دل در خلوت راز
رفتيد و مي از ساغر وحدت چشيديد
وز هر چه جز عشق خدا دامن كشيديد
رفتيد و شد از سوگتان خلقي عزادار
چشم گوهربينان شد از ماتم گوهربار
ني، ني كه مرگ عاشقان ماتم ندارد
جان دادن اندر راه ايمان غم ندارد
زيرا كه اصل زندگاني اعتقاد است
وانگه پي اثبات آن صبر و جهاد است
انتهاي پيام/و
پنجشنبه|ا|4|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]