تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 1 بهمن 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن ابتدا به سلام مى كند و منافق منتظر سلام ديگران است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1855199834




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فرهنگ جامع فرق اسلامي


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: فرهنگ جامع فرق اسلامي


اشاره: يكي از جذابترين بخشهاي تاريخ، بررسي آرا و انديشه‌هاي نحله‌هاي فكري است و براي ما مسلمانان بسيار دلپذير و در عين حال ضروري است كه به مطالعة چگونگي تكوين تفاسير مختلف از دين مبين اسلام و پيدايي و رشد فرقه‌هاي گوناگون در دل اين دين وحياني بپردازيم و در تأثير متقابل فراز و فرود هر يك از اين فرقه‌ها با ديگر ساحتهاي بشري چون پديده‌هاي اجتماعي،‌ سياسي، اقتصادي و... غور كنيم.

با اين وصف، ديرزماني است كه علم فرقه‌شناسي، رونق گذشتة خود را از دست داده و در محافل حوزوي و دانشگاهي ما مهجور مانده است. اين در حالي است كه در روزگاران گذشته از يك طرف علم ملل و نحل و بررسي تطبيقي كلام و فقه بين‌المذاهب، سنت مألوف مسلمانان بود و شيوه‌هاي مختلف تضارب انديشه، همچون برگزاري مناظره بين بزرگان فرق و همچنين تأليف كتبي با عناوين ملل و نحل، و مقالات و فرق، سكة رايج محافل علم و انديشه بود و از طرف ديگر در نزد فقهاي نامدار ما فهم روايات و استنباطات شيعه بدون شناخت پيش‌زمينه‌هاي سني آنها، ناممكن و عقيم شمرده شده است.

اينها و بيش از اينها، جمعي از محققان معاصر را بر آن داشته است كه هريك به نوبة خود تا حدي اين خلأ را برطرف سازند كه در اين ميان، كتاب «فرهنگ فرق اسلامي» اثر مرحوم دكتر محمدجواد مشكور، به دليل اتخاذ روش علمي در استفاده از منابع دست اول و همچنين تدوين كتاب به صورت فرهنگنامه، شاخص مي‌باشد.

در چنين بستري، كتاب «فرهنگ جامع فرق اسلامي» كه جناب حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن خميني برپايه دست‌نوشته‌هاي مرحوم آيت الله سيدمهدي روحاني تنظيم نموده‌اند، به‌سرعت در ميان اهل تحقيق و مشتاقان جا باز كرده است؛ به طوري كه دركمتر از 3 ماه به چاپ دوم رسيد و جايزه «كتاب فصل» را در رشته كلام از آن خود كرد و در بيست و نهمين دوره جايزه «كتاب سال» جمهوري اسلامي نيز به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

«فرهنگ جامع فرق اسلامي» در 3 جلد گالينگور به همت انتشارات مؤسسه اطلاعات منتشر شد. جلد اول كتاب به معرفي فرقه‌‌هاي اسلامي از «حرف الف تا حرف سين» پرداخته است و در جلد دوم فرق اسلامي از «حرف شين تا حرف ياء» معرفي شده‌اند. جلد سوم نيز شامل فهرستهاي كتاب است كه عبارتند از: فهرست آيات، روايات عربي و فارسي، مكانها،‌ اعلام، فرقه‌ها، كتب و منابع. در مجموع در اين اثر، 2340 فرقه مورد بررسي قرار گرفته و معرفي شده است.

گفتني است كه حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن خميني سالهاست كه به تدريس سطوح عالي فقه و فلسفه اشتغال دارند و حاصل تلاشهاي علمي ايشان در امر تحقيق و پژوهش، كتابهايي نظير «مباني فقهي تنظيم خانواده»، «ده مقاله» و «دليل راه» بوده است. به مناسبت گزينش«فرهنگ جامع فرق اسلامي» به عنوان كتاب سال و تجديد چاپش، مقدمه ارزشمند آن را از نظر خوانندگان گرامي مي‌گذرانيم.

***

ماجراي تدوين اين كتاب از يك اتفاق ساده آغاز شد: نوروز 1383 كتابي در باره ناصر خسرو قبادياني و رابطه‌اش با قرامطه بحرين را به مطالعه گرفته بودم. داستان قرامطه، كنجكاوم كرد تا در بازگشت به قم، در باره آن بيشتر بخوانم. پس از تعطيلات و در مباحثه سحرگاهي كه با برادرم جناب حجت‌الاسلام والمسلمين سيدمحمد روحاني داشتم، از قرامطه با او گفتم. به اين سودا كه او كه به جز علوم مرسوم ديني، با آثار ديگر نيز سرگرم و دلگرم است، مرا به كتابي و مطلبي رهنمون شود. او از دست‌نوشته‌هاي عمويش مرحوم آيت‌الله آقاي حاج سيدمهدي روحاني گفت. آيت‌الله سيد مهدي روحاني در نگاه علماي قم، استاد مسلم فرقه‌پژوهي است. با رسيدن مجموعه پر برگ و بار فيشهاي آن زنده‌ياد، داستان تدوين اين مجموعه نيز به آغاز خود رسيد.

من ضرورت انتشار آن مجموعه را در پيش نهادم. نمي‌دانم اين اراده و تصميم من بود، يا اين تصميم از دل سخنان من برآمد كه من، خود، كار بازنوشت آن اوراق را برعهده بگيرم. البته بي گمان در اين پذيرش، علاقه پيشين من به پژوهش در تاريخ، مؤثر بود. از خوش‌خيالي من بود كه مي‌پنداشتم كار مجموعه در فرصتي چند ماهه سامان مي‌گيرد؛ اما زمان كه مي‌گذشت و انبوه كار پيش رو را كه مي‌ديدم، بيشتر مي‌فهميدم كه كار كارستان مرحوم سيد مهدي روحاني با چند هفته و چند ماه به جمعيت نمي‌رسد.

در آغاز تنها بر آن بودم تا دست‌نوشته‌ها را فقط بازنويسي كنم و روزي چندين ساعت بر سر اين كار بودم. با پايان سال تحصيلي حوزه علميه قم، تمام تابستان گرم خود را هر روز بيشتر از ده ساعت، بر اين كار مي‌گماشتم. هنگام بازنويسي، شايد به دليل كنجكاوي يا نامفهوم بودن پاره‌هايي از عبارات، زندگي‌نامه كساني را كه نامشان در مجموعه بود خواندم و بي توجه به اينكه گستره كار در حال افزايش و سرعت در حال كاهش است، فشرده‌اي از آن زندگي‌نامه‌ها را براي خود نوشتم. اشتغال علمي در حوزه و نيز اشتغالات غير علمي من، كه تمام آنها را در روزهاي غير درسي در آخر هفته پي مي‌گيرم، از سرعت كار مي‌كاست و گاه هفته‌ها آن را بر زمين مي‌گذاشت.

فقدان مشخصات كتاب‌شناسي، علائم و ارجاعات نامفهوم، و مهمتر از همه، تعدد تصحيحات آثاري كه مؤلف مرحوم به آنها استناد كرده بود و در اغلب موارد با استنادهاي او همخواني نداشته و در گذر زمان تغيير يافته بودند، از مشكلات بازنويسي بود. برخي از اين دست‌نوشته‌ها به سالهاي دهه سي و چهل بازمي‌گشت و در ميان آنها حتي به كتابهاي درسي دوره دبيرستان و نيز مجلات آن زمان ارجاع داده شده بود. كتابها نيز بيشتر ناياب و يا كمياب بودند.

من به جز كار وقت‌گير بازنويسي فيش‌ها، يافتن مشخصات كتاب‌شناسي و يكسان كردن نظام ارجاعات، نگارش زندگي‌نامه و تراجم بسياري از كساني كه از آنها نامي برده شده بود، به فرقه‌هاي بسياري برخورد كردم كه در آن فيش‌هاي خام، سخني از آنان به ميان نيامده بود. در بسياري از كتابها نيز مطالبي يافت مي‌شد كه از اساس با يافته‌هاي مؤلف مغاير بود. نيز اضافه كنم كه دست نوشته‌هاي مرحوم آيت‌الله روحاني در فصول و فرقه‌هاي مربوط به پس از معتزله مفقود شده بود و طبيعتاً اسامي فرقه‌هايي كه در چينش الفبايي، پس از معتزله قرار مي‌گرفتند، بايد به اصل كار اضافه مي‌شد. پيداست كه حل و فصل و سر و سامان دادن به همه اين موارد، كاري از نو و پژوهش و تتبعي گسترده مي‌طلبيد.

در اين سالها، غوطه خوردن در صدها عنوان كتاب و مقاله، كه دريايي از لطايف و معارف را به همراه داشت، براي من مايه بهره‌وري و شيرين‌كامي بود. به نيت سر و سامان گرفتن اين كار، تابستان آن سالها را در قم ماندم و بسياري روزها تا پاسي از شب گذشته و بسياري اوقات تا سحرگاه درگير اين مشغله لطيف بودم. شايد همين حلاوت يا وسواس در كار بود كه مرا از سپردن بخشي از كار به ديگران باز مي‌داشت.

بخشهاي اين مجموعه

چنين است كه مجموعه پيش رو مشتمل بر پنج بخش است:

1. دست‌نوشت‌هاي مؤلف كه آنها را بازنويس كرده‌ام؛

2. مآخذي كه مرحوم روحاني به آنها اشاره كرده است. با اين توضيح كه آن مرحوم به تعداد اندكي منبع ارجاع داده است و كثرت ارجاعات در اثر حاضر در واقع محصول كاري است كه پس از او به انجام رسيده است؛

3. پي‌نوشت‌هاي توضيحي كه همگي از افزوده‌هاي من است با ذكر منابع آن؛

4. تراجم كساني كه مرحوم روحاني يا خود من، در ضمن افزودن فرقه‌هاي جديد، به نام آنان اشاره كرده‌ايم با ذكر منبع. لازم به گفتن است كه همواره از نخستين منبع، بيشترين بهره براي نوشتن برده شده است؛

5. افزودن نام فرقه‌هاي جديد كه در دست‌نوشته مرحوم روحاني اثري از آنها نيست. نام اين فرقه‌ها، با وجود آنكه از افزوده‌هاي من است، در متن كتاب آورده شده است تا ترتيب الفبايي كتاب حفظ شود. اين فرقه‌ها با رنگ سبز در كتاب نمايش داده مي‌شوند.

طبيعي است كه اين اثر صرفاً فرهنگ‌نامه‌اي است كه توسط دو تن به رشته تحرير درآمده است و نگارش و پژوهش كامل در حوزه فرق اسلامي ـ به گونه‌اي كه بتوان آن را دائره‌المعارف فرق ناميد ـ محتاج كاري جمعي است كه تأليفات محققان گرانقدر بيشتري را طلب مي‌كند.

شايد اين انتظار وجود داشت كه در مقدمه اين نوشتار، اگرچه به صورت مختصر، به ‌علل تفرّق ملت اسلام و عواملي كه اين مهم را پديد آوردند، اشاره شود. عللي كه مي‌توان آنان را در دو شاخه اصلي مباحث كلامي و امور سياسي دسته‌بندي كرد. نگارنده اذعان دارد كه پژوهشي اين‌چنين درحوزه فرق اسلامي، بدون بحثي كلان در عوامل فرقه‌سازي ناقص است؛ اما حقيقت امر آن است كه نخواسته‌ام كار مؤلف را به جهت نوشته شدن مقدمه‌اي كه مي‌تواند به‌ صورت مستقل نيز مورد نگارش قرار گيرد، به تأخير چندباره اندازم. اميد است در آينده‌اي نزديك، كتابي را در طرح و قواره جديد و به نوعي متفاوت در اين باره به رشته تحرير درآورم؛ چنان‌كه مقدمات آن را فراهم نموده‌ام.

و ديگر سخن آنكه فهرست‌نويسي مجموعه‌اي با اين حجم از اعلام، كتاب، اماكن و نام فرقه‌هاي مختلف تلاشي مستمر و ارزشمند را مي‌طلبيد. به‌خصوص آنكه، فهرست اعلام و فهرست اعلام مترجم براساس مستند مشاهير و رجال كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران تنظيم گرديد كه با توجه به آنكه اين مستند از نسخه‌هاي الكترونيكي بي‌بهره است، خود كاري زمان‌بر بود. اين كار، مرهون تلاش برادران گرانقدر آقاي مهدي انصاري و حجت‌الاسلام محمدمهدي محب‌الرحمن است كه به صورتي خستگي‌ناپذير آن را به سرانجام رساندند.

* * *

در ادامه سخن لازم مي‌بينم با تفصيل بيشتر به مطالبي اشاره كنم كه آنها را از مبادي تصوري و تصديقي اين پژوهش به‌شمار مي‌آورم؛ ضمن اينكه به مناسبت، به برخي برجستگي‌ها و نيز تنگناهاي كار مرحوم آيت‌الله روحاني هم اشاراتي مي‌كنم.

يكم. آثار نگاشته شده در حوزه فرق،گاه نسبت‌هايي را به برخي فرقه‌ها مي‌دهند كه خالي از مسامحه نيست و قابل تأمل و حتي شك‌برانگيز است. تو گويي در اين موارد، قلم در دست دشمنان اين فرق بوده است. اين فرقه‌نگاران نوعاً از اهل سنت‌اند؛ براي نمونه بغدادي، شهرستاني، اسفرايني و اشعري، در مقام اظهار نظر در باره فرقه‌هاي ديگر، سني‌هاي تند و متعصبي هستند. اشعري البته در قياس با بقيه منصفانه‌تر نوشته است. «تلبيس ابليس» و فرقه‌نگاري ابن حزم، نمونه‌هاي ديگرند. حتي منصفانه بگوييم كه بسياري از نسبت‌هايي كه در دوره بني‌عباس به بني‌اميه داده شده است، محل ترديد و تأمل است. اين نسبت‌هاي نادرست اگر پژوهشگر را به سمت انكار نبرد، دست كم به ترديد دچار مي‌كند؛ به‌خصوص در باب فرقه‌هايي كه خود درباره انديشه‌هايشان چيزي ننوشته‌اند. نسبت‌هاي ناروا به انديشه‌هاي فرق، منحصر به شيعه نيست و مصاديق آن را مي‌توان در صوفيه و معتزله نيز سراغ گرفت.

نكته مهم ديگر اين است كه در دوره‌هاي بسياري از حيات خلافت اسلامي، فرقه‌ها مخفيانه زندگي مي‌كردند و چون حكومت در دست اهل سنت بوده است، آنها قدرت دفاع نوشتاري از خود را نداشتند. برخي از اين فرقه‌ها مانند اسماعيليه، قرامطه و خوارج، كه با حكومت وقت معارضه داشتند، با نسبت‌هاي بسيار بد و ناروا مواجه بودند؛ تهمت‌هايي مانند حلال دانستن زنان بر يكديگر، جواز شرب خمر و ترك نماز كه در بسياري از كتب مضبوط است.

فرقه‌هايي كه در محدوده جغرافيايي ايران پديد مي‌آمدند و در ستيز با حكومت بودند، از اين دست‌اند. اين گونه نسبت‌ها البته در باب فرقه‌هايي كه در آن دوران توانايي پاسخگويي مكتوب يا مناظره را داشتند، بسيار كمرنگ مي‌شود.

به هرحال سرفصل پژوهش در كتابهاي فرق مي‌تواند توجه به اين نكته باشد كه آثار به دست عالمان بي‌طرف نوشته نمي‌شده است.

جز دوره معاصر، قريب به اتفاق فرقه پژوهان و تراجم‌نويسان، لزوماً در دفاع از مذهب و فرقه خود قلم مي‌زدند و به همين دليل نسبت‌هايي را به فرق ديگر مي‌دادند كه ترديدآميز است؛ براي مثال نمونه‌اي از اثر معروف «رازي» با نام «تبصره‌العوام» نقل مي‌كنم: در نمونه نخست رازي اين ماجرا را نقل مي‌كند كه: «چون خواهر ابوالحسن اشعري مانند خود اشعري مسيحي بود، او را به خانه‌اش راه نداد به اين دليل كه اشعري از مسيحيت اعراض كرده است، و اشعري در پاسخ گفته است كه: من مسلمان شدم تا اسلام را متزلزل و تخريب كنم.» آشكار است كه با توجه به سابقه اشعري، دروغ بودن چنين نقلي غيرقابل ترديد است.

نمونه دوم، نقلي است مربوط به شخصي به‌نام «حمدان قرمطي» كه به واسطه برخورداري‌هاي مالي ـ به پندار رازي ـ به نيت از ميان بردن آيين اسلام، اسماعيليه را تأسيس كرد و سر از دولت فاطميون درآورد. پيداست كه اين ماجرا در سايه نزاع ميان بني‌عباس با دولت فاطمي ساخته و پرداخته شده است. و نمونه ديگر نسبت‌هاي جبرگرايانه و يا تجسيم به اصحاب بزرگ اهل بيت عليهم‌السلام.

از سوي ديگر فرقه‌نگاراني نيز هستند كه به نيت پاكسازي افكار و آثار نامطلوب بد گذشتگان‌شان، از در توجيه درآمدند و آن آثار و افكار را به گذشته ايشان مربوط دانستند و به نوعي آنها را بي اهميت تلقي كردند؛ در حالي كه در بررسي‌هاي تاريخي، حال و گذشته نداريم و هر دو به يك اندازه در امر پژوهش مهم است. به هر حال در حوزه فرق، جز فرقه‌هاي بسيار مشهور كه مي‌توان به منابع خوبي در رابطه با آنها دست يافت، آثار فرقه‌هاي غيرمشهور، يا از ميان رفته‌اند و يا مدافعي در طول تاريخ نداشته‌اند و به آنها بيشتر از ديد يك فرقه تاريخي از ميان رفته توجه شده است. اين رفتار نيز خود نوعي يكجانبه‌نگري در فرقه‌پژوهي است. در باب نسبت‌هايي كه به اين فرقه‌هاي منقرض شده داده‌اند، بايد به ديده ترديد نگريست، اگر چه نويسندگان بزرگ آن آثار را نوشته باشند؛ چرا كه ايشان به تاريخ تبديل شده بوده‌اند و اين تاريخ نيز از وابستگان به خود آن فرق نقل نشده است. معتزله در اينجا نمونه خوبي است. در مورد معتزله تلاش بسيار وافري شده كه معتزله را يك بينش پر از فرقه نشان بدهند: خياطيه، جاحظيه، جبائيه، بوالهاشميه و... را در شمار فرقه‌هاي معتزله آورده‌اند و ميان آنها تفاوتهاي بنياني قائل شده‌اند، در حالي كه واقعاً چنين نيست و بسياري از اختلافات آنان در حدي نيست كه به فرقه‌سازي برسد و اختلافات عمدتاًً بر سر مسائل كوچكي بوده است.

اين فرقه‌سازي‌ها هدف تخريبي داشته است و به انگيزه بيان اختلاف شديد ميان آنها و در نتيجه نفي معتزله شكل داده شده است. به همين دليل است كه فرقه‌سازان مي‌گويند اهل سنت و جماعت در واقع يك فرقه‌اند و آرايشان هم يكي است؛ ولي براي معتزله دهها فرقه ساخته‌اند، درحالي كه اگر قرار باشد ظهور يك اختلاف در يك مسئله كوچك كلامي ـ كه آنها را اصطلاحاً «لطائف كلامي» مي‌ناميم ـ باعث تفرق شود، از همينان، هزاران فرقه ساخته مي‌شود. عالمان فرقه شافعي ـ كه يك فرقه فقهي است ـ آنقدر با هم اختلاف داشتند كه اگر به رويه اختلافات آنها توجه كنيم، باعث تفرق آنها مي‌شود. در شيعه نيز چنين است. بسياري از فرقه‌هايي كه به نام شيعه ذكر كرده‌اند، اصلاً فرقه نيستند و متأسفانه كسي مانند قاضي نورالله شوشتري براي نمونه «كرجيه» را در شمار فرق شيعه آورده است، در حالي كه آنها نه فرقه، بلكه گروهي از شيعه‌اند كه در جغرافيايي خاص زندگي مي‌كردند. «نصيريه» يك نمونه ديگر است. در باره اين فرقه،

به تبع آثار مشهور، كتاب «موسوعه الفرق و الجماعات» نوشته عبدالمنعم حفني به نقل از «مذاهب الاسلاميين» نوشته عبدالرحمن بدوي، طوايفي از نصيريه را فرقه دانسته است، در حالي كه از هيچ يك از آنها آراي به‌خصوصي نقل نشده است تا آنها را در حد يك فرقه در شمار آوريم. ما به دليل روشي كه فرقه‌نويسان مشهور داشته‌اند، نام اين گروهها را در كتاب خود آورده‌ايم، با اين توضيح كه اينها نه فرقه، بلكه طايفه‌اند؛ چنان‌كه شيعيان جبل عامل، پاكستان، افغانستان، ايران و... را اگر چه ممكن است سنتهاي مختلفي داشته باشند، اما فرقه‌هاي متعدد نبوده‌اند و موقعيت جغرافيايي باعث افتراق و اختلاف آنها نشده است.

«حواشب» اسماعيليه نمونه ديگر است. مرحوم روحاني در باب حواشب اين احتمال را مي‌دهد كه نام قبيله‌اي باشد نه نام مذهب. كتاب «عبيدالله مهدي» نوشته حسن ابراهيم حسن و طه احمد شرف از حواشب نام برده و آنها را از اسماعيليه دانسته است. آيت‌الله روحاني در مقابل مي‌گويد شايد اين گروه از انصار «حسين‌ بن حوشب» باشند كه داعي عبيدالله مهدي ـ سرسلسله فاطميون مصرـ است و بنابراين نه فرقه، بلكه طايفه حسين بن حوشب‌اند.

دوم. چنان‌كه پيشتر نوشتم در اين كتاب فصل مربوط به پس از معتزله را چون در تحقيقات مرحوم آيت‌الله روحاني نبوده، مطابق روش ايشان، خود افزوده‌ام. يكي از علل فراوان بودن اسامي و مدخل‌ها در اين كتاب اين است كه ما به نسخه بدلها و تصحيفات نامهاي فرق نيز اشاره كرده‌ايم كه البته هم بر اساس روش مرحوم روحاني است و هم مطابق با روشهاي مدخل‌نويسي جديد. براي نمونه «حلسفيه» از موارد تصحيفي است. نمونه ديگر از تصحيفاتي كه به آن اشاره كرده‌ايم، «ايازيه» است. ايازيه با الف است كه در «دائره‌المعارف اسلاميه» آن را با عين نوشته‌اند و اين نيست مگر آنكه كتاب مذكور ترجمه‌اي از متن انگليسي است و مترجم به جاي الف از عين استفاده كرده است.

در چنين مواردي اگر تصحيف آن آورده نمي‌شد، خوانندگان در يافتن آن به دشواري مي‌افتادند. به نظرم شمار بسياري از اين فرقه‌ها، نامهاي تصحيفي است كه مرحوم روحاني شايد به دليل وجود منفعتي، به اين نوع تصحيفات اشاره كرده است و ما نيز بر اساس روش ايشان عمل كرده‌ايم.

نكته‌اي كه لازم است به آن اشاره نمايم، آن است كه ما در آنچه از كتابها نقل كرده‌ايم، بر آن بوده‌ايم كه امانت‌دارانه عمل نماييم و لذاست كه نقل‌هاي مستقيم و يا غيرمستقيم از نوشته‌هاي ديگر، به همان صورت كه بوده، انجام يافته است.

ادامه دارد





شنبه|ا|29|ا|بهمن|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 113]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن