واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: حوادث: زني که هفت بار از سه شوهر خود طلاق گرفته بود اين بار براي اثبات ازدواج با شوهر اولش به دادگاه خانواده مراجعه کرد. اين زن 59 ساله که فهيمه نام دارد چندي قبل با مراجعه به شعبه 261 دادگاه خانواده طي دادخواستي از قاضي اقدم خواست طي حکمي رسمي تاييد کند او همسر مردي به نام ايوب که اکنون فوت شده، بوده است. فهيمه در اظهاراتش گفت؛ من سال ها قبل با ايوب آشنا شدم و از آنجا که هر دو به يکديگر علاقه داشتيم، با موافقت خانواده هايمان با هم ازدواج کرديم، اما زندگي مشترک مان زياد دوام نياورد و پس از مدتي با بالا گرفتن اختلافات از وي طلاق گرفتم. چند ماهي از جدايي ما گذشته بود که ايوب دوباره سراغ من آمد و خواست زندگي تازه يي را از سر بگيريم. من که به ازدواج مجدد با شوهر اولم بي ميل نبودم از او مهلت خواستم تا کمي فکر کنم و سرانجام با اين استدلال که هر دو به اشتباه هاي گذشته خود پي برده ايم براي دومين بار به صورت رسمي عقد کرديم ولي اين بار هم زندگي مان خيلي زود به تشنج کشيده شد و راه ديگري به جز طلاق برايمان باقي نماند. پس از دومين طلاق دوباره من و ايوب سر راه يکديگر قرار گرفتيم و با اين اميد که اين بار زندگي ايده آلي خواهيم داشت دوباره با هم ازدواج کرديم، اما خوشبختي براي ما فقط يک سراب بود و سرانجام براي سومين بار حکم طلاق من و ايوب صادر شد. زن ميانسال ادامه داد؛ هرچند قصد داشتم پس از سه بار ازدواج ناموفق با يک مرد ديگر هرگز پاي سفره عقد ننشينم اما سرنوشت مرا با مردي به نام جواد آشنا کرد که به نظر مي رسيد مردي خوب و قابل اعتماد است. در مدتي که با او مراوده داشتم به اين نتيجه رسيدم که برخلاف ايوب، ازدواج با اين مرد مي تواند مرا به روياها و آرزوهايم برساند. وي نيز براي آغاز زندگي مشترک با من لحظه شماري مي کرد و همين علاقه دوجانبه سبب شد با هم ازدواج کنيم ولي اختلافاتي که بر سر مسائل مختلف بين ما وجود داشت مانع از رسيدن به اهداف مان شد و از جواد هم طلاق گرفتم، اما همان طور که نمي توانستم زندگي در زير يک سقف را در کنار جواد تحمل کنم دوري از او هم برايم غيرممکن مي نمود به همين خاطر پس از چند ماه براي دومين بار به عقد او درآمدم ولي باز هم از وي طلاق گرفتم و پس از دومين طلاق از جواد همان شيوه يي را در پيش گرفتم که در زندگي با ايوب تجربه کرده بودم. به اين ترتيب سومين بار با هم پاي سفره عقد نشستيم و مدتي بعد هر دو مشتاق و راضي به محضر رفتيم تا طلاق مان را به ثبت برسانيم. فهيمه در ادامه اظهاراتش گفت؛ هفتمين ازدواج من با مردي به نام ناصر بود. اين مرد هم در نگاه اول مردي مناسب و ايده آل به نظر مي رسيد اما زندگي با او حقايقي را برايم آشکار کرد که تا پيش از اين از آنها اطلاع نداشتم. روحيات، تفکر، سليقه و خلق و خوي ناصر کاملاً در تضاد با من بود و ما هيچ نقطه مشترکي نداشتيم که بخواهيم با توسل به آن به دوام زندگي مان بينديشيم. به همين خاطر بار ديگر راهي دادگاه خانواده شدم، دادخواست طلاق ارائه دادم و بعد از طي مراحل قانوني که کاملاً با آن آشنايي پيدا کرده بودم از ناصر هم جدا شدم. در همين ايام بود که تقدير ازدواج هشتم را به عنوان يک گزينه قابل تامل پيش رويم گذاشت. ايوب شوهر اولم که در اين مدت خود با زني ديگر ازدواج کرده و او را طلاق داده بود دوباره نزد من بازگشت و با حرف هايش مرا قانع کرد که اکنون هر دو تجربه کافي را براي داشتن يک زندگي آرام داريم. پس از آنکه موافقتم را براي ازدواج دوباره با ايوب اعلام کردم قرار شد مراسم عقد را خصوصي برگزار کنيم و ازدواج مان را ثبت نکرديم اما دو ماه پيش شوهرم فوت شد و ثبت نشدن ازدواج برايم دردسر آفريد. حقيقت امر اين است که او کارمند بود و من براي گرفتن حقوقش بايد ثابت کنم همسرش بوده ام. من که ديگر قصد ندارم ازدواج کنم براي امرار معاش به اين پول نياز دارم و خواستار صدور حکم اثبات زوجيت هستم. بنابراين گزارش قاضي دادگاه پس از شنيدن اظهارات اين زن 59 ساله رسيدگي به پرونده وي را به آينده موکول کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]