تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816820581
سعيد ابوطالب: مجلس هفتم ضعيفترين مجلس بود
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: سعيد ابوطالب: مجلس هفتم ضعيفترين مجلس بود
ايران > سياست - اين روزها سعيد ابوطالب بيشتر پشت لنزهاي دوربين است تا در محافل سياسي اما اين مستندساز كه در كارنامه كاري خود تهيه فيلمي از مجلس هفتم هم دارد در گفتوگو با همشهري ماه روايتهاي جالبي از چهگونگي ورود برخي نمايندگان به مجلس دارد. و به اعتقاد او مجلس ششم بدترين و مجلس هفتم ضعيفترين مجالس بعد از انقلاب بودند.
اين روزها سعيد ابوطالب بيشتر پشت لنزهاي دوربين است تا در محافل سياسي اما اين مستندساز كه در كارنامه كاري خود تهيه فيلمي از مجلس هفتم هم دارد در گفتوگو با همشهري ماه روايتهاي جالبي از چهگونگي ورود برخي نمايندگان به مجلس دارد. و به اعتقاد او مجلس ششم بدترين و مجلس هفتم ضعيفترين مجالس بعد از انقلاب بودند.
* شما مجالس هفتم و هشتم را مجالس اصولگرا ميدانيد؟
به اين دليل كه ما ساختار حزبي نداريم هر كسي و هر جرياني ميتواند روي خودش يك اسم بگذارد و مجبور هم نيست كه مانيفست و بيانيه بدهد بنابراين بستگي به فضا دارد. اگر اصولگرايي به معناي حفظ ارزشها باشد بسياري از اصلاحطلبان در مجلس بيشتر از اصولگرايان پايبند ارزشهاي انقلاب بودند و بسياري از اعضاي فراكسيون اصولگرايان خود را اصلاحطلب ميدانستند.
مثلاً عدهاي در مجلس پرچم اصولگرايي برداشتند و از احمدينژاد دفاع كردند درحاليكه احمدينژاد هيچگاه خود را اصولگرا نميداند. من اغلب نمايندگان مجلس هشتم را از نظر محتوايي يعني پايبندي به اصول و ارزشهاي انقلاب اصولگرا ميدانم اما اين عنوان را يك عنوان جعلي ميدانم كه هر كسي ميتواند براي خود جعل كند مگر بعضي از اين اصولگراها همان كساني نيستند كه به آنها جريان راست يا محافظهكار ميگفتند كه البته در همان زمان هم كه اين اصطلاحات را به كار ميبردند از نظر جامعهشناسي سياسي نه راستهاي ما راست بودند نه چپهاي ما چپ.
بعدها كه اسمشان شد محافظهكار و اصلاحطلب باز هم هيچ يك بهطور واقعي مانند عنوانشان نبودند. من فكر ميكنم بهزودي عنوانهايي ديگر خلق ميشود چون الان احمدينژاد موسوم به اصولگرايي است و با اصولگراهاي مجلس دعوا دارد و هركدام ديگري را اصولگرا نميداند. شبيه اين اختلاف ميان اصلاحطلبها هم هست.
* احمدينژاد را اصولگرا ميدانيد؟
احمدينژاد نه اصولگرا است نه اصلاحطلب. احمدينژاد سليقه سياسي خاص خودش را دارد كه در قالبهاي سياسي ما اسمي نداريم كه براي آن بگذاريم و ديگران اشتباه ميكنند. از احمدينژاد بهعنوان يك فرد اصولگرا دفاع ميكنند مجلس هفتم با دولت هشتم كنار آمد و آن يكسالونيم دوران خوبي بود.
مجلس هم دولت را نقد ميكرد و هم دولت خود را نسبت به مجلس پاسخگو ميدانست و مطيع بود در حالي آن دولت اسمش اصلاحات بود و مجلس هفتم مجلس اصولگرا؛ ولي از زماني كه احمدينژاد آمد در همان سه- چهار ماه اول معلوم شد زبان مشتركي بين مجلس هفتم و دولت وجود ندارد.
* آقاي مطهري اخيراً در مصاحبه با همشهري ماه گفت احمدينژاد حيثيت ها را زير سوال برد. شما اين گفته ايشان را قبول داريد؟
من معتقدم احمدينژاد اولين ميخ را به تابوت اصولگرايي زد. يعني عمر جريان اصولگرايي را كوتاه كرد در حالي كه اگر اصولگرايي را به عنوان يك پارادايم بشناسيم ميتوانست براي كشور خيلي موثر باشد. هرچند من معتقدم احمدينژاد از اول اصولگرا نبود.
* علت ضعيف شدن مجلس در طول اين سالها چه بوده؟
دلايل مختلفي ميتواند داشته باشد از جمله نبودن ساختار حزبي در كشور. در ايران نمايندگان به صورت فردي وارد انتخابات ميشوند و اين فردي آمدن موجب ميشود در مقابل عملكرد خود پاسخگو نباشند، يعني مانند يك حزب هيچگاه يك تجربه متراكم از خود به جا نميگذارند، مثلاً برخي نمايندگان كه با اسم اصلاحطلبي در شهرستانها رأي آوردند بعد از اينكه وارد مجلس شدند يك سال اول نميدانستند چهكاره هستند، از آن طرف ميبينند فضا به نفع اصولگرايان است بنابراين در فراكسيون اصولگرايان مينشينند حتي برخي از نمايندگان در طول چهار سال نمايندگي خود هم در فراكسيون اقليت هستند هم در فراكسيون اكثريت.
اين بهدليل نبود ساختار حزبي در قدرت است. با نزديك شدن انتخابات هم مواضع نمايندگان دچار تغيير و تحول ميشود. علت ديگر، مشخص نبودن منابع مالي است كه قرار است نمايندگان براي تبليغات انتخابات از آن استفاده كنند.
حمايتكنندگان كانديداها در زمان انتخابات تأثير زيادي در مواضع بعدي آنها در مجلس دارند و لذا مشخصاً دولتهاي مستقر، هميشه در تعيين تركيب مجالس موثر بودهاند مخصوصاً در شهرستانها يعني استاندار همان طرفي كه باشد در نهايت توانسته است بعضي از كانديداهاي خود را وارد مجلس كند، نمايندگان براي دوره بعد وابسته به رأي مردم شهرستان هستند و بايد تبليغ كنند. پول هم در اختيار استاندار و دولت است.
نماينده براي آنكه بتواند از عهده هزينه تبليغات انتخاباتي برآيد بايد با استاندار و دستگاههاي دولتي همراه باشد تا بتواند رأي بياورد. براي همين ميبينيد نمايندگان مجلس در شهرستانها دم در اتاق استانداران مينشينند در حالي كه اين بايد برعكس باشد.
البته سيستم تأييد صلاحيتها هم تا حدودي موثر است. چون خيلي از نخبگان سياسي از اين نگرانندكه براي نمايندگي مجلس ثبت نام كنند و صلاحيت شان تاييد نشود، نمونهاش رد صلاحيت افرادي مثل علي مطهري، كاتوزيان و... در هيأتهاي اجرايي در همين دوره است.
در دورهاي نمايندهاي از يكي از حوزهها انتخاب شده بود كه فقط براي اينكه رقيب او يك اصلاحطلب بود همه كمكش كردند كه رأي بياورد، حتي نميدانست وظايف يك نماينده چيست و براي چه به مجلس آمده است و حتي فرق كميسيون و فراكسيون را نميدانست.
مسأله اين است كه نمايندگان نميتوانند از اين قدرت كه قانون اساسي به مجلس داده استفاده كنند. گاهي صحن مجلس ضعيف است و گاهي هيأت رئيسه. مثلاً مجلس هفتم صحن قوي داشت ولي مجلس هشتم صحن ضعيفي دارد. بنابراين اگر چه مجلس به صورت قانوني و در آييننامه داخلي از قدرت خيلي بالايي برخوردار است اما اين قدرت هيچگاه نقد نشده است كه اين برميگردد به ضعف خود مجالس.
* يعني چه قدرت مجلس نقد نشده است؟
يعني قدرت مجلس به صورت عليالحساب در قانون اساسي و آييننامه داخلي تعريف شده. اين نمايندگان هستند كه بايد اعمال قدرت بكنند. آييننامه داخلي مجلس در زمان مجلس هشتم بهتر شد.
آقاي لاريجاني اولين كاري كه كرد، تغييرات در آييننامه داخلي مجلس بود، بهعنوان نمونه كارت زردهايي كه وزرا در صورت قانع نشدن نمايندگان از پاسخ آنها دريافت ميكنند يكي از جنبههاي مثبت اصلاح آييننامه داخلي مجلس بود.
آييننامه داخلي مجلس نسخه دوم قانون اساسي است و حتي در برخي مواقع قدرتش به قدرت قانون اساسي تنه ميزند، مجلس در آييننامه داخلي فقط براي خودش تعيين وظيفه نميكند بلكه براي قواي ديگر نيز تعيين تكليف ميكند و اين قدرت مجلس ما را ميرساند. اما متأسفانه در كشور ما اينگونه نيست.
مثلاً همين تقسيمبندي مجلس به اقليت و اكثريت ذاتاً يك تقسيمبندي ژورناليستي است چون در مجلس و در زمان تصميمگيري در مورد يك طرح و لايحه نمايندگان تكليف خود را نميدانند و نميدانند كه چهگونه بايد موضعگيري كنند.
شايد 10درصد نمايندگان مجلس كه از احزاب قديمي مثل موتلفه هستند بدانند در زمان رأي دادن به يك لايحه تكليفشان چيست زيرا آنها با هم ارتباطات بيرون پارلماني دارند و براي تصميمگيري در مورد مسائل با هم هماهنگ ميشوندو اين اتفاق خوبي است.
اما عملاً مجلس ما در دورههاي اخير روي دوش حدود 40،30 نماينده ميچرخد آن هم نمايندگان شهرهاي بزرگ كه تكليفشان با خودشان و طيف سياسيشان مشخص است. چون اغلب نمايندگان در شهرهاي كوچك كه رأيشان وابسته به مردم است بيشتر از آنكه به دنبال انجام كارهاي ملي باشند كارهاي منطقهاي و محلي مثل آب و گاز و آسفالت را پيگيري ميكنند كه هيچيك از آنها جزو وظايف ساختاري مجلس نيست.
بنا براين هرچه ميگذرد مجلس ضعيفتر ميشود. مشكل اين است كه نمايندهها با برنامه و ساختار مشخصي وارد مجلس نميشوند تا در طي دوران نمايندگي و براي دور بعد سنجيده شوند كه تا چه حد از قولهايي كه داده بودند انجام شده است.
* يعني اين حرف احمدينژاد را تأييد ميكنيد كه مجلس در رأس امور نيست؟
اين همان مهمي است كه در سوال نمايندگان مجلس از ايشان مطرح است. اميدوارم ايشان منظور خاصي از اين حرف نداشته باشند. چون اگر از اين حرف خود (مجلس در رأس امور نيست) منظور خاصي داشت و هدفش تمركز قدرت در اختيار رئيسجمهور بود، فرداي همان روز مجلس ايشان را مورد سوال قرار ميداد و رأي به عدم كفايت ميداد زيرا كسي كه چنين اعتقادي دارد يعني قانون اساسي را قبول ندارد. اما من فكر ميكنم آقاي احمدينژاد منظوري نداشت.
اينكه ميگويم مجلس سر جاي خودش نيست منظورم تأييد حرف آقاي احمدينژاد نيست. ميگويم مجلس در آن جايگاهي كه قانون اساسي به او داده و بايد در آنجا باشد، نيست و هر چه در عملكرد مجلس اول تا الان ميبينيم متأسفانه مجلس از قدرت خودش استفاده نميكند بنابراين مجلس به يك ماشين توليد قوانين خرد و كلان تبديل شده كه كمتر با نظارت همراه است.
* با همه اين اوصافي كه گفتيد و با اين ضعفها كه به آن اشاره كرديد، شما براي مجلس هشتم ثبت نام كرديد. . .
بله اين يك تصميم گروهي بود. ما در مجلس هفتم طرح سوال از رئيسجمهور را مطرح كرديم و همانهايي كه الان منتقد آقاي احمدينژاد هستند مثل آقايان توكلي و نادران، باهنر و... ريختند سر ما كه چرا اين اصولگرايان منتقد را درست كرده بوديم.
آقاي توكلي ما را متهم كرد كه شما داريد در درون جبهه اصولگرايي انشقاق ايجاد ميكنيد و ما گفتيم حمايت از دولت بايد اصولي باشد ما كه مجلس هستيم و خاستگاه مردمي داريم بايد مطالبات مردم را پيگيري كنيم و جلوي اين انحرافها را بگيريم.
متأسفانه همين جرياني كه اكنون سردمدار مخالفت با آقاي احمدينژاد است همان زمان منتقدان اصلي آقاي احمدينژاد را نفي كردند و ما را از دايره اصولگرايي بيرون گذاشتند. در زمان انتخابات مجلس هشتم آقاي كوچكزاده آمد به دفتر من و گفت كه ميخواهيم ليست انتخاباتي تهران را ببنديم. تو را هم ميخواهند در اين ليست قرار دهند اما به شرط اينكه دست از اصولگرايي مستقل برداري و من گفتم كه در اين مدت متوجه شدم دولت از حرفهاي اصيلي كه زده عدول كرده و به شعارهايي كه داده پايبند نبوده و مجلس بايد در برابر آن بايستد اگر دور بعدي هم نماينده باشم در مقابل اين مسائل ميايستم.
* چرا مجلس هفتم را ضعيف ميدانيد؟
ضعيف بودن مجلس هفتم به خاطر صحن نبود، چهرههاي شاخصي در مجلس هفتم بودند مثل دكتر افروغ، دكتر خوشچهره، دكتر سبحاني، خانم دكتر امينزاده و ديگران كه هر كدام براي رياست مجلس ظرفيت داشتند اما ضعف مجلس به خاطر هيأت رئيسهاش بود.
به خاطر نحوه اشتباه انتخاب هيأت رئيسه در سال اول بود كه ماجراي مفصلي دارد و فكر نميكنم زمان بازگويي آن رسيده باشد. بههرحال ميخواهم بگويم مجلس هفتم هيأت رئيسهاش ضعيف بود اما مجلس هشتم هيأت رئيسهاش قوي بود و صحن آن ضعيف.
* مجلس هشتم با هفتم در اينباره تفاوتي دارد؟
نه، مجلس هشتم به نظر من خيلي فرق ميكرد، اگر چه دولت خيلي سعي كرده بود آدمهاي خودش را وارد مجلس كند و موفق هم شد ولي مجلس هشتم آمده بود كه قدرت مجلس را سرجاي خود برگرداند و در دو سال اول هم همين كار را كرد اما بعد گرفتار مصلحتانديشي شد.
البته اينكه ميگوييم مصلحتانديشي با اغماض است چون به نظر من مجلس هشتم وارد معامله شد اين حرفها را تا يكي، دو ماه پيش كه زمان ثبت نام بود نميشد زد ولي الان ميشود مجلس را نقد كرد چون مردم ميخواهند رأي بدهند و بايد يك مجلس خوب داشته باشند.
مجلس هشتم به نظر من وارد معامله سياسي شد. مجلس بايد در مسأله سوال از رئيسجمهور پشت علي مطهري ميايستاد. رييس مجلس ششم وقتي رئيس مجلس بود پشت سر نمايندههاي مجلس ميايستاد منتها متأسفانه برخي از نمايندگان در سخنرانيها تخلف كرده بودند اما او فكر ميكرد اگر پشت نمايندهها نايستد مجلس از هم ميپاشد بنابراين پشت همه ميايستاد. اما در مجلس هفتم كه اصلاً اينطور نبود و در مجلس هشتم هم يكي دو سال آخر مجلس به سمت معامله سياسي با دولت رفت.
* علي لاريجاني را قويتر از حداد عادل ميدانيد؟
لاريجاني يك سياستمدار بهتماممعنا است. شايد رياستش بر رسانه ملي از او يك سياستمدار كامل ساخت ولي آقاي حداد به نظر من يك معلم خوب است و من به ايشان علاقه دارم اما هميشه يك معلم خوب ميماند، آقاي حداد عادل اشتباهي آمده است در مجلس.
اگر مجلس به رياست ايشان مقابل اشتباهات دولت ميايستاد الان اين وضع مملكت نبود. چرا احمد توكلي چهار سال پيش مقابل زيادهخواهي دولت نايستاد؟ مجلس هشتم با دولت بر سر استيضاح وزير اقتصاد و تخلف دولت از قانون بودجه و... خوب برخورد نكرد و كشور ضرر كرد و در فرآيند هيأت رئيسه نقش اصلي را داشت و اعتماد توده مردم به ركن مهمي مثل مجلس از دست رفت كه بايد احيا شود.
* پيشبيني شما از تركيب مجلس نهم؟
من فكر ميكنم مجلس نهم چيزي شبيه مجلس هشتم است و هيچ اتفاق جديدي نميافتد.
* حاميان دولت اضافه ميشوند؟
يكسال بعد از شكلگيري مجلس مشخص ميشود، چون خيليها تكليفشان با خودشان مشخص نيست. يك سال اول اغلب نمايندگان از دولت حمايت ميكنند. وقتي چهار ماه آخر دولت ميشود بستگي به فضاي بعدي دارد.
همشهري ماه
چهارشنبه|ا|26|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]
-
گوناگون
پربازدیدترینها